گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:


==مقصود از كسانى كه مرتدين به آن ها وعدۀ اطاعت مى دادند ==
==مقصود از كسانى كه مرتدين به آن ها وعدۀ اطاعت مى دادند ==
و از اين زمينه گفتار استفاده مى شود كه مرتدين مذكور قومى از منافقين بوده اند كه با كفار سر و سرى داشته اند، و قرآن آن اسرار را در اين جا حكايت كرده . مؤ يد اين احتمال جمله ((و اللّه يعلم اسرارهم (( است .
و از اين زمينه گفتار استفاده مى شود كه مرتدين مذكور، قومى از منافقان بوده اند كه با كفار سر و سرّى داشته اند، و قرآن آن اسرار را در اين جا حكايت كرده. مؤيد اين احتمال، جمله «وَ اللّهُ يَعلَمُ أسرَارَهُم» است.


و اما اين كه اينان چه كسانى بوده اند كه مرتدين به آنان وعده اطاعت مى دادند، مفسرين در آن اختلاف كرده اند: بعضى گفته اند: يهوديان بودند كه به منافقين از مسلمانان وعده مى دادند و مى گفتند اگر كفر خود را علنى كنيد ما ياريتان مى كنيم . بعضى ديگر گفته اند: منافقين و يهوديان بوده اند كه به مشركين وعده مى دادند.
و اما اين كه اينان چه كسانى بوده اند كه مرتدين به آنان وعده اطاعت مى دادند، مفسران، در آن اختلاف كرده اند: بعضى گفته اند: يهوديان بودند كه به منافقان از مسلمانان وعده مى دادند و مى گفتند اگر كفر خود را علنى كنيد، ما ياری تان مى كنيم. بعضى ديگر گفته اند: منافقان و يهوديان بوده اند كه به مشركان وعده مى دادند.


اشكالى كه متوجه اين دو قول است اين است كه گفتار در آيه راجع به مرتدين است كه بعد از ايمان به كفر برگشتند و يهوديان اصلا ايمان نياوردند تا مرتد شوند.
اشكالى كه متوجه اين دو قول است، اين است كه گفتار در آيه، راجع به مرتدين است كه بعد از ايمان، به كفر برگشتند و يهوديان اصلا ايمان نياوردند، تا مرتد شوند.


بعضى ديگر گفته اند: منافقين بوده اند كه به يهوديان وعده نصرت مى دادند، همچنان كه خداى تعالى در جاى ديگر فرموده: ((الم تر الى الذين نافقوا يقولون لاخوانهم الذين كفروا من اهل الكتاب لئن اخرجتم لنخرجن معكم و لا نطيع فيكم احدا ابدا و ان قوتلتم لننصرنكم ((.
بعضى ديگر گفته اند: منافقان بوده اند كه به يهوديان وعده نصرت مى دادند، همچنان كه خداى تعالى، در جاى ديگر فرموده: «ألَم تَرَ إلَى الّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لإخوَانِهِمُ الّذِينَ كَفَرُوا مِن أهلِ الكِتَابِ لَئِن أخرِجتُم لَنَخرُجَنّ مَعَكُم وَ لَا نُطِيعُ فِيكُم أحَداً أبَداً وَ إن قُوتِلتُم لَنَنصُرَنّكُم».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۶۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۶۴ </center>
ولى آيه مورد بحث قابل انطباق با اين آيه نيست ، ليكن مى شود آن را با يهود كه به مشركين وعده نصرت مى دادند، تطبيق كرد، آنهم به زحمت و با اين توجيه كه در حقيقت يهوديان هم كه علم به صدق رسالت رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» داشتند مرتد از دين خود بودند، ولى از ناحيه لفظ آيه دليلى بر اين تطبيق نيست ، لذا بايد بگوييم شايد قومى از منافقين بوده اند، نه يهود.
ولى آيه مورد بحث قابل انطباق با اين آيه نيست، ليكن مى شود آن را با يهود كه به مشركان وعده نصرت مى دادند، تطبيق كرد، آن هم به زحمت و با اين توجيه كه در حقيقت يهوديان هم، كه علم به صدق رسالت رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» داشتند، مرتد از دين خود بودند، ولى از ناحيه لفظ آيه، دليلى بر اين تطبيق نيست. لذا بايد بگوييم شايد قومى از منافقان بوده اند، نه يهود.


«'''فَكَيْف إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائكَةُ يَضرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبَارَهُمْ'''»:
«'''فَكَيْف إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائكَةُ يَضرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبَارَهُمْ'''»:


اين آيه تفريع و نتيجه گيرى از مطالب قبل است و معنايش چنين است: اين است وضع آنان امروز كه بعد از روشن شدن هدايت باز هر چه مى خواهند مى كنند، حال ببين در هنگامى كه ملائكه جانشان را مى گيرند و به صورت و پشتشان مى كوبند چه حالى دارند.
اين آيه تفريع و نتيجه گيرى از مطالب قبل است و معنايش چنين است: اين است وضع آنان امروز كه بعد از روشن شدن هدايت باز هرچه مى خواهند، مى كنند. حال ببين در هنگامى كه ملائكه جانشان را مى گيرند و به صورت و پشتشان مى كوبند، چه حالى دارند.


«'''ذَلِك بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسخَط اللَّهَ وَ كرِهُوا رِضوَنَهُ فَأَحْبَط أَعْمَالَهُمْ'''»:
«'''ذَلِك بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسخَط اللَّهَ وَ كرِهُوا رِضوَنَهُ فَأَحْبَط أَعْمَالَهُمْ'''»:


ظاهرا مراد از ((ما اسخط اللّه ((، هواهاى نفس و تسويلات شيطان است كه گناهان كشنده را در پى دارد، همچنان كه فرموده : ((و اتبعوا اهواءهم (( و نيز فرموده : ((الشيطان سول لهم و املى لهم ((.
ظاهرا مراد از «مَا أسخَطَ اللّهُ»، هواهاى نفس و تسويلات شيطان است كه گناهان كشنده را در پى دارد، همچنان كه فرموده: «وَ اتّبَعُوا أهوَاءَهُم». و نيز فرموده: «الشّيطَانُ سَوَلّ لَهُم وَ أملَى لَهُم».
كلمه ((سخط(( و ((رضا(( نام دو صفت از صفات فعلى خدا است . و مراد از اولى ، عقاب و از دومى ، ثواب او است .


و اشاره ((ذلك (( به مطالب در آيه قبل است كه از عذاب ملائكه در هنگام گرفتن جان آنان سخن مى گفت . مى فرمايد: سبب عقاب آنان اين است كه اعمالشان به خاطر پيروى از آنچه كه مايه خشم خدا است ، و به خاطر كراهتشان از خشنودى خدا، حبط مى شود و چون ديگر عمل صالحى برايشان نمانده قهرا با عذاب خدا بدبخت و شقى مى شوند.
كلمه «سخط» و «رضا»، نام دو صفت از صفات فعلى خدا است. و مراد از اولى، عقاب و از دومى، ثواب او است.
 
و اشاره «ذَلِكَ»، به مطالب در آيه قبل است كه از عذاب ملائكه در هنگام گرفتن جان آنان سخن مى گفت. مى فرمايد: سبب عقاب آنان اين است كه اعمالشان به خاطر پيروى از آنچه كه مايه خشم خدا است، و به خاطر كراهتشان از خشنودى خدا، حبط مى شود و چون ديگر عمل صالحى برايشان نمانده، قهرا با عذاب خدا بدبخت و شقى مى شوند.


«'''أَمْ حَسِب الَّذِينَ فى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن يخْرِجَ اللَّهُ أَضغَانهُمْ'''»:
«'''أَمْ حَسِب الَّذِينَ فى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن يخْرِجَ اللَّهُ أَضغَانهُمْ'''»:


راغب مى گويد: كلمه ((ضغن (( به كسره و به ضمه ضاد به معناى كينه شديد است ، كه جمعش ((اضغان (( مى آيد. و مراد از جمله ((الذين فى قلوبهم مرض (( اشخاص ضعيف الايمان هستند و شايد كسانى باشند كه از اول با ايمانى ضعيف ايمان آوردند، سپس به سوى نفاق متمايل شده و در آخر بعد از ايمان به سوى كفر برگشته اند.
راغب مى گويد: كلمه «ضغن»، به كسره و به ضمّه ضاد، به معناى كينه شديد است، كه جمعش «أضغان» مى آيد. و مراد از جمله «الّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَرَضٌ»، اشخاص ضعيف الايمان هستند و شايد كسانى باشند كه از اول با ايمانى ضعيف، ايمان آوردند، سپس به سوى نفاق متمايل شده و در آخر، بعد از ايمان، به سوى كفر برگشته اند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۶۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۶۵ </center>
دقت در تاريخ صدر اسلام اين معنا را روشن مى كند كه مردمى از مسلمانان كه به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) ايمان آوردند، چنين وصفى داشته اند، همچنان كه قومى ديگر از ايشان از همان روز اول تا آخر عمرشان منافق بودند. و بنابر اين ، تعبير از منافقين دسته اول به مؤ منين ، به ملاحظه اوائل امرشان بوده است .
دقت در تاريخ صدر اسلام اين معنا را روشن مى كند كه مردمى از مسلمانان كه به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» ايمان آوردند، چنين وصفى داشته اند، همچنان كه قومى ديگر از ايشان، از همان روز اول تا آخر عمرشان منافق بودند. و بنابر اين، تعبير از منافقان دسته اول به مؤمنان، به ملاحظه اوائل امرشان بوده است.
 
و معناى آيه اين است كه : نه ، بلكه اين منافقين كه در دل بيمارند گمان كرده اند كه خدا كينه هاى شديدشان را نسبت به دين و اهل دين بيرون نمى ريزد.


«'''وَ لَوْ نَشاءُ لاَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِيمَاهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فى لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكمْ'''»:
و معناى آيه اين است كه: نه، بلكه اين منافقان كه در دل بيمارند، گمان كرده اند كه خدا كينه هاى شديدشان را نسبت به دين و اهل دين بيرون نمى ريزد.




۱۳٬۸۰۰

ویرایش