گمنام

الإسراء ٤٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۸٬۶۷۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۸: خط ۲۸:
[[المسد ١ | وَ تَبَ‌]] (۰)   
[[المسد ١ | وَ تَبَ‌]] (۰)   
</div>
</div>
== نزول ==
«شیخ طوسى» گوید: این آیه درباره عده اى نازل شده که هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم قرآن تلاوت می‌نمود. او را با زبان مورد اذیت و آزار قرار می‌دادند، خداوند بین آن‌ها و پیامبر حائلى قرار داد تا این که وى را آزار نرسانند.<ref> صاحب مجمع البیان بنا به نقل از زجاج و جبائى گوید که این عده در اوقات شب هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم قرآن تلاوت می‌نمود و در کعبه نماز می‌خواند، موجبات آزار و اذیت او را فراهم می‌کردند و به طرف وى سنگ مى انداختند تا این که او را از تبلیغ دین بازدارند».</ref><ref> ابن المنذر در تفسیر خود از ابن شهاب روایت کند که پیامبر هنگامى که قرآن براى مشرکین تلاوت مى فرمود. مشرکین مسخره می‌کردند و مى گفتند: قلوب ما نمى پذیرد و گوش‌هاى ما سنگین است و بین ما و تو پرده اى است خداوند حقیقت گفتار آنان را طى آیه اى بیان فرمود.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۲#link95 | آيات ۴۰ - ۵۵، سوره اسرى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۲#link95 | آيات ۴۰ - ۵۵، سوره اسرى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۲#link96 | تصريف آيات (تنوع بيان واحتجاج ) به منظور متذكر شدن شنوندگان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۲#link96 | تصريف آيات (تنوع بيان واحتجاج ) به منظور متذكر شدن شنوندگان]]
خط ۵۳: خط ۵۸:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۴#link114 | چند روايت درباره ((بسم اللّه الرحمن الرحيم (( درذيل آيه : ((واذا ذكرت ربك ...((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۴#link114 | چند روايت درباره ((بسم اللّه الرحمن الرحيم (( درذيل آيه : ((واذا ذكرت ربك ...((]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۹#link45 | &nbsp;&nbsp;آيه ۴۵ - ۴۸]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۹#link45 | &nbsp;&nbsp;آيه ۴۵ - ۴۸]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۹#link46 | &nbsp;&nbsp; تفسير: ]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۹#link46 | &nbsp;&nbsp; تفسير: ]]
خط ۶۴: خط ۷۱:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۹#link53 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۶ - چرا نسبت مسحور به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى دادند؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۹#link53 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۶ - چرا نسبت مسحور به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى دادند؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۹#link54 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۷ - وحشت مشركان از نداى توحيد]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۹#link54 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۷ - وحشت مشركان از نداى توحيد]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً «45»
و هرگاه قرآن مى‌خوانى، ميان تو و كسانى كه به قيامت ايمان ندارند، حجابى ناپيدا (و معنوى) قرار مى‌دهيم (تا از درك معارف حقّ محروم بمانند).
===نکته ها===
قرآن وسيله‌ى هدايت متّقين است، «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» «1» و از نشانه‌هاى متّقين، يقين به آخرت است، «وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ» «2» پس قرآن براى آنان كه به قيامت ايمان ندارند، هدايت‌گر نيست. اين همان حجاب پنهانى است كه سبب مى‌شود انسان از فهم وحى و لذّت درك معارف الهى محروم بماند، گرچه از زبان خود پيامبر صلى الله عليه و آله نيز وحى را بشنود.
===پیام ها===
1- اگر انسان، قابليّت هدايت نداشته باشد، تلاوت قرآن، توسّط رسول اللّه هم بى‌اثر است. إِذا قَرَأْتَ‌ ... حِجاباً مَسْتُوراً
2- قهر الهى، پس از لجاجت وكفر انسان است. جَعَلْنا ... لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ ... حِجاباً
3- تلاوت قرآن مى‌تواند انسان را از شرّ كفّار، ايمن كند. إِذا قَرَأْتَ‌ جَعَلْنا ... حِجاباً
4- تلاوت قرآن، روح تبرّى از مشركان را در انسان تقويت مى‌كند. إِذا قَرَأْتَ‌ جَعَلْنا ... حِجاباً
5- محروميّت از درك وحى، عذاب و قهر الهى است. جَعَلْنا ... حِجاباً مَسْتُوراً
----
«1». بقره، 2.
«2». بقره، 4.
جلد 5 - صفحه 69
چوب خدا صدا ندارد.
6- ايمان به معاد، عامل پذيرش دعوت انبيا و كفر به معاد، سبب نپذيرفتن نبوّت و معارف الهى است. لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ ... حِجاباً مَسْتُوراً
7- خداوند حقايق و معارف را از غير اهلش پوشيده داشته است. «حِجاباً مَسْتُوراً»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً (45)
بعد از آن حال مشركين را نسبت به نزول قرآن بيان فرمايد:
وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ‌: و چون مى‌خوانى قرآن را اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم. جَعَلْنا بَيْنَكَ‌: قرار دهيم ميان تو. وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ: و ميان آنانكه ايمان ندارند به قيامت و بعثت. حِجاباً مَسْتُوراً: پرده‌اى پوشاننده يا حجابى صاحب ستر كه تو را نبينند تا آزارى رسانند.
سعيد بن جبير روايت نموده‌ «1» كه: چون سوره «تبت يدا ابى لهب» نازل شد، زن أبو لهب بيامد تا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را اذيت كند، و او زن سليطه‌اى بود. يكى از صحابه عرض كرد: يا رسول اللّه، اين زن بى‌حيا قصد تو دارد، مبادا سخنى گويد رنجشى آيد، خوب است احتراز نمائى. پيغمبر فرمود:
سبحان اللّه بينى و بينها، اين تسبيح حجاب كند ميان من و او. زن بيامد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را نديد، صحابى را گفت: اين صاحب تو ما را هجو كرده. صحابى گفت: او شعر نگويد، و شاعر نيست. گفت: راست مى‌گوئى و برگشت. آنگاه صحابه عرض كرد: يا رسول اللّه، شما را نديد.
فرمود: نه، ملكى آمده ميان من و او حجاب نمود تا رفت.
نزد بعضى مراد «2» أبو جهل و أبو سفيان و نصربن حرث و ام جميل بودند كه خداى تعالى حجاب فرمود ميان ايشان و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وقت قرائت قرآن، كه مرور كردند بر آن حضرت و لكن آن سرور را نديدند. اين‌
----
«1» مجمع البيان جلد 3، صفحه 418.
«2» همان مدرك.
جلد 7 - صفحه 386
از قدرت الهى و بر وجه اعجاز و خارق عادت بود كه با مواجهه و عدم مانع، ديدن حاصل نگردد نسبت به آنها. اما پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنها را مشاهده مى‌فرمود.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً (45) وَ جَعَلْنا عَلى‌ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى‌ أَدْبارِهِمْ نُفُوراً (46) نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَ إِذْ هُمْ نَجْوى‌ إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُوراً (47) انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلاً (48)
ترجمه‌
و چون بخوانى قرآن را قرار دهيم ميان تو و ميان آنانكه ايمان نميآورند بروز باز پسين حجابى پوشيده‌
و قرار دهيم بر دلهاشان پوششها كه مبادا بفهمند آنرا و در گوشهاشان سنگينى و چون ياد كنى پروردگار خود را در قرآن يكتا بر گردند به پشتهاشان رمندگان‌
ما داناتريم براهى كه گوش ميدهند بآن راه هنگاميكه گوش ميدهند بجانب تو و هنگاميكه آنها راز گويانند آنگاه كه گويند ستمكاران پيروى نميكنيد مگر مرديرا سحر كرده شده‌
بنگر چگونه زدند براى تو مثلها را پس گمراه شدند پس نميتوانند يافت راهى.
تفسير
گفته‌اند وقتى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قرائت قرآن ميفرمود و نماز ميخواند در حول كعبه معظمه جمعى از اهل شرك از قبيل ابو سفيان و ابو جهل و نضر بن حرث و امّ جميل زن ابو لهب آنحضرت را اذيّت و آزار مينمودند و سنگ ميزدند لذا خداوند
----
جلد 3 صفحه 364
حجابى قرار داد بين آنحضرت و آنها كه نه او را مى‌ديدند و نه حجاب را پس آن حجاب هم ساتر بود و هم مستور و بنابراين حاجت نيست كه گفته شود اسم مفعول بمعناى فاعل و داراى ستر است چنانچه گفته شده است و اين از قدرت خداوند عجيب نيست كه مستبعد باشد و بعضى گفته‌اند اين در شب بوده كه صداى حضرت را مى‌شنيدند و نميتوانستند او را پيدا كنند و بعضى حجاب را معنوى و كنايه از بعد آنها از مقام فهم و استماع آيات الهى دانسته‌اند كه عبارت از خذلان و منسوب بخداوند است چنانچه فرموده و قرار داديم بر دلهاشان پوششها كه مانع شود از فهم معانى قرآن و در كوشهاشان سنگينى كه باز دارد آنها را از شنيدن صوت آن بسمع قبول در نتيجه تعصّب و عناد و ترك تفكّر و تدبر خودشان كه مستحق اين عقوبت شدند و شهادت ميدهد باين كورى و كرى باطنى حقيقى ناشى از سوء سريرت و خبث طينت آنها كه چون نام خداوند را پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در قرآن بتنهائى بدون انضمام با سامى معبودهاى باطلشان ميبرد بر ميگردند به پشتهاشان از روى تنفر با آنكه رمندگان باشند چون نفور جمع نافر است و حال از فاعل ولّوا و بعضى آنرا مصدر دانسته‌اند بر خلاف متعارف و گفته‌اند معناى كلام آنستكه نفرت ميكنند نفرت كردنى و اين كاشف از كمال عناد و تنفر آنها از طريق رشاد است و از چند روايت از امام صادق عليه السّلام مستفاد ميشود كه اين تنفر و فرار از اهل شرك و نفاق در وقتى بروز مينمود كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جهر ببسم اللّه الرّحمن الرّحيم ميفرمود در نماز و غيره در هر حال خداوند داناتر است از هركس حتى از خود كفّار كه بچه سبب و غرض گوش ميدهند بقرآن از لهو و استهزاء و غيرها در وقتى كه گوش ميدهند بقرائت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در وقتى كه زير گوشى سخن ميگويند با يكديگر هنگاميكه ميگويند متابعت نميكنيد شما مگر مرديرا كه سحر كرده و ديوانه شده و بسى جاى تعجّب است از حال كسانيكه شخص اوّل عالم امكان و عقل كلّ را مسحور و ساحر و كاهن و شاعر و ديوانه خوانند و باينها تشبيه نمايند و براى او اين مثلها را بزنند پس گمراه شوند از دين حقّ و نتوانند راهى بآن براى خودشان تهيه نمايند و بعضى مسحور را بمعناى ساحر دانسته‌اند و اين بعيد است بحسب لفظ و قريب است بحسب معنى و نجوى ظاهرا اسم مصدر است و بر متلبّس اطلاق ميشود خواه مفرد باشد خواه جمع.
----
جلد 3 صفحه 365
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذا قَرَأت‌َ القُرآن‌َ جَعَلنا بَينَك‌َ وَ بَين‌َ الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ بِالآخِرَةِ حِجاباً مَستُوراً (45)
و زماني‌ ‌که‌ تلاوت‌ فرمايي‌ قرآن‌ ‌را‌ ‌بر‌ مشركين‌ و كفار قرار داديم‌ ‌بين‌ تو و كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ بآخرت‌ ندارند و نمي‌آورند حجاب‌ و پرده‌اي‌ ‌که‌ پوشيده‌ مي‌شود ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ دو نحوه‌ ميشود تفسير كرد يكي‌ آنكه‌ ‌اينکه‌ كفار نظر بقساوت‌ قلب‌ ‌آنها‌ و خباثت‌ باطني‌ ‌آنها‌ ‌اينکه‌ قرآن‌ ‌را‌ حمل‌ بسحر مي‌كنند و ترا كذّاب‌ و ساحر مي‌شمارند ‌که‌ ‌آن‌ قساوت‌ قلب‌ ‌آنها‌ و خباثت‌ ‌آنها‌ پرده‌ مي‌شود ميانه‌ تو و ‌آنها‌ و درك‌ نميكنند.
و ديگر آنكه‌ چون‌ قابليت‌ ندارند و شرط هدايت‌ دو چيز ‌است‌ فاعليت‌ فاعل‌ بايد تام‌ الفاعليه‌ ‌باشد‌ و قابليت‌ قابل‌ ‌هم‌ تام‌ القابليه‌ ‌باشد‌ و اينها قابليت‌ ندارند لذا قرآن‌ اسباب‌ ضلالت‌ ‌آنها‌ مي‌شود عكس‌ هدايت‌ چنانچه‌ ميفرمايد:
وَ نُنَزِّل‌ُ مِن‌َ القُرآن‌ِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِين‌َ وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِين‌َ إِلّا خَساراً بني‌ اسرائيل‌ ‌آيه‌ 84 وَ إِذا قَرَأت‌َ القُرآن‌َ ‌که‌ آخرين‌ مرتبه‌ نزول‌ قرآنست‌ و غرض‌ اصلي‌ ‌از‌ انزال‌ ‌است‌ ‌که‌ ابلاغ‌ فرمايي‌ بامت‌ تدريجا سوره‌ بسوره‌ و ‌آيه‌ بآيه‌ و جعلنا مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ هيچ‌ فعلي‌ ‌در‌ عالم‌ اتفاق‌ نمي‌افتد ‌تا‌ مشيت‌ حق‌ تعلق‌ نگيرد و ‌اينکه‌ منافات‌ باختيار ندارد چون‌ خداوند ميداند ‌که‌ اينها بالاختيار ايمان‌ نمي‌آورند.
لذا ‌آنها‌ ‌را‌ بخود واگذار ميكند ‌تا‌ بعقوبت‌ ‌خود‌ گرفتار شوند و احدي‌ ‌را‌
جلد 12 - صفحه 262
مجبور بايمان‌ نميكند.
بَينَك‌َ وَ بَين‌َ الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ بِالآخِرَةِ حِجاباً مَستُوراً ‌که‌ نتواند بتو و بمؤمنين‌ تسلط پيدا كنند بلكه‌ مقهور و منكوب‌ ميشوند و قساوت‌ قلب‌ ‌آنها‌ مانع‌ ‌از‌ قبول‌ ميشود (بگذار ‌تا‌ بميرند ‌در‌ عين‌ ‌خود‌ پرستي‌).
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
اشاره
(آیه 45)
شأن نزول:
این آیه در باره گروهی از مشرکان نازل شده که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را به هنگامی که در شب تلاوت قرآن می‌کرد و در کنار خانه کعبه نماز می‌گذارد آزار می‌دادند، و او را با سنگ می‌زدند و مانع دعوت مردم به اسلام می‌شدند.
خداوند به لطفش چنان کرد که آنها نتوانند او را آزار دهند- و شاید این از
ج2، ص643
طریق رعب و وحشتی بود که از پیامبر در دل آنها افکند.
تفسیر:
بی‌خبران مغرور و موانع شناخت- به دنبال آیات گذشته این سؤال برای بسیاری پیش می‌آید که با وضوح مسأله توحید به طوری که همه موجوات جهان به آن گواهی می‌دهند چرا مشرکان این واقعیت را نمی‌پذیرند؟ چرا آنها این آیات گویا و رسای قرآن را می‌شنوند و بیدار نمی‌شوند؟! آیه می‌گوید: «ای پیامبر! هنگامی که قرآن می‌خوانی میان تو و آنها که ایمان به آخرت ندارند، حجاب و پوششی نامرئی قرار می‌دهیم» (وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً).
این حجاب و پرده، همان لجاجت و تعصب و خودخواهی و غرور و جهل و نادانی بود که حقایق قرآن را از دیدگاه فکر و عقل آنها مکتوم می‌داشت و به آنها اجازه نمی‌داد حقایق روشنی همچون توحید و معاد و صدق دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مانند آن را درک کنند.
اینجاست که می‌گوییم: اگر کسی بخواهد صراط مستقیم حق را بپوید و از انحراف و گمراهی در امان بماند باید قبل از هر چیز در اصلاح خویشتن بکوشد.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس