۱۵٬۹۷۷
ویرایش
| خط ۱۸۱: | خط ۱۸۱: | ||
<span id='link243'><span> | <span id='link243'><span> | ||
==بحث روايتى (رواياتى | ==بحث روايتى: (رواياتى ذیل آیات گذشته) == | ||
در الدر المنثور است كه | در الدر المنثور است كه نحاس، از ابن عباس روايت كرده كه گفت: سوره «سجده»، در مكه نازل شده، مگر سه آيه آن، كه از آيه «أفَمَن كَانَ مُؤمِناً» شروع شده است. | ||
و | و نيز، در همان كتاب آمده كه سعيد بن منصور، و ابن ابى شيبه، از على «عليه السلام» روايت كرده اند كه گفت: عزائم (سجده هاى واجب قرآن)، چهار است: «ألم تنزيل». «حم تنزيل». «نجم» و «إقرَء بِاسمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ». | ||
و در كتاب | و در كتاب خصال، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: عزائم چهار است» «إقرَء بِاسمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ، نجم، تنزيل سجده، حم سجده». | ||
باز در الدر المنثور است كه احمد، و | باز در الدر المنثور است كه احمد، و طبرانى، از شريد بن سويد، روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، مردى را ديد كه دامن خود را بلند گرفته، به وى فرمود: دامنت را جمع كن. عرضه داشت: يا رسول الله! من مبتلا به گژى پايم، دامن خود بلند كرده ام كه پيدا نباشد. فرمود: «دامنت را جمع كن، كه تمامى خلق هاى خدا، نيكو است». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۸۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۸۱ </center> | ||
و در كتاب فقيه آمده كه | و در كتاب فقيه آمده كه شخصى، از امام صادق «عليه السلام»، از كلام خداى عزوجل پرسيد، كه مى فرمايد: «اللهُ يَتَوَفَّى الأنفُسَ حِينَ مَوتِهَا». و در جاى ديگر مى فرمايد: «قُل يَتَوَفَّاكُم مَلَكُ المَوتِ الَّذِى وُكِّلَ بِكُم». و در جاى ديگر مى فرمايد: «الَّذِينَ تَتَوَفّاهُمُ المَلَائِكَةُ طَيّبِينَ». | ||
و نيز جاى ديگر مى فرمايد: «الَّذِينَ تَتَوَفّاهُمُ المَلَائِكَةُ ظَالِمِى أنفُسِهِم». و جاى ديگر مى فرمايد: «تَوَفَّتهُ رُسُلُناَ». و نيز مى فرمايد: «وَ لَو تَرَى إذ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا المَلَائِكَةُ»، با اين كه در يك ساعت، در دنيا هزاران نفر كه عددشان را جز خدا كسى نمى داند، مى ميرند، اين چگونه ممكن است كه ملائكه، و يا ملك الموت، در آنِ واحد، به قبض روح همۀ اين ها برسد؟ | |||
و در الدر المنثور است كه ابن ابى | امام «عليه السلام» در جواب فرمود: خداى تبارك و تعالى، براى ملك الموت، كاركنان و ياورانى از ملائكه قرار داده، كه او نسبت به آن اعوان، به منزلۀ فرمانده است، و هر يك را به مأءموريتى مى فرستد. پس هم ملائكه قبض روح مى كنند، و هم خود ملك الموت، آنگاه خدا، آن ارواح را از ملك الموت مى گيرد. | ||
و در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم، و ابوالشيخ، از ابى جعفر، محمد بن على روايت كرده اند كه فرمود: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، به مردى از انصار وارد شد تا او را عيادت كند، ديد كه ملك الموت بالاى سر وى نشسته. پرسيد: اى ملك الموت! نسبت به رفيق ما مدارا كن، كه او مردى با ايمان است. | |||
ملك الموت عرضه داشت: اى محمّد! مژده كه من نسبت به هر مؤمنى، مدارا مى كنم. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۸۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۸۲ </center> | ||
اى | اى محمّد! بدان كه من بعد از آن كه روح آدميان را قبض مى كنم، لحظه اى گوشه خانه مى ايستم و مى گويم: به خدا سوگند كه من هيچ گناهى ندارم، چون مأمورم، و من بارِ ديگر، و بارِ ديگر به اين خانواده بر مى گردم. الحذر الحذر! و خداى تعالى، هيچ اهل بيتى و كلوخى و مویى و كركى، در خشكى و دريا خلق نكرده، مگر آن كه من در هر شبانه روز پنج، نوبت آن ها را از نظر مى گذرانم. | ||
حتى من به صغير آنان و كبيرشان از خودشان آشناترم | |||
حتى من به صغير آنان و كبيرشان از خودشان آشناترم. و به خدا سوگند، اى محمّد! من قادر نيستم كه حتى جان يك پشه را قبض كنم، مگر وقتى كه خداى تعالى، مرا دستور قبض آن را بدهد. | |||
و در تفسير | و در تفسير قمى، در ذيل آيه: «وَ لَو شِئنَا لَأتَينَا كُلَّ نَفسٍ هُدَيهَا»، معصوم «عليه السلام» فرمود: يعنى اگر بخواهيم همه را معصوم از گناه كنيم، مى توانيم. | ||
مؤلف: مقام «عصمت»، منافاتى با اختيار ندارد، و به همين جهت، بين مضمون اين روايت و آنچه در تفسير آيه گفتيم، منافاتى نيست. | |||
ویرایش