۱۳٬۷۵۲
ویرایش
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
<span id='link3'><span> | <span id='link3'><span> | ||
== | ==اقوال مفسران، در معناى حروف مقطعه == | ||
۱ اين حروف از متشابهات قرآن | ۱ - اين حروف از متشابهات قرآن است، كه خداى سبحان، علم به آن را به خود اختصاص داده، و در ذيل آيه هفتم از سوره آل عمران فرموده: «تأويل متشابهات را جز خدا كسى نمى داند». | ||
۲ هر يك از اين حروف | |||
۳ اين حروف | ۲ - هر يك از اين حروف مقطعه، نام سوره اى است كه در آغازش قرار دارد. | ||
۴ مراد از اين | |||
۳ - اين حروف اسمایى هستند براى مجموع قرآن. | |||
۴ - مراد از اين حروف، اين است كه بر اسماء خداى تعالى دلالت كنند. پس معناى «الم»، «أنَا اللّهُ أعلَمُ»، و معناى «المر»، «أنَا اللّهُ أعلَمُ وَ أرى»، و معناى «المص»، «أنَا اللّهُ أعلَمُ وَ أفضَلُ» مى باشد. | |||
و در حروف «كهيعص»، «كاف» از «كافى»، و «هاء» از «هادى»، و «ياء» از «حكيم»، و «عين» از «عليم»، و «صاد» از «صادق» گرفته شده. اين مطلب از ابن عباس روايت شده است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۵ </center> | ||
و حروفى كه از اسماء خدا گرفته | و حروفى كه از اسماء خدا گرفته شده، طرز گرفته شدنش مختلف است. بعضى از حروف، از اولِ نام خدا گرفته شده، مانند «كاف» كه از «كافى» است. و بعضى از وسط گرفته شده، مانند «ياء» كه از «حكيم» است. و بعضى از آخر گرفته شده، مانند «ميم» كه از «أعلم» گرفته شده. | ||
۵ اين حروف | |||
۶ اين حروف سوگندهايى است كه خداى تعالى | ۵ - اين حروف اسمایى از خداست، اما مقطعه و بريده، كه اگر از مردم كسى بتواند آن ها را آن طور كه بايد تركيب كند، به اسم اعظم خدا دست يافته، همان طور كه از تركيب «الر» و «حم» و «ن»، «الرحمان» درست مى شود، و همچنين ساير حروف. چيزى كه هست، ما انسان ها قادر بر تركيب آن نيستيم. اين معنا از سعيد بن جبير روايت شده. | ||
۷ اين حروف اشاراتى است به | |||
۸ مراد از اين | ۶ - اين حروف سوگندهايى است كه خداى تعالى خورده، و مثل اين كه خداوند به اين حرف سوگند مى خورد، بر اين كه قرآن كلام او است. و اصولا حروف الفباء داراى شرافتى هستند، چون با همين حروف است كه كتب آسمانى و اسماء حُسناى خدا و صفات علياى او، و ريشه لغت هاى امتهاى مختلف درست مى شود. | ||
۹ مراد از اين | |||
۱۰ اين حروف به منظور ساكت كردن كفار در ابتداى سوره هاى قرار گرفته چون | ۷ - اين حروف اشاراتى است به نعمت هاى خدا و بلاهاى او و مدت زندگى اقوام و عمر و اجلشان. | ||
۸ - مراد از اين حروف، اين است كه اشاره كند به اين كه امت اسلام تا آخر دهر باقى مى ماند و منقرض نمى شود. حساب جمل هم، كه نوعى محاسبه است، بر اين معنا دلالت دارد. | |||
۹ - مراد از اين حروف، همان حروف الفباء است. چيزى كه هست، با ذكر نام بعضى از آن ها، از ذكر بقيه بى نياز بوده. در حقيقت خواسته است بفرمايد: اين قرآن از الفباء تركيب شده. | |||
۱۰ - اين حروف به منظور ساكت كردن كفار در ابتداى سوره هاى قرار گرفته. چون مشركان به يكديگر سفارش مى كردند: «مبادا به قرآن گوش دهيد، و هر جا كسى قرآن مى خواند، سر و صدا بلند كنيد تا صوت قرآن در بين صوت هاى نامربوط گُم شود». قرآن، اين جريان را در آيه «لَا تَسمَعُوا لِهَذَا القُرآنَ وَ الغَوا فِيهِ...» حكايت فرموده. | |||
و گاهى مى شد كه در هنگام شنيدن صوت قرآن سوت مى زدند، و بسا مى شد كف مى زدند، و بسا مى شد صداهاى دسته جمعى در مى آوردند تا رسول خدا را در خواندن آن دچار اشتباه سازند. لذا خداى تعالى، در آغاز بعضى از سوره هاى قرآن، اين حروف را نازل كرد تا آن رجّاله ها را ساكت كند. چون وقتى اين حروف را مى شنيدند، به نظرشان عجيب و غريب مى آمد و به آن گوش فرا داده در باره اش فكر مى كردند، و همين اشتغالشان به آن حروف، از جار و جنجال بازشان مى داشت و در نتيجه، صداى قرآن به گوششان مى رسيد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۶ </center> | ||
۱۱ اين حروف از قبيل شمردن حروف الفباء است مى خواهد بفهماند كه اين قرآنى كه تمامى شما مردم عرب را از آوردن مثلش عاجز | ۱۱ - اين حروف از قبيل شمردن حروف الفباء است. مى خواهد بفهماند كه اين قرآنى كه تمامى شما مردم عرب را از آوردن مثلش عاجز كرده، از جنس همين حروفى است كه مدام با آن محاوره و گفتگو مى كنيد و در خطبه ها و كلمات خود به كار مى بنديد. بايد از اين كه نمى توانيد مثل آن را بياوريد، بفهميد كه اين كلام از ناحيه خداى تعالى است. و اگر در چند جا و چند سوره اين حروف تكرار شده، براى اين بوده كه همه جا، محكمىِ برهان را به رُخ كفار بكشد. اين تفسير از قطرب روايت شده، و ابومسلم اصفهانى هم، همين وجه را اختيار كرده، و بعضى از مفسران قرون اخير نيز، بدان تمايل كرده اند. | ||
اين بود آن يازده وجهى كه مرحوم طبرسى از | |||
اين بود آن يازده وجهى كه مرحوم طبرسى از مفسران نقل كرده، و در بين اين اقوال، وجوه ديگر هم مى توان قرار داد. مثلا از ابن عباس نقل شده كه در خصوص «الم» گفته است: «الف» اشاره است به نام «اللّه» و «لام» به «جبرئيل» و «ميم» به «محمّد» (صلوات اللّه عليه). | |||
و نيز از بعضى ديگر نقل شده كه گفته اند: حروف مقطعه در اوائل هر سوره اى كه با آن آغاز شده، اشاره است به آن غرضى كه در سوره بيان شده. مثل اين كه مى گويند: حرف «نون» در سورۀ «ن» اشاره است به اين كه در اين سوره، بيشتر راجع به نصرت موعود به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» صحبت شده. و حرف «قاف» در سوره «ق» اشاره است به اين كه در اين سوره بيشتر درباره قرآن، و يا قهر الهى سخن رفته. و بعضى ديگر هم گفته اند: اين حروف صرفا براى هشدار دادن است. | |||
<span id='link4'><span> | <span id='link4'><span> | ||
==حق مطلب درباره حروف مقطعه == | ==حق مطلب درباره حروف مقطعه == | ||
اما حق مطلب اين است كه هيچ يك از اين وجوه آدمى را قانع نمى سازد. | اما حق مطلب اين است كه هيچ يك از اين وجوه آدمى را قانع نمى سازد. |
ویرایش