گمنام

الأنعام ١٥١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۳۳٬۸۵۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۳: خط ۳۳:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۱#link261 | آيات ۱۵۷ - ۱۵۱، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۱#link261 | آيات ۱۵۷ - ۱۵۱، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۱#link262 | بيان آيات مربوط به تحريم محرماتى كه به شريعت معينى از شرايع اختصاص ندارد.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۱#link262 | بيان آيات مربوط به تحريم محرماتى كه به شريعت معينى از شرايع اختصاص ندارد.]]
خط ۴۷: خط ۴۸:
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۳#link273 | (چند روايت در ذيل آيه : (( قل تعالوا اتل ... و درباره صراط مستقيم )) .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۳#link273 | (چند روايت در ذيل آيه : (( قل تعالوا اتل ... و درباره صراط مستقيم )) .]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۴۴#link6 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۴۴#link6 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «151»
بگو: بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده بخوانم: چيزى را با او شريك مگيريد، و به پدر و مادر نيكى كنيد، و فرزندانتان را از ترس‌
جلد 2 - صفحه 581
تنگدستى نكشيد. ماييم كه به شما و آنان روزى مى‌دهيم، و به كارهاى زشت، چه آشكار وچه پنهان، نزديك نشويد، و نفسى را كه خداوند (كشتن آن را) حرام شمرده، جز به حقّ (مثل قصاص يا دفاع) نكشيد، اينهاست آنچه خداوند شمارا به آن توصيه فرموده، باشد كه تعقّل وانديشه كنيد.
===نکته ها===
در اين آيه و دو آيه بعد، به چند اصل مهم اشاره شده كه از مشتركات همه‌ى اديان آسمانى است، در تورات هم (سِفر خروج، باب 20) مشابه اين دستورها آمده است.
دو نفر از سران مدينه به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رسيدند. همين كه حضرت اين آيات را خواند، مسلمان شده و درخواست مبلّغ كردند. پيامبر نيز «مصعب‌بن عمير» را همراهشان فرستاد.
اين حركت زمينه‌ساز مسلمان شدن مردم مدينه گشت.
قرآن در چهار آيه‌ «1» نسبت به پدر و مادر سفارش كرده است و در هر چهار مورد همراه با مسأله‌ى توحيد و نهى از شرك است. ضمناً اين آيه چون محرّمات را مى‌شمرد، پس ترك احسان به والدين هم حرام است.
پنج دستور اين آيه چنان به يكديگر پيوند دارند كه گويا يك دستورند. «وَصَّاكُمْ بِهِ» ضمير «بِهِ» مفرد است.
امام صادق عليه السلام فرمود: احسان به والدين، يعنى كارى نكنيم كه آنان وادار به درخواست و سؤالى از ما شوند. «2»
===پیام ها===
1- بيان احكام الهى براى مردم، يكى از وظايف انبياست. «أَتْلُ ما حَرَّمَ»
2- چون اصل در همه چيز، حلال بودن است، از اين رو حلالها شمارش نشده و
----
«1». بقره، 83، نساء، 36، انعام، 151 و اسراء، 23.
«2». كافى، ج 2، ص 157؛ بحار، ج 71، ص 39.
جلد 2 - صفحه 582
فقط محرّمات گفته شده است. «أَتْلُ ما حَرَّمَ»
3- محرمات دين، از سوى خداست و پيامبر از پيش خود چيزى را حرام نمى‌كند.
«حَرَّمَ رَبُّكُمْ»
4- ممنوعيّت منكرات، جهت تكامل و تربيت انسان است. «حَرَّمَ رَبُّكُمْ»
5- چون شرك، ريشه‌ى مفاسد است، در رأس محرّمات آمده است. «أَلَّا تُشْرِكُوا»
6- بعد از يكتاپرستى، احسان به والدين آمده است. «بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً»
7- دستورهاى اين آيه همه در قالب نهى است، مگر نيكى به پدر و مادر كه در قالب امر است. يعنى نه تنها نيازاريد، بلكه احسان كنيد. «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً»
8- فرزندكشى و سقط جنين از ترس فقر، عملى جاهلانه است، اگر خدا ضامن روزى است، چه ترسى از فقر؟ «نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ»
9- هم اصلاح جامعه از مفاسد لازم است، هم اصلاح روح از رذايل. «ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ»
10- برخى گناهان چنان خطرناك است كه نزديك آنها هم نبايد رفت. «لا تَقْرَبُوا»
11- دستورات الهى، مطابق عقل يا زمينه شكوفايى آن است. «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (151)
----
«1» مجمع البيان، ج 2، ص 381.
«2» نهج البلاغه، خطبه 40.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 402
بعد از حكايت تحريم كفار محللات را، بيان محرمات خود را فرمايد:
قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ‌: بگو پيغمبر صلى اللّه عليه و آله اى مكلفان، در هر جا كه باشيد، بيائيد بشنويد تا بخوانم بر شما آنچه حرام فرموده پروردگار شما بر شما.
تذكره- اين آيه شريفه و دو آيه بعد آن، از محكمات قرآن است كه احكام آن در هيچ شريعتى منسوخ نبوده و آن ده حكم است از امر و نهى:
أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً: 1- اينكه بايد شريك قرار مدهيد به ذات اقدس الهى چيزى را نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال و نه در عبادات، زيرا شريك فرع بر عجز و احتياج، و ذات قادر متعال از آنها منزه و مبرى باشد. در كافى- از ابو العباس: سئلت ابا عبد اللّه عن ادنى ما يكون به الانسان مشركا. قال:
فقال: من ابتدع رأيا فاحبّ عليه و ابغض عليه. «1» سؤال نمودم از حضرت صادق عليه السّلام پست‌تر چيزى كه انسان بسبب آن مشرك شود. حضرت فرمود:
هر كه بدعت گذارد رأيى را، پس دوست دارد هر كه را متابعت او كند در آن رأى و دشمن دارد هر كه را مخالفت او كند در آن. و عقاب مشرك خلود در جهنم است.
وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً: 2- و نيكى كنيد با پدر و مادر خود نيكوئى كردنى.
----
«1» اصول كافى، كتاب الايمان و الكفر، باب الشرك، حديث دوم.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 403
وضع امر در موضع نهى از بدى به ايشان به جهت مبالغه و دلالت بر آنكه ترك بدى در شأن والدين كافى نيست به خلاف غير آنها. در تاويلات النجميه گويد: توحيد و احسان والدين را در يك سلك انتظام داده براى آنكه ايشان سبب در وجوب تربيت و دو واسطه‌اند كه حق تعالى ايشان را مظهر آثار انوار صفت ايجاد و ربوبيت خود ساخته. در كافى محمّد بن مروان از حضرت أبي عبد اللّه عليه السّلام: انّ رجلا اتى النّبىّ صلى اللّه عليه و آله فقال: يا رسول اللّه اوصنى. فقال:
لا تشرك باللّه شيئا و ان حرّقت بالنّار و عذّبت الّا و قلبك مطمئنّ بالايمان، و والديك فاطعمهما و برّهما حيّين كانا او ميّتين و ان امراك ان تخرج من اهلك و مالك فافعل فانّ ذلك من الايمان. «1» مردى آمد خدمت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله عرض كرد يا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله مرا وصيتى فرما حضرت فرمود: شرك مياور به خدا چيزى را اگرچه به آتش بسوزانند تو را و عذاب كنند، مگر آنكه قلب تو مطمئن بوده باشد به ايمان. و اطاعت نما و نيكوئى كن پدر و مادر خود را در زمان زندگانى و بعد از مردنشان، و اگر امر كنند تو را كه خارج شوى از اهل و مالت، بجا آور، زيرا اين از آثار ايمان است. و نيز از حضرت باقر عليه السّلام مروى است سه چيزند كه قرار نداده خداوند عزّ و جلّ در ايشان رخصت: اداء امانت به برّ و فاجر، وفاء به عهد، برّ و فاجر را؛ نيكى به والدين، برّ بوده باشند يا فاجر. «2» وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ‌: 3- و نكشيد فرزندان خود را از جهت ترس فقر و فاقه و احتياج‌ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ‌: ما روزى مى‌دهيم شما و آنها را. اين منع، بسبب عادت خبيثه‌اى بود كه مى‌كردند و احتجاج است بر آن، يعنى چون رزق اولاد بر ما است نه شما، چرا مرتكب امر به ناحق مى‌شويد.
تبصره- آيه شريفه آگاهى است به خيالات فاسده اهل جاهليت كه روزى اولادان را از خود دانسته و براى رفع تكلف دختران را مى‌كشتند. حق تعالى رد، و منع فرمود نكشيد اولاد را جهت ترس فقر و احتياج، ما روزى عطا فرمائيم شما
----
«1» همان مدرك، باب البرّ بالوالدين، حديث دوم.
«2» خصال صدوق، باب الثلاثه، صفحه 123، حديث 118 (روايت از امام صادق (ع)
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 404
و اولادان شما را. و اين امر، نهايت قباحت و شناعت خواهد بود. و نيز تذكر است براى اهل عصر اخير كه بعضى اشخاص سست اعتقاد ضعيف الايمان، تصور نمايند كه اداره زندگانى اولاد به دست ايشان است، و لذا براى رفاهيت آسايش زندگانى و شهوت‌رانى، اقدام به عمل شنيع جاهليت نموده در صدد قتل نطفه‌هاى اسلامى برآيند به تزريقات يا استعمال دوا، يا آلاتى كه عاقبت منجر به فساد ايلا گردد، و حال آنكه چه بسيار تأكيدات در تناكح و تناسل نموده كه من مباهات كنم روز قيامت به كثرت امت خود اگرچه سقط شده باشد و در انهدام به مراتب ديه مقرر فرموده: 1- ده مثقال طلا- كسى كارى كند كه منى شخصى در خارج بريزد. 2- بيست مثقال طلا- ديه نطفه مقرره در رحم بيفتد 3- چهل مثقال ديه علقه (خون بسته) 4- شصت مثقال ديه مضغه (پاره گوشت) 5- هشتاد مثقال طلا اگر استخوان باشد 6- صد مثقال طلا- اگر گوشت آورده ولى هنوز روح در او دميده نشده 7- هزار مثقال طلا- اگر روح دميده شده و پسر باشد 8- پانصد مثقال طلا- اگر دختر باشد. و روز قيامت مؤاخذه شود «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ. بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» «1» و زن حامله را حرام است شرب چيزى كه موجب سقط جنين شود و بايد ديه آن را به وارث بچه دهد و به خود زن چيزى نمى‌رسد و همچنين شرب زن چيزى را كه او را عقيم گرداند.
وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ‌: 4- و نزديكى مكنيد و مرتكب مشويد كارهاى زشت و ناپسنديده را. مراد گناهان كبيره يا فواحش زنا و مقدمات آن، چنانچه از ابن عباس منقول است كه: اكابر عرب مخفيانه زنا مى‌كردند و اوباش علانيه، لذا فرمود گرد زنا مگرديد ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ‌: آنچه آشكارا باشد از آن و آنچه پنهان. محققان گفته‌اند «ما ظهر» فعل و «ما بطن» نيت است. از امام محمّد باقر عليه السّلام مروى‌ «2» است «ما ظهر» زنا و «ما بطن» دوستى مردانست با زنان بر وجه مخادنه. در كتاب وافى از حضرت پيغمبر
----
«1» سوره تكوير آيه 8.
«2» مجمع البيان ج 2 ص 382.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 405
صلى اللّه عليه و آله: انّه قال ايّاكم و الزّنا، فانّ فيه ستّ خصال، ثلاث فى الدّنيا و ثلاث فى الاخرة. فامّا الّتى فى الدّنيا يذهب بالبهاء و يعجّل الفناء و يقطع الرّزق، و امّا الّتى فى الاخرة فسوء الحساب و سخط الرّحمن و الخلود فى النّار «1» فرمود: يا على، در زنا شش صفت حاصل است، سه در دنيا و سه در آخرت. اما آن سه كه در دنيا است: رفتن بهاء، و تعجيل فنا، و قطع رزق. و اما آن سه كه در آخرت است: پس سوء حساب، و غضب حضرت رحمن، و مخلد بودن در آتش (اگر حلال داند و توبه ننمايد) و اولى آنكه مراد فواحش جميع معاصى ظاهره و باطنه است.
وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ‌: 5- و نكشيد نفس محترمى را كه خدا حرام فرموده قتل آنها را إِلَّا بِالْحَقِ‌: مگر به حق كه آن قصاص است يا قتل مرتد يا رجم زانى محصن. چنانچه از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله مروى است فرمود:
لا يحلّ دم امرء مسلم الّا باحد خصال اربع كفر بعد ايمان و زنا بعد احصان و رجل عمل قوم لوط و رجل قتل نفسا بغير نفس. حلال نيست خون هيچ مسلمانى مگر به يكى از صفات چهارگانه: كفر بعد از ايمان و يا زناى محصن نمايد و مردى كه عمل قوم لوط نمايد و كسى كه بكشد نفسى را بدون قصاص. ابن بابويه‌ «2»- از حضرت صادق عليه السّلام قال من اعان على قتل مؤمن بشطر كلمة جاء يوم القيمة بين عينيه مكتوب: ايس من رحمة اللّه عزّ و جلّ فرمود هر كه اعانت كند قتل مؤمنى را به نصف كلمه، مى‌آيد روز قيامت در حالتى كه بين دو چشمش نوشته شده مأيوس از رحمت الهى‌ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ‌: اين يك امر و چهار نهى را امر فرموده حق تعالى به نگهداشتن و عمل نمودن به آن‌ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ‌: تا كه تعقل كنيد و دريابيد كه راه مستقيم اين است يا براى اينكه ارشاد شويد، چه كمال عقل عين رشد است.
----
«1» خصال، صدوق، باب السّنه، صفحه 320، حديث 2.
«2» ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، صفحه 326.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 406
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (151)
ترجمه‌
بگو بيائيد بخوانم آنچه را حرام نمود پروردگار شما بر شما كه شريك مسازيد با او چيزى را و خوبى كنيد به پدر و مادر خوبى كردنى و مكشيد فرزندانتان را از ترس فقر ما روزى ميدهيم شما و آنها را و نزديك نشويد كارهاى ناشايسته را آنچه آشكار باشد از آنها و آنچه پنهان باشد و نكشيد نفسى را كه حرام كرد خدا مگر بحق اين است كه وصيت كرد شما را بآن باشد كه شما بعقل دريابيد.
تفسير
پس از بيان محرّمات مجعوله خداوند پيغمبر خود را مأمور بابلاغ محرّمات‌
----
جلد 2 صفحه 397
اكيده واقعيّه فرمود كه اعظم از همه شرك بخدا است و پس از آن اسائه بوالدين كه براى مبالغه در تحريم و اشاره بآنكه صرف ترك اسائه نسبت بآنها كافى در امتثال نيست تعبير از آن بوجوب احسان فرمود و پس از آن قتل اولاد است از ترس فقر كه علاوه از دلالت آن بر شقاوت نفس و دنائت طبع كاشف از عدم توكّل و عدم اعتماد و اطمينان برزّاقيت خدا است و پس از آن نهى فرمود از گناهان كبيره چه ظاهر باشد چه مخفى و در كافى و عياشى ره از حضرت سجاد (ع) نقل نموده است كه ما ظهر نكاح زن پدر است و ما بطن زنا است و در مجمع از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه ما ظهر زنا است و ما بطن رفيق گرفتن است و معلوم است مراد مثال از براى معصيت آشكار و پنهان است چون مفهوم ما ظهر و ما بطن واضح است و محتاج بتفسير نيست شايد مقصود امام (ع) بيان اين نكته باشد كه مراد از فاحشه معصيتى است كه قبح آن ظاهر باشد مانند زنا خواه علنا مرتكب آن شوند خواه در خفيه و بنابر اين اختلافى در مدلول دو روايت منقوله نيست و معاصى صغيره خارج است و مؤيد اين معنى است روايت ابن عباس ره كه فرموده است آنها زناى علنى را بد ميدانستند و در خفيه مرتكب ميشدند لذا خداوند نهى فرمود از آن علنا و سرا و در خاتمه تصريح فرمود بحرمت قتل نفس بناحق براى تاكيد و دفع توهّم اختصاص حرمت آن بقتل اولاد از ترس فقر با آنكه داخل در معاصى كبيره است و اخراج فرمود قتل بحق را مانند قتل مرتدّ و قاتل و رجم زانى محصن و امثال اينها كه در محل خود ذكر شده است و تعبير فرمود از احكام مفصله مذكوره بوصيت الهى براى اشاره بوجوب حفظ آن و آنكه بالاخره منافع عقلى آنها را درك خواهيد نمود ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُل‌ تَعالَوا أَتل‌ُ ما حَرَّم‌َ رَبُّكُم‌ عَلَيكُم‌ أَلاّ تُشرِكُوا بِه‌ِ شَيئاً وَ بِالوالِدَين‌ِ إِحساناً وَ لا تَقتُلُوا أَولادَكُم‌ مِن‌ إِملاق‌ٍ نَحن‌ُ نَرزُقُكُم‌ وَ إِيّاهُم‌ وَ لا تَقرَبُوا الفَواحِش‌َ ما ظَهَرَ مِنها وَ ما بَطَن‌َ وَ لا تَقتُلُوا النَّفس‌َ الَّتِي‌ حَرَّم‌َ اللّه‌ُ إِلاّ بِالحَق‌ِّ ذلِكُم‌ وَصّاكُم‌ بِه‌ِ لَعَلَّكُم‌ تَعقِلُون‌َ (151)
بگو بيائيد ‌تا‌ ‌بر‌ ‌شما‌ بيان‌ كنم‌ آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ پروردگار ‌شما‌ ‌بر‌ ‌شما‌ حرام‌ فرموده‌ اينكه‌ چيزي‌ ‌را‌ شريك‌ ‌خدا‌ قرار ندهيد و بپدر و مادر احسان‌ و محبت‌ كنيد و اولاد ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ جهت‌ تنگدستي‌ و فقر نكشيد ‌ما ‌شما‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ روزي‌ ميدهيم‌ و نزديك‌ كارهاي‌ زشت‌ نرويد چه‌ آنچه‌ زشتي‌ ‌آن‌ ظاهر ‌است‌ و چه‌ آنچه‌ زشتي‌ ‌آن‌ ‌در‌ باطن‌ ‌است‌ و قتل‌ نفس‌ نكنيد نفوس‌ محترمه‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌خدا‌ حرام‌ كرده‌ مگر نفوسي‌ ‌که‌ مباح‌ الدم‌ هستند و مهدور الدم‌ چه‌ واجب‌ فرموده‌ ‌باشد‌ قتل‌ ‌آنها‌ ‌را‌
جلد 7 - صفحه 239
و چه‌ مباح‌ ‌باشد‌ اينست‌ ‌براي‌ ‌شما‌ ‌که‌ خداوند وصيت‌ و سفارش‌ فرموده‌ ‌شما‌ ‌را‌ بلكه‌ تعقل‌ كنيد و درك‌ نمائيد و عاقل‌ شويد.
‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ بضميمه‌ دو ‌آيه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ محرمات‌ الهيه‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايد قُل‌ تَعالَوا تعال‌ ‌از‌ علوّ ‌است‌ بمعني‌ ارتفاع‌ و ‌اينکه‌ ‌در‌ صورتيست‌ ‌که‌ آمر ‌در‌ مرتبه‌ عاليه‌ ‌باشد‌ و مأمور ‌در‌ مرتبه‌ سافله‌ ‌او‌ ‌را‌ امر كند ‌که‌ بيا بالا كانّه‌ ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ بسيار ‌از‌ حقايق‌ دور افتاده‌ و تنزل‌ پيدا كرده‌ ميفرمايد قدري‌ بخود بيائيد و بحقايق‌ نزديك‌ شويد ‌تا‌ اينكه‌ أَتل‌ُ ما حَرَّم‌َ رَبُّكُم‌ عَلَيكُم‌ تلاوت‌ اخص‌ ‌از‌ قرائت‌ ‌است‌ قرائت‌ بمعني‌ خواندن‌ ‌است‌ و تلاوت‌ بيان‌ كردن‌ و توضيح‌ دادن‌، ‌ما موصوله‌ ‌است‌ ‌يعني‌ آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ حرام‌ فرموده‌ پروردگار ‌شما‌ ‌بر‌ ‌شما‌ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ ‌اينکه‌ چيزهايي‌ ‌که‌ ‌شما‌ حرام‌ پنداشته‌ايد ‌که‌ ‌در‌ آيات‌ سابقه‌ ذكر شد حرام‌ نيست‌ بلكه‌ حرام‌ چيزهاييست‌ ‌که‌ ‌من‌ ‌براي‌ ‌شما‌ بيان‌ ميكنم‌.
أَلّا تُشرِكُوا بِه‌ِ شَيئاً ‌که‌ بزرگترين‌ گناهان‌ كبيره‌ (الشرك‌ باللّه‌) ‌است‌ و ‌در‌ حكم‌ شرك‌ باللّه‌ ‌است‌ ‌هر‌ كفر و ضلالت‌ و عنادي‌ ‌که‌ منافي‌ ‌با‌ ايمان‌ ‌است‌ ‌در‌ زيارت‌ جامعه‌ ‌است‌
(و ‌من‌ خالفكم‌ مشرك‌)
بلكه‌ ردّ حكم‌ مجتهد جامع‌ الشرائط ‌در‌ حكم‌ شرك‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ مقبوله‌ عمر ‌إبن‌ حنظله‌ ‌است‌
(الراد ‌عليه‌ كالراد علينا و الراد علينا كالراد ‌علي‌ اللّه‌ و الراد ‌علي‌ اللّه‌ ‌في‌ حد الشرك‌ باللّه‌)
و جميع‌ مراتب‌ شرك‌ ‌را‌ شامل‌ ميشود چه‌ شرك‌ ذاتي‌ ‌که‌ ‌إبن‌ كمونه‌ ابداء كرد و چه‌ شرك‌ صفاتي‌ ‌که‌ اكثر عامه‌ قائل‌ صفات‌ زائده‌ ‌بر‌ ذات‌ شدند، سبزواري‌ ميگويد (و الزامهم‌ بالقدماء الثمانية معروف‌) و چه‌ شرك‌ افعالي‌ ‌که‌ مفوضه‌ قائل‌ شدند ‌در‌ امر خلق‌ و رزق‌ و چه‌ شرك‌ عبادتي‌ ‌که‌ مفاد مطابقي‌ كلمه‌ طيّبه‌ ‌لا‌ اله‌ الا اللّه‌ ‌است‌ بلكه‌ شايد بتوان‌ ‌گفت‌ ‌که‌ شرك‌ نظري‌ ‌را‌ ‌هم‌ شامل‌ شود ‌که‌ نظرش‌ و اميدش‌ و توكلش‌ بغير ‌خدا‌ ‌باشد‌ نه‌ اسباب‌ ظاهريه‌.
جلد 7 - صفحه 240
وَ بِالوالِدَين‌ِ إِحساناً ‌يعني‌ ترك‌ احسان‌ حرام‌ ‌است‌ و احسان‌ واجب‌ چنانچه‌ ترك‌ شرك‌ واجب‌ و شرك‌ حرام‌ ‌است‌ ‌پس‌ ‌اينکه‌ جمله‌ عطف‌ بالّا تشركوا ‌است‌ و ‌در‌ حكم‌ والدين‌ ‌است‌ آباء حقيقي‌ ‌که‌ خاندان‌ رسالت‌ باشند چنانچه‌ ميفرمايد
(انا و علي‌ّ أبوا ‌هذه‌ الامة)
و آباء روحاني‌ ‌که‌ علماء اعلام‌ باشند چنانچه‌ ميفرمايد
(الآباء ثلاثة اب‌ يولدك‌ و اب‌ يعلمك‌ و اب‌ يزوجك‌)
و اخبار ‌در‌ مثوبة برّ بوالدين‌ و عقوبة عاق‌ والدين‌ بسيار ‌است‌ بلكه‌ آيات‌ شريفه‌ ‌هم‌ دلالت‌ دارد ‌حتي‌ ‌در‌ سوره‌ اسري‌ ‌آيه‌ 17 و 18، دارد وَ قَضي‌ رَبُّك‌َ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ كَما رَبَّيانِي‌ صَغِيراً و ‌در‌ سوره‌ احقاف‌ ‌آيه‌ 16 وَ الَّذِي‌ قال‌َ لِوالِدَيه‌ِ أُف‌ٍّ لَكُما الاية و آيات‌ ديگر.
وَ لا تَقتُلُوا أَولادَكُم‌ مِن‌ إِملاق‌ٍ اينهم‌ عطف‌ بالّا تشركوا ‌است‌ ‌يعني‌ قتل‌ اولاد حرام‌ ‌است‌ و ‌لو‌ ‌از‌ جهت‌ املاق‌ ‌که‌ ‌از‌ جهت‌ تنگ‌دستي‌ و ضيق‌ معيشت‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ گذشت‌ ‌که‌ بعض‌ مشركين‌ بنات‌ ‌خود‌ ‌را‌ ميكشتند ‌از‌ جهت‌ خوف‌ ‌از‌ رزق‌ ‌آنها‌ لذا ميفرمايد نَحن‌ُ نَرزُقُكُم‌ وَ إِيّاهُم‌ امر رزق‌ خداوند ‌بر‌ ‌هر‌ كس‌ آنچه‌ صلاح‌ بوده‌ معين‌ فرموده‌ وَ فِي‌ السَّماءِ رِزقُكُم‌ زاريات‌ ‌آيه‌ 22، ‌از‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ مرويست‌ فرمود
(روح‌ الامين‌ نفث‌ ‌في‌ روعي‌ انّه‌ ‌لا‌ تموت‌ نفس‌ ‌حتي‌ تستكمل‌ رزقه‌)
و ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌است‌ فرمود
(طلب‌ العلم‌ اوجب‌ عليكم‌ ‌من‌ طلب‌ المال‌ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌قد‌ قسّمه‌ عادل‌ بينكم‌ و سيفي‌ لكم‌)
وَ لا تَقرَبُوا الفَواحِش‌َ نزديك‌ فحشاء نرويد فحشاء اخص‌ ‌از‌ قبيح‌ ‌است‌ جميع‌ محرمات‌ شرعيه‌ و عقليه‌ ‌از‌ قبايح‌ ‌است‌ غاية الامر مفهوم‌ قبيح‌ مقول‌ بتشكيك‌ ‌است‌ ذي‌ مراتب‌ ‌است‌ درجات‌ اعلاي‌ قبايح‌ فواحش‌ ‌است‌ و ‌غير‌ معصوم‌ خالي‌ ‌از‌ ارتكاب‌ قبيح‌ نيست‌ ‌حتي‌ بعض‌ قبايح‌ عرفيه‌ و مكروهات‌ شرعيه‌ و منافيات‌ مروت‌ لكن‌ فحشاء ‌که‌ نبايد نزديك‌ ‌آن‌ رفت‌ قبايح‌ ‌است‌ ‌که‌ قبح‌ ‌آن‌ فاحش‌ ‌بر‌ ‌هر‌ صاحب‌ عقلي‌ ‌است‌ ‌حتي‌ نزد مرتكبين‌ بآنها ما ظَهَرَ مِنها وَ ما بَطَن‌َ مفسرين‌ ‌در‌ فرق‌ ‌بين‌ ظاهر و باطن‌
جلد 7 - صفحه 241
وجوهي‌ گفتند تماما بي‌مدرك‌ ‌است‌ و بعيد نيست‌ ‌که‌ بگوئيم‌ بعض‌ فواحش‌ قبحش‌ ظاهر ‌است‌ ‌بر‌ تمام‌ مليّين‌ عالم‌ ‌حتي‌ طبيعي‌ و بعضي‌ ‌بر‌ بعضي‌ مخفي‌ ‌است‌ ‌حتي‌ بعض‌ فواحش‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ نظر جامعه‌ قبحش‌ ظاهر نيست‌ بلكه‌ بسا حسن‌ ميشمارند ولي‌ ‌در‌ نظر شرع‌ فحشاء ‌است‌ ولي‌ صورت‌ ظاهرش‌ خوب‌نما ‌است‌ قُل‌ هَل‌ نُنَبِّئُكُم‌ بِالأَخسَرِين‌َ أَعمالًا الَّذِين‌َ ضَل‌َّ سَعيُهُم‌ فِي‌ الحَياةِ الدُّنيا وَ هُم‌ يَحسَبُون‌َ أَنَّهُم‌ يُحسِنُون‌َ صُنعاً كهف‌ ‌آيه‌ 103.
وَ لا تَقتُلُوا النَّفس‌َ الَّتِي‌ حَرَّم‌َ اللّه‌ُ قتل‌ نفس‌ مؤمن‌ ‌از‌ گناهان‌ بسيار بزرگ‌ ‌است‌ ‌در‌ قرآن‌ ‌است‌ وَ مَن‌ يَقتُل‌ مُؤمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُه‌ُ جَهَنَّم‌ُ خالِداً فِيها نساء ‌آيه‌ 95، و نيز ميفرمايد أَنَّه‌ُ مَن‌ قَتَل‌َ نَفساً بِغَيرِ نَفس‌ٍ أَو فَسادٍ فِي‌ الأَرض‌ِ فَكَأَنَّما قَتَل‌َ النّاس‌َ جَمِيعاً مائده‌ ‌آيه‌ 35، و قتل‌ نفس‌ ‌هم‌ اقسام‌ زيادي‌ دارد ‌حتي‌ زنها ‌که‌ بچه‌ سقط ميكنند ‌حتي‌ اطباء ‌که‌ ندانسته‌ ‌ يا ‌ ‌براي‌ امتحان‌ معالجه‌ ضدّ ميكنند ‌ يا ‌ سبب‌ قتل‌ كسي‌ ‌را‌ فراهم‌ ميكنند ‌ يا ‌ اعانت‌ قاتل‌ ‌را‌ ميكنند ‌ يا ‌ راضي‌ بقتل‌ مؤمن‌ هستند باصطلاح‌ فاعل‌ بالمباشرة و بالتسبيب‌ و بالرضا تماما ‌در‌ عقوبت‌ شريكند و ‌لو‌ ‌در‌ بعض‌ احكام‌ شرعيه‌ ‌از‌ قصاص‌ و ديه‌ مختلف‌ باشند الّا بالحق‌ ‌ يا ‌ بقصاص‌ ‌ يا ‌ بواسطه‌ ارتداد فطري‌ ‌ يا ‌ ارتكاب‌ زناي‌ محصنه‌ ‌ يا ‌ لواط ‌ يا ‌ ‌در‌ باب‌ جهاد و دفاع‌ ‌از‌ دشمنان‌ ‌ يا ‌ موارد خاصه‌ ‌که‌ شارع‌ ترخيص‌ فرموده‌.
ذلِكُم‌ وَصّاكُم‌ بِه‌ِ اينست‌ وصيت‌ الهي‌ و سفارش‌ پروردگار و اندرز ربوبي‌ ‌براي‌ جامعه‌ بشر لَعَلَّكُم‌ تَعقِلُون‌َ مكرر گذشت‌ ‌که‌ لعل‌ ‌در‌ مورد خداوند منسلخ‌ ‌از‌ معناي‌ ترديد ‌است‌ بلكه‌ بمعناي‌ اينست‌ ‌که‌ مقتضي‌ تعقل‌ ‌است‌ و بايد تعقل‌ كنيد
242
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس