گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۰: خط ۶۰:
مؤلف: البته رواياتى كه در شأن نزول اين آيات از طرق اهل سنت رسيده، بسيار زياد است، و در اين كه نام آن زن و نام پدرش و نام همسر و پدر همسرش چه بوده، اختلاف دارند. از همه معروف تر، همين است كه نام او «خوله» و نام پدرش «ثعلبه» و نام همسرش «اوس بن صامت انصارى» بوده. قمى هم اجمال داستان را در تفسير خود آورده، البته روايت ديگرى نقل كرده كه به زودى از نظرتان خواهد گذشت.
مؤلف: البته رواياتى كه در شأن نزول اين آيات از طرق اهل سنت رسيده، بسيار زياد است، و در اين كه نام آن زن و نام پدرش و نام همسر و پدر همسرش چه بوده، اختلاف دارند. از همه معروف تر، همين است كه نام او «خوله» و نام پدرش «ثعلبه» و نام همسرش «اوس بن صامت انصارى» بوده. قمى هم اجمال داستان را در تفسير خود آورده، البته روايت ديگرى نقل كرده كه به زودى از نظرتان خواهد گذشت.


و در مجمع البيان، در تفسير آيه شريفه «وَ الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِن نِسَائِهِم ثُمّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا» گفته: و اما نظريه ائمه اهل بيت «عليهم السلام» اين است كه مراد از برگشتن به آنچه گفته اند، این است که بخواهند با همين زن همخوابگى نموده، ظِهارى را كه كرده بودند، نقض كنند، چون وطى چنين زنى قبل از كفاره جایز نيست، و حكم ظِهار باطل نمى شود مگر بعد از كفاره. و در تفسير قمى آمده كه: على بن الحسين براى ما حديث كرد و گفت: محمد بن ابى عبداللّه، از حسن بن محبوب، از ابى ولاد، از حمران، از امام باقر «عليه السلام» برايم نقل كرد كه فرمود: زنى از مسلمانان نزد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» رفت و عرضه داشت: يا رسول اللّه! فلانى همسر من است كه عمرى رحم خود را در اختيارش گذاشتم، و در امور دنيا و آخرتش ياريش كردم، و هيچ ناملايمى از من نديده، مى خواهم از او شكايت كنم. فرمود: از چه شكايت كنى؟ عرضه داشت: به من گفته تو بر من حرامى، همان طور كه پشت مادرم حرام است، و مرا از خانه ام بيرون كرده، حال در كار من چاره اى بينديش. حضرت فرمود: خداى تعالى، درباره اين مسأله، آيه اى نازل نفرموده تا طبق آن ميان تو و شوهرت حكم كنم، و من نمى خواهم از كسانى باشم كه پاسخ روشن نمى دهند. زن شروع كرد به گريه كردن، و شكوه نمودن به درگاه خداى عزوجل، و از نزد رسول خدا بيرون رفت.
و در مجمع البيان، در تفسير آيه شريفه «وَ الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِن نِسَائِهِم ثُمّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا» گفته: و اما نظريه ائمه اهل بيت «عليهم السلام» اين است كه مراد از برگشتن به آنچه گفته اند، این است که بخواهند با همين زن همخوابگى نموده، ظِهارى را كه كرده بودند، نقض كنند، چون وطى چنين زنى قبل از كفاره جایز نيست، و حكم ظِهار باطل نمى شود مگر بعد از كفاره.  
 
و در تفسير قمى آمده كه: على بن الحسين براى ما حديث كرد و گفت: محمد بن ابى عبداللّه، از حسن بن محبوب، از ابى ولاد، از حمران، از امام باقر «عليه السلام» برايم نقل كرد كه فرمود: زنى از مسلمانان نزد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» رفت و عرضه داشت: يا رسول اللّه! فلانى همسر من است كه عمرى رحم خود را در اختيارش گذاشتم، و در امور دنيا و آخرتش ياريش كردم، و هيچ ناملايمى از من نديده، مى خواهم از او شكايت كنم. فرمود: از چه شكايت كنى؟ عرضه داشت: به من گفته تو بر من حرامى، همان طور كه پشت مادرم حرام است، و مرا از خانه ام بيرون كرده، حال در كار من چاره اى بينديش. حضرت فرمود: خداى تعالى، درباره اين مسأله، آيه اى نازل نفرموده تا طبق آن ميان تو و شوهرت حكم كنم، و من نمى خواهم از كسانى باشم كه پاسخ روشن نمى دهند. زن شروع كرد به گريه كردن، و شكوه نمودن به درگاه خداى عزوجل، و از نزد رسول خدا بيرون رفت.


راوى مى گويد: خداى تعالى، گفتگوى او با رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و شكايتش در امر شوهرش را شنيد، و اين آيات را نازل كرد: «بسم اللّه الرحمن الرحيم * قَد سَمِعَ اللّهُ قَولَ الّتِى تُجَادِلُكَ فِى زَوجِهَا - تا جمله - وَ إنّ اللّه لَعَفُوٌّ غَفُورٌ».
راوى مى گويد: خداى تعالى، گفتگوى او با رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و شكايتش در امر شوهرش را شنيد، و اين آيات را نازل كرد: «بسم اللّه الرحمن الرحيم * قَد سَمِعَ اللّهُ قَولَ الّتِى تُجَادِلُكَ فِى زَوجِهَا - تا جمله - وَ إنّ اللّه لَعَفُوٌّ غَفُورٌ».
۱۳٬۶۸۹

ویرایش