گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۷۴: خط ۷۴:
<span id='link291'><span>
<span id='link291'><span>


==دستوراتى چند به همسران پيامبر اكرم (ص ) ==
==دستوراتى چند، به همسران پيامبر اكرم «ص»==
«'''فلا تخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض'''» - بعد از آنكه علو مقام ، و رفعت منزلت همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به خاطر انتسابشان به آن جناب بيان نموده ، اين علو مقامشان را مشروط به تقوى نموده ، و فرموده كه فضيلت آنان به خاطر اتصالشان به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيست ، بلكه به خاطر تقوى است ، اينك در اين جمله ايشان را از خضوع در كلام نهى مى كند، و خضوع در كلام به معناى اين است كه در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازك و لطيف كنند، تا دل او را دچار ريبه ، و خيالهاى شيطانى نموده ، شهوتش را بر انگيزانند، و در نتيجه آن مردى كه در دل بيمار است به طمع بيفتد، و منظور از بيمارى دل ، نداشتن نيروى ايمان است ، آن نيرويى كه آدمى را از ميل به سوى شهوات باز مى دارد
«'''فلا تخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض'''» - بعد از آنكه علو مقام ، و رفعت منزلت همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به خاطر انتسابشان به آن جناب بيان نموده ، اين علو مقامشان را مشروط به تقوى نموده ، و فرموده كه فضيلت آنان به خاطر اتصالشان به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيست ، بلكه به خاطر تقوى است ، اينك در اين جمله ايشان را از خضوع در كلام نهى مى كند، و خضوع در كلام به معناى اين است كه در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازك و لطيف كنند، تا دل او را دچار ريبه ، و خيالهاى شيطانى نموده ، شهوتش را بر انگيزانند، و در نتيجه آن مردى كه در دل بيمار است به طمع بيفتد، و منظور از بيمارى دل ، نداشتن نيروى ايمان است ، آن نيرويى كه آدمى را از ميل به سوى شهوات باز مى دارد
((و قلن قولا معروفا(( - يعنى سخن معمول و مستقيم بگوييد، سخنى كه شرع و عرف اسلامى (نه هر عرفى ) آن را پسنديده دارد، و آن سخنى است كه تنها مدلول خود را برساند، (نه اينكه كرشمه و ناز را بر آن اضافه كنى ، تا شنونده علاوه بر درك مدلول آن دچار ريبه هم بشود)
 
وَ قَرْنَ فى بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبرَّجْنَ تَبرُّجَ الْجَهِلِيَّةِ الاُولى ... وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ
«'''و قلن قولا معروفا'''» - يعنى سخن معمول و مستقيم بگوييد، سخنى كه شرع و عرف اسلامى (نه هر عرفى ) آن را پسنديده دارد، و آن سخنى است كه تنها مدلول خود را برساند، (نه اينكه كرشمه و ناز را بر آن اضافه كنى ، تا شنونده علاوه بر درك مدلول آن دچار ريبه هم بشود)
 
«'''وَ قَرْنَ فى بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبرَّجْنَ تَبرُّجَ الْجَهِلِيَّةِ الاُولى ... وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ'''»:
 
كلمه ((قرن (( امر از ماده ((قر(( است ، كه به معناى پا بر جا شدن است ، و اصل اين كلمه ((اقررن (( بوده ، كه يكى از دو تا ((راء(( آن حذف شده است ، ممكن هم هست از ماده ((قار، يقار(( به معناى اجتماع ، و كنايه از ثابت ماندن در خانه ها باشد، و مراد اين باشد كه اى زنان پيغمبر! از خانه هاى خود بيرون نياييد
كلمه ((قرن (( امر از ماده ((قر(( است ، كه به معناى پا بر جا شدن است ، و اصل اين كلمه ((اقررن (( بوده ، كه يكى از دو تا ((راء(( آن حذف شده است ، ممكن هم هست از ماده ((قار، يقار(( به معناى اجتماع ، و كنايه از ثابت ماندن در خانه ها باشد، و مراد اين باشد كه اى زنان پيغمبر! از خانه هاى خود بيرون نياييد
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۲ </center>
و كلمه ((تبرج (( به معناى ظاهر شدن در برابر مردم است ، همان طور كه برج قلعه براى همه هويدا است ، و كلمه ((جاهليه اولى (( به معناى جاهليت قبل از بعثت است ، پس در نتيجه مراد از آن ، جاهليت قديم است ، و اينكه بعضى گفته اند مراد از آن دوران هشتصدساله ما بين آدم و نوح است ، و يا گفته اند: زمان داوود و سليمان است ، و يا گفتار آنانكه گفته اند زمان ولادت ابراهيم است ، و يا گفتار آنانكه گفته اند زمان فترت بين عيسى و محمد (صلوات الله عليهما) است ، اقوالى است بدون دليل
و كلمه ((تبرج (( به معناى ظاهر شدن در برابر مردم است ، همان طور كه برج قلعه براى همه هويدا است ، و كلمه ((جاهليه اولى (( به معناى جاهليت قبل از بعثت است ، پس در نتيجه مراد از آن ، جاهليت قديم است ، و اينكه بعضى گفته اند مراد از آن دوران هشتصدساله ما بين آدم و نوح است ، و يا گفته اند: زمان داوود و سليمان است ، و يا گفتار آنانكه گفته اند زمان ولادت ابراهيم است ، و يا گفتار آنانكه گفته اند زمان فترت بين عيسى و محمد (صلوات الله عليهما) است ، اقوالى است بدون دليل
((و اقمن الصلوه و اتين الزكوه و اطعن الله و رسوله (( - اين آيه دستور مى دهد كه اوامر دينى را امتثال كنند، و اگر از بين همه اوامر فقط نماز و زكات را ذكر نمود، براى اين است كه اين دو دستور ركن عبادت ، و معاملات است ، و بعد از ذكر اين دو به طور جامع فرمود: و خدا و رسولش را اطاعت كنيد
 
«'''و اقمن الصلوه و اتين الزكوه و اطعن الله و رسوله'''» - اين آيه دستور مى دهد كه اوامر دينى را امتثال كنند، و اگر از بين همه اوامر فقط نماز و زكات را ذكر نمود، براى اين است كه اين دو دستور ركن عبادت ، و معاملات است ، و بعد از ذكر اين دو به طور جامع فرمود: و خدا و رسولش را اطاعت كنيد
و طاعت خدا عبارت است از امتثال تكاليف شرعى او، و اطاعت رسولش به اين است كه آنچه با ولايتى كه دارد امر و نهى مى كند، امتثال شود، چون امر و نهى او نيز از ناحيه خدا جعل شده ، خدا او را به حكم ((النبى اولى بالمؤ منين من انفسهم (( ولى مؤ منين كرده ، و فرمان او را فرمان خود خوانده
و طاعت خدا عبارت است از امتثال تكاليف شرعى او، و اطاعت رسولش به اين است كه آنچه با ولايتى كه دارد امر و نهى مى كند، امتثال شود، چون امر و نهى او نيز از ناحيه خدا جعل شده ، خدا او را به حكم ((النبى اولى بالمؤ منين من انفسهم (( ولى مؤ منين كرده ، و فرمان او را فرمان خود خوانده
يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِب عَنكمُ الرِّجْس أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطهِّرَكمْ تَطهِيراً
 
«'''يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِب عَنكمُ الرِّجْس أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطهِّرَكمْ تَطهِيراً'''»:
 
كلمه ((انما(( در آيه انحصار خواست خدا را مى رساند، و مى فهماند كه خدا خواسته كه رجس و پليدى را تنها از اهل بيت دور كند، و به آنان عصمت دهد، و كلمه ((اهل البيت (( چه اينكه صرفا براى اختصاص ‍ باشد، تا غير از اهل خانه داخل در حكم نشوند، و چه اينكه اين كلمه نوعى مدح باشد، و چه اينكه نداء، و به معناى ((اى اهل بيت (( بوده باشد، على اى حال دلالت دارد بر اينكه دور كردن رجس و پليدى از آنان ، و تطهيرشان ، مساله اى است مختص به آنان ، و كسانى كه مخاطب در كلمه ((عنكم - از شما(( هستند
كلمه ((انما(( در آيه انحصار خواست خدا را مى رساند، و مى فهماند كه خدا خواسته كه رجس و پليدى را تنها از اهل بيت دور كند، و به آنان عصمت دهد، و كلمه ((اهل البيت (( چه اينكه صرفا براى اختصاص ‍ باشد، تا غير از اهل خانه داخل در حكم نشوند، و چه اينكه اين كلمه نوعى مدح باشد، و چه اينكه نداء، و به معناى ((اى اهل بيت (( بوده باشد، على اى حال دلالت دارد بر اينكه دور كردن رجس و پليدى از آنان ، و تطهيرشان ، مساله اى است مختص به آنان ، و كسانى كه مخاطب در كلمه ((عنكم - از شما(( هستند
بنابراين در آيه شريفه در حقيقت دو قصر و انحصار بكار رفته ، يكى انحصار اراده و خواست خدا در بردن و دور كردن پليدى و تطهير اهل بيت ، دوم انحصار اين عصمت و دورى از پليدى در اهل بيت
بنابراين در آيه شريفه در حقيقت دو قصر و انحصار بكار رفته ، يكى انحصار اراده و خواست خدا در بردن و دور كردن پليدى و تطهير اهل بيت ، دوم انحصار اين عصمت و دورى از پليدى در اهل بيت
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۳ </center>
((اهل البيت (( و مخاطب آيه ((يريد الله ليذهب عنكم الرجساهل البيت و يطهركم تطهيرا(( چه كسانى هستند؟
((اهل البيت (( و مخاطب آيه ((يريد الله ليذهب عنكم الرجساهل البيت و يطهركم تطهيرا(( چه كسانى هستند؟
حال بايد ديد اهل بيت چه كسانى هستند؟ بطور مسلم فقط زنان آن جناب اهل بيت او نيستند، براى اينكه هيچگاه صحيح نيست ضمير مردان را به زنان ارجاع داد، و به زنان گفت ((عنكم - از شما(( بلكه اگر فقط همسران اهل بيت بودند، بايد مى فرمود: ((عنكن ((، بنابراين ، يا بايد گفت مخاطب همسران پيامبر و ديگران هستند همچنان كه بعضى ديگر گفته اند: مراد از اهل البيت ، اهل بيت الحرام است ، كه در آيه ((ان اولياوه الا المتقون (( آنان را متقى خوانده ، و بعضى ديگر گفته اند: مراد اهل مسجد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) است ، و بعضى گفته اند: همه آن كسانى است كه در عرف جزو خاندان آن جناب به شمار مى روند، چه همسرانش ، و چه خويشاوندان و نزديكانش ، يعنى آل عباس ، آل عقيل ، آل جعفر، و آل على ، و بعضى ديگر گفته اند: مراد خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و همسران اوست ، و شايد آنچه به عكرمه و عروه نسبت داده اند همين باشد، چون آنها گفته اند: مراد تنها و تنها همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) است
 
حال بايد ديد اهل بيت چه كسانى هستند؟ بطور مسلم فقط زنان آن جناب اهل بيت او نيستند، براى اينكه هيچگاه صحيح نيست ضمير مردان را به زنان ارجاع داد، و به زنان گفت ((عنكم - از شما(( بلكه اگر فقط همسران اهل بيت بودند، بايد مى فرمود: ((عنكن ((، بنابراين ، يا بايد گفت مخاطب همسران پيامبر و ديگران هستند همچنان كه بعضى ديگر گفته اند: مراد از اهل البيت ، اهل بيت الحرام است ، كه در آيه ((ان اولياوه الا المتقون (( آنان را متقى خوانده ،  
 
و بعضى ديگر گفته اند: مراد اهل مسجد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) است ، و بعضى گفته اند: همه آن كسانى است كه در عرف جزو خاندان آن جناب به شمار مى روند، چه همسرانش ، و چه خويشاوندان و نزديكانش ، يعنى آل عباس ، آل عقيل ، آل جعفر، و آل على ،  
 
و بعضى ديگر گفته اند: مراد خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و همسران اوست ، و شايد آنچه به عكرمه و عروه نسبت داده اند همين باشد، چون آنها گفته اند: مراد تنها و تنها همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) است
تا اينكه مخاطب همچنانكه بعضى ديگر گفته اند: غير از همسران آن جناب هستند و خطاب در ((عنكم - از شما(( متوجه اقرباى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) است ، يعنى آل عباس ، آل على ، آل عقيل ، و آل جعفر
تا اينكه مخاطب همچنانكه بعضى ديگر گفته اند: غير از همسران آن جناب هستند و خطاب در ((عنكم - از شما(( متوجه اقرباى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) است ، يعنى آل عباس ، آل على ، آل عقيل ، و آل جعفر
و به هر حال ، مراد از بردن رجس و تطهير اهل بيت تنها همان تقواى دينى ، و اجتناب از نواهى ، و امتثال اوامر است ، و بنابر اين معناى آيه اين است كه خداى تعالى از اين تكاليف دينى كه متوجه شما كرده سودى نمى برد، و نمى خواهد سود ببرد، بلكه مى خواهد شما را پاك كند، و پليدى را از شما دور سازد، و بنابر اين آيه شريفه در حد آيه ((ما يريد الله ليجعل عليكم من حرج و لكن يريد ليطهركم و ليتم نعمته عليكم (( مى باشد، و اگر معنا اين باشد، آن وقت آيه شريفه ،
و به هر حال ، مراد از بردن رجس و تطهير اهل بيت تنها همان تقواى دينى ، و اجتناب از نواهى ، و امتثال اوامر است ، و بنابر اين معناى آيه اين است كه خداى تعالى از اين تكاليف دينى كه متوجه شما كرده سودى نمى برد، و نمى خواهد سود ببرد، بلكه مى خواهد شما را پاك كند، و پليدى را از شما دور سازد، و بنابر اين آيه شريفه در حد آيه ((ما يريد الله ليجعل عليكم من حرج و لكن يريد ليطهركم و ليتم نعمته عليكم (( مى باشد، و اگر معنا اين باشد، آن وقت آيه شريفه ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۴ </center>
با هيچ يك از چند معنايى كه گذشت نمى سازد، چون اين معنا بااختصاص آيه به اهل بيت منافات دارد، زيرا خدا اين گونه تطهير را براى عموم مسلمانان و مكلفين باحكام دين مى خواهد، نه براى خصوص اهل بيت ، و حال آنكه گفتيم آيه شريفه دو انحصار را مى رساند، كه انحصار دوم تطهير اهل بيت است
با هيچ يك از چند معنايى كه گذشت نمى سازد، چون اين معنا بااختصاص آيه به اهل بيت منافات دارد، زيرا خدا اين گونه تطهير را براى عموم مسلمانان و مكلفين باحكام دين مى خواهد، نه براى خصوص اهل بيت ، و حال آنكه گفتيم آيه شريفه دو انحصار را مى رساند، كه انحصار دوم تطهير اهل بيت است
و اگر بگويى مراد از بردن رجس ، و تطهير كردن ، همانا تقواى شديد و كامل است ، و معناى آيه اين است كه اين تشديدى كه در تكاليف متوجه شما كرديم ، و در برابر اجر دو چندان هم وعده تان داديم ، براى اين نيست كه خود ما از آن سودى ببريم ، بلكه براى اين است كه مى خواهيم پليدى را دور نموده و تطهيرتان كنيم
و اگر بگويى مراد از بردن رجس ، و تطهير كردن ، همانا تقواى شديد و كامل است ، و معناى آيه اين است كه اين تشديدى كه در تكاليف متوجه شما كرديم ، و در برابر اجر دو چندان هم وعده تان داديم ، براى اين نيست كه خود ما از آن سودى ببريم ، بلكه براى اين است كه مى خواهيم پليدى را دور نموده و تطهيرتان كنيم
و در اين معنا هم اختصاص رعايت شده ، و هم عموميت خطاب به همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و به ديگران ، چيزى كه هست در اول ، خطاب را متوجه خصوص همسران آن جناب نمود، و در آخر يعنى در كلمه ((عنكم (( متوجه عموم
و در اين معنا هم اختصاص رعايت شده ، و هم عموميت خطاب به همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و به ديگران ، چيزى كه هست در اول ، خطاب را متوجه خصوص همسران آن جناب نمود، و در آخر يعنى در كلمه ((عنكم (( متوجه عموم
ليكن اين حرف هم صحيح نيست ، براى اينكه در آخر، خطاب متوجه غير از ايشان شده ، و اگر بگويى خطاب متوجه همه است چه همسران و چه غير آنان ، مى گوييم : اين نيز باطل است ، براى اينكه غير از همسران شريك در تشديد تكليف نبودند، و اجر دو چندان هم ندارند، و معنا ندارد خداى تعالى بفرمايد: اگر به شما همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) تكاليف دشوارترى كرديم ، براى اين است كه خواستيم عموم مسلمانان و شما را پاك نموده و پليدى را از همه دور كنيم
ليكن اين حرف هم صحيح نيست ، براى اينكه در آخر، خطاب متوجه غير از ايشان شده ، و اگر بگويى خطاب متوجه همه است چه همسران و چه غير آنان ، مى گوييم : اين نيز باطل است ، براى اينكه غير از همسران شريك در تشديد تكليف نبودند، و اجر دو چندان هم ندارند، و معنا ندارد خداى تعالى بفرمايد: اگر به شما همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) تكاليف دشوارترى كرديم ، براى اين است كه خواستيم عموم مسلمانان و شما را پاك نموده و پليدى را از همه دور كنيم
خواهى گفت : چرا جايز نباشد كه خطاب متوجه همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) باشد، با اينكه تكليف خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) هم مانند تكاليف همسرانش شديد است ؟
خواهى گفت : چرا جايز نباشد كه خطاب متوجه همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) باشد، با اينكه تكليف خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) هم مانند تكاليف همسرانش شديد است ؟
در پاسخ مى گوييم : نبايد همسران آن جناب را با خود آن جناب مقايسه كرد، چون آن جناب مويد به داشتن عصمت خدايى است ، و اين موهبتى است كه با عمل و اكتساب به دست نمى آيد، تا بفرمايد تكليف تو را تشديد كرديم ، و اجرت را مضاعف نموديم ، تا پاكت كنيم ، چون معناى اين حرف اين است كه تشديد تكليف ، و دو چندان كردن اجر مقدمه و يا سبب است براى بدست آمدن عصمت ، و به همين جهت هيچ يك از مفسرين اين احتمال را نداده اند كه خطاب متوجه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و همسرانش باشد و بس . و اگر ما آن را جزو اقوال ذكر كرديم ، به عنوان اين است كه اين هم يك احتمال است ، و خواستيم با ايراد اين احتمال نظريه آن مفسرينى كه گفته اند: مراد خصوص همسران آن جناب است تصحيح كنيم ،
در پاسخ مى گوييم : نبايد همسران آن جناب را با خود آن جناب مقايسه كرد، چون آن جناب مويد به داشتن عصمت خدايى است ، و اين موهبتى است كه با عمل و اكتساب به دست نمى آيد، تا بفرمايد تكليف تو را تشديد كرديم ، و اجرت را مضاعف نموديم ، تا پاكت كنيم ، چون معناى اين حرف اين است كه تشديد تكليف ، و دو چندان كردن اجر مقدمه و يا سبب است براى بدست آمدن عصمت ، و به همين جهت هيچ يك از مفسرين اين احتمال را نداده اند كه خطاب متوجه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و همسرانش باشد و بس . و اگر ما آن را جزو اقوال ذكر كرديم ، به عنوان اين است كه اين هم يك احتمال است ، و خواستيم با ايراد اين احتمال نظريه آن مفسرينى كه گفته اند: مراد خصوص همسران آن جناب است تصحيح كنيم ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۵ </center>
نه اينكه بگوييم : كسى از مفسرين اين احتمال را هم داده
نه اينكه بگوييم : كسى از مفسرين اين احتمال را هم داده
و اگر مراد بردن رجس و پاك كردن ، به اراده خدا باشد، و در نتيجه مراد اين باشد كه خدا مى خواهد به طور مطلق ، و بدون هيچ قيدى شما را تطهير كند، نه از راه توجيه تكاليف ، و نه از راه تكليف شديد، بلكه اراده مطلقه اى است از خدا كه شما پاك و از پليديها دور باشيد، چون اهل بيت پيغمبريد، در اين صورت معناى آيه منافى با آن شرطى است كه كرامت آنان مشروط بدان شد، و آن عبارت بود از تقوى ، حال چه اينكه مراد از اراده ، اراده تشريعى باشد، و چه تكوينى ، هر يك باشد با شرط نمى سازد، پس معلوم مى شود اراده مطلقه نيست
و اگر مراد بردن رجس و پاك كردن ، به اراده خدا باشد، و در نتيجه مراد اين باشد كه خدا مى خواهد به طور مطلق ، و بدون هيچ قيدى شما را تطهير كند، نه از راه توجيه تكاليف ، و نه از راه تكليف شديد، بلكه اراده مطلقه اى است از خدا كه شما پاك و از پليديها دور باشيد، چون اهل بيت پيغمبريد، در اين صورت معناى آيه منافى با آن شرطى است كه كرامت آنان مشروط بدان شد، و آن عبارت بود از تقوى ، حال چه اينكه مراد از اراده ، اراده تشريعى باشد، و چه تكوينى ، هر يك باشد با شرط نمى سازد، پس معلوم مى شود اراده مطلقه نيست
اثبات اينكه مراد از ((اهل البيت (( و مخاطب آيه تطهير، خمسه طيبه (پيغمبر، على ، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام ) هستند
اثبات اينكه مراد از ((اهل البيت (( و مخاطب آيه تطهير، خمسه طيبه (پيغمبر، على ، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام ) هستند
با اين بيانى كه گذشت آن رواياتى كه در شان نزول آيه وارد شده تاييد مى شود، چه در آن روايت آمده كه آيه شريفه در شان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و على و فاطمه و حسن و حسين (عليهماالسلام ) نازل شده است ، و احدى در اين فضيلت با آنان شركت ندارد
با اين بيانى كه گذشت آن رواياتى كه در شان نزول آيه وارد شده تاييد مى شود، چه در آن روايت آمده كه آيه شريفه در شان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و على و فاطمه و حسن و حسين (عليهماالسلام ) نازل شده است ، و احدى در اين فضيلت با آنان شركت ندارد
و اين روايات بسيار زياد، و بيش از هفتاد حديث است ، كه بيشتر آنها از طرق اهل سنت است ، و اهل سنت آنها را از طرق بسيارى ، از ام سلمه ، عايشه ، ابى سعيد خدرى ، سعد، وائله بن الاسقع ، ابى الحمراء، ابن عباس ، ثوبان غلام آزاد شده رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) عبد الله بن جعفر، على ، و حسن بن على (عليهماالسلام ) كه تقريبا از چهل طريق نقل كرده اند
و اين روايات بسيار زياد، و بيش از هفتاد حديث است ، كه بيشتر آنها از طرق اهل سنت است ، و اهل سنت آنها را از طرق بسيارى ، از ام سلمه ، عايشه ، ابى سعيد خدرى ، سعد، وائله بن الاسقع ، ابى الحمراء، ابن عباس ، ثوبان غلام آزاد شده رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) عبد الله بن جعفر، على ، و حسن بن على (عليهماالسلام ) كه تقريبا از چهل طريق نقل كرده اند
و شيعه آن را از حضرت على ، امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام رضا (عليه السلام )، و از ام سلمه ، ابى ذر، ابى ليلى ، ابى الاسود دولى ، عمرو بن ميمون اودى ، و سعد بن ابى وقاص ، بيش از سى طريق نقل كرده اند
و شيعه آن را از حضرت على ، امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام رضا (عليه السلام )، و از ام سلمه ، ابى ذر، ابى ليلى ، ابى الاسود دولى ، عمرو بن ميمون اودى ، و سعد بن ابى وقاص ، بيش از سى طريق نقل كرده اند
حال اگر كسى بگويد: اين روايات بيش از اين دلالت ندارد كه على و فاطمه و حسنين (عليهم السلام ) نيز مشمول آيه هستند، و اين منافات ندارد با اينكه همسران رسول خدا نيز مشمول آن باشند، چون آيه شريفه در سياق خطاب به آنان قرار گرفته
حال اگر كسى بگويد: اين روايات بيش از اين دلالت ندارد كه على و فاطمه و حسنين (عليهم السلام ) نيز مشمول آيه هستند، و اين منافات ندارد با اينكه همسران رسول خدا نيز مشمول آن باشند، چون آيه شريفه در سياق خطاب به آنان قرار گرفته
در پاسخ مى گوييم : بسيارى از اين روايات و بخصوص آنچه از ام سلمه - كه آيه در خانه او نازل شده - روايت شده است ، تصريح دارد بر اينكه آيه مخصوص همان پنج تن است ، و شامل همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيست ، كه ان شاء الله روايات مزبور كه بعضى از آنها داراى سندى صحيح هستند، از نظر خواننده خواهد گذشت
در پاسخ مى گوييم : بسيارى از اين روايات و بخصوص آنچه از ام سلمه - كه آيه در خانه او نازل شده - روايت شده است ، تصريح دارد بر اينكه آيه مخصوص همان پنج تن است ، و شامل همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيست ، كه ان شاء الله روايات مزبور كه بعضى از آنها داراى سندى صحيح هستند، از نظر خواننده خواهد گذشت
و اگر كسى بگويد: آن روايات بايد به خاطر ناسازگارى اش با صريح قرآن طرح شود، چون روايت هر قدر هم صحيح باشد، وقتى پذيرفته است كه با نص صريح قرآن منافات نداشته باشد،
و اگر كسى بگويد: آن روايات بايد به خاطر ناسازگارى اش با صريح قرآن طرح شود، چون روايت هر قدر هم صحيح باشد، وقتى پذيرفته است كه با نص صريح قرآن منافات نداشته باشد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶۶ </center>
۱۳٬۷۸۱

ویرایش