گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:
<span id='link87'><span>
<span id='link87'><span>


«'''ألا إلَى اللّه تَصِيرُ الأُمُور'''»: اين جمله، بشر را به لازمۀ مالكيت خدا نسبت به آنچه در آسمان ها و زمين است، هشدار مى دهد. چون لازمۀ اين مالكيت، اين است كه امور خلق كه مملوك اويند، نيز راجع به وى باشد، و لازمۀ اين هم آن است كه راهى هم كه خلق پيش مى گيرد و روشى كه در زندگى طى مى كند - از آن جا كه آن نيز يكى از امور خلق است - راجع به او باشد. پس تنها «صراط مستقيم»، صراط اوست . و اگر به جاى اين كه بفرمايد: «ألا إلَى اللّه مَصِيرُ الأُمُور»، فرمود: «تَصِيرُ الأُمُور»، و به مضارع تعبير فرمود، براى افادۀ استمرار بود، و مى خواهد بفهماند برگشت امور خلق به خداى تعالى، دائمى است.
«'''ألا إلَى اللّه تَصِيرُ الأُمُور'''»: اين جمله، بشر را به لازمۀ مالكيت خدا نسبت به آنچه در آسمان ها و زمين است، هشدار مى دهد. چون لازمۀ اين مالكيت، اين است كه امور خلق كه مملوك اويند، نيز راجع به وى باشد، و لازمۀ اين هم آن است كه راهى هم كه خلق پيش مى گيرد و روشى كه در زندگى طى مى كند - از آن جا كه آن نيز يكى از امور خلق است - راجع به او باشد.  
 
پس تنها «صراط مستقيم»، صراط اوست. و اگر به جاى اين كه بفرمايد: «ألا إلَى اللّه مَصِيرُ الأُمُور»، فرمود: «تَصِيرُ الأُمُور»، و به مضارع تعبير فرمود، براى افادۀ استمرار بود، و مى خواهد بفهماند برگشت امور خلق به خداى تعالى، دائمى است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۱۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۱۶ </center>
و در اين جمله، علاوه بر هشدارى كه بيانش گذشت، إشعارى هم به علت وحى و تكلم الهى دارد. چون وقتى بنا شد مصير اشياء و بازگشت مخلوقات به سوى خدا باشد، لاجرم براى هر نوع از انواع موجودات، راه مخصوصى است به سوى خدا، كه بايد آن راه را طى كند، و بر خداست كه هر نوعى را به سوى راه مخصوص به خودش هدايت فرمايد و او را به سوى غايت و هدفش راه نمايد. همچنان كه فرموده: «وَ عَلَى اللّه قَصدُ السّبِيل». و همين خود سخن گفتنى است از خدا با هر نوعى از انواع موجودات، به زبانى كه مناسب با ذات آن است، كه وقتى آن را با انسان مقايسه كنيم، نامش را «وحى» و «ارسال رسول» مى گذاريم.
و در اين جمله، علاوه بر هشدارى كه بيانش گذشت، إشعارى هم به علت وحى و تكلم الهى دارد. چون وقتى بنا شد مصير اشياء و بازگشت مخلوقات به سوى خدا باشد، لاجرم براى هر نوع از انواع موجودات، راه مخصوصى است به سوى خدا، كه بايد آن راه را طى كند، و بر خداست كه هر نوعى را به سوى راه مخصوص به خودش هدايت فرمايد و او را به سوى غايت و هدفش راه نمايد.  
 
همچنان كه فرموده: «وَ عَلَى اللّه قَصدُ السّبِيل». و همين خود سخن گفتنى است از خدا با هر نوعى از انواع موجودات، به زبانى كه مناسب با ذات آن است، كه وقتى آن را با انسان مقايسه كنيم، نامش را «وحى» و «ارسال رسول» مى گذاريم.


بعضى از مفسران گفته اند: تعبير به مضارع در جملۀ «تَصِيرُ الأُمُور»، به منظور اين است كه بر آينده دلالت كند، نه استمرار. و منظور اين است كه بفهماند در آينده، يعنى در قيامت، بازگشت همه به سوى خداست، و اين خود وعدۀ خيرى است براى راه يافتگان به سوى صراط مستقيم، و تهديد و وعيدى است براى گمراهان از آن صراط، ولى وجه اول، روشن تر است.
بعضى از مفسران گفته اند: تعبير به مضارع در جملۀ «تَصِيرُ الأُمُور»، به منظور اين است كه بر آينده دلالت كند، نه استمرار. و منظور اين است كه بفهماند در آينده، يعنى در قيامت، بازگشت همه به سوى خداست، و اين خود وعدۀ خيرى است براى راه يافتگان به سوى صراط مستقيم، و تهديد و وعيدى است براى گمراهان از آن صراط، ولى وجه اول، روشن تر است.
۱۳٬۶۹۷

ویرایش