گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۳۸: خط ۳۸:


==تنها لوط«ع» است كه به حضرت ابراهيم «ع» ايمان آورد ==
==تنها لوط«ع» است كه به حضرت ابراهيم «ع» ايمان آورد ==
«'''فَئَامَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قَالَ إِنى مُهَاجِرٌ إِلى رَبى إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ'''»:
«'''فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قَالَ إِنى مُهَاجِرٌ إِلى رَبّى إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ'''»:


يعنى لوط (عليه السلام ) به ابراهيم (عليه السلام ) ايمان آورد و اگر بپرسى بايد فرموده باشد ((فامن به لوط(( چرا فرمود: ((فامن له لوط((؟ در جواب مى گوييم : كلمه ايمان هم با لام متعدى مى شود، و هم با باء، و در هر دو صورت معنا يكى است
يعنى لوط «عليه السلام» به ابراهيم «عليه السلام» ايمان آورد. و اگر بپرسى بايد فرموده باشد: «فَآمَنَ بِهِ لُوطُ»، چرا فرمود: «فَآمَنَ لَهُ لُوطُ»؟ در جواب مى گوييم: كلمۀ «ايمان»، هم با «لام» متعدى مى شود، و هم با «باء»، و در هر دو صورت معنا يكى است.
بعضى از مفسرين در جمله ((و قال انى مهاجر الى ربى (( گفته اند كه : ((ضمير در آن به لوط برمى گردد، يعنى لوط گفت كه من مهاجرت مى كنم ((. بعضى ديگر گفته اند: ((به ابراهيم برمى گردد((. مويد مفسر دوم آيه ((و قال انى ذاهب الى ربى سيهدين (( مى باشد.


و گويا منظور از مهاجرت به سوى پروردگار، دورى از وطن ، و بيرون شدن از بين قوم و فاميل مشرك ، و رفتن به سرزمين غربت براى خداست ، يعنى من اين زحمت ها را تحمل مى كنم ، تا در غربت كسى مانع يكتاپرستيم نشود، بنابراين مهاجرت را، مهاجرت به سوى خدا خواندن نوعى مجاز عقلى است.
بعضى از مفسران در جملۀ «وَ قَالَ إنِّى مُهَاجِرٌ إلَى رَبِّى» گفته اند كه: «ضمير در آن به لوط بر مى گردد. يعنى لوط گفت كه من مهاجرت مى كنم». بعضى ديگر گفته اند: «به ابراهيم بر مى گردد». مؤيّد مفسر دوم، آيه «وَ قَالَ إنِّى ذَاهِبٌ إلَى رَبِّى سَيَهدِين» مى باشد.
 
و گويا منظور از مهاجرت به سوى پروردگار، دورى از وطن، و بيرون شدن از بين قوم و فاميل مشرك، و رفتن به سرزمين غربت براى خداست. يعنى: من اين زحمت ها را تحمل مى كنم، تا در غربت كسى مانع يكتاپرستی ام نشود. بنابراين مهاجرت را، مهاجرت به سوى خدا خواندن، نوعى مجاز عقلى است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۸۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۸۱ </center>
و منظور از اينكه فرمود: ((انه عزيز حكيم ((، اين است كه : او عزيزى است كه هر كس را يارى كند خوار نمى شود و حكيمى است كه هر كس را حفظ كند ضايع نمى شود، ذليل نمى شود و حكيمى است كه هر كس جانب او را رعايت كند او تنها و بى كسش نمى گذارد.
و منظور از اينكه فرمود: «إنّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»، اين است كه: او، عزيزى است كه هر كس را يارى كند، خوار نمى شود و حكيمى است، كه هر كس را حفظ كند، ضايع نمى شود، ذليل نمى شود و حكيمى است كه هر كس جانب او را رعايت كند، او، تنها و بى كسش نمى گذارد.


«'''وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسحَقَ وَ يَعْقُوب'''»:
«'''وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسحَاقَ وَ يَعْقُوب'''»:


معنى اين جمله ظاهر است.
معنى اين جمله ظاهر است.


«'''وَ ءَاتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فى الدُّنْيَا وَ إِنَّهُ فى الاَخِرَةِ لَمِنَ الصالِحِينَ'''»:
«'''وَ آتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فى الدُّنْيَا وَ إِنَّهُ فى الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ'''»:
 
كلمۀ «أجر»، به معناى جزايى است كه در مقابل عملى قرار گيرد، و عايد صاحب عمل شود. و فرق بين «أجر» با «اجرت»، اين است كه: اجرت، تنها در پاداش هاى دنيايى به كار مى رود، ولى كلمۀ «أجر»، هم در پاداش هاى دنيايى استعمال مى شود و هم آخرتى.


معنى و مورد استعمال كلمه ((اجر(( و مقصود از اينكه درباره ابراهيم (عليه السلام) فرمود: ((وآتينا اجره فى الدنيا((.
و نيز فرق بين «أجر» و «جزاء»، اين است كه: كلمۀ «أجر»، تنها در پاداش هاى خير و نافع استعمال مى شود، ولى «جزاء»، هم در خير و هم در شر، هم در نافع و هم در مضر.


كلمه ((اجر(( به معناى جزايى است كه در مقابل عملى قرار گيرد، و عايد صاحب عمل شود، و فرق بين ((اجر(( با ((اجرت (( اين است كه : اجرت تنها در پاداش هاى دنيايى به كار مى رود، ولى كلمه ((اجر(( هم در پاداشهايى دنيايى استعمال مى شود و هم آخرتى.
همان طور كه گفتيم، كلمۀ «أجر»، هم در پاداش هاى دنيوى به كار مى رود و هم اخروى، ليكن در كلام خداى تعالى، غالبا در پاداش هاى اخروى به كار رفته، كه خدا براى بندگان مؤمن خود تهيه ديده، كه يا عبارت است از مقامات قرب، و يا درجات ولايت، كه يكى از آن ها بهشت است.  


و نيز فرق بين ((اجر(( و ((جزاء(( اين است كه : كلمه ((اجر(( تنها در پاداش هاى خير و نافع استعمال مى شود، ولى جزاء هم در خير و هم در شر، هم در نافع و هم در مضر
آرى، در بعضى از آيات قرآنى، در پاداش دنيايى نيز به كار رفته. مانند آيه: «إنَّهُ مَن يَتَّقِ و يصبر فان الله لا يضيع اجر المحسنين (( كه حكايت كلام يوسف (عليه السلام ) است ، و نيز مانند آيه ((و كذلك مكنا ليوسف فى الارض يتبوء منها حيث يشاء نصيب برحمتنا من نشاء، و لا نضيع اجر المحسنين (( كه در اين دو آيه كلمه اجر بر پاداش دنيوى اطلاق شده است.
همان طور كه گفتيم كلمه اجر، هم در پاداشهاى دنيوى به كار مى رود و هم اخروى ، ليكن در كلام خداى تعالى غالبا در پاداشهاى اخروى به كار رفته ، كه خدا براى بندگان مومن خود تهيه ديده ، كه يا عبارت است از مقامات قرب ، و يا درجات ولايت ، كه يكى از آنها بهشت است ، آرى در بعضى از آيات قرآنى در پاداش دنيايى نيز به كار رفته ، مانند آيه ((انه من يتق و يصبر فان الله لا يضيع اجر المحسنين (( كه حكايت كلام يوسف (عليه السلام ) است ، و نيز مانند آيه ((و كذلك مكنا ليوسف فى الارض يتبوء منها حيث يشاء نصيب برحمتنا من نشاء، و لا نضيع اجر المحسنين (( كه در اين دو آيه كلمه اجر بر پاداش دنيوى اطلاق شده است.


«'''و آتيناه اجره فى الدنيا'''» - ممكن است مراد از اين اجر، اجر دنيوى نيكو باشد، آن وقت مناسب تر آن است كه بگوييم كلمه ((فى الدنيا(( متعلق به ((اجر(( است ، نه به ((ايتاء - دادن (( و اى بسا اين معنا به آيه اى ديگر تاييد شود، كه مى فرمايد: ((و آتيناه فى الدنيا حسنه ، و انه فى الاخره لمن الصالحين (( چون ظاهرا مراد از ((حسنه (( همان زندگى و عيش نيكو است ، و مراد از
«'''و آتيناه اجره فى الدنيا'''» - ممكن است مراد از اين اجر، اجر دنيوى نيكو باشد، آن وقت مناسب تر آن است كه بگوييم كلمه ((فى الدنيا(( متعلق به ((اجر(( است ، نه به ((ايتاء - دادن (( و اى بسا اين معنا به آيه اى ديگر تاييد شود، كه مى فرمايد: ((و آتيناه فى الدنيا حسنه ، و انه فى الاخره لمن الصالحين (( چون ظاهرا مراد از ((حسنه (( همان زندگى و عيش نيكو است ، و مراد از
۱۴٬۲۰۵

ویرایش