گمنام

الأحقاف ١٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۳۰٬۰۴۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۹: خط ۲۹:
[[الزخرف ٨١ | قُلْ‌ إِنْ‌ کَانَ‌ لِلرَّحْمٰنِ‌ وَلَدٌ...]] (۲) [[الزخرف ٨١ | قُلْ‌ إِنْ‌ کَانَ‌ لِلرَّحْمٰنِ‌ وَلَدٌ...]] (۳)   
[[الزخرف ٨١ | قُلْ‌ إِنْ‌ کَانَ‌ لِلرَّحْمٰنِ‌ وَلَدٌ...]] (۲) [[الزخرف ٨١ | قُلْ‌ إِنْ‌ کَانَ‌ لِلرَّحْمٰنِ‌ وَلَدٌ...]] (۳)   
</div>
</div>
== نزول ==
محمد بن يعقوب كلينى بعد از هفت واسطه از ابوخديجه و او از امام صادق عليه‌السلام نقل نمايد كه فرمود: وقتى كه فاطمه عليهاالسلام به حسين حامله گرديد. جبرئيل نزد رسول خدا‌ صلی الله علیه و آله آمد و گفت: يا رسول الله فاطمه صاحب پسرى خواهد گرديد كه بعدها بدست امت تو كشته خواهد شد و به همين منظور فاطمه در حين آبستن بودن و نيز هنگام زائيدن با يك ناراحتى روحى توام بوده است سپس امام صادق عليه‌السلام افزود، در دنيا مادرى يافت نشده است كه هنگام زائيدن فرزند خود نگران باشد ولى فاطمه در حين زائيدن حسين يك چنين حالتي داشته است زيرا متوجه گرديده بود كه فرزند دلبند وي بدست اين امت كشته خواهد شد و براى همين منظور اين آيه نازل گرديد.<ref>البرهان في تفسير القرآن.</ref>
چنان كه بعد از پنج واسطه از ابوسلمة سالم بن مكرم و او از امام صادق عليه‌السلام اين روايت نقل گرديده است.<ref> كتاب كامل الزيارات از جعفر بن محمد بن قولويه.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۴#link205 | آيات ۱۵ - ۲۰ سوره احقاف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۴#link205 | آيات ۱۵ - ۲۰ سوره احقاف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۴#link206 | معناى آيه : ((و وصينا الانسان بوالديه احسانا...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۴#link206 | معناى آيه : ((و وصينا الانسان بوالديه احسانا...))]]
خط ۴۷: خط ۵۴:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۵#link217 | دو روايت درباره كيفيت زندگى پيامبر (ص ) درذيل آيه : ((اذهبتم طيباتكم فى حياتكم الدنيا))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۵#link217 | دو روايت درباره كيفيت زندگى پيامبر (ص ) درذيل آيه : ((اذهبتم طيباتكم فى حياتكم الدنيا))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۱۶#link146 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۱۶#link146 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‌ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ «15»
----
«1» سفينة البحار، شيخ عباس قمى، ذيل ماده امن ج 1 ص 37 بنقل از كتاب الايمان بحار.
جلد 12 - صفحه 76
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ‌: و وصيت و امر فرموديم جنس آدمى را، بِوالِدَيْهِ إِحْساناً: به پدر و مادر خود احسان كردن، حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً: حمل نمود آدمى را مادر او در شكم خود در حالى كه كاره حمل او بود در مشقت و سختى، وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً: و وضع حمل نمود او را در حالت رنج و محنت.
تأويل: فى الكافى- عن الصادق عليه السّلام قال لما حملت فاطمة (سلام اللّه عليها) بالحسين جاء جبرئيل الى رسول الله فقال ان فاطمة (عليها السّلام) ستلد غلاما تقتله امتك من بعدك فلما حملت فاطمة بالحسين (عليهما السّلام) كرهت و حين وضعته كرهت وضعه ثم قال لم ترفى الدنيا ام تلد غلاما تكرهه و لكنها كرهته لما علمت انه سيقتل قال و فيه نزلت هذه الايه (حملته امه كرها و وضعته كرها ...) در كافى- از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: چون حامله شد حضرت فاطمه به حضرت حسين عليهما السّلام، جبرئيل نازل شد به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله گفت: بدرستى كه حضرت فاطمه عليها السّلام زود است پسرى بياورد كه مى‌كشند او را امت تو بعد از تو. پس وقتى حامله شد حضرت فاطمه به حضرت حسين عليهما السّلام، كراهت داشت؛ و زمانى كه وضع حمل نمود كاره بود؛ پس حضرت صادق عليه السّلام فرمود: ديده نشد در دنيا مادرى كه پسر آورد كه كاره باشد و لكن كاره بودن به جهت آنست كه دانست كه او را شهيد خواهند كرد و در حق فاطمه عليها السّلام نازل شد آيه‌ (حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً) «1».
وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ‌: و مدت حمل او و زمان باز گرفتن از شير، ثَلاثُونَ شَهْراً:
سى ماه است و چون رضاع كامل دو سال است چنانچه فرمايد (وَ الْوالِداتُ‌
----
«1» اصول كافى، ج 1، باب مولد الحسين بن على عليهما السّلام، روايت 3، چاپ 1401 بيروت.
جلد 12 - صفحه 77
يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ) «1» پس شش ماه براى حمل باقى مى‌ماند چنانچه حضرت امير المؤمنين تمسك فرموده به جمع بين دو آيه اقل حمل شش ماه است‌ «2».
بيان و اعجاز: محقق اردبيلى رحمه الله نقل نموده از قضاياى حضرت امير المؤمنين عليه السّلام آنكه در زمان عمر بن الخطاب شخصى به سفر رفته بود، بعد از آنكه آمد به شش ماه زنش را وضع حمل واقع شده و آن امر بر او مشكل آمد، زنش را نزد عمر آورد، عمر حكم به رجم نمود و پيش از آنكه سنگسار كنند حضرت امير المؤمنين عليه السّلام واقف شده منع و فرمود: حق تعالى در قرآن مجيد فرموده: «وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً» دو سال مدت شير خوردن و شش ماه مدت اقل حمل است و اين فرزند متعلق به اين شخص و اين زن بيگناه است. پس آن زن و مرد دعا كرده شكر حق تعالى بجاى آوردند، در اين حال عمر گفت: لو لا علىّ لهلك عمر: اگر على عليه السّلام نبود عمر هلاك مى‌شد «3».
حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ‌: تا وقتى كه رسيد به نهايت قوت و استحكام عقل خود كه آن چهل سال تمام است كه غايت قوت و كمال عقل و تميز و وقت انزال وحى باشد بر انبياء، چه هيچ پيغمبرى پيش از چهل سال وحى به او نيامد.
وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً: (عطف تفسير است) چون به چهل سال رسيد كه نهايت قوت عقل است و به دولت كمال ايمان مستسعد شد، قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي‌:
گفت اى پروردگار من الهام فرما، يعنى از شأن او آنست كه چون به اين مرتبه رسيد زبان به دعا گشوده گويد اى پروردگار من، الهام فرما مرا، أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي‌: به آنكه شكر گويم و سپاسدارى نمايم نعمت عظيم تو را كه به كرم عميم، أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‌ والِدَيَ‌: انعام فرمودى بر من و بر پدر و مادر من كه آن نعمت اسلام است و حيات و قدرت و ذكاوت و انزال رزق و غير آن.
شكر ولد بر نعمت والدين به جهت تناهى آن نعمت است به او و مستفيد شدن او
----
«1» سوره بقره، آيه 233.
«2» تفسير منهج الصّادقين، ج 8، ص 315، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
«3» حديقة الشيعه (تهران- علميه اسلاميه)، فصل هشتم ص 271.
جلد 12 - صفحه 78
به آن.
وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً: و ديگر ملهم ساز مرا كه بجا آورم كارهاى شايسته، تَرْضاهُ‌: كه پسندى آن را و از آن راضى شوى، وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي‌: و به صلاح آور براى من در ميان فرزندان من، يعنى صلاح را جارى ساز در اولادان من و آن را راسخ و ثابت ساز در ايشان تا در مظان صلاح و طريق فلاح باشند تا به يمن صلاحيت ايشان فوزى و نجاتى مرا حاصل شود. يا ايشان را براى من خلف صالح صدق و براى خود بندگان خالص گردان تا همه ايشان پرهيزكار باشند تا باعث آبرومندى شوند. إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ‌: بدرستى كه من توبه و رجوع نمودم بدرگاه تو و بازگشتم بسوى تو از هر چه غير [رضاى‌] تو باشد، وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ‌: و بدرستى كه من از تسليم شدگان به فرمان تو هستم.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هذا إِفْكٌ قَدِيمٌ «11» وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى‌ إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى‌ لِلْمُحْسِنِينَ «12» إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «13» أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «14» وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‌ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ «15»
ترجمه‌
و گفتند آنها كه كافر شدند بآنانكه ايمان آوردند اگر بود بهتر پيشى نميگرفتند بر ما بسوى آن و چون هدايت نشدند بآن پس زود است كه بگويند اين حكايات دروغى است از پيشينيان‌
و پيش از آن كتاب موسى است كه پيشوا و رحمت بود و اين كتابيست تصديق كننده با آنكه زبانى است عربى تا بيم دهد آنانرا كه ستم كردند و مژده باشد براى نيكوكاران‌
همانا آنانكه گفتند پروردگار ما خدا است پس ايستادگى كردند پس نيست ترسى بر آنان و نه ايشان اندوهگين ميشوند
آنگروه اهل بهشتند جاودانيان در آن بپاداش آنچه بودند كه ميكردند
و سفارش نموديم انسانرا نسبت به پدر و مادرش به نيكى كردن بارور گرديد او را مادرش بكراهت و دشوارى و نهادش بزحمت و دشوارى و باروريش و از شير گرفتنش سى ماه است تا چون برسد بكمال رشد خود و برسد به چهل سال گويد پروردگارا الهام فرما مرا كه شكر كنم نعمت تو را كه انعام فرمودى بر من و بر پدر و مادرم و اينكه بجا آورم كار نيكى كه بپسندى آنرا و مقرّر فرما صلاح را براى من در اولادم همانا من بازگشتم بسوى تو و همانا من از منقادانم.
تفسير
جماعت يهود يا مشركين مكّه باهل ايمان گفتند يا در باره آنها با خودشان صحبت كردند كه اگر ايمان يا قرآن خوب و مفيد بود مردمان‌
----
جلد 4 صفحه 650
فرومايه پست سبقت نميگرفتند بقبول بر ما و گفته‌اند مقصود يهود عبد اللّه بن سلام و امثال او بودند كه اسلام آورده بودند و در آيات سابقه ذكر شد و خداوند در ردّ آنها فرموده چون قابل هدايت نبودند اين سخن را گفتند و پس از اين خواهند گفت قرآن بيش از يك افسانه دروغ قديمى نيست با آنكه قبل از قرآن تورية حضرت موسى پيشوا و مقتدا و نور و رحمت براى مردم بود و فعلا اين قرآن اصول معارفش با آن موافق و تصديق كننده است كتب سماوى قبل را و بزبان عربى فصيح نازل شده براى آنكه بيم دهد ستمكاران را از عذاب و مژده دهد نيكوكاران را بثواب و تخصيص تورية بذكر از بين كتب سماوى شايد بملاحظه بودن روى سخن به يهود باشد يا كثرت افرادشان در عربستان با آنكه مشركين مكّه از آن اعراض نمودند و يهود كاملا بآن عمل ننمودند و كسانيكه در مقام علم موحّد و متوكّل بخدا شدند و در وادى عمل استقامت و ثبات قدم بخرج دادند و منحرف از جادّه شرع نشدند گفته‌اند در آخرت ترس و بيمى از آتيه و حزن و اندوهى از گذشته ندارند و بنظر حقير در دنيا هم ندارند چون كسيكه ميداند خدا را دارد از كه ترس دارد و از چه غم دارد و كلمه ثمّ براى تراخى رتبه عمل از علم است خدا فرموده آنگروه مصاحب و ملازم و مخلّد و مؤبّد در بهشتند به استحقاق جزاى اعمالشان در چند روز دنيا و در ذيل اين آيه شمه‌ئى در سوره حم سجده گذشت و توصيه و سفارش فرمود خداوند در آيات عديده بفرزندان آدم عليه السّلام كه بپدر و مادر خود احسان و نيكى كنند و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه حسنا قرائت فرموده است يعنى براى آن دو كار خوب انجام دهند و شرح اين قسمت در اوائل سوره بقره و غيره گذشته است و چون حقّ مادر ظاهرا زيادتر و رعايت او لازم‌تر است خداوند شمه‌ئى از زحمات او را تذكر داده كه مادر بعنف و مشقّت او را از شش ماه تا نه ماه در شكم خود حمل كرده و بعد از آن بزحمت و سختى او را وضع نموده و بعدا شير داده در دو سال كه با مدّت اقلّ حمل سى ماه ميشود و الّا زيادتر تا آنكه چون بحدّ بلوغ و رشد و كمال جسمى برسد و از آن بكمال عقل و ادراك معانى فائز گردد كه چهل سال است از خدا بخواهد كه توفيق شكر نعمت خود را بر او و بر پدر و مادرش باو بدهد و آنكه موفّق فرمايد او را بأعمال صالحه‌
----
جلد 4 صفحه 651
كه مرضىّ خدا باشد و بخواهد از خدا كه بر نفع او اولاد صالح باو عنايت فرمايد يا پاره‌ئى از اولاد او را بصلاح و تقوى آراسته فرمايد و از معاصى يا ذكر غير خدا توبه كند و منقاد و مطيع اوامر حق باشد و با خلاص در اين راه قدم بردارد و در چند روايت معتبره اين آيات با ولادت حضرت سيد الشهداء (ع) شش ماهه و مقرّر شدن ائمه عليهم السلام در ذريّه او و محزون شدن حضرت زهرا سلام اللّه عليها در حين حمل و وضع آنحضرت از شنيدن خبر شهادتش تطبيق شده و در بعضى تصريح بنزول در باره آنحضرت شده است و در خصال از امام صادق عليه السّلام بلوغ اشدّ بسى و سه سال و تكميل آن بچهل سال تحديد شده و فرموده از چهل و يك سال شروع بنقص ميشود و از پنجاه ببعد مانند كسى است كه در حال جان كندن باشد.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ وَصَّينَا الإِنسان‌َ بِوالِدَيه‌ِ إِحساناً حَمَلَته‌ُ أُمُّه‌ُ كُرهاً وَ وَضَعَته‌ُ كُرهاً وَ حَملُه‌ُ وَ فِصالُه‌ُ ثَلاثُون‌َ شَهراً حَتّي‌ إِذا بَلَغ‌َ أَشُدَّه‌ُ وَ بَلَغ‌َ أَربَعِين‌َ سَنَةً قال‌َ رَب‌ِّ أَوزِعنِي‌ أَن‌ أَشكُرَ نِعمَتَك‌َ الَّتِي‌ أَنعَمت‌َ عَلَي‌َّ وَ عَلي‌ والِدَي‌َّ وَ أَن‌ أَعمَل‌َ صالِحاً تَرضاه‌ُ وَ أَصلِح‌ لِي‌ فِي‌ ذُرِّيَّتِي‌ إِنِّي‌ تُبت‌ُ إِلَيك‌َ وَ إِنِّي‌ مِن‌َ المُسلِمِين‌َ «15»
و سفارش‌ كرديم‌ و دستور داديم‌ انسان‌ ‌را‌ ‌که‌ بپدر و مادر ‌خود‌ احسان‌ كند مادرش‌ حمل‌ ميكند ‌آن‌ ‌را‌ بزحمت‌ و اكراه‌ و ميزايد ‌او‌ ‌را‌ بزحمت‌ و اكراه‌. و حمل‌ و ارضاع‌ ‌او‌ ‌تا‌ ‌از‌ شير باز دارند سي‌ ماه‌ ‌است‌ ‌تا‌ زماني‌ ‌که‌ محكم‌ شود قواي‌ ‌او‌ و برسد بچهل‌ سالگي‌ ‌که‌ منتهاي‌ رشد ‌است‌ بگويد پروردگار ‌من‌ نصيب‌ ‌من‌ فرما و توفيق‌ عنايت‌ كن‌ اينكه‌ شكر گزار باشم‌ نعمت‌ تو ‌را‌ ‌که‌ بمن‌ عنايت‌ فرموده‌اي‌ و ‌بر‌ پدر و مادر ‌من‌ مرحمت‌ كرده‌اي‌، و اينكه‌ عمل‌ كنم‌ عمل‌ صالحي‌ ‌که‌ موجب‌ رضا و خشنودي‌ تو ‌باشد‌ و صالح‌ گردان‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌من‌ ذريه ‌من‌ محققا ‌من‌ ‌از‌ تقصيراتم‌ توبه‌ كردم‌ بسوي‌ تو و محققا ‌من‌ ‌از‌ مسلمين‌ هستم‌.
اخبار بسياري‌ داريم‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ ‌در‌ مورد حضرت‌ حسين‌ (ع‌) وارد ‌شده‌ ‌که‌ چون‌ خبر شهادت‌ ‌او‌ ‌را‌ بپيغمبر دادند و بامير المؤمنين‌ و بصديقه‌ طاهره‌ حضرت‌ زهراء بكراهت‌ حمل‌ ‌او‌ ‌را‌ برداشت‌ و بكراهت‌ زائيد و حمل‌ ‌او‌ ‌هم‌ شش‌ ماه‌ ‌بود‌ مثل‌ يحيي‌ (ع‌) و مدت‌ رضاعش‌ دو سال‌ و خداوند بعوض‌ شهادت‌ امامت‌ ‌را‌ ‌در‌ نسل‌ ‌او‌ و ذريه ‌او‌ قرار داد. و ‌اينکه‌ اخبار بسيار مفصل‌ ‌است‌ و ‌ما مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌: اخبار بيان‌ مصداق‌ اتم‌ ميكند تنافي‌ ‌با‌ عموم‌ ‌آيه‌ ندارد.
وَ وَصَّينَا الإِنسان‌َ بِوالِدَيه‌ِ إِحساناً يكي‌ ‌از‌ واجبات‌ مهمه‌ شرع‌ مطهر برّ
جلد 16 - صفحه 145
بوالدين‌ ‌است‌، و ‌از‌ معاصي‌ بسيار بزرگ‌ عاق‌ والدين‌ ‌است‌ ‌حتي‌ ‌اگر‌ والدين‌ كافر باشند قرآن‌ ميفرمايد:
وَ وَصَّينَا الإِنسان‌َ بِوالِدَيه‌ِ حَمَلَته‌ُ أُمُّه‌ُ وَهناً عَلي‌ وَهن‌ٍ وَ فِصالُه‌ُ فِي‌ عامَين‌ِ أَن‌ِ اشكُر لِي‌ وَ لِوالِدَيك‌َ إِلَي‌َّ المَصِيرُ وَ إِن‌ جاهَداك‌َ عَلي‌ أَن‌ تُشرِك‌َ بِي‌ ما لَيس‌َ لَك‌َ بِه‌ِ عِلم‌ٌ فَلا تُطِعهُما وَ صاحِبهُما فِي‌ الدُّنيا مَعرُوفاً لقمان‌ آيه 13 و 14.
و حَمَلَته‌ُ أُمُّه‌ُ كُرهاً وَ وَضَعَته‌ُ كُرهاً همان‌ وهنا ‌علي‌ وهن‌ ‌است‌ چه‌ ‌در‌ ايام‌ حمل‌ و چه‌ ‌در‌ ايام‌ رضاع‌ ‌که‌ چه‌ اندازه‌ مادر ‌در‌ حمل‌ و وضع‌ و رضاع‌ بايد زحمت‌ بكشد ‌تا‌ ‌اينکه‌ بچه‌ ‌از‌ شير باز شود.
وَ حَملُه‌ُ وَ فِصالُه‌ُ ثَلاثُون‌َ شَهراً ‌که‌ گفتند: اقل‌ حمل‌ شش‌ ماه‌ ‌است‌ و اكثر يك‌ سال‌ و نوعا 9 ماه‌ و اقل‌ رضاع‌ بيست‌ و يك‌ ماه‌ و اكثر دو سال‌، ‌پس‌ ‌از‌ فصال‌ ‌هم‌ ‌اينکه‌ پدر و مادر چه‌ اندازه‌ زحمت‌ ميكشند، حَتّي‌ إِذا بَلَغ‌َ أَشُدَّه‌ُ ‌که‌ قواي‌ ‌او‌ محكم‌ شود و شعور و ادراكش‌ بجا بيايد ‌تا‌ بحد بلوغ‌ و رشد رسد.
وَ بَلَغ‌َ أَربَعِين‌َ سَنَةً ‌که‌ غايت‌ رشد ‌است‌.
قال‌َ رَب‌ِّ أَوزِعنِي‌ أَن‌ أَشكُرَ نِعمَتَك‌َ الَّتِي‌ أَنعَمت‌َ عَلَي‌َّ ‌که‌ نعمت‌ ايمان‌ و اسلام‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بزرگترين‌ نعمت‌ الهي‌ ‌است‌ ‌حتي‌ ‌از‌ نعمت‌ وجود.
وَ عَلي‌ والِدَي‌َّ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ داراي‌ ‌اينکه‌ نعمت‌ عظمي‌ بودند و مرا ‌در‌ دامن‌ ايمان‌ تربيت‌ كردند ‌که‌ ‌اگر‌ ‌آنها‌ كافر بودند مرا بكيش‌ ‌خود‌ ‌در‌ ميآوردند چنانچه‌ ‌در‌ خبر ‌است‌ ميفرمايد:
(‌کل‌ مولود يولد ‌علي‌ الفطرة و انّما ابواه‌ يهودانه‌ و ينصرانه‌).
وَ أَن‌ أَعمَل‌َ صالِحاً تَرضاه‌ُ ‌که‌ بالاترين‌ مقامات‌ انسان‌ رضاي‌ الهي‌ ‌است‌ ‌حتي‌ ‌در‌ خبر ‌است‌ ‌که‌: چون‌ اهل‌ بهشت‌ ‌در‌ بهشت‌ جاي‌ گرفتند خطاب‌ مي‌رسد آيا توقع‌ ديگري‌ ‌هم‌ داريد! عرض‌ ميكنند: ربنا رضاك‌ وَ أَصلِح‌ لِي‌ فِي‌ ذُرِّيَّتِي‌ ‌که‌ ‌در‌ ذريه‌ و نسل‌ ‌من‌ همه‌ صالح‌ باشند ‌که‌ صلاح‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ بصلاح‌ ‌من‌ تمام‌ مي‌شود، و ‌از‌ اعمال‌ صالحه ‌آنها‌ ‌هم‌ ‌من‌ بهره‌ برداري‌ مي‌كنم‌.
جلد 16 - صفحه 146
إِنِّي‌ تُبت‌ُ إِلَيك‌َ ‌از‌ ‌هر‌ تقصير و كوتاهي‌ ‌در‌ امر دين‌ علما و عملا و اخلاقا ‌شده‌.
وَ إِنِّي‌ مِن‌َ المُسلِمِين‌َ اسلام‌ و تسليم‌ و ارادت‌ و دستورات‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 15)- ای انسان! به مادر و پدر نیکی کن این آیه و آیات آینده در حقیقت توضیحی است در باره دو گروه «ظالم» و «محسن» که در آیات قبل به سرنوشت آنها اجمالا اشاره شده است.
نخست به وضع «نیکو کاران» پرداخته، و از مسأله نیکی به پدر و مادر و شکر زحمات آنها که مقدمه‌ای است برای شکر پروردگار شروع کرده، می‌فرماید: «ما انسان را توصیه کردیم که در باره پدر و مادرش نیکی کند» (وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً).
ج4، ص428
سپس به دلیل لزوم حق شناسی در برابر مادر پرداخته، می‌گوید: «مادر، او را با اکراه و ناراحتی حمل می‌کند، و با ناراحتی بر زمین می‌گذارد، و دوران حمل و از شیر باز گرفتنش سی ماه است» (حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً).
«مادر» در طول این سی ماه بزرگترین ایثار و فداکاری را در مورد فرزندش انجام می‌دهد و اینکه قرآن در اینجا تنها از ناراحتیهای مادر سخن به میان آورده و سخنی از پدر در میان نیست نه به خاطر عدم اهمیت آن است، چرا که پدر نیز در بسیاری از این مشکلات شریک مادر است، ولی چون مادر سهم بیشتری دارد بیشتر روی او تکیه شده است.
ضمنا از این تعبیر قرآنی می‌توان استفاده کرد که هر قدر از مقدار حمل کاسته شود باید بر مقدار دوران شیر خواری افزود، به گونه‌ای که مجموعا سی ماه تمام را شامل گردد.
سپس می‌افزاید: حیات انسان همچنان ادامه می‌یابد «تا زمانی که به کمال قدرت نیروی جسمانی رسد، و به مرز چهل سالگی وارد شود» (حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً).
در حدیثی آمده است: «شیطان دستش را به صورت کسانی که به چهل سالگی برسند و از گناه توبه نکنند می‌کشد و می‌گوید پدرم فدای چهره‌ای باد که هرگز رستگار نمی‌شود»! و در جبین این انسان نور رستگاری نیست!.
قرآن در دنباله این سخن می‌افزاید: این انسان لایق و با ایمان هنگامی که به چهل سالگی رسید سه چیز را از خدا تقاضا می‌کند: نخست «می‌گوید: پروردگارا! به من الهام ده و توفیق بخش تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم ارزانی داشتی به جا آورم» (قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ).
در دومین تقاضا عرضه می‌دارد: خداوندا! به من توفیق ده «تا عمل صالح به جا آورم، عملی که تو از آن خشنود باشی» (وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ).
و بالاخره در سومین تقاضایش عرض می‌کند: خداوندا! «صلاح
ج4، ص429
و درستکاری را در فرزندان و دودمان من تداوم بخش» (وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی).
و در پایان آیه دو مطلب را اعلام می‌دارد که هر کدام بیانگر یک برنامه عملی مؤثر است، می‌گوید: پروردگارا! «من (در این سن و سال) به سوی تو باز می‌گردم و توبه می‌کنم» (إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ).
به مرحله‌ای رسیده‌ام که باید خطوط زندگی من تعیین گردد، و تا به آخر عمر همچنان ادامه یابد.
دیگر این که می‌گوید: «و من از مسلمین هستم» (وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس