گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۳۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۴۶: خط ۴۶:
در پاسخ مى گوييم: بحث ما، درباره فعليّت اين گونه اعمال نبود تا بگويى اهل بدر چنين گناهانى مرتكب نشدند، و خدا آنان را از امثال آن گناهان حفظ كرده، بلكه دربارۀ امكان آمرزش امثال اين گناهان در فرض ارتكاب است.
در پاسخ مى گوييم: بحث ما، درباره فعليّت اين گونه اعمال نبود تا بگويى اهل بدر چنين گناهانى مرتكب نشدند، و خدا آنان را از امثال آن گناهان حفظ كرده، بلكه دربارۀ امكان آمرزش امثال اين گناهان در فرض ارتكاب است.


و ثانيا، كلام خداى تعالى اگر فرموده باشد: «هرچه مى خواهيد بكنيد»، بايد تمامى عمومات را كه در تمامى احكام شرعى، يعنى عبادات و معاملات وارد شده، تخصيص بزند، و هيچ يك از آن عمومات شامل اهل بدر نشود. و اگر چنين چيزى وجود مى داشت، بايد در بين صحابه معروف مى شد، و براى آنان مسلّم مى بود اين دسته از صحابه كه در جنگ بدر شركت داشتند، از تمامى تكاليف دينى - هر قدر هم اهميت داشته باشد - آزادند، و حداقل بايد در بين خود اهل بدر معروف باشد،
و ثانيا، كلام خداى تعالى اگر فرموده باشد: «هرچه مى خواهيد بكنيد»، بايد تمامى عمومات را كه در تمامى احكام شرعى، يعنى عبادات و معاملات وارد شده، تخصيص بزند، و هيچ يك از آن عمومات شامل اهل بدر نشود. و اگر چنين چيزى وجود مى داشت، بايد در بين صحابه معروف مى شد، و براى آنان مسلّم مى بود اين دسته از صحابه كه در جنگ بدر شركت داشتند، از تمامى تكاليف دينى - هر قدر هم اهميت داشته باشد - آزادند، و حداقل بايد در بين خود اهل بدر معروف باشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۰۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۰۴ </center>
و حال آن كه در روايات وارده درباره اخبار اهل بدر، و سرگذشت آنان، اثرى از آن ديده نمى شود، بلكه از سيره اهل بدر، و مخصوصا روشى كه در فتنه هاى بعد از رحلت رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» اتفاق افتاد، خلاف آن ديده مى شود، که احدى نمى تواند آن را انكار كند.
و حال آن كه در روايات وارده درباره اخبار اهل بدر، و سرگذشت آنان، اثرى از آن ديده نمى شود، بلكه از سيره اهل بدر، و مخصوصا روشى كه در فتنه هاى بعد از رحلت رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» اتفاق افتاد، خلاف آن ديده مى شود، که احدى نمى تواند آن را انكار كند.
خط ۵۲: خط ۵۲:
از همه اين ها كه بگذريم، آزاد شدن يك گروه از بين همه مسلمانان و رهايى آنان از قيد تكليف، به طورى كه هر كارى خواستند بكنند و هر مخالفتى را با خدا و رسول بتوانند مرتكب شوند، هر قدر هم عظيم باشد، مناقض ‍ با مصلحتى است كه دعوت دينى و فريضۀ امر به معروف و نهى از منكر و نشر معارف الهى از راه نشر روايات صادره از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» بر اساس تأمين آن مصلحت بنا شده است. چون وقتى مردم بدانند كه اصحاب جنگ بدر در گفتن هر نوع دروغ و افتراء و ارتكاب زشت ترين گناه و فحشاء آزادند، ديگر چگونه دعوت آنان به سوى دين را بپذيرند، و با چه تأمينى به گفته ها و نقل احاديث آنان اعتماد كنند.
از همه اين ها كه بگذريم، آزاد شدن يك گروه از بين همه مسلمانان و رهايى آنان از قيد تكليف، به طورى كه هر كارى خواستند بكنند و هر مخالفتى را با خدا و رسول بتوانند مرتكب شوند، هر قدر هم عظيم باشد، مناقض ‍ با مصلحتى است كه دعوت دينى و فريضۀ امر به معروف و نهى از منكر و نشر معارف الهى از راه نشر روايات صادره از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» بر اساس تأمين آن مصلحت بنا شده است. چون وقتى مردم بدانند كه اصحاب جنگ بدر در گفتن هر نوع دروغ و افتراء و ارتكاب زشت ترين گناه و فحشاء آزادند، ديگر چگونه دعوت آنان به سوى دين را بپذيرند، و با چه تأمينى به گفته ها و نقل احاديث آنان اعتماد كنند.


عين اين اشكال در مورد شخص رسول اللّه «صلى اللّه عليه و آله و سلم» هم وارد مى شود. به اين بيان كه: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) سيد و سرور اهل بدر بود و خدا او را به عنوان شاهد و مبشر و نذير فرستاد، و به حكم آيه ۴۵ و ۴۶ سوره احزاب داعى به سوى خدا به اذن خدا و سراج منير بوده ، و اگر قرار باشد اهل بدر هر كارى بخواهند بكنند و مسووليتى نداشته باشند، يكى از اهل بدر شخص آن جناب بود، پس ‍ بايد به حكم روايت آن جناب هم در ارتكاب هر كذب و افتراء و فحشاء و منكرى آزاد باشد، و اگر اين طور باشد دلها و نفوس بشر چگونه بپذيرد كه چنين شخصى شاهد و نذير و مبشر و داعى الى اللّه و سراج منير است ، وچگونه حكمت خدا اجازه مى دهد پست شهادت و دعوت را به كسى واگذار كند كه در هيچ حال و يا گفتارش امنيتى ندارد، و چگونه چنين كسى را سراج منير خوانده ، با اينكه به او اجازه داده كه باطل را احياء كند، همان طور كه حق را روشن مى سازد، و اذنش داده كه همان طور كه مردم را هدايت مى كند گمراه هم بكند، و خلاصه هر كارى دلش ‍ خواست بكند، چه خوب و چه بد، و اين از حكمت خدا به دور است ، و آيات كريمه قرآن هم كه متعرض عصمت انبياء (عليهم السلام ) و متعرض حفظ وحى و قرآن است با چنين چيزهايى نمى سازد.
عين اين اشكال در مورد شخص رسول اللّه «صلى اللّه عليه و آله و سلم» هم وارد مى شود. به اين بيان كه: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، سيّد و سرور اهل بدر بود و خدا او را به عنوان شاهد و مبشر و نذير فرستاد، و به حكم آيه ۴۵ و ۴۶ سوره احزاب، داعى به سوى خدا، به اذن خدا و سراج منير بوده، و اگر قرار باشد اهل بدر هر كارى بخواهند بكنند و مسؤوليتى نداشته باشند، يكى از اهل بدر شخص آن جناب بود. پس ‍ بايد به حكم این روايت، آن جناب هم در ارتكاب هر كذب و افتراء و فحشاء و منكرى آزاد باشد. و اگر اين طور باشد، دل ها و نفوس بشر چگونه بپذيرد كه چنين شخصى، شاهد و نذير و مبشر و داعى الى اللّه و سراج منير است، و اصلاً چگونه حكمت خدا اجازه مى دهد پست شهادت و دعوت را به كسى واگذار كند كه در هيچ حال و يا گفتارش امنيتى ندارد، و چگونه چنين كسى را سراج منير خوانده، با اين كه به او اجازه داده كه باطل را احياء كند، همان طور كه حق را روشن مى سازد، و اذنش داده كه همان طور كه مردم را هدايت مى كند، گمراه هم بكند. و خلاصه هر كارى دلش خواست، بكند. چه خوب و چه بد، و اين از حكمت خدا به دور است، و آيات كريمه قرآن هم كه متعرّض عصمت انبياء «عليهم السلام» و متعرض حفظ وحى و قرآن است، با چنين چيزهايى نمى سازد.
<span id='link267'><span>
<span id='link267'><span>


۱۳٬۷۸۹

ویرایش