گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۵: خط ۸۵:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۱ </center>
<span id='link5'><span>
<span id='link5'><span>
==اشاره به اينكه ممكن است هر يك از اعمال ، واحدى براى سنجش داشته باشد و بيان معناىجمله : ((==
==اشاره به اين كه ممكن است هر يك از اعمال، واحدى براى سنجش داشته باشد و بيان معناى جمله==
و الوزن يومئذ الحق ((
«و الوزن يومئذ الحق»
اين آيات بطورى كه ملاحظه مى كنيد سنگينى را در طرف حسنات و سبكى را در طرف سيئات اثبات مى كند. و امثال اين آيات اين احتمال را در نظر انسان تقويت مى كند كه شايد مقياس سنجش اعمال و سنگينى آن ، چيز ديگرى باشد كه تنها با اعمال حسنه سنخيت دارد، بطورى كه اگر عمل حسنه بود با آن سنجيده مى شود و اگر سيئه بود چون سنخيت با آن ندارد سنجيده نمى شود، و ثقل ميزان عبارت باشد از همان سنجيده شدن و خفت آن عبارت باشد از سنجيده نشدن ، عينا مانند موازينى كه خود ما داريم ، چون در اين موازين هم مقياسى هست كه ما آن را واحد ثقل مى ناميم مانند مثقال و خروار و امثال آن ، واحد را در يكى از دو كفه و كالا را در كفه ديگرى گذاشته مى سنجيم ، اگر كالا از جهت وزن معادل آن واحد بود كه هيچ ، وگرنه آن متاع را برداشته متاع ديگرى بجايش ‍ مى گذاريم ، پس در حقيقت ميزان همان مثقال و خروار است نه ترازو و يا قپان و يا باسكول ، و اينها مقدمه و ابزار كار مثقال و خروارند كه به وسيله آنها حال متاع و سنگينى و سبكى آن را بيان مى كند، و همچنين واحد طول كه يا ذرع است و يا متر و يا كيلومتر و يا امثال آن ، كه اگر طول با آن واحد منطبق شد كه هيچ ، و اگر نشد آن را كنار گذاشته طول ديگرى را با آن تطبيق مى دهيم ، ممكن است در اعمال هم واحد مقياسى باشد كه با آن عمل آدمى سنجيده شود، مثلا براى نماز واحدى باشد از جنس خود آن كه همان نماز حقيقى و تمام عيار است ، و براى زكات و انفاق و امثال آنها مقياس و واحدى باشد از جنس خود آنها، و همچنين براى گفتار واحدى باشد از جنس خودش ، و آن كلامى است كه تماميش حق باشد و هيچ باطلى در آن راه نيافته باشد، همچنانكه آيه (( يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله حق تقاته (( به آن اشاره دارد.
اين آيات بطورى كه ملاحظه مى كنيد سنگينى را در طرف حسنات و سبكى را در طرف سيئات اثبات مى كند. و امثال اين آيات اين احتمال را در نظر انسان تقويت مى كند كه شايد مقياس سنجش اعمال و سنگينى آن ، چيز ديگرى باشد كه تنها با اعمال حسنه سنخيت دارد، بطورى كه اگر عمل حسنه بود با آن سنجيده مى شود و اگر سيئه بود چون سنخيت با آن ندارد سنجيده نمى شود، و ثقل ميزان عبارت باشد از همان سنجيده شدن و خفت آن عبارت باشد از سنجيده نشدن ، عينا مانند موازينى كه خود ما داريم ، چون در اين موازين هم مقياسى هست كه ما آن را واحد ثقل مى ناميم مانند مثقال و خروار و امثال آن ، واحد را در يكى از دو كفه و كالا را در كفه ديگرى گذاشته مى سنجيم ، اگر كالا از جهت وزن معادل آن واحد بود كه هيچ ، وگرنه آن متاع را برداشته متاع ديگرى بجايش ‍ مى گذاريم ، پس در حقيقت ميزان همان مثقال و خروار است نه ترازو و يا قپان و يا باسكول ، و اينها مقدمه و ابزار كار مثقال و خروارند كه به وسيله آنها حال متاع و سنگينى و سبكى آن را بيان مى كند، و همچنين واحد طول كه يا ذرع است و يا متر و يا كيلومتر و يا امثال آن ، كه اگر طول با آن واحد منطبق شد كه هيچ ، و اگر نشد آن را كنار گذاشته طول ديگرى را با آن تطبيق مى دهيم ، ممكن است در اعمال هم واحد مقياسى باشد كه با آن عمل آدمى سنجيده شود، مثلا براى نماز واحدى باشد از جنس خود آن كه همان نماز حقيقى و تمام عيار است ، و براى زكات و انفاق و امثال آنها مقياس و واحدى باشد از جنس خود آنها، و همچنين براى گفتار واحدى باشد از جنس خودش ، و آن كلامى است كه تماميش حق باشد و هيچ باطلى در آن راه نيافته باشد، همچنانكه آيه (( يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله حق تقاته (( به آن اشاره دارد.
بنابراين ، بسيار به نظر قريب مى رسد كه مراد از جمله و الوزن يومئذ الحق اين باشد، كه آن ميزانى كه در قيامت اعمال با آن سنجيده مى شود همانا (( حق (( است ، به اين معنا كه هر قدر عمل مشتمل بر حق باشد به همان اندازه اعتبار و ارزش دارد، و چون اعمال نيك مشتمل بر حق است از اين رو داراى ثقل است . بر عكس عمل بد از آنجايى كه مشتمل بر چيزى از حق نيست و باطل صرف است لذا داراى وزنى نيست ، پس ‍ خداى سبحان در قيامت اعمال را با (( حق (( مى سنجد و وزن هر عملى به مقدار حقى است كه در آن است . و بعيد نيست قضاوت به حقى هم كه در آيه (( واشرقت الارض بنور ربها و وضع الكتاب و جى ء بالنبيين و الشهداء و قضى بينهم بالحق و هم لا يظلمون (( است اشاره به همين معنا باشد. و مراد از كتابى كه در آن روز گذارده شده و خداوند از روى آن حكم مى كند همان كتابى است كه در آيه (( هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق (( به آن اشاره شده است .
بنابراين ، بسيار به نظر قريب مى رسد كه مراد از جمله و الوزن يومئذ الحق اين باشد، كه آن ميزانى كه در قيامت اعمال با آن سنجيده مى شود همانا (( حق (( است ، به اين معنا كه هر قدر عمل مشتمل بر حق باشد به همان اندازه اعتبار و ارزش دارد، و چون اعمال نيك مشتمل بر حق است از اين رو داراى ثقل است . بر عكس عمل بد از آنجايى كه مشتمل بر چيزى از حق نيست و باطل صرف است لذا داراى وزنى نيست ، پس ‍ خداى سبحان در قيامت اعمال را با (( حق (( مى سنجد و وزن هر عملى به مقدار حقى است كه در آن است . و بعيد نيست قضاوت به حقى هم كه در آيه (( واشرقت الارض بنور ربها و وضع الكتاب و جى ء بالنبيين و الشهداء و قضى بينهم بالحق و هم لا يظلمون (( است اشاره به همين معنا باشد. و مراد از كتابى كه در آن روز گذارده شده و خداوند از روى آن حكم مى كند همان كتابى است كه در آيه (( هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق (( به آن اشاره شده است .
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
هر كس كه اعمالش مشتمل بر مقدار بيشترى از حق بود او رستگارتر است و هر كس ميزانش سبك بود يعنى اعمالش مشتمل بر حق نبود او از كسانى است كه نفس خود را باخته و خود را زيانكار ساخته اند و با ظلم به آيات خدا و تكذيب آن چيزى براى خود باقى نگذاشته اند كه در مثل چنين روزى با آن اعاشه و زندگى كنند.
هر كس كه اعمالش مشتمل بر مقدار بيشترى از حق بود او رستگارتر است و هر كس ميزانش سبك بود يعنى اعمالش مشتمل بر حق نبود او از كسانى است كه نفس خود را باخته و خود را زيانكار ساخته اند و با ظلم به آيات خدا و تكذيب آن چيزى براى خود باقى نگذاشته اند كه در مثل چنين روزى با آن اعاشه و زندگى كنند.
<span id='link8'><span>
<span id='link8'><span>
==معناى وزن اعمال در روز قيامت ، تطبيق اعمال است بر حق و براى هر كدام ازاعمال انسان ميزانى است . ==
==معناى وزن اعمال در روز قيامت ، تطبيق اعمال است بر حق و براى هر كدام ازاعمال انسان ميزانى است . ==
از بيان قبلى ما دو نكته روشن گرديد:
از بيان قبلى ما دو نكته روشن گرديد:
۱۳٬۶۷۸

ویرایش