گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
«رحمان»، هرچند مؤمن و كافر را شامل مي شود، ولى رحمتش خاص دنيا است و «رحيم»، هرچند عام است، و رحمتش هم دنيا را مى گيرد و هم آخرت را، ولى مخصوص مؤمنين است. و به عبارتى ديگر: «رحمان»، مختص است به افاضه تكوينيه، كه هم مؤمن را شامل مي شود و هم كافر را، و «رحيم»، هم افاضه تكوينى را شامل است و هم تشريعى را، كه بابش باب هدايت و سعادت است و مختص ‍ است به مؤمنين. براى اين كه ثبات و بقا، مختص به نعمت هایی است كه به مؤمنين افاضه مي شود، همچنان كه فرمود: «'''و العاقبة للمتّقين '''».
«رحمان»، هرچند مؤمن و كافر را شامل مي شود، ولى رحمتش خاص دنيا است و «رحيم»، هرچند عام است، و رحمتش هم دنيا را مى گيرد و هم آخرت را، ولى مخصوص مؤمنين است. و به عبارتى ديگر: «رحمان»، مختص است به افاضه تكوينيه، كه هم مؤمن را شامل مي شود و هم كافر را، و «رحيم»، هم افاضه تكوينى را شامل است و هم تشريعى را، كه بابش باب هدايت و سعادت است و مختص ‍ است به مؤمنين. براى اين كه ثبات و بقا، مختص به نعمت هایی است كه به مؤمنين افاضه مي شود، همچنان كه فرمود: «'''و العاقبة للمتّقين '''».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۸ </center>
دو روايت در ارتباط با «'''الحمد لله '''» از معصومين عليهم السلام
* دو روايت در ارتباط با «'''الحمد لله '''» از معصومين عليهم السلام:


و در كشف الغمه از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: پدرم استرى را گم كرد و فرمود: اگر خدا آن را به من بر گرداند، من او را به ستايش هایى حمد مى گويم، كه از آن راضى شود. اتفاقا چيزى نگذشت كه آن را با زين و لجام آوردند. سوار شد، همين كه لباس هايش را جابه جا و جمع و جور كرد كه حركت كند، سر به آسمان بلند كرد و گفت: «الحمد لله»، و ديگر هيچ نگفت. آنگاه فرمود: در ستايش خدا از هيچ چيز فرو گذار نكردم، چون تمامى ستايش ها را مخصوص او كردم. هيچ حمدى نيست مگر آن كه خدا هم داخل در آن است.
و در كشف الغمّه، از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: پدرم استرى را گم كرد و فرمود: اگر خدا آن را به من بر گرداند، من او را به ستايش هایى حمد مى گويم، كه از آن راضى شود. اتفاقا چيزى نگذشت كه آن را با زين و لجام آوردند. سوار شد، همين كه لباس هايش را جابه جا و جمع و جور كرد كه حركت كند، سر به آسمان بلند كرد و گفت: «الحمد لله»، و ديگر هيچ نگفت. آنگاه فرمود: در ستايش خدا از هيچ چيز فرو گذار نكردم، چون تمامى ستايش ها را مخصوص او كردم. هيچ حمدى نيست مگر آن كه خدا هم داخل در آن است.


مؤلّف: در عيون، از على عليه السلام روايت شده كه: شخصى از آن جناب، از تفسير كلمه «الحمد لله» پرسيد. حضرت فرمود: خدای تعالى، بعضى از نعمت هاى خود را آن هم سربسته و دربسته و به طوراجمال براى بندگان خود معرفى كرده، چون نمي توانستند نسبت به همگى آن ها معرفت يابند و به طور تفصيل بدان وقوف يابند، چون عدد آن ها بيش از حد آمار و شناختن است. لذا به ايشان دستور داد تنها بگويند: «'''الحمد لله على ما أنعم به علينا'''».
مؤلّف: در عيون، از على عليه السلام روايت شده كه: شخصى از آن جناب، از تفسير كلمه «الحمد لله» پرسيد. حضرت فرمود: خدای تعالى، بعضى از نعمت هاى خود را آن هم سربسته و دربسته و به طوراجمال براى بندگان خود معرفى كرده، چون نمي توانستند نسبت به همگى آن ها معرفت يابند و به طور تفصيل بدان وقوف يابند، چون عدد آن ها بيش از حد آمار و شناختن است. لذا به ايشان دستور داد تنها بگويند: «'''الحمد لله على ما أنعم به علينا'''».


مؤلّف: اين حديث اشاره دارد به آنچه گذشت، كه گفتيم: حمد از ناحيه بنده، در حقيقت يادآورى خداست، اما به نيابت، تا رعايت ادب را كرده باشد.
* مؤلّف: اين حديث اشاره دارد به آنچه گذشت، كه گفتيم: حمد از ناحيه بنده، در حقيقت يادآورى خداست، اما به نيابت، تا رعايت ادب را كرده باشد.
<span id='link37'><span>
<span id='link37'><span>


۱۴٬۰۶۶

ویرایش