گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۲۱: خط ۲۲۱:
<span id='link8'><span>
<span id='link8'><span>


==معناى وزن اعمال در روز قيامت، تطبيق اعمال است بر حق==
از بيان قبلى ما دو نكته روشن گرديد:
از بيان قبلى ما دو نكته روشن گرديد:


نكته اول : اين كه معناى وزن اعمال در روز قيامت تطبيق اعمال است بر حق ، به اين معنا كه هر شخصى پاداش نيكش به مقدار حقى است كه عمل او مشتمل بر آن است ، در نتيجه اگر اعمال شخصى ، به هيچ مقدارى از حق مشتمل نباشد از عملش جز هلاكت و عقاب بهره و ثمره عايدش ‍ نمى شود، و اين همان توزين عدلى است كه در ساير آيات بود.
نكته اول: اين كه معناى وزن اعمال در روز قيامت تطبيق اعمال است بر حق. به اين معنا كه هر شخصى پاداش نيكش به مقدار حقى است كه عمل او مشتمل بر آن است. در نتيجه اگر اعمال شخصى، به هيچ مقدارى از حق مشتمل نباشد، از عملش جز هلاكت و عقاب بهره و ثمره عايدش ‍ نمى شود و اين، همان توزين عدلى است كه در ساير آيات بود.


با اين بيان ديگر محتاج به اين نمى شويم كه آيه مورد بحث را تاءويل نموده آن را بر خلاف ظاهرش حمل كنيم ، و مانند بعضى ها بگوييم در آيه يك نوع استعاره به كار رفته و مراد از وزن ، عدالت و مراد از ثقل ميزان ، رجحان عمل است . و يا مثل بعضى ديگر بگوييم : خداوند در روز قيامت ترازويى نصب مى كند كه مانند ترازوهاى معمولى دنيا داراى دو كفه و يك زبانه است ، و اعمال نيك و بد بندگان را با آن موازنه مى كند. و اگر كسى بپرسد كه عمل قابل كشيدن و سنجيدن نيست علاوه بر اينكه عمل پس از صدورش معدوم مى شود، و اعاده معدوم هم در اعراض ‍ باطل و محال است ، در جواب مى گويند: اينكه گفتيم عمل كشيده مى شود مرادمان دفتر اعمال است نه خود آن . و يا مى گويند: در نشات آخرت براى هر عمل نيك و بدى آثار و علامتهاى مخصوصى ظاهر گشته و آن آثار در ترازوها كشيده مى شود. يا مى گويند: حسنات به صورت زيبا و سيئات به صورت زشتى مجسم شده بين آن مجسم شده ها اندازه گيرى و موازنه بعمل مى آيد. و يا مى گويند: خود مؤ من و كافر وزن مى شوند نه اعمالشان . و يا مى گويند: وزن عبارت است از ظهور مقدار و منزلت آدمى ، و ثقل ميزان عبارت است از كرامت و جلالت قدر او، و خفت ميزان عبارت است از خوارى و ذلتش .
با اين بيان، ديگر محتاج به اين نمى شويم كه آيه مورد بحث را تأويل نموده، آن را بر خلاف ظاهرش حمل كنيم، و مانند بعضى ها بگوييم: در آيه يك نوع استعاره به كار رفته و مراد از «وزن»، عدالت و مراد از «ثقل ميزان»، رجحان عمل است.  


نه تنها هيچ كدام از اين حرفها با ظاهر آيه نمى سازد و از الفاظ آيه دليل و شاهدى ندارد بلكه اشكالى هم بر همه آنها وارد است ، و آن اين است كه لازمه اين حرفها گزاف بودن وزن است ، و سابقا گفته شد كه ميزان در آن روز علاوه بر اينكه گزافى نيست ، بلكه آن قدر دقيق است كه حجت را بر عبد تمام مى كند.
و يا مثل بعضى ديگر بگوييم: خداوند در روز قيامت، ترازويى نصب مى كند كه مانند ترازوهاى معمولى دنيا، داراى دو كفه و يك زبانه است، و اعمال نيك و بد بندگان را با آن موازنه مى كند. و اگر كسى بپرسد كه عمل قابل كشيدن و سنجيدن نيست، علاوه بر اين كه عمل پس از صدورش معدوم مى شود، و اعاده معدوم هم در اعراض ‍ باطل و محال است.
 
در جواب مى گويند: اين كه گفتيم عمل كشيده مى شود، مرادمان دفتر اعمال است، نه خود آن. و يا مى گويند: در نشأت آخرت، براى هر عمل نيك و بدى، آثار و علامت هاى مخصوصى ظاهر گشته و آن آثار در ترازوها كشيده مى شود.
 
يا مى گويند: حسنات به صورت زيبا و سيئات به صورت زشتى مجسم شده، بين آن مجسم شده ها، اندازه گيرى و موازنه به عمل مى آيد.
 
و يا مى گويند: خود مؤمن و كافر، وزن مى شوند، نه اعمالشان.
 
و يا مى گويند: «وزن»، عبارت است از ظهور مقدار و منزلت آدمى، و«ثقل ميزان»، عبارت است از كرامت و جلالت قدر او، و «خفت ميزان»، عبارت است از خوارى و ذلتش.
 
نه تنها هيچ كدام از اين حرف ها با ظاهر آيه نمى سازد و از الفاظ آيه دليل و شاهدى ندارد، بلكه اشكالى هم بر همه آنها وارد است، و آن، اين است كه: لازمه اين حرف ها، گزاف بودن وزن است، و سابقا گفته شد كه ميزان در آن روز، علاوه بر اين كه گزافى نيست، بلكه آن قدر دقيق است كه حجت را بر عبد تمام مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۵ </center>
<span id='link9'><span>
<span id='link9'><span>
نكته دوم: اينكه معلوم شد كه براى هر انسانى ميزان هاى متعددى است كه هر كدام ازعمل هايش با يكى از آنها سنجيده مى شود، و ميزان هر عملى همان مقدار حقى است كه عمل مشتمل بر آن است ، چون روز قيامت روزى است كه كسى جز حق ، سلطنت نداشته و ولايت در حق هم تنها و تنها در دست خداى تعالى است ، به شهادت اينكه از يكطرف مى فرمايد (( امروز روز حق است (( و از طرفى ديگر مى فرمايد: (( اينجا ولايت بر حق ، تنها و تنها براى خدا است (( و نيز مى فرمايد: (( هنالك تبلوا كل نفس ما اسلفت و ردوا الى الله موليهم الحق و ضل عنهم ما كانوا يفترون (( .
نكته دوم: اين كه معلوم شد كه براى هر انسانى، ميزان هاى متعددى است كه هر كدام از عمل هايش با يكى از آن ها سنجيده مى شود، و ميزان هر عملى، همان مقدار حقى است كه عمل مشتمل بر آن است. چون روز قيامت، روزى است كه كسى جز حق، سلطنت نداشته و ولايت در حق هم، تنها و تنها، در دست خداى تعالى است.
 
به شهادت اين كه از يك طرف مى فرمايد: «امروز، روز حق است». و از طرفى ديگر مى فرمايد: «اين جا ولايت بر حق، تنها و تنها براى خدا است». و نيز مى فرمايد: «هنالك تبلوا كل نفس ما اسلفت و ردوا الى الله موليهم الحق و ضل عنهم ما كانوا يفترون».
<span id='link10'><span>
<span id='link10'><span>


۱۳٬۶۷۸

ویرایش