گمنام

الأنعام ١٣٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۷٬۸۴۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۸: خط ۲۸:
[[المائدة ١٠٣ | مَا جَعَلَ‌ اللَّهُ‌ مِنْ‌ بَحِيرَةٍ وَ...]] (۲) [[النحل ٥٧ | وَ يَجْعَلُونَ‌ لِلَّهِ‌ الْبَنَاتِ‌...]] (۱) [[الزخرف ١٥ | وَ جَعَلُوا لَهُ‌ مِنْ‌ عِبَادِهِ‌...]] (۱) [[النجم ٢١ | أَ لَکُمُ‌ الذَّکَرُ وَ لَهُ‌ الْأُنْثَى‌]] (۰) [[النجم ٢٢ | تِلْکَ‌ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزَى‌]] (۰)   
[[المائدة ١٠٣ | مَا جَعَلَ‌ اللَّهُ‌ مِنْ‌ بَحِيرَةٍ وَ...]] (۲) [[النحل ٥٧ | وَ يَجْعَلُونَ‌ لِلَّهِ‌ الْبَنَاتِ‌...]] (۱) [[الزخرف ١٥ | وَ جَعَلُوا لَهُ‌ مِنْ‌ عِبَادِهِ‌...]] (۱) [[النجم ٢١ | أَ لَکُمُ‌ الذَّکَرُ وَ لَهُ‌ الْأُنْثَى‌]] (۰) [[النجم ٢٢ | تِلْکَ‌ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزَى‌]] (۰)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''محل نزول:'''
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۴، ص ۴۲۱.</ref>
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۵۱.</ref>
عادت اعراب مشرك بر این بود كه هرگاه زراعت و كشتزارى به عمل مى آوردند آن را تقسیم نموده و قسمتى را سهم خدا قرار داده و قسمتى دیگر را سهم خدایان دیگر یا شركاء خدا قرار می‌دادند و هرگاه زراعت مزبور به توسط آب مشروب مى گشت.
اگر از طرف سهم خدا به قسمت سهم شركاء یا خدایان دیگر سرازیر می‌شد آن را نمى بستند و رها می‌كردند ولى اگر از طرف سهم خدایان و شركاء به طرف سهم خدا سرازیر مى گشت آن را مسدود می‌كردند زیرا معتقد بودند كه خدا بى‌نیاز بوده و شركاء او نیازمند مى باشند سپس خداوند این آیه را به عنوان ذكر حكایت از گفتار و رفتار و عقاید مشركین عرب براى رسول خویش نازل فرمود.<ref> تفسیر على بن ابراهیم.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۰#link254 | آيات ۱۵۰ - ۱۳۶، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۰#link254 | آيات ۱۵۰ - ۱۳۶، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۰#link255 | بيان آيات شريفه ، كه متضمن احتجاج عليه مشركين در مورد قربانى كردن فرزندانشان در برابر بت ها، و بعض احكام در مورد خوردنى ها، مى باشد.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۰#link255 | بيان آيات شريفه ، كه متضمن احتجاج عليه مشركين در مورد قربانى كردن فرزندانشان در برابر بت ها، و بعض احكام در مورد خوردنى ها، مى باشد.]]
خط ۴۰: خط ۵۳:
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۱#link260 | در قيامت از جاهل سؤ ال مى شود: چرا علم نياموختى تا بدان عمل كنى ؟.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۱#link260 | در قيامت از جاهل سؤ ال مى شود: چرا علم نياموختى تا بدان عمل كنى ؟.]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۴۹#link305 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۴۹#link305 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَكائِنا فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَ ما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلى‌ شُرَكائِهِمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ «136»
و (بت پرستان) از آنچه خداوند از كشت و چهارپايان آفريده است، سهمى را براى خدا قرار دادند و به پندار خودشان گفتند: اين قسمت براى خداست و اين قسمت براى (بت‌هايى كه هم) شريكان (خدايند، هم شريك اموال) ما پس آنچه سهم شركا و بت‌ها بود به خدا نمى‌رسيد، ولى هرچه سهم خدا بود به شركا مى‌رسيد، چه بد است آنچه داورى مى‌كنند!
===نکته ها===
آنان كه از مدار تربيت انبيا بيرون رفته و به وادى خيال مى‌روند، حرف‌ها و تصميم‌هايشان نيز خيالى و بى‌منطق است و خود را مالك همه چيز مى‌دانند و تقسيم‌بندى مى‌كنند. يكبار پسران را سهم خود و دختران را سهم خدا مى‌دانند. «أَ لَكُمُ الذَّكَرُ وَ لَهُ الْأُنْثى‌» «1» يكبار هم غلّات و حيوانات را بين خدا و بت‌ها تقسيم مى‌كنند. مشركان مى‌پنداشتند سهم بت‌ها غير قابل تغيير است و آن را خرج بتكده‌ها و خدمه آنها مى‌كردند، و سهم خدا را نيز به اين بهانه كه خداى آسمان‌ها بى‌نياز است، هنگام كم و كسر آمدن‌ها خرج بتخانه‌ها مى‌كردند. نه خرج كودكان، فقرا و مهمانان.
===پیام ها===
1- در كشاورزى و دامدارى، گرچه انسان نقش دارد، امّا زارع و خالق اصلى خداست. «لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ» در آيه‌اى ديگر مى‌فرمايد: «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» «2»
----
«1». نجم، 21.
«2». واقعه، 64.
جلد 2 - صفحه 561
2- مشركان با آنكه بت‌ها را شريك خدا مى‌پنداشتند، ولى براى خداوند موقعيّت ويژه‌اى از عزّت و غنا قائل بودند و تلفات را از سهم خدا كم مى‌كردند و مى‌گفتند: او نيازى ندارد. «ما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلى‌ شُرَكائِهِمْ»
3- رسالت انبيا، مبارزه با خرافات است. «ساءَ ما يَحْكُمُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَكائِنا فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَ ما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلى‌ شُرَكائِهِمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ (136)
شأن نزول‌ «2»- مشركان عرب ميان زراعت خود خطى مى‌كشيدند براى خدا و نصفى براى بتان جدا كردى، و همچنين چهارپايان را قسمت نمودى، نصيب‌
----
«1» جامع الاخبار، صدوق، فصل 116، حديث 4.
«2» مجمع البيان ج 2 ص 320.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 383
خدا را به فقرا، و سهم بتان را به خادمان دادى. و اگر حصه خدا بهتر بودى، بدل مى‌كردند به حصه الهه‌اى نه بالعكس، و اگر چيزى از قسمت خدا داخل قسمت بتان شدى، واگذاشتى و گفتى خدا بى‌نياز و احتياج ندارد. و اگر سهم بتان مخلوط مى‌شد، خارج كردى و گفتى: اينها ضعيف و محتاجند؛ حق تعالى از حال آنها اخبار فرمايد:
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً: و قرار دادند براى خداى تعالى از آنچه آفريده است خدا از زراعت و چهارپايان بهره‌اى و براى بتان بهره‌اى. و حذف اخير به جهت آنكه مدلول عليه است بقوله‌ فَقالُوا هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ‌: پس گفتند اين قسمت براى خدا است به ادعاى باطل و گفتار دروغ خودشان‌ وَ هذا لِشُرَكائِنا: و اين ديگر براى شركائى كه ما براى خدا قائليم‌ فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ‌: پس آنچه نصيب بتان ايشان است پس نمى‌رسد به خدا كه تصرف در آن نمايد وَ ما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلى‌ شُرَكائِهِمْ‌: و آنچه نصيب خداست، پس آن مى‌رسد به بتان، يعنى بهتر، قسمت خدا را برمى‌دارند براى بتان. در انوار گفته «ممّا ذرء» تنبيه است بر فرط جهالت ايشان، چه جماد را كه ابدا قادر بر چيزى نيستند شريك خالق گردانيده‌اند در خلق، و بعد ترجيح شريك بر او داده به اينوجه كه حصه خدا را به بتان مى‌دادند. ساءَ ما يَحْكُمُونَ‌: بد است آنچه حكم مى‌كنند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَكائِنا فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَ ما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلى‌ شُرَكائِهِمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ (136)
----
جلد 2 صفحه 385
ترجمه‌
و قرار دادند براى خدا از آنچه آفريد از كشت و چهارپايان سهمى را پس گفتند اين از براى خدا است بگمان خودشان و اين از براى شركاء ما است پس آنچه بوده است براى شركائشان نميرسد بخدا و آنچه بوده است براى خدا پس آن ميرسد بشركائشان بد است آنچه حكم ميكنند.
تفسير
يكى از رسوم جاهليّت كه در مشركين عرب معمول بود اين بود كه از زراعت و شتر و گاو و گوسفند خودشان كه همه از مخلوقات خدا هستند سهمى براى خداوند معيّن مينمودند و آنرا بمصرف فقرا و مهمانها ميرساندند و سهمى هم براى بتهاى خودشان معيّن ميكردند و باين ملاحظه آنها را شركاء خودشان ميدانستند و ميگفتند اين قسمت از آن خدا است بگمان فاسد خودشان با آنكه مأمور باين تقسيم نبودند و تمامى مملوك حق بود و اين قسمت از آن بتان است كه شركاء ما هستند بفرض خودمان يا ما آنها را شريك براى خدا قرار داديم و آنرا بمصرف خدّام و نگهبانان بتان ميرساندند و اگر احيانا سهمى را كه براى خدا معيّن نموده بودند بهتر ميشد بدل مينمودند بسهم بتان و اگر بد تر بود بحال خود باقى ميگذاردند و متعذّر باين عذر ميشدند كه خداوند بى‌نياز است و در مجمع از ائمه ما عليهم السلام نقل نموده كه وقتى از سهم بتان چيزى مخلوط بسهم خدا ميشد خارج مينمودند و اگر از سهم خدا داخل در سهم بتان ميشد باقى ميگذاردند و چون آب از سهم خدا منحرف بسهم بتان ميشد نمى‌بستند و در صورت عكس آن را مسدود مينمودند و عذرشان بى‌نيازى خدا بود و اينها همه عقائد و اعمال بى‌وجهى بود كه از آنها بروز مينمود چه حكم و رويّه بدتر از آنست كه انسان جمادى را با خداوند شريك نمايد در مخلوقات الهى و ترجيح دهد جماد را بر او بسهم برتر و بيشتر بعذرى بى‌حقيقت و عوام فريب ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ جَعَلُوا لِلّه‌ِ مِمّا ذَرَأَ مِن‌َ الحَرث‌ِ وَ الأَنعام‌ِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلّه‌ِ بِزَعمِهِم‌ وَ هذا لِشُرَكائِنا فَما كان‌َ لِشُرَكائِهِم‌ فَلا يَصِل‌ُ إِلَي‌ اللّه‌ِ وَ ما كان‌َ لِلّه‌ِ فَهُوَ يَصِل‌ُ إِلي‌ شُرَكائِهِم‌ ساءَ ما يَحكُمُون‌َ (136)
و قرار دادند مشركين‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ آنچه‌ ‌که‌ ‌از‌ كشت‌ ‌آنها‌ بدست‌ ميآمد و آنچه‌ ‌که‌ ‌از‌ حيوانات‌ انعام‌ استفاده‌ ميكردند سهمي‌ و نصيبي‌ ‌پس‌ گفتند ‌اينکه‌ سهم‌ مال‌ ‌خدا‌ بگمان‌ ‌خود‌ ‌که‌ معين‌ كرده‌ بودند و ‌اينکه‌ سهم‌ مال‌ شركاء ‌خود‌ ‌که‌ انصاب‌ و ازلام‌ باشند ‌پس‌ آنچه‌ ‌که‌ ‌براي‌ بتها قرار داده‌ بودند مصرف‌ بتها ميكردند و بمصرف‌ الهي‌ نميرسانيدند و آنچه‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ تعيين‌ كرده‌ بودند بمصرف‌ بتها ميرسانيدند بد چيزي‌ ‌است‌ ‌اينکه‌ حكم‌ ‌که‌ مينمودند.
‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌در‌ مقام‌ بيان‌ مراتب‌ شرك‌ ‌است‌ ‌که‌ اينها علاوه‌ ‌بر‌ اينكه‌ بت‌ ميپرستند و شريك‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ قائل‌ هستند و علاوه‌ ‌بر‌ اينكه‌ ‌براي‌ بتها قرباني‌ ميكنند ‌که‌ قبلا ذكر شد اينها بت‌ ‌را‌ مقدم‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ ميدانند و احترام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بيشتر مراعات‌ ميكنند اولا بمقتضاي‌ شرك‌ آنچه‌ ‌از‌ حاصل‌ كشت‌ برداشت‌ ميكنند و آنچه‌ ‌از‌ انعام‌ ثلاثه‌ شتر، گاو و گوسفند بدست‌ ميآورند يك‌ سهم‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ منظور ميآورند كانّه‌ ‌در‌ راه‌ تقرب‌ بخدا مصرف‌ كنند و يك‌ سهم‌ ‌هم‌ ‌براي‌ شريك‌ ‌خدا‌ ‌که‌ بتها ‌باشد‌ معين‌ ميكردند ‌که‌ مصرف‌ ‌آنها‌ كنند ‌ يا ‌ بتكده‌ بسازند ‌ يا ‌ بت‌ بخرند ‌ يا ‌ تعمير و تزيين‌ بتها كنند ‌ يا ‌ بواسطه‌ تقرب‌ بآنها ببت‌پرستان‌ دهند و ‌اينکه‌ همان‌
جلد 7 - صفحه 216
زكاتيست‌ ‌که‌ ‌در‌ شرايع‌ سابق‌ بوده‌ چون‌ مسئله‌ صلوة و زكاة ‌در‌ جميع‌ شرايع‌ بوده‌ ‌حتي‌ حضرت‌ عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ميفرمايد وَ أَوصانِي‌ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمت‌ُ حَيًّا مريم‌ ‌آيه‌ 32، ‌که‌ بغلات‌ اربعه‌ و انعام‌ ثلاثه‌ تعلق‌ ميگيرد لذا ميفرمايد وَ جَعَلُوا لِلّه‌ِ مِمّا ذَرَأَ مِن‌َ الحَرث‌ِ ‌که‌ غلات‌ ‌باشد‌ و الانعام‌ ‌که‌ انعام‌ ثلاثه‌ ‌باشد‌ زيرا ساير حيوانات‌ ‌را‌ انعام‌ نميگويند نصيبا ‌که‌ يك‌ قسمت‌ زكاة ‌باشد‌ فَقالُوا هذا لِلّه‌ِ و ‌اينکه‌ قسمت‌ ‌را‌ بمصارفي‌ ‌که‌ بزعمهم‌ و خيال‌ ‌خود‌ موجب‌ تقرب‌ بخدا ‌باشد‌ ميرساندند وَ هذا لِشُرَكائِنا جمله‌ ‌در‌ تقدير ‌است‌ ‌يعني‌ و جعلوا لشركائهم‌ ‌ما ذرأ ‌من‌ الحرث‌ و الانعام‌ نصيبا فقالوا ‌هذا‌ لشركائنا، و ثانيا باين‌ زعم‌ فاسد ‌خود‌ ‌هم‌ پابرجا نبودند فَما كان‌َ لِشُرَكائِهِم‌ آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ سهم‌ بتها قرار داده‌ بودند بمصارف‌ فاسد ‌خود‌ ميرساندند فَلا يَصِل‌ُ إِلَي‌ اللّه‌ِ بمصارفي‌ ‌که‌ ‌براي‌ تقرب‌ بخدا ‌بود‌ مصرف‌ نميكردند اما وَ ما كان‌َ لِلّه‌ِ و آنچه‌ ‌که‌ سهم‌ ‌خدا‌ قرار داده‌ بودند بمصارف‌ بتها صرف‌ ميكردند فَهُوَ يَصِل‌ُ إِلي‌ شُرَكائِهِم‌ بتوهم‌ اينكه‌ مصرف‌ بتها ‌هم‌ موجب‌ تقرب‌ بخدا ‌است‌ چنانچه‌ گفتند ما نَعبُدُهُم‌ إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي‌ اللّه‌ِ زُلفي‌ زمر ‌آيه‌ 4 و ‌اينکه‌ وجهي‌ ‌که‌ مفسرين‌ گفتند ‌که‌ ‌آنها‌ چون‌ ميگفتند ‌که‌ ‌خدا‌ غني‌ ‌است‌ احتياج‌ ندارد و بتها فقير هستند درست‌ نيست‌ زيرا اولا ‌اينکه‌ عقيده‌ نكوهش‌ ندارد و مذموم‌ نيست‌ و ‌آيه‌ ‌در‌ مقام‌ نكوهش‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و ثانيا مصرف‌ ‌در‌ راه‌ خدايي‌ مربوط بغني‌ و فقر نيست‌ نسبت‌ بخدا بلكه‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ نظير ‌آيه‌ شريفه‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد أَ لَكُم‌ُ الذَّكَرُ وَ لَه‌ُ الأُنثي‌ تِلك‌َ إِذاً قِسمَةٌ ضِيزي‌ نجم‌ ‌آيه‌ 21 و 22، ‌که‌ ملائكه‌ ‌را‌ دختران‌ ‌خدا‌ ميدانستند ‌به‌ اينكه‌ اولا ‌خدا‌ ‌لم‌ يلد و ‌لم‌ يولد ‌است‌ و ‌بر‌ فرض‌ محال‌ ‌اگر‌ ملائكه‌ اولاد ‌خدا‌ هستند چرا پسر نباشند و دختر باشند ‌شما‌ پسر داشته‌ باشيد ‌خدا‌ دختر ساءَ ما يَحكُمُون‌َ بسيار بد حكمي‌ ‌است‌ و بد قسمتي‌.
217
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس