گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۴۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۱: خط ۸۱:


<span id='link391'><span>
<span id='link391'><span>
==تعريض شديد به دو همسر پيامبر (حفضه و عايشه ) با ذكر دومثال بيانگر اينكه هيچ سبب و نسبتى ملاك كرامت و برترى نيست ==
==ملاک برتری و کرامت نزد خدا، تنها تقوا است و بس==
اين آيات كريمه متضمن دو تا مثل است ، يكى مثلى كه خدا به وسيله آن حال كفار را مجسم مى كند، و يكى هم مثلى كه بيانگر حال مؤ منين است ، مثل اول وضع كفار را در شقاوت و هلاكت روشن نموده ، بيان مى كند كه اگر چنين شدند به خاطر خيانتى بود كه به خدا و رسولش ‍ كردند، و سرانجام خيانت به خدا و رسول همين است ، از هر كس كه مى خواهد سر بزند، هر چند از كسى سر بزند كه وابسته و متصل به انبيا باشد، و مثل دومى بيانگر اين حقيقت است كه سعادت و رستگارى مؤ منين هم تنها به خاطر ايمان خالصشان به خدا و رسول و قنوتشان و حسن اطاعتشان بوده ، و اتصال و خويشاوندى كه با كفار داشتند ضررى به حالشان نداشت ، پس معلوم مى شود ملاك كرامت نزد خدا تنها و تنها تقوى است و بس .
اين آيات كريمه، متضمن دو تا مَثَل است. يكى مَثَلى كه خدا به وسيلۀ آن، حال كفار را مجسّم مى كند، و يكى هم مَثَلى كه بيانگر حال مؤمنان است. مَثَل اول، وضع كفار را در شقاوت و هلاكت روشن نموده، بيان مى كند كه اگر چنين شدند، به خاطر خيانتى بود كه به خدا و رسولش ‍ كردند، و سرانجام خيانت به خدا و رسول همين است. از هر كس كه مى خواهد، سر بزند. هرچند از كسى سر بزند كه وابسته و متصل به انبيا باشد. و مَثَل دوّمى، بيانگر اين حقيقت است كه سعادت و رستگارى مؤمنان هم تنها به خاطر ايمان خالصشان به خدا و رسول و قنوتشان و حُسن اطاعتشان بوده، و اتصال و خويشاوندى كه با كفار داشتند، ضررى به حالشان نداشت. پس معلوم مى شود ملاك كرامت نزد خدا، تنها و تنها تقوا است و بس.


و براى مجسم كردن اين معنا نخست حال اين طايفه اول را به حال دو تا زن تاريخ مثل مى زند، كه هر دو همسر دو پيامبر بزرگوار بودند، دو پيامبرى كه خداى تعالى عبد صالحشان ناميده - و چه كرامتى بزرگتر از اين - و با اين حال دو زن به آن دو بزرگوار خيانت كردند، و در نتيجه فرمان الهى رسيد كه با ساير دوزخيان داخل دوزخ گردند، پس اين دو زن همسر و هم بستر دو پيامبر بزرگوار بودند، اما همسرى آنان سودى به حالشان نبخشيد، و بدون كسب كمترين امتيازى در زمره هالكان به هلاكت رسيدند.
و براى مجسم كردن اين معنا، نخست حال اين طايفه اول را به حال دو تا زن تاريخ مَثَل مى زند، كه هر دو همسر دو پيامبر بزرگوار بودند. دو پيامبرى كه خداى تعالى عبد صالحشان ناميده - و چه كرامتى بزرگتر از اين - و با اين حال، دو زن به آن دو بزرگوار خيانت كردند. و در نتيجه، فرمان الهى رسيد كه با ساير دوزخيان داخل دوزخ گردند. پس اين دو زن همسر و هم بستر دو پيامبر بزرگوار بودند، اما همسرى آنان سودى به حالشان نبخشيد، و بدون كسب كمترين امتيازى، در زمرۀ هالكان به هلاكت رسيدند.


و طايفه دوم را به دو زن ديگر تاريخ مثل مى زند، يك ى همسر فرعون است ، كه درجه كفر شوهرش بدانجا رسيد كه در بين مردم معاصر خود (با كمال بى شرمى و جنون ) فرياد زد: «'''رب اعلاى شما منم '''»، اما اين همسر به خدا ايمان آورد، و ايمانى خالص آورد، و خداى تعالى او را نجات داد و داخل بهشتش كرد، و قدرت همسرى چون فرعون و كفر او نتوانست به ايمان وى خدشه اى وارد سازد، دومى مريم دختر عمران است ، مريم صديقه و قانته كه خدايش به كرامت خود گراميش داشت ، و از روح خود در او بدميد.
و طايفه دوم را، به دو زن ديگر تاريخ مَثَل مى زند. يكى همسر فرعون است، كه درجۀ كفر شوهرش بدان جا رسيد كه در بين مردم معاصر خود (با كمال بى شرمى و جنون) فرياد زد: «ربّ اعلاى شما منم». اما اين همسر به خدا ايمان آورد، و ايمانى خالص آورد، و خداى تعالى او را نجات داد و داخل بهشتش كرد، و قدرت همسرى چون فرعون و كفر او، نتوانست به ايمان وى خدشه اى وارد سازد. دومى مريم، دختر عمران است. مريم صديقه و قانته، كه خدايش به كرامت خود گرامی اش داشت، و از روح خود در او بدميد.
و در اين تمثيل تعريض و چوبكارى سختى به دو هم سر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) شده ، كه آن دو نيز به آن جناب خيانت كردند و سر او را فاش ساخته ، عليه او دست به دست هم دادند و اذيتش ‍ كردند، و مخصوص ا وقتى مى بينيم سخن از كفر و خيانت و فرمان (داخل دوزخ شويد) دارد، مى فهميم كه تعريض تا چه حد شديد است .


ضرَب اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَاَت نُوحٍ وَ امْرَأَت لُوطٍ كانَتَا تحْت عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صلِحَينِ فَخَانَتَاهُمَا ...
و در اين تمثيل، تعريض و چوبكارى سختى به دو همسر رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» شده، كه آن دو نيز، به آن جناب خيانت كردند و سرّ او را فاش ساخته، عليه او دست به دست هم دادند و اذيتش ‍ كردند. و مخصوصا وقتى مى بينيم سخن از كفر و خيانت و فرمان (داخل دوزخ شويد) دارد، مى فهميم كه تعريض تا چه حد شديد است.
 
«'''ضَرَب اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَاَت نُوحٍ وَ امْرَأَت لُوطٍ كانَتَا تحْت عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صالِحَينِ فَخَانَتَاهُمَا ...'''»:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۷۶ </center>
راغب مى گويد: كلمه «'''خيانت '''» و كلمه «'''نفاق '''» هر دو به يك معنا است ، با اين تفاوت كه خيانت را در خصوص نفاقى بكار مى برند كه در مورد عهد و امانت بورزند، و نفاق را در خصوص خيانتى بكار مى برند كه در مورد دين بورزند، اين معناى اصلى و موارد استعمال اصلى اين دو كلمه بود، ولى بعدها درهم و برهم شد، پس خيانت به معناى مخالفت با حق به وسيله نقض سرى عهد است ، و مقابل خيانت امانت است ، هم گفته مى شود: «'''خنت فلانا - من به فلانى خيانت كردم '''» و هم گفته مى شود: «'''خنت امانه فلان - من به امانت فلانى خيانت كردم '''».
راغب مى گويد: كلمۀ «خيانت» و كلمه «نفاق»، هر دو به يك معناست، با اين تفاوت كه خيانت را در خصوص نفاقى به كار مى برند كه در مورد عهد و امانت بورزند. و نفاق را در خصوص خيانتى به كار مى برند كه در مورد دين بورزند. اين معناى اصلى و موارد استعمال اصلى اين دو كلمه بود، ولى بعدها در هم و بر هم شد. پس «خيانت» به معناى مخالفت با حق به وسيله نقض سرّى عهد است و مقابل خيانت، «امانت» است، هم گفته مى شود: «خِنتُ فُلاناً - من به فلانى خيانت كردم»، و هم گفته مى شود: «خِنتُ أمَانةَ فُلانٌ - من به امانت فلانى خيانت كردم».
<span id='link392'><span>
<span id='link392'><span>
==سرانجام بد همسر نوح (ع ) و همسر لوط(ع ) با اينكه همسر پيامبر بودند ==
==سرانجام بد همسر نوح (ع ) و همسر لوط(ع ) با اينكه همسر پيامبر بودند ==
درباره جمله «'''للذين كفروا'''» دو احتمال هست ، يكى اينكه اين جمله متعلق باشد به مثل ، كه در آن صورت معنا چنين مى شود: خداى تعالى مثلى زده كه با آن حال كسانى را كه شدند ممثل كند، و بفهماند كه خويشاونديشان به بندگان صالح سودى به حالشان ندارد، همچنان كه سودى به حال همسر نوح و همسر لوط نداشت . و احتمال دوم اينكه متعلق به فعل «'''ضرب '''» باشد، كه در آن صورت معنا چنين مى شود: خداى تعالى زن نوح و لوط و سرگذشت آنان را مثل زده براى كفار تا عبرت بگيرند، و بفهمند كه اتصال و خويشاوندى با صالحان از بندگان خدا سودى به حالشان نداشت ، اينها نيز با خيانتى كه نسبت به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) كردند اهل آتش خواهند بود.
درباره جمله «'''للذين كفروا'''» دو احتمال هست ، يكى اينكه اين جمله متعلق باشد به مثل ، كه در آن صورت معنا چنين مى شود: خداى تعالى مثلى زده كه با آن حال كسانى را كه شدند ممثل كند، و بفهماند كه خويشاونديشان به بندگان صالح سودى به حالشان ندارد، همچنان كه سودى به حال همسر نوح و همسر لوط نداشت . و احتمال دوم اينكه متعلق به فعل «'''ضرب '''» باشد، كه در آن صورت معنا چنين مى شود: خداى تعالى زن نوح و لوط و سرگذشت آنان را مثل زده براى كفار تا عبرت بگيرند، و بفهمند كه اتصال و خويشاوندى با صالحان از بندگان خدا سودى به حالشان نداشت ، اينها نيز با خيانتى كه نسبت به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) كردند اهل آتش خواهند بود.
۱۳٬۸۳۳

ویرایش