گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۰: خط ۱۰:
امام صادق «عليه السلام» فرمود: اما «الم» كه در اول سوره بقره است، معنايش «أنا اللّه المَلِك» است. يعنى «منم اللّه سلطان». و اما «الم» كه در اول سوره آل عمران است، معنايش «أنَا اللّهُ المجيد» است. يعنى «منم خداى مجيد». و معناى «المص»، «أنَا اللّهُ المقتدرُ الصادق» است. يعنى «منم خداى مقتدر صادق». و معناى «الر»، اين است كه «أنَا اللّهُ الرؤف». «منم خداى رؤوف». و معناى «المر»، اين است كه: «منم خداى محيى و مميت و رزاق». و معناى «كهيعص» اين است كه: «منم كافى و هادى و ولىّ و عالِم و صادق الوعد». و «طه»، خود يكى از اسماء رسول خدا است، و معنايش «يا طالب الحق الهادى اليه» است. يعنى: «اى كه طالب حق و هدايت كننده خلق به سوى آنى»، ما قرآن را به سويت نازل نكرديم كه خود را از اندوه براى كفار به سختى و مشقت بيندازى، بلكه فرستاديم تا به وسيله آن نيكبخت باشى.
امام صادق «عليه السلام» فرمود: اما «الم» كه در اول سوره بقره است، معنايش «أنا اللّه المَلِك» است. يعنى «منم اللّه سلطان». و اما «الم» كه در اول سوره آل عمران است، معنايش «أنَا اللّهُ المجيد» است. يعنى «منم خداى مجيد». و معناى «المص»، «أنَا اللّهُ المقتدرُ الصادق» است. يعنى «منم خداى مقتدر صادق». و معناى «الر»، اين است كه «أنَا اللّهُ الرؤف». «منم خداى رؤوف». و معناى «المر»، اين است كه: «منم خداى محيى و مميت و رزاق». و معناى «كهيعص» اين است كه: «منم كافى و هادى و ولىّ و عالِم و صادق الوعد». و «طه»، خود يكى از اسماء رسول خدا است، و معنايش «يا طالب الحق الهادى اليه» است. يعنى: «اى كه طالب حق و هدايت كننده خلق به سوى آنى»، ما قرآن را به سويت نازل نكرديم كه خود را از اندوه براى كفار به سختى و مشقت بيندازى، بلكه فرستاديم تا به وسيله آن نيكبخت باشى.


و اما ((طس (( معنايش ((انا الطالب السميع (( است ، يعنى منم طالب شنوا. و اما ((طسم (( معنايش منم طالب شنواى مبدى و معيد، ((يس (( آن نيز يكى از اسماء رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) است ، و معنايش ((يا ايها السامع للوحى و القرآن الحكيم انك لمن المرسلين على صراط مستقيم (( هان اى شنواى وحى و قرآن حكيم به درستى كه تو قطعا از فرستادگان خدايى كه بر صراط مستقيم و مهيمن بر آنى است .
و اما «طس»، معنايش «أنَا الطالبُ السّمِيع» است. يعنى «منم طالب شنوا». و اما «طسم»، معنايش «منم طالب شنواى مبدى و معيد». «يس»، آن نيز يكى از اسماء رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» است، و معنايش «يَا أيُّهَا السّامِعُ لِلوَحىِ وَ القُرآنِ الحَكِيم إنّكَ لَمِنَ المُرسَلِينَ عَلى صِرَاطٍ مُستَقِيم»: هان، اى شنواى وحى و قرآن حكيم! به درستى كه تو قطعا از فرستادگان خدايى كه بر صراط مستقيم و مهيمن بر آنى است.


و اما «ص»، نام چشمه اى است كه از زير عرش مى جوشد، و همين «صاد» بود كه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» در معراج از آن وضو گرفت، و جبرئيل روزى يكبار داخل آن مى شود و در آن فرو مى رود، و سپس بيرون آمده، بال خود را تكان مى دهد، و هيچ قطره اى از بالش نمى چكد و نمى پرد، مگر آن كه خدا از آن فرشته اى خلق مى كند، تا او را تسبيح و تقديس و تكبير و حمد بگويد تا روز قيامت.
و اما «ص»، نام چشمه اى است كه از زير عرش مى جوشد، و همين «صاد» بود كه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» در معراج از آن وضو گرفت، و جبرئيل روزى يكبار داخل آن مى شود و در آن فرو مى رود، و سپس بيرون آمده، بال خود را تكان مى دهد، و هيچ قطره اى از بالش نمى چكد و نمى پرد، مگر آن كه خدا از آن فرشته اى خلق مى كند، تا او را تسبيح و تقديس و تكبير و حمد بگويد تا روز قيامت.
خط ۱۸: خط ۱۸:
سفيان اضافه مى كند، سپس عرضه داشتم: يابن رسول اللّه! امر لوح و قلم و مداد را بيشتر برايم توضيح بده، و آنچه خدا به تو تعليم داده، تعليمم ده. فرمود: يابن سعيد! اگر تو اهليت براى پاسخ دادنم نداشتى، جوابت را نمى دادم. پس (بدان كه) «ن»، نون نام فرشته اى است كه آن را به قلم - كه آن نيز فرشته اى است - مى دهد، و قلم هم به لوح - كه آن نيز فرشته اى است - مى دهد، و لوح هم به اسرافيل و اسرافيل به ميكائيل و او به جبرئيل مى دهد، و جبرئيل هم به انبياء و رسولان خدا «صلوات اللّه عليهم». سفيان مى گويد: آنگاه امام فرمود: برخيز كه بيش از اين برايت خطرى است.
سفيان اضافه مى كند، سپس عرضه داشتم: يابن رسول اللّه! امر لوح و قلم و مداد را بيشتر برايم توضيح بده، و آنچه خدا به تو تعليم داده، تعليمم ده. فرمود: يابن سعيد! اگر تو اهليت براى پاسخ دادنم نداشتى، جوابت را نمى دادم. پس (بدان كه) «ن»، نون نام فرشته اى است كه آن را به قلم - كه آن نيز فرشته اى است - مى دهد، و قلم هم به لوح - كه آن نيز فرشته اى است - مى دهد، و لوح هم به اسرافيل و اسرافيل به ميكائيل و او به جبرئيل مى دهد، و جبرئيل هم به انبياء و رسولان خدا «صلوات اللّه عليهم». سفيان مى گويد: آنگاه امام فرمود: برخيز كه بيش از اين برايت خطرى است.
<span id='link12'><span>
<span id='link12'><span>
==بررسى رواياتى كه حروف مقطعه كه حروف مقطعه را به اسماى حسناى خدا معنى كردهاند ==
==بررسى رواياتى كه حروف مقطعه كه حروف مقطعه را به اسماى حسناى خدا معنى كردهاند ==
مؤ لف : ظاهر آنچه در اين روايات آمده كه غالب حروف مقطعه را به اسماء حسناى خدا معنا كرده ، اين است كه اين حروف از اسماء خدا گرفته شده ، حال يا از اول آنها مانند ((ميم (( كه فرمود از ملك و مجيد و مقتدر گرفته شده ، و يا از وسط مانند ((لام (( از اللّه و ((ياء(( از ((ولى (( پس اين حروف مقطعه اشاراتى هستند بر اساس رمز، كه هر يك به يكى از اسماء خدا اشاره مى كنند، و اين معنا از طرق اهل سنت از ابن عباس و ربيع بن انس و ديگران نيز روايت شده . ولى بر خواننده پوشيده نيست كه رمز، اصولا وقتى به كار برده مى شود كه گوينده نمى خواهد ديگران از آنچه او به مخاطب خود مى فهماند سر درآورند، و به اين منظور مطلب خود را با رمز به مخاطب مى رساند تا هم مخاطبش بفهمد و هم ديگران نفهمند، و اين اسماء حسنايى كه در اين روايت حروف مقطعه اوائل سوره ها را رمز آن دانسته ، اسمايى است كه در بسيارى از موارد از كلام خداى تعالى به آنها يا بطور اجمال و يا بطور تفصيل ، تصريح و اشاره شده با اين حال ديگر هيچ فايده اى براى اين رمز گويى تصور نمى شود.
مؤ لف : ظاهر آنچه در اين روايات آمده كه غالب حروف مقطعه را به اسماء حسناى خدا معنا كرده ، اين است كه اين حروف از اسماء خدا گرفته شده ، حال يا از اول آنها مانند ((ميم (( كه فرمود از ملك و مجيد و مقتدر گرفته شده ، و يا از وسط مانند ((لام (( از اللّه و ((ياء(( از ((ولى (( پس اين حروف مقطعه اشاراتى هستند بر اساس رمز، كه هر يك به يكى از اسماء خدا اشاره مى كنند، و اين معنا از طرق اهل سنت از ابن عباس و ربيع بن انس و ديگران نيز روايت شده . ولى بر خواننده پوشيده نيست كه رمز، اصولا وقتى به كار برده مى شود كه گوينده نمى خواهد ديگران از آنچه او به مخاطب خود مى فهماند سر درآورند، و به اين منظور مطلب خود را با رمز به مخاطب مى رساند تا هم مخاطبش بفهمد و هم ديگران نفهمند، و اين اسماء حسنايى كه در اين روايت حروف مقطعه اوائل سوره ها را رمز آن دانسته ، اسمايى است كه در بسيارى از موارد از كلام خداى تعالى به آنها يا بطور اجمال و يا بطور تفصيل ، تصريح و اشاره شده با اين حال ديگر هيچ فايده اى براى اين رمز گويى تصور نمى شود.
۱۳٬۷۱۵

ویرایش