گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۲: خط ۲۲:
<span id='link99'><span>
<span id='link99'><span>


==پاسخ وجه دوم آنان ==
==پاسخ وجه دوّم آنان ==
و اما وجه دوم ، پاسخ از آن اين است كه : محل نزاع بين ما و شما علم بود، كه ما مى گفتيم هست ، و ميتوان بدان اعتماد كرد، و شما مى گفتيد اصلا علم نيست ، آنوقت در دليل دوم خود اعتراف كرديد كه بهر چيزى علم پيدا مى كنيد، چيزيكه هست ميگوئيد علم ما غير آن موجود خارجى است ، و اين مسئله مورد بحث ما و شما نبود، و ما نخواستيم بگوئيم واحدى هم نگفته كه واقعيت هر چيزى كه ما درك كنيم همانطور است كه ما درك كرده ايم .
و اما وجه دوّم، پاسخ از آن اين است كه: محلّ نزاع بين ما و شما علم بود. ما مى گفتيم هست، و می توان بدان اعتماد كرد، و شما مى گفتيد اصلا علم نيست. آن وقت در دليل دوّم خود اعتراف كرديد كه به هر چيزى علم پيدا مى كنيد، چيزی كه هست می گویيد علم ما غير آن موجود خارجى است، و اين مسئله مورد بحث ما و شما نبود، و ما نخواستيم بگویيم و احدى هم نگفته كه واقعيّت هر چيزى كه ما درك كنيم، همان طور است كه ما درك كرده ايم.
علاوه بر اين ، اينكه خود آقايان روزمره بحكم اضطرار مجبور ميشوند، بر خلاف نظريه خود عمل كنند، چون از صبح تا بشام در حركتند، حركت بسوى كسب ، بسوى كشت ، بسوى غذا، بسوى آب ، از ايشان مى پرسيم : آقا شما اين همه براى غذا تلاش مى كنى ، براى اين است كه واقعا غذا بخورى ، و آب بنوشى ، و رفع گرسنگى ، و عطش از خود كنى ، يا تنها تصور غذا، و آب تو را اينچنين كوك كرده ، و يا اگر از شير درنده مى گريزى ، و يا از مرضهاى مهلك فرار مى كنى ، و بدر خانه طبيب مى روى ، آيا از واقعيت آنها مى ترسى ، يا از تصور آنها، تصور شير كه كسى را پاره نمى كند، و تصور مرض كسى را نمى كشد، پس واقعيت شير و مرض را درك كرده اى ، و ناخودآگاه بدست خودت نظريه فلسفيت را باطل كرده اى ، و از صبح تا بشام مشغول باطل كردن آنى .
 
افزون بر اين، اين كه خود آقايان روزمرّه به حكم اضطرار مجبور می شوند بر خلاف نظريّه خود عمل كنند؛ چون از صبح تا به شام در حركت اند. حركت به سوى كسب، به سوى كشت، به سوى غذا، به سوى آب. از ايشان مى پرسيم: آقا! شما اين همه براى غذا تلاش مى كنى، براى اين است كه واقعا غذا بخورى، و آب بنوشى، و رفع گرسنگى و عطش از خود كنى، يا تنها تصوّر غذا و آب، تو را اين چنين كوك كرده؟ و يا اگر از شير درنده مى گريزى، و يا از مرض هاى مهلك فرار مى كنى و به درِ خانۀ طبيب مى روى، آيا از واقعيت آنها مى ترسى، يا از تصور آنها؟ تصوّر شير كه كسى را پاره نمى كند، و تصوّر مرض كسى را نمى كشد. پس واقعيت شير و مرض را درك كرده اى و ناخودآگاه، به دست خودت، نظريه فلسفی ات را باطل كرده اى، و از صبح تا به شام مشغول باطل كردن آنى.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۸۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۸۰ </center>
و كوتاه سخن آنكه هر حاجت نفسانى كه احساسات ما آنها را بما الهام مى كند، در ما ايجاد حركتى مى كند، كه بپا خيزيم ، و براى رفع آن حاجت تلاش كنيم ، با اينكه اگر اين احساس حاجت نبود و ما روزى هزار بار تصور حاجت ميكرديم هرگز از جا برنميخاستيم ، پس معلوم ميشود ميان آن تصور حاجت ، و اين تصور حاجت فرق است ، در اولى واقع و خارج را ديده ايم ، و در دومى تنها نقش ذهنى را، اولى واقعيت خارجى دارد، و دومى ندارد ، و يا بگو اولى بوسيله امرى خارجى و مؤ ثر، در نفس آدمى پيدا مى شود، ولى دومى را خود انسان و باختيار خودش در دل ايجاد مى كند، اولى را علم كشف مى كند، ولى دومى خود علم است ، پس معلوم ميشود كه علم هست .
و كوتاه سخن آن كه: هر حاجت نفسانى كه احساسات ما آن ها را به ما الهام مى كند، در ما ايجاد حركتى مى كند، كه بر پاخيزيم و براى رفع آن حاجت تلاش كنيم، با اين كه اگر اين احساس حاجت نبود و ما روزى هزار بار تصوّر حاجت می كرديم، هرگز از جا بر نمی خاستيم. پس معلوم می شود ميان آن تصوّر حاجت و اين تصوّر حاجت، فرق است. در اوّلى، واقع و خارج را ديده ايم و در دوّمى، تنها نقش ذهنى را. اوّلى واقعيت خارجى دارد و دوّمى ندارد. و يا بگو: اوّلى به وسيلۀ امرى خارجى و مؤثّر در نفس آدمى پيدا مى شود، ولى دوّمى را خود انسان و به اختيار خودش، در دل ايجاد مى كند. اوّلى را علم كشف مى كند، ولى دوّمى خود علم است. پس معلوم می شود كه علم هست.
<span id='link100'><span>
<span id='link100'><span>
==شبهه ماديون در وجود علم و رد بر آنها و اثبات تجرد و غير مادى بودن علم و ادراك ==
==شبهه ماديون در وجود علم و رد بر آنها و اثبات تجرد و غير مادى بودن علم و ادراك ==
البته اين را هم بايد دانست كه در وجود علم ، از جهت ديگر شبهه اى است قوى ، كه همان شبهه ، اساس علوم مادى قرار گرفته است ، كه علم ثابت را (با اينكه هر علمى ثابت است )، نفى كنند . توضيح اينكه : بحث هاى علمى اين معنا را به ثبوت رسانده كه علم طبيعت در تحول و تكامل است ، و هر جزء از اجزاء عالم طبيعت كه فرض شود، در مسير حركت قرار دارد، و رو بسوى كمال دارد، و بنابراين اساس ، هيچ موجودى نيست ، مگر آنكه در آن دوم از وجودش ، غير آن موجود، در آن اول وجودش ميباشد.
البته اين را هم بايد دانست كه در وجود علم ، از جهت ديگر شبهه اى است قوى ، كه همان شبهه ، اساس علوم مادى قرار گرفته است ، كه علم ثابت را (با اينكه هر علمى ثابت است )، نفى كنند . توضيح اينكه : بحث هاى علمى اين معنا را به ثبوت رسانده كه علم طبيعت در تحول و تكامل است ، و هر جزء از اجزاء عالم طبيعت كه فرض شود، در مسير حركت قرار دارد، و رو بسوى كمال دارد، و بنابراين اساس ، هيچ موجودى نيست ، مگر آنكه در آن دوم از وجودش ، غير آن موجود، در آن اول وجودش ميباشد.
۱۴٬۲۸۳

ویرایش