گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۵: خط ۶۵:
<span id='link79'><span>
<span id='link79'><span>


==وحى با واسطه قسم دوم وحى ==
و نيز خلاصه گفتار اين شد كه: قسم دوم از وحى، يعنى «أو مِن وَرَاءِ حِجَاب»، وحى با واسطه است، و واسطه اش، همان حجاب است. چيزى كه هست، اين واسطه مانند واسطه در قسم سوم خودش وحى نمى كند، بلكه تنها وحى از ماوراى آن آغاز مى شود، و آغاز شدنش را از كلمۀ «مِن» - كه براى ابتداء است - استفاده مى كنيم.
و نيز خلاصه گفتار اين شد كه قسم دوم از وحى ، يعنى ((او من وراء حجاب ((، وحى با واسطه است ، و واسطه اش همان حجاب است . چيزى كه هست اين واسطه مانند واسطه در قسم سوم خودش وحى نمى كند، بلكه تنها وحى از ماوراى آن آغاز مى شود، و آغاز شدنش را از كلمه ((من (( كه براى ابتداء است استفاده مى كنيم .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۰۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۰۹ </center>
و كلمه ((وراء(( در اينجا به معناى پشت نيست ، بلكه به معناى بيرون هر چيزى است كه محيط به آن چيز است ، به شهادت كلام خداى تعالى كه مى فرمايد: ((و اللّه من ورائهم محيط(( و اين قسم تكلم (تكلم از ماوراى حجاب ) مانند تكلم خداى تعالى با موسى در كوه طور است كه در باره اش فرموده : ((فلما اتيها نودى من شاطى الواد الايمن فى البقعه المباركه من الشجره (( و نيز از همين قسم است وحى هايى كه در عالم رؤ يا به انبياء (عليهم السلام ) مى شده .
و كلمه «وَرَاء» در اين جا به معناى پشت نيست، بلكه به معناى بيرون هر چيزى است كه محيط به آن چيز است. به شهادت كلام خداى تعالى كه مى فرمايد: «وَ اللّهُ مِن وَرَائِهِم مُحِيط». و اين قسم تكلم (تكلم از ماوراى حجاب)، مانند تكلم خداى تعالى با موسى در كوه طور است، كه در باره اش فرموده: «فَلَمّا أتَيهَا نُودِىَ مِن شَاطِى الوَادِ الأيمَنِ فِى البَقعَة المُبَارَكَة مِنَ الشّجَرَة»، و نيز از همين قسم است وحى هايى كه در عالَم رؤيا به انبياء «عليهم السلام» مى شده.


و قسم اول از تكلم تكلمى است كه خداى تعالى با پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) و بدون واسطه جبرئيل مى كرد كه در آن نه رسول ملكى ، يعنى جبرئيل ، واسطه بود، و نه هيچ گونه حجابى كه فرض ‍ شود.
و قسم اول از تكلم، تكلمى است كه خداى تعالى، با پيامبر اسلام «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و بدون واسطه جبرئيل مى كرد كه در آن، نه رسول ملكى، يعنى جبرئيل، واسطه بود، و نه هيچ گونه حجابى كه فرض ‍ شود.


و چون وحى در تمامى اين اقسام مختلف منتسب به خداى تعالى است ، لذا مى توان وحى را بطور مطلق به خداى تعالى نسبت داد و مستند به او كرد. ساده تر بگويم : مى توان در هر سه قسم از وحى گفت خدا چنين وحى كرده ، بدون قيدى كه معين كند منظور كدام يك از اقسام وحى است . و به همين عنايت است كه تمامى اقسام وحى در كلام خداى تعالى به خدا مستند شده ، و فرموده : ((انا اوحينا اليك كما اوحينا الى نوح و النبيين من بعده (( و نيز فرموده : ((و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا نوحى اليهم ((.
و چون وحى در تمامى اين اقسام مختلف منتسب به خداى تعالى است، لذا مى توان وحى را به طور مطلق به خداى تعالى نسبت داد و مستند به او كرد.  


اين مطالب كه در تفسير آيه مورد بحث آورديم ، مطالبى بود كه با كمك سياق از آيه استفاده نموديم ، ولى مفسرين در تفسير آن بحث هايى دامنه دار و مشاجره هاى طولانى كرده اند كه ما از اشتغال به گفتگوى در باره آن صرفنظر كرديم ، و خواننده خود مى تواند به تفاسير مفصل مراجعه نمايد.
ساده تر بگويم: مى توان در هر سه قسم از وحى گفت خدا چنين وحى كرده، بدون قيدى كه معين كند منظور كدام يك از اقسام وحى است. و به همين عنايت است كه تمامى اقسام وحى در كلام خداى تعالى، به خدا مستند شده و فرموده: «إنّا أوحَينَا إلَيكَ كَمَا أوحَينَا إلى نُوحٍ وَ النّبِيّينَ مِن بَعدِهِ». و نيز فرموده: «وَ مَا أرسَلنَا مِن قَبلِكَ إلّا رِجَالاً نُوحِى إلَيهِم».
 
اين مطالب كه در تفسير آيه مورد بحث آورديم، مطالبى بود كه با كمك سياق از آيه استفاده نموديم، ولى مفسران در تفسير آن، بحث هايى دامنه دار و مشاجره هاى طولانى كرده اند، كه ما از اشتغال به گفتگوى در باره آن صرف نظر كرديم، و خواننده، خود مى تواند به تفاسير مفصل مراجعه نمايد.
<span id='link80'><span>
<span id='link80'><span>
==اشاره به وجه تعليل نزول وحى از جانب خداوند به اينكه او ((==
==اشاره به وجه تعليل نزول وحى از جانب خداوند به اينكه او ((==
على حكيم (( است
على حكيم (( است
۱۳٬۷۰۳

ویرایش