گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:


==اشاره به اقوامى كه در گذشته دچار عذاب الهى شدند ==
==اشاره به اقوامى كه در گذشته دچار عذاب الهى شدند ==
وَ أَنَّهُ أَهْلَك عَاداً الاُولى
«'''وَ أَنَّهُ أَهْلَك عَاداً الاُولى'''»:


عاد همان قوم هود پيغمبر است ، و اگر آنان را «'''عاد اولى '''» ناميده ، براى اين بوده كه قوم عاد دو نسل بودند، نسل اول آنان قوم هود پيغمبر بودند (و هلاك شدند).
«عاد»، همان قوم هود پيغمبر است، و اگر آنان را «عاد اولى» ناميده، براى اين بوده كه قوم عاد، دو نسل بودند. نسل اول آنان، قوم هود پيغمبر بودند (و هلاك شدند).
وَ ثَمُودَا فَمَا أَبْقَى
ثمود قوم صالح پيغمبر است ، كه خداى تعالى كفار ايشان را تا آخرين نفر هلاكت رسانيد، همچنان كه در جاى ديگر درباره آنان فرمود: «'''و نجينا الذين امنوا و كانوا يتقون '''».


وَ قَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنهُمْ كانُوا هُمْ أَظلَمَ وَ أَطغَى
«'''وَ ثَمُودَ فَمَا أَبْقَى'''»:


اين جمله مانند جمله قبليش عطف است بر كلمه عادا، و اين كه در اين آيه به اصرار و تاءكيد مى فرمايد: قوم نوح از دو قوم عاد و ثمود - به طورى كه از سياق بر مى آيد - ظالم تر و طاغى تر بودند، براى اين است كه : قوم نوح دعوت آن جناب را نپذيرفتند، و از موعظه او پند نگرفتند، و با اين كه نزديك هزار سال ايشان را دعوت مى كرد، به جز عده اى بسيار كم دعوتش را نپذيرفتند.
«ثمود»، قوم صالح پيغمبر است، كه خداى تعالى، كفّار ايشان را تا آخرين نفر به هلاكت رسانيد، همچنان كه در جاى ديگر، درباره آنان فرمود: «وَ نَجّينَا الّذِينَ آمَنُوا وَ كَانُوا يَتّقُون».


وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى فَغَشاهَا مَا غَشى
«'''وَ قَوْمَ نُوحٍ مِن قَبْلُ إِنهُمْ كانُوا هُمْ أَظلَمَ وَ أَطغَى'''»:


بعضى از مفسرين گفته اند: موتفكه عبارت است از قراء و آباديهاى قوم لوط كه اهل خود را ائتفاك كرد، يعنى زير و رو كرد.
اين جمله مانند جمله قبلی اش، عطف است بر كلمۀ «عَاداً»، و اين كه در اين آيه به اصرار و تأكيد مى فرمايد: قوم نوح از دو قوم عاد و ثمود - به طورى كه از سياق بر مى آيد - ظالم تر و طاغى تر بودند، براى اين است كه: قوم نوح دعوت آن جناب را نپذيرفتند، و از موعظه او پند نگرفتند، و با اين كه نزديك هزار سال ايشان را دعوت مى كرد، به جز عده اى بسيار كم دعوتش را نپذيرفتند.
 
«'''وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى * فَغَشّاهَا مَا غَشى'''»:
 
بعضى از مفسرين گفته اند: «مؤتفكه»، عبارت است از قراء و آبادی هاى قوم لوط كه اهل خود را ائتفاك كرد، يعنى زير و رو كرد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۸۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۸۱ </center>
و كلمه «'''اهواء'''» كه مصدر فعل «'''اهوى '''» است به معناى اسقاط است .
و كلمه «إهوَاء» - كه مصدر فعل «أهوى» است - به معناى اسقاط است.
و معناى آيه اين است كه : قراى قوم لوط (مؤ تفكه ) را به اين وسيله به زمين كوبيد و ساقط كرد، كه سرزمينشان را زير و رو نموده دستخوش خسف نمود، «'''فغشيها ما غشى '''» در نتيجه عذاب خدا شاملش شد و احاطه اش كرد، آن مقدار كه شاملش شد و احاطه اش كرد.
 
احتمال هم داده اند كه مراد از «'''مؤ تفكة '''» اعم از قراى قوم لوط و تمامى قريه هايى باشد كه سكنه آن ها در تاريخ بشريت دچار عذاب شده و منقرض شدند، و خرابه هاى آن قريه ها و علامتهايى از آنها بجاى مانده .
و معناى آيه اين است كه : قراى قوم لوط (مؤتفكه) را به اين وسيله به زمين كوبيد و ساقط كرد، كه سرزمينشان را زير و رو نموده، دستخوش خسف نمود. «فَغَشّيهَا مَا غَشّى»: در نتيجه عذاب خدا شاملش شد و احاطه اش كرد، آن مقدار كه شاملش شد و احاطه اش كرد.
 
احتمال هم داده اند كه مراد از «مؤتفكة»، اعم از قراى قوم لوط و تمامى قريه هايى باشد كه سكنۀ آن ها در تاريخ بشريت دچار عذاب شده و منقرض شدند، و خرابه هاى آن قريه ها و علامت هايى از آن ها به جاى مانده.
 
«'''فَبِأَىّ آلاءِ رَبِّك تَتَمَارَى'''»:
 
كلمه «آلاء» جمع «إلى» به معناى نعمت است. و كلمۀ «تَمارى»، به معناى تشكّك و خود را به طور مصنوعى مردد جلوه دادن است. و جمله متفرّع بر ماقبل است كه افعالى را به خداى تعالى نسبت مى داد.
 
و معناى آن اين است كه: وقتى خداى تعالى، همان كسى باشد كه اين نظام بديع را پديد آورده و اين عالَم را ايجاد كرده و تدبير نموده، در انسان ها خنده و گريه و مرگ و حيات و هلاكت قرار داده، ديگر به كداميك از نعمت هاى پروردگارت خود را مردد جلوه مى دهى، و در كدامش شك مى كنى؟


فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّك تَتَمَارَى
و اگر مسأله هلاكت و گرياندن امت هاى طاغيه را هم نعمت خوانده، با این كه على الظاهر اين ها نقمت و ناگوارى است، براى اين بوده كه هرچند براى طاغيان نقمت است، ولى از آن جايى كه در پديد آمدن نظام اتم و عمومى در عالَم جريان دارد، نظامى كه امور را به سوى استكمال خلق و رجوع كل به سوى خدا راه مى اندازد، دخالت دارد، نعمت است.


كلمه «'''آلاء'''» جمع «'''الى '''» به معناى نعمت است و كلمه «'''تمارى '''» به معناى تشكك و خود را به طور مصنوعى مردد جلوه دادن است ، و جمله متفرع بر ما قبل است كه افعالى را به خداى تعالى نسبت مى داد.
و خطاب در آيه به همان كسى است كه اعراض كرد، و اندكى انفاق نموده، سپس از ادامه انفاق خوددارى نمود. ممكن هم هست خطاب به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، از باب «پسرم به تو مى گويم، همسايه تو بشنو» بوده باشد، و به هرحال استفهام در اين جمله، استفهام انكارى است.
و معناى آن اين است كه : وقتى خداى تعالى همان كسى باشد كه اين نظام بديع را پديد آورده و اين عالم را ايجاد كرده ، و تدبير نموده ، در انسان ها خنده و گريه و مرگ و حيات و هلاكت قرار داده . ديگر به كداميك از نعمت هاى پروردگارت خود را مردد جلوه مى دهى ، و در كدامش شك مى كنى ؟
و اگر مساءله هلاكت و گرياندن امت هاى طاغيه را هم نعمت خوانده ، باكه على الظاهر اينها نقمت و ناگوارى است ، براى اين بوده كه هر چند براى طاغيان نقمت است ولى از آنجايى كه در پديد آمدن نظام اتم و عمومى در عالم جريان دارد، نظامى كه امور را به سوى استكمال خلق و رجوع كل به سوى خدا راه مى اندازد، دخالت دارد، نعمت است .
و خطاب در آيه به همان كسى است كه اعراض كرد، و اندكى انفاق نموده سپس از ادامه انفاق خوددارى نمود، ممكن هم هست خطاب به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) از باب پسرم به تو مى گويم همسايه تو بشنو بوده باشد، و به هر حال استفهام در اين جمله استفهام انكارى است .


هَذَا نَذِيرٌ مِّنَ النُّذُرِ الاُولى
«'''هَذَا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الأُولى'''»:


بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه «'''نذير'''» هم مى تواند مصدر و به معناى انذار باشد،
بعضى از مفسران گفته اند: كلمۀ «نَذير»، هم مى تواند مصدر و به معناى انذار باشد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۸۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۸۲ </center>
و هم وصف و به معناى انذار كننده باشد، و در هر دو معنا به صورت «'''نذر'''» - به دو ضمه - جمع بسته مى شود، و اشاره با كلمه هذا يا به قرآن است و يا به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ).
و هم وصف و به معناى انذار كننده باشد، و در هر دو معنا، به صورت «نُذُر» - به دو ضمه - جمع بسته مى شود. و اشاره با كلمۀ «هذا»، يا به قرآن است و يا به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم».
<span id='link56'><span>
<span id='link56'><span>
==قيامت نزديك شد... آيا باز هم مى خنديد و نمى گرييد؟! ==
==قيامت نزديك شد... آيا باز هم مى خنديد و نمى گرييد؟! ==


۱۳٬۷۸۶

ویرایش