۱۳٬۷۵۳
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۸۱: | خط ۱۸۱: | ||
<span id='link332'><span> | <span id='link332'><span> | ||
==حقيقتى درباره خلقت انسان كه سوره | ==حقيقتى درباره خلقت انسان كه در سوره «بلد» آمده == | ||
اين | اين سوره، بيانگر اين حقيقت است كه خلقت انسان، براساس رنج و مشقت است. هيچ شأنى از شؤون حيات را نخواهى ديد كه توأم با تلخى ها و رنج ها و خستگى ها نباشد. از آن روزى كه در شكم مادر، روح به كالبدش دميده شد، تا روزى كه از اين دنيا رخت بر مى بندد، هيچ راحتى و آسايشى كه خالى از تعب و مشقت باشد، نمى بيند، و هيچ سعادتى را خالص از شقاوت نمى يابد. تنها خانۀ آخرت است كه راحتى اش، آميخته با تعب نيست. | ||
بنابراين، چه بهتر به جاى هر تلخى و ناكامى و رنج، سنگينى تكاليف الهى را تحمل كند، در برابر آن ها صبر نمايد؛ صبر بر اطاعت و بر ترك معصيت، و در گسترش دادن رحمت بر همه مبتلايان كوشا باشد. كسانى را، از قبيل ايتام و فقرا و بيماران و امثال آن ها - كه دچار مصائب شده اند - مورد شفقت خود قرار دهد، تا جزو «'''اصحاب ميمنه'''» شود. وگرنه آخرتش هم مثل دنيايش خواهد شد و در آخرت، از «'''اصحاب مشئمه'''» خواهد بود كه «'''نار مؤصدة'''»، مسلط بر آنان است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۸۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۸۴ </center> | ||
و سياق آيات اين | و سياق آيات اين سوره، شبيه به سياق سوره هاى مكّى است و همين سياق، مكّى بودن آن را تأييد مى كند. | ||
و | و اين كه بعضى آن را مدنى دانسته اند، با سياق آن نمى سازد. | ||
بعضى اين احتمال را هم داده اند كه | |||
لا أُقْسِمُ بهَذَا الْبَلَدِ | بعضى اين احتمال را هم داده اند كه همۀ سوره، به جز چهار آيه اول آن، مدنى باشد. و به زودى، تفصيل قول در بحث روايتى آينده خواهد آمد؛ إن شاء اللّه تعالى. | ||
وَ أَنت حِلُّ بهَذَا الْبَلَدِ | «'''لا أُقْسِمُ بهَذَا الْبَلَدِ'''»: | ||
اين | |||
و معناى دو | مفسّران گفته اند: منظور از «هذا البلد» مكّه است. مؤيد اين احتمال، سياق سوره است كه گفتيم سياق سوره هاى مكّى را دارد؛ و نيز آيه بعدى، يعنى آيه «و والد و ما ولد» آن را تأييد مى كند. البته بنابراين كه منظور از «والد»، ابراهيم «عليه السلام» باشد، كه بيانش مى آيد. | ||
«'''وَ أَنت حِلُّ بهَذَا الْبَلَدِ'''»: | |||
اين جمله، حال است از كلمۀ «بلد» در آيه قبل، و با اين كه مى توانست به آوردن ضمير آن اكتفا نموده، بفرمايد: «لا أقسم بهذا البلد و أنت حلّ بها» چنين نكرد، و دوباره خود كلمۀ «بلد» را ذكر كرد، براى اين بود كه به عظمت شأن آن، و اعتنايى كه به امر آن دارد، اشاره كرده باشد. چون بلد مذكور، با ساير بلاد فرق دارد، اين «بلد حرام» است، و كلمۀ «حل» مانند كلمۀ «حلول»، به معناى اقامت و استقرار در مكان است؛ و مصدر در اين جا، به معناى اسم فاعل (حلول كننده) است. | |||
و معناى دو آيه، اين است كه (هر چند قسم لازم ندارد، ولى) سوگند مى خورم به اين شهر، شهرى كه تو در آن اقامت دارى. و اين تعبير توجه مى دهد به اين كه مكّه، به خاطر اقامت آن جناب در آن و تولدش در آن، شرافت يافته. | |||
ویرایش