گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۶: خط ۴۶:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۸۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۸۷ </center>
و اينكه در آسمان اول ، جماعتى از فرشتگان هستند كه شهابها به دست گرفته و در كمين شيطانها نشسته اند كه هر وقت نزديك بيايند تا اخبار غيبى آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهابها به سوى آنها تيراندازى كنند و دورشان سازند، و اين معانى همه از ظاهر آيات و اخبار ابتداء به ذهن مى رسد.
و اينكه در آسمان اول ، جماعتى از فرشتگان هستند كه شهابها به دست گرفته و در كمين شيطانها نشسته اند كه هر وقت نزديك بيايند تا اخبار غيبى آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهابها به سوى آنها تيراندازى كنند و دورشان سازند، و اين معانى همه از ظاهر آيات و اخبار ابتداء به ذهن مى رسد.
و ليكن امروز بطلان اين حرفها به خوبى روشن شده ، و عيان گشته ، و در نتيجه بطلان همه آن وجوهى هم كه در تفسير ((شهب (( ذكر كرده اند، - كه وجوه بسيار زيادى هم هستند - و در تفاسير مفصل و طولانى از قبيل تفسير كبير فخر رازى ، و روح المعانى آلوسى و غير آن دو نقل شده ، باطل مى شود.
و ليكن امروز بطلان اين حرفها به خوبى روشن شده ، و عيان گشته ، و در نتيجه بطلان همه آن وجوهى هم كه در تفسير ((شهب (( ذكر كرده اند، - كه وجوه بسيار زيادى هم هستند - و در تفاسير مفصل و طولانى از قبيل تفسير كبير فخر رازى ، و روح المعانى آلوسى و غير آن دو نقل شده ، باطل مى شود.
ناگزير بايد توجيه ديگرى كرد كه مخالف با علوم امروزى و مشاهداتى كه بشر از وضع آسمانها دارد نبوده باشد. و آن توجيه به احتمال ما - و خدا داناتر است - اين است كه : اين بياناتى كه در كلام خداى تعالى ديده مى شود، ا ز باب مثالهايى است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده ، تا آنچه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، همچنان كه خود خداى تعالى در كلام مجيدش فرموده : ((و تلك الامثال نضربها للناس و ما يعقلها الا العالمون (( و اينگونه مثلها در كلام خداى تعالى بسيار است ، از قبيل عرش ، كرسى ، لوح و كتاب ، كه هم در گذشته به آنها اشاره شد، و هم در آينده به بعضى از آنها اشاره خواهد رفت .
ناگزير بايد توجيه ديگرى كرد كه مخالف با علوم امروزى و مشاهداتى كه بشر از وضع آسمانها دارد نبوده باشد. و آن توجيه به احتمال ما - و خدا داناتر است - اين است كه :  
 
اين بياناتى كه در كلام خداى تعالى ديده مى شود، ا ز باب مثالهايى است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده ، تا آنچه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، همچنان كه خود خداى تعالى در كلام مجيدش فرموده : ((و تلك الامثال نضربها للناس و ما يعقلها الا العالمون (( و اينگونه مثلها در كلام خداى تعالى بسيار است ، از قبيل عرش ، كرسى ، لوح و كتاب ، كه هم در گذشته به آنها اشاره شد، و هم در آينده به بعضى از آنها اشاره خواهد رفت .
 
بنابراين اساس ، مراد از آسمانى كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمى ملكوتى خواهد بود كه افقى عالى تر از افق عالم ملك و محسوس دارد، همان طور كه آسمان محسوس ما با اجرامى كه در آن هست عالى تر و بلندتر از زمين ماست .
بنابراين اساس ، مراد از آسمانى كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمى ملكوتى خواهد بود كه افقى عالى تر از افق عالم ملك و محسوس دارد، همان طور كه آسمان محسوس ما با اجرامى كه در آن هست عالى تر و بلندتر از زمين ماست .
و مراد از نزديك شدن شيطانها به آسمان ، و استراق سمع ، و به دنبالش ‍ هدف شهابها قرار گرفتن ، اين است كه : شيطانها مى خواهند به عالم فرشتگان نزديك شوند، و از اسرار خلقت و حوادث آينده سر درآورند. و ملائكه هم ايشان را با نورى از ملكوت كه شيطانها تاب تحمل آن را ندارند، دور مى سازند.
و مراد از نزديك شدن شيطانها به آسمان ، و استراق سمع ، و به دنبالش ‍ هدف شهابها قرار گرفتن ، اين است كه : شيطانها مى خواهند به عالم فرشتگان نزديك شوند، و از اسرار خلقت و حوادث آينده سر درآورند. و ملائكه هم ايشان را با نورى از ملكوت كه شيطانها تاب تحمل آن را ندارند، دور مى سازند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۸۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۸۸ </center>
و يا مراد اين است كه : شيطانها خود را به حق نزديك مى كنند، تا آن را با تلبيس ها و نيرنگهاى خود به صورت باطل جلوه دهند، و يا باطل را با تلبيس و نيرنگ به صورت حق درآورند، و ملائكه رشته هاى ايشان را پنبه مى كنند، و حق صريح را هويدا مى سازند، تا همه به تلبيس آنها پى برده ، حق را حق ببينند، و باطل را باطل .
و يا مراد اين است كه : شيطانها خود را به حق نزديك مى كنند، تا آن را با تلبيس ها و نيرنگهاى خود به صورت باطل جلوه دهند، و يا باطل را با تلبيس و نيرنگ به صورت حق درآورند، و ملائكه رشته هاى ايشان را پنبه مى كنند، و حق صريح را هويدا مى سازند، تا همه به تلبيس آنها پى برده ، حق را حق ببينند، و باطل را باطل .
و اين كه خداى سبحان داستان استراق سمع شياطين و هدف شهاب قرار گرفتنشان را دنبال سوگند به ملائكه وحى و حافظان آن از مداخله شيطانها ذكر كرده ، تا اندازه اى گفتار ما را تاءييد مى كند - و خدا داناتر است -.
و اين كه خداى سبحان داستان استراق سمع شياطين و هدف شهاب قرار گرفتنشان را دنبال سوگند به ملائكه وحى و حافظان آن از مداخله شيطانها ذكر كرده ، تا اندازه اى گفتار ما را تاءييد مى كند - و خدا داناتر است -.
فَاستَفْتهِمْ أَ هُمْ أَشدُّ خَلْقاً أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَهُم مِّن طِينٍ لازِبِ
 
«'''فَاستَفْتهِمْ أَ هُمْ أَشدُّ خَلْقاً أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَهُم مِّن طِينٍ لازِبِ'''»:
 
كلمه ((لازب (( به معناى دو چيز به هم چسبيده است ، به طورى كه هر يك ملازم ديگرى شده باشد. و در مجمع البيان گفته : ((لازب (( و ((لازم (( به يك معنى است .
كلمه ((لازب (( به معناى دو چيز به هم چسبيده است ، به طورى كه هر يك ملازم ديگرى شده باشد. و در مجمع البيان گفته : ((لازب (( و ((لازم (( به يك معنى است .
و مراد از جمله ((من خلقنا(( يا ملائكه اى است كه در آيات قبلى به آنان اشاره كرد كه حافظ وحى و تيراندازان شهابهايند، و يا مخلوقات عظيم ديگرى غير از انسان است ، از قبيل آسمانها، زمين و ملائكه ، و اگر درباره آنها با ضمير ((هم (( كه مخصوص عقلاء است تعبير كرد و فرمود: ((آيا خلقت ايشان بزرگتر است ، يا كسى كه ما خلق كرده ايم (( و نفرمود: ((چيزى كه ما خلق كرده ايم (( بدان جهت است كه در بين نامبردگان ملائكه هم منظور بودند، و ملائكه داراى عقلند، جانب آنان را غلبه داده و از همه آسمانها و زمين و ملائكه تعبير كرده به ((كسى كه ما خلقش كرده ايم ((.
و مراد از جمله ((من خلقنا(( يا ملائكه اى است كه در آيات قبلى به آنان اشاره كرد كه حافظ وحى و تيراندازان شهابهايند، و يا مخلوقات عظيم ديگرى غير از انسان است ، از قبيل آسمانها، زمين و ملائكه ، و اگر درباره آنها با ضمير ((هم (( كه مخصوص عقلاء است تعبير كرد و فرمود: ((آيا خلقت ايشان بزرگتر است ، يا كسى كه ما خلق كرده ايم (( و نفرمود: ((چيزى كه ما خلق كرده ايم (( بدان جهت است كه در بين نامبردگان ملائكه هم منظور بودند، و ملائكه داراى عقلند، جانب آنان را غلبه داده و از همه آسمانها و زمين و ملائكه تعبير كرده به ((كسى كه ما خلقش كرده ايم ((.
و معناى آيه اين ا ست كه : وقتى خداى سبحان رب آسمانها و زمين و موجودات بين آن دو و ملائكه بود،تو اى رسول گراميم ، از ايشان نظرخواهى كن و بپرس آيا خلقت ايشان مهم تر و بزرگ تر است ، يا خلقت غير ايشان از موجودات ديگرى كه ما خلق كرده ايم ، آن وقت متوجه خواهند شد كه خلقت آنان ضعيف تر و ناچيزتر از خلقت موجودات ديگر است ، برا ى اينكه خلقت ايشان از يك گل چسبنده بود و معلوم است كه اين گل چسبنده ناچيز نمى تواند ما را عاجز سازد.
و معناى آيه اين ا ست كه : وقتى خداى سبحان رب آسمانها و زمين و موجودات بين آن دو و ملائكه بود،تو اى رسول گراميم ، از ايشان نظرخواهى كن و بپرس آيا خلقت ايشان مهم تر و بزرگ تر است ، يا خلقت غير ايشان از موجودات ديگرى كه ما خلق كرده ايم ، آن وقت متوجه خواهند شد كه خلقت آنان ضعيف تر و ناچيزتر از خلقت موجودات ديگر است ، برا ى اينكه خلقت ايشان از يك گل چسبنده بود و معلوم است كه اين گل چسبنده ناچيز نمى تواند ما را عاجز سازد.
بحث روايتى
<span id='link122'><span>
<span id='link122'><span>
==چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته ==
==چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته ==
در تفسير قمى در ذيل جمله ((و الصافات صفا(( آمده كه منظور ملائكه و انبيايند.
در تفسير قمى در ذيل جمله ((و الصافات صفا(( آمده كه منظور ملائكه و انبيايند.
۱۴٬۰۶۶

ویرایش