۱۴٬۱۱۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
مؤلف: شايد منظور از حظ و بهره، كتاب محظوظ، يعنى موروث از انبياء و يا علماى گذشته باشد، ليكن در بعضى از رواياتى كه در تفسير آيه وارد شده، آمده كه منظور از «أثَارَة مِن عِلم»، حظّ نيكو است. و در بعضى ديگر آمده كه منظور از آن، جودت و زيبايى حظّ است. ليكن اين معنا از سياق احتجاج آيه به دور است. | مؤلف: شايد منظور از حظ و بهره، كتاب محظوظ، يعنى موروث از انبياء و يا علماى گذشته باشد، ليكن در بعضى از رواياتى كه در تفسير آيه وارد شده، آمده كه منظور از «أثَارَة مِن عِلم»، حظّ نيكو است. و در بعضى ديگر آمده كه منظور از آن، جودت و زيبايى حظّ است. ليكن اين معنا از سياق احتجاج آيه به دور است. | ||
و در | و در عيون، در باب «مجلس مذاكره مأمون با حضرت رضا «عليه السلام» آمده: آن جناب فرمود: پدرم از جدّم، از پدران بزرگوارش، از حسين بن على «عليهما السلام» روايت كرده كه فرمود: مهاجر و انصار نزد رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» اجتماع كردند، و عرضه داشتند: يا رسول اللّه! شما با اين همه واردينى كه از اطراف دارى، خرجت زياد است، و مال و جان ما همه در اختيار تو است، و ما با كمال رغبت خوشوقت مى شويم كه در آن ها تصرف كنى و از خدا مى خواهيم تو را اجر دهد، آنچه دلت مى خواهد، از اين اموال خرج كن، هيچ حرجى بر تو نيست. | ||
آنگاه فرمود: در اين مورد بود كه خداى | آنگاه فرمود: در اين مورد بود كه خداى تعالى، روح الأمين را بر آن جناب نازل كرد، و وى، به رسول خدا عرضه داشت: اى محمّد! «قُل لَا أسئَلُكُم عَلَيهِ أجراً إلّا المَوَدّةَ فِى القُربى». يعنى: من از شما مزدى در برابر رسالتم نمى خواهم، مگر همين را كه بعد از من، به اقربايم مودّت و دوستى بورزيد. | ||
و در باره همين افتراء بود كه آيه شريفه | مهاجر و انصار بيرون رفتند؛ و منافقان گفتند: از تصرف در اموال ما چشم نپوشيد، مگر براى اين كه ما را به رعايت خويشاوندانش وادار كند، و اين سخنى عظيم، و افترایى بود كه در مجلس آن جناب گفتند. | ||
و در باره همين افتراء بود كه آيه شريفه «أم يَقُولُونَ افتَرَاهُ قُل إنِ افتَرَيتُهُ فَلا تَملِكُونَ لِى مِنَ اللّه شَيئاً هُوَ أعلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيداً بَينِى وَ بَينَكُم وَ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِيم» نازل شد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۰۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۰۱ </center> | ||
پس رسول خدا | پس رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، كسى به نزد همان جمعيت فرستاد كه مگر پيشامدى كرده؟ گفتند: بله، واللّه يا رسول اللّه. بعضى از ما سخنى درشت گفتند و ما ناراحت شديم. پس رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، آيه را كه نازل شده بود، بر آنان تلاوت كرد، و ايشان سخت بگريستند. به دنبال اين جريان بود كه آيه «وَ هُوَ الّذِى يَقبَلُ التَّوبَة عَن عِبَادِهِ وَ يَعفُو عَنِ السّيِّئَاتِ وَ يَعلَمُ مَا تَفعَلُون» نازل شد. | ||
و در الدر المنثور است كه ابوداوود، در - كتاب ناسخ - از طريقه عكرمه، از ابن عباس روايت كرده كه در ذيل آيه «وَ مَا أدرِى مَا يُفعَلُ بِى وَ لا بِكُم» گفته: ناسخ اين آيه در سوره فتح است. ابن عباس سپس مى گويد: پس رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» بين مردم آمد، و ايشان را بشارت داد به اين كه گناهان گذشته و آينده اش بخشوده شده. پس مردى از مؤمنان گفت: اى پيامبر خدا! گوارايت باد، اينك فهميدم كه با تو چه معامله اى مى كنند، ليكن نمى دانم با ما چه معامله مى كنند؟ دنبال اين پرسش، آيه سوره احزاب نازل شد كه مى فرمايد: «وَ بَشّرِ المُؤمِنِينَ بِأنّ لَهُم مِنَ اللّه فَضلاً كَبِيراً». و نيز مى فرمايد: «لِيُدخِلَ المُؤمِنِينَ وَ المُؤمِنَاتِ جَنّاتٍ تَجرِى مِن تَحتِهَا الأنهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ يُكَفّرُ عَنهُم سَيّئَاتِهِم وَ كَانَ ذَلِكَ عِندَ اللّه فَوزاً عَظِيماً»، كه در اين دو آيه، براى آنان روشن كرد كه خدا با ايشان چه معامله اى مى كند. | |||
مؤلف: اين روايت خالى از اشكال نيست، براى اين كه اولاً در تفسير آيه شريفه «وَ مَا أدرِى مَا يُفعَلُ بِى وَ لا بِكُم» گفتيم كه اين آيه، هيچ ارتباطى با علم غيبى كه از طريق وحى باشد، ندارد، و نمى خواهد بگويد: من علم غيبى نسبت به آمرزش خود ندارم، تا روايت بگويد: آيه سوره «فتح»، ناسخ اين آيه است. | |||
و ثانياً از ظاهر روايت بر مى آيد: گناهى كه آيه سوره «فتح» تصريح به آمرزش آن دارد، گناه به معناى مخالفت امر و نهى مولوى است، در حالى كه در تفسير سوره «فتح» خواهد آمد كه منظور از گناه در آن آيه، چيز ديگرى است. | |||
و ثالثاً آياتى كه دلالت دارد بر اين كه مؤمنان داخل بهشت مى شوند، بسيار زياد است. هم در سوره هاى مكّى، و هم در سوره هاى مدنى، و آيه دلالتى اضافه بر دلالت ساير آيات اين باب ندارد. پس وجهى ندارد كه در روايت بگويد: اين آيه دلالت مى كند بر اين كه مؤمنان داخل بهشت مى شوند و مشمول مغفرت مى گردند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۰۲ </center> | |||
علاوه بر اين، سوره «احزاب»، مدت ها قبل از سوره «فتح» نازل شده و معنا ندارد كه آيات آن، نظرى به آيات سوره فتح داشته باشد. | |||
و | و نيز در همان كتاب آمده كه: ابويعلى، ابن جرير، طبرانى و حاكم - وى حديث را صحيح دانسته - به سندى صحيح، از عوف بن مالك اشجعى، روايت كرده كه گفت: | ||
و | روزى رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» به راه افتاد، من نيز در خدمتش بودم، تا داخل شديم به معبد يهوديان، و چون روز عيدشان بود، از ورود ما خوششان نيامد. پس رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، به ايشان فرمود: دوازده نفر يهودى داوطلب شويد شهادت دهيد به يگانگى خدا، و نبوّت محمّد بن عبداللّه، تا خداى تعالى، عذابى كه شامل حال تمامى يهوديان زير آسمان شده، از ايشان بر طرف سازد. يهوديان همه سكوت كردند، همين كه يكى از آن ها داوطلب شد، رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، مجددا پيشنهاد خود را تكرار كرد، ولى ديگر كسى پاسخ نداد. | ||
بار سوم تكرار كرد، احدى اجابت ننمود. آنگاه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» پرسيد: زير بار نمى رويد؟ پس بدانيد به خدا سوگند كه من «حاشر» و «عاقب» و «مقضى» ام، چه ايمان بياوريد و چه تكذيب كنيد. | |||
آنگاه برگشت و من هم با او بودم. همين كه خواستيم از در خارج شويم، مردى از پشت سرِ آن جناب گفت: اى محمّد! همان جا كه هستى، بايست. پس رو كرد به يهوديان و پرسيد: اى مردم يهود! تاكنون كه من در بين شما بودم، مرا چگونه مردى يافتيد؟ گفتند: به خدا سوگند، ما در بين خود، مردى داناتر از تو به كتاب خدا، و فقيه تر از تو و از پدرت و از جدّت سراغ نداريم. آن مرد بعد از گرفتن اين گواهى و اعتراف، گفت: پس بدانيد كه من خدا را شاهد مى گيرم كه اين محمّد، همان پيغمبرى است كه شما در تورات و انجيل نامش را يافته ايد. | |||
آنگاه برگشت و من هم با او بودم | |||
قوم يهود گفتند: اين را دروغ مى گويى . و گواهى او را رد كردند، و به او بد و بيراه هم گفتند. پس رسول خدا | قوم يهود گفتند: اين را دروغ مى گويى. و گواهى او را رد كردند، و به او بد و بيراه هم گفتند. پس رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» فرمود: شما دروغ گفتيد، و سخن شما هرگز مقبول واقع نمى شود. | ||
آنگاه رسول خدا | آنگاه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و من و آن مرد يهودى كه نامش «ابن سلام بود»، بيرون آمديم. چيزى نگذشت كه آيه «قُل أرَأيتُم إن كَانَ مِن عِندِ اللّه وَ كَفَرتُم بِهِ وَ شَهِدَ شَاهِدٌ مِن بَنِى إسرَائِيلَ عَلى مِثلِه فَآمَنَ وَ استَكبَرتُم إنّ اللّه لا يَهدِى القَومَ الظّالِمِين» نازل گرديد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۰۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۰۳ </center> | ||
مؤلف: در اينكه آيه مذكور در باره عبداللّه بن سلام نازل شده روايات ديگرى از طريق اهل سنت وارد شده . ولى سياق آيه و مخصوصا جمله ((من بنى اسرائيل (( با اين معنا كه خطاب در آن ، متوجه بنى اسرائيل باشد نمى سازد. اشكال ديگرى كه در روايت هست اين است كه در اين روايت كتاب آسمانى انجيل هم جزء كتب آسمانى يهود به شمار رفته ، و حال آنكه از كتب ايشان نيست ، و يهود آن را قبول ندارد. | |||
و در بعضى از روايات آمده كه آيه شريفه در باره ((ابن يامين (( يكى از علماى يهود نازل شده كه شهادت داد و اسلام آورد، و يهود او را تكذيب كرد. اشكال قبلى به اين روايت هم وارد است . | و در بعضى از روايات آمده كه آيه شريفه در باره ((ابن يامين (( يكى از علماى يهود نازل شده كه شهادت داد و اسلام آورد، و يهود او را تكذيب كرد. اشكال قبلى به اين روايت هم وارد است . |
ویرایش