گمنام

تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۱۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۹: خط ۱۹:
مقتضاى مقابله اين بود كه در مقابل گروهى كه در راه خدا قتال مى كنند بفرمايد: «و اخرى تقاتل فى سبيل الشيطان»، و يا «فى سبيل الطاغوت» و يا عبارتى نظير آن ، ولى اينطور نفرمود، بلكه فرمود: «و اخرى كافرة» و اين بدان جهت است كه زمينه كلام مقايسه بين دو سبيل و راه نبود، تا در مقابل سبيل خدا سبيل طاغوت و يا شيطان را قرار دهد، بلكه زمينه بيان اين معنا بود كه «کسى از خدا بى نياز نيست و سرانجام پيروزى از آن او است»، پس در حقيقت ، مقابله بين ايمان به خدا و جهاد در راه او، و بين كفر به خداى تعالى است.
مقتضاى مقابله اين بود كه در مقابل گروهى كه در راه خدا قتال مى كنند بفرمايد: «و اخرى تقاتل فى سبيل الشيطان»، و يا «فى سبيل الطاغوت» و يا عبارتى نظير آن ، ولى اينطور نفرمود، بلكه فرمود: «و اخرى كافرة» و اين بدان جهت است كه زمينه كلام مقايسه بين دو سبيل و راه نبود، تا در مقابل سبيل خدا سبيل طاغوت و يا شيطان را قرار دهد، بلكه زمينه بيان اين معنا بود كه «کسى از خدا بى نياز نيست و سرانجام پيروزى از آن او است»، پس در حقيقت ، مقابله بين ايمان به خدا و جهاد در راه او، و بين كفر به خداى تعالى است.
<span id='link81'><span>
<span id='link81'><span>
==بيان وجوه و احتمالاتى كه درباره مرجع ضميرها در آيه شريفه گفته شده است ==
==بيان احتمالات گفته شده درباره مرجع ضميرها، در آيه شريفه ==
و از ظاهر سياق چنين برمى آيد كه هر دو ضمير جمع ، در كلمه «'''يرونهم '''»و كلمه «'''مثليهم '''» به كلمه «'''فئة '''» در جمله «'''فئة تقاتل '''» بر مى گردد، و معنايش اين است كه گروه كافر مؤ منين را دو برابر مى ديدند، عدد مؤ منين را كه سيصد و سيزده نفر بود، ششصد و بيست و شش نفر مى ديدند.
و از ظاهر سياق چنين برمى آيد كه هر دو ضمير جمع ، در كلمه «يرونهم» و كلمه «مثليهم» به كلمه «فئة» در جمله «فئة تقاتل» بر مى گردد، و معنايش اين است كه گروه كافر مؤمنين را دو برابر مى ديدند، عدد مؤمنين را كه سيصد و سيزده نفر بود، ششصد و بيست و شش نفر مى ديدند.
بعضى ها ممكن است احتمال دهند كه مرجع ضمير اول ، غير از مرجع ضمير دوم بوده ، و معنا چنين باشد. (كه كفار مؤ منين را دو برابر خودشان ديدند)، ولى اين احتمال ، احتمالى است كه از ظاهر الفاظ آيه به دور است .
 
و چه بسا احتمال داده شود كه هر دو ضمير به فئة كافرة برگردد، و معنا چنين باشد كه «'''كفار خود را دو برابر آنچه كه بودند ديدند'''»، اگر هزار نفر بودند خود را دو هزار نفر ديدند، و لازمه اين احتمال اين است كه در نسبت ، مؤ منين بسيار اندك به نظرشان برسد، يعنى اگر
بعضى ها ممكن است احتمال دهند كه مرجع ضمير اول ، غير از مرجع ضمير دوم بوده ، و معنا چنين باشد. (كه كفار مؤ منين را دو برابر خودشان ديدند)، ولى اين احتمال ، احتمالى است كه از ظاهر الفاظ آيه به دور است.
 
و چه بسا احتمال داده شود كه هر دو ضمير به فئة كافرة برگردد، و معنا چنين باشد كه «كفار خود را دو برابر آنچه كه بودند ديدند»، اگر هزار نفر بودند خود را دو هزار نفر ديدند، و لازمه اين احتمال اين است كه در نسبت، مؤمنين بسيار اندك به نظرشان برسد، يعنى اگر
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۴۶ </center>
جمعيت مؤ منين يك سوم جمعيت كفار بوده ، به نظر كفار يك ششم ايشان در آيند آنانكه اين احتمال را داده اند منظورشان اين است كه آيه مورد بحث با آيه ۴۴ سوره انفال منطبق شود، چون در آنجا فرموده : «'''اذ يريكموهم اذا التقيتم فى اعينكم قليلا و يقللكم فى اعينهم '''» يعنى خدا كفار را در آن روز كه با آنها برخورديد، آنان را در چشم شما و شمارا در چشم ايشان اندك جلوه داد و اين آيه با آيه مورد بحث منافات دارد، چون ظاهرش اين است كه كفار مؤ منين را دو برابر خود مى ديدند، ناگزير بايد با تصرف در مرجع ضمائر، آيه را اينطور معنا كنيم كه كفار خود را دو برابر خود ديدند.
جمعيت مؤمنين يك سوم جمعيت كفار بوده ، به نظر كفار يك ششم ايشان در آيند آنانكه اين احتمال را داده اند منظورشان اين است كه آيه مورد بحث با آيه ۴۴ سوره انفال منطبق شود، چون در آنجا فرموده: «اذ يريكموهم اذا التقيتم فى اعينكم قليلا و يقللكم فى اعينهم».
بعضى از مفسرين از اين توجيه جواب داده اند كه تصرف در مرجع ضمائر باعث مى شود كه كلام خدا دستخوش اشتباه و ابهام شود، و ابهام و اشتباه لايق به كلام خدا كه بليغ ‌ترين كلمات است نيست . و اگر مى خواست چنين چيزى را بفهماند مى توانست بفرمايد: «'''يرون انفسهم مثليهم خود را دو بر آنچه بودند ديدند'''»، و يا عبارتى نظير اين را بياورد.
 
و اما اينكه گفته شده است كه : «'''براى رفع منافات بين دو آيه بايد دست به چنين توجيهى زد'''».
يعنى خدا كفار را در آن روز كه با آنها برخورديد، آنان را در چشم شما و شمارا در چشم ايشان اندك جلوه داد و اين آيه با آيه مورد بحث منافات دارد، چون ظاهرش اين است كه كفار مؤ منين را دو برابر خود مى ديدند، ناگزير بايد با تصرف در مرجع ضمائر، آيه را اينطور معنا كنيم كه كفار خود را دو برابر خود ديدند.
جوابش اين است كه : بين دو آيه منافاتى نيست ، چون وقتى منافات محقق مى شود كه هر دو آيه در يك مقام سخن گفته باشند، و هيچ دليلى بر اين نيست چون ممكن است خداى تعالى در ابتداء، برخورد، هر يك از دو طايفه را در نظر طايفه ديگر اندك جلوه داده باشد، تا دلهايشان محكم شده جراتشان زياد شود، و همين كه شمشير در يكديگر نهادند، و آتش جنگ در بينشان شعله ور شد، كفار مؤ منين را دو برابر آنچه بودند ببينند، و از ترس پا به فرار بگذارند، و شكست بخورند، و اين اختلاف ، نظير اختلافى است كه بين دو آيه : «'''لا يسئل عن ذنبه انس و لا جان '''» و آيه : «'''و قفوهم انهم مسئولون '''» است ، كه اولى مى فرمايد انسانها از گناهانشان پرسش نمى شوند، و دومى مى فرمايد پرسش مى شوند. و اين آيات به خاطر اختلاف مقامى كه دارند با هم منافات ندارند.
 
مفسرين درباره مرجع دو ضمير در «'''يرون '''» و «'''مثليهم '''» احتمالات ديگرى ذكر كرده اند، ولى همه آنها در اينكه خلاف ظاهر آيه هستند، مشتركند. و به همين جهت از ذكر آن احتمالات صرف نظر كرديم (و خدا دانا است ).
بعضى از مفسرين از اين توجيه جواب داده اند كه تصرف در مرجع ضمائر باعث مى شود كه كلام خدا دستخوش اشتباه و ابهام شود، و ابهام و اشتباه لايق به كلام خدا كه بليغ ‌ترين كلمات است نيست. و اگر مى خواست چنين چيزى را بفهماند مى توانست بفرمايد: «يرون انفسهم مثليهم خود را دو بر آنچه بودند ديدند»، و يا عبارتى نظير اين را بياورد.
 
و اما اينكه گفته شده است كه: «براى رفع منافات بين دو آيه بايد دست به چنين توجيهى زد».
 
جوابش اين است كه : بين دو آيه منافاتى نيست ، چون وقتى منافات محقق مى شود كه هر دو آيه در يك مقام سخن گفته باشند، و هيچ دليلى بر اين نيست چون ممكن است خداى تعالى در ابتداء، برخورد، هر يك از دو طايفه را در نظر طايفه ديگر اندك جلوه داده باشد، تا دلهايشان محكم شده جراتشان زياد شود، و همين كه شمشير در يكديگر نهادند، و آتش جنگ در بينشان شعله ور شد، كفار مؤ منين را دو برابر آنچه بودند ببينند، و از ترس پا به فرار بگذارند، و شكست بخورند.
 
و اين اختلاف، نظير اختلافى است كه بين دو آيه: «لا يسئل عن ذنبه انس و لا جان» و آيه: «و قفوهم انهم مسئولون» است ، كه اولى مى فرمايد انسانها از گناهانشان پرسش نمى شوند، و دومى مى فرمايد پرسش مى شوند. و اين آيات به خاطر اختلاف مقامى كه دارند با هم منافات ندارند.
 
مفسرين درباره مرجع دو ضمير در «يرون» و «مثليهم» احتمالات ديگرى ذكر كرده اند، ولى همه آنها در اينكه خلاف ظاهر آيه هستند، مشتركند. و به همين جهت از ذكر آن احتمالات صرف نظر كرديم (و خدا دانا است).
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۴۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۱۴۷ </center>
وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصرِهِ مَن يَشاءُ إِنَّ فى ذَلِك لَعِبرَةً لاُولى الاَبْصرِ
«'''وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصرِهِ مَن يَشاءُ إِنَّ فى ذَلِك لَعِبرَةً لاُولى الاَبْصارِ'''»:
كلمه «'''تاءييد'''» كه مصدر «'''يويد'''» است از ماده «'''ايد'''» است ، كه به معناى قوت است ، و مراد از كلمه «'''ابصار'''» به قولى همان چشم ظاهرى است ، چون در آيه شريفه سخن از تصرف در چشم ها بود، و به قول بعضى ديگر، مراد از آن ، بصيرت هاى قلبى است ، چون عبرت گرفتن كار بصيرت است ، نه كار چشم و به هر حال فرق چندانى ندارد، براى اينكه خداى تعالى در كلامش كسانى را كه از عبرت ها عبرت نمى گيرند كور ناميده است . و نيز فرموده وظيفه چشم اين است كه هم ببيند و هم حق را از باطل تميز دهد، و معلوم است كه در اين گونه تعبيرات ، ادعائى به كار رفته ، و آن اين است كه : دين حقى كه من شما انسانها را به سوى آن مى خوانم آنقدر ظاهر و روشن است كه گوئى محسوس و ملموس است ، به طورى كه چشم ظاهرى هم بايد آنرا درك كند.
 
كلمه «تأييد» كه مصدر «يؤيد» است از ماده «أيد» است ، كه به معناى قوت است ، و مراد از كلمه «ابصار» به قولى همان چشم ظاهرى است ، چون در آيه شريفه سخن از تصرف در چشم ها بود، و به قول بعضى ديگر، مراد از آن ، بصيرت هاى قلبى است ، چون عبرت گرفتن كار بصيرت است ، نه كار چشم و به هر حال فرق چندانى ندارد، براى اين كه خداى تعالى در كلامش كسانى را كه از عبرت ها عبرت نمى گيرند كور ناميده است.  
 
و نيز فرموده وظيفه چشم اين است كه هم ببيند و هم حق را از باطل تميز دهد، و معلوم است كه در اين گونه تعبيرات، ادعائى به كار رفته ، و آن اين است كه : دين حقى كه من شما انسانها را به سوى آن مى خوانم آنقدر ظاهر و روشن است كه گوئى محسوس و ملموس است ، به طورى كه چشم ظاهرى هم بايد آنرا درك كند.
<span id='link82'><span>
<span id='link82'><span>
==معناى بصير و بصيرت در معارف الهى ==
==معناى بصير و بصيرت در معارف الهى ==
بنابراين كلمه «'''بصر'''» و كلمه «'''بصيرت '''» در مورد معارف الهى به نوعى از استعاره ، يك معنا را مى دهد. و نهايت درجه ظهور و روشنى آن معارف را مى رساند، و آيات كريمه قرآن در اين باب بسيار زياد است ، و آيه اى كه از همه بهتر به گفته ما دلالت دارد آيه شريفه : «'''فانها لا تعمى الابصار و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور'''» است ، كه به ما مى فهماند ديدگان در دلها قرار دارند، نه در سرها، و نيز آيه شريفه «'''و لهم اعين لا يبصرون بها'''» است كه با لحن شگفت انگيزى ، مى فرمايد: «'''ايشان ديدگانى دارند كه با آن نمى بينند'''» و باز آيه شريفه : «'''و جعل على بصره غشاوة '''» و آياتى ديگر از اين قبيل است .
بنابراين كلمه «'''بصر'''» و كلمه «'''بصيرت '''» در مورد معارف الهى به نوعى از استعاره ، يك معنا را مى دهد. و نهايت درجه ظهور و روشنى آن معارف را مى رساند، و آيات كريمه قرآن در اين باب بسيار زياد است ، و آيه اى كه از همه بهتر به گفته ما دلالت دارد آيه شريفه : «'''فانها لا تعمى الابصار و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور'''» است ، كه به ما مى فهماند ديدگان در دلها قرار دارند، نه در سرها، و نيز آيه شريفه «'''و لهم اعين لا يبصرون بها'''» است كه با لحن شگفت انگيزى ، مى فرمايد: «'''ايشان ديدگانى دارند كه با آن نمى بينند'''» و باز آيه شريفه : «'''و جعل على بصره غشاوة '''» و آياتى ديگر از اين قبيل است .
۱۴٬۱۲۷

ویرایش