الأنعام ١٠٥: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳۰#link193 | آيات ۱۰۵ - ۹۱، سوره انعام]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳۰#link193 | آيات ۱۰۵ - ۹۱، سوره انعام]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳۰#link194 | موارد استعمال كلمه (( قدر )) و معناى جمله : (( و ما قدروا الله حق قدره )) .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳۰#link194 | موارد استعمال كلمه (( قدر )) و معناى جمله : (( و ما قدروا الله حق قدره )) .]] | ||
خط ۶۱: | خط ۶۲: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳۴#link221 | چند روايت در مورد ديده نشدن خداى تعالى به چشم (لا تدركه الابصار).]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳۴#link221 | چند روايت در مورد ديده نشدن خداى تعالى به چشم (لا تدركه الابصار).]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۴۶#link255 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۴۶#link255 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ «105» | |||
و بدينسان آيات را در شكلهاى گوناگون بيان مىكنيم، (تا وسيله هدايت شود ولى كافران ايمان نياورده) و گويند: تو (نزد كسى) درس خواندهاى! (بگذار بگويند، ولى ما) براى كسانى بيان مىكنيم كه اهل فهم و علم باشند. | |||
===نکته ها=== | |||
كفّار براى باز كردنِ راه تكذيب پيامبر مىگفتند: اين حرفها از خودش نيست، از ديگرى | |||
---- | |||
«1». بقره، 286. | |||
«2». فصّلت، 46. | |||
«3». اسراء، 7. | |||
جلد 2 - صفحه 525 | |||
آموخته است. «دَرَسْتَ» چنانكه در موارد ديگر نيز مىگفتند: «إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» «1» انسانى به او ياد داده است، «أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ» «2» گروهى ديگر كمكش كردهاند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- تنوّع در شيوهى بيان و استدلال و آموزش، راه پذيرش را بازتر مىكند. | |||
«نُصَرِّفُ الْآياتِ» | |||
2- در مقابل آيات الهى، برخى با تهمت و انكار ايستادگى مىكنند. «دَرَسْتَ»، ولى برخى كه اهلند، ارشاد مىشوند. «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» | |||
باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست | |||
در باغ، لاله رويد ودر شوره زار، خَس | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (105) | |||
وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ: و مانند آيات گذشته جارى مىگردانيم ما آيات از خوف به رجا، و از وعد به وعيد، و از مفصل به مجمل، و از محكم به متشابه و غير آن وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ: و اين تصريف آيات به معانى متعاقبه، عاقبت به اين انجامد كه كفار قريش گويند: تو از بشرى تعليم گرفتهاى، چنانچه زعم كفار آن بود كه رسول صلّى اللّه عليه و آله از خبر و يسار دو غلام از اسراء روم تعليم مىگيرد، و گويد خدا به من وحى مىنمايد وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ: و براى آنكه بيان كنيم آيات خود را براى گروهى كه مىدانند اين كلام الهى است. | |||
تخصيص تبيين به اهل علم، جهت آنست كه ايشان به آن منتفع مىشوند نه غير آنها، و يا معنى آنكه تا بسبب تصريف آيات، محق از مبطل، و مؤمن از كافر، و صادق از منافق ممتاز شود. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (105) | |||
ترجمه | |||
و همچنين گوناگون مىآوريم دليلها را و براى آنكه ميگويند درس | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 364 | |||
گرفته و براى آنكه بيان كنيم آنرا براى گروهى كه ميدانند. | |||
تفسير | |||
تصريف نقل چيزى است از حالى بحالى و در اينجا مراد نقل يك معنى است در معانى متعاقبه و اين از بزرگترين هنرهاى اساتيد معانى و بيان است و از عهده شاگرد فنّ خارج است لذا خداوند ميفرمايد ما توحيد حق را كه يك معنى است در ضمن معانى و الفاظ مختلفه متعاقبه بيان و اثبات كرديم و براى آنكه كفار مىگويند قرآن را درس خوانده اين كار را كرديم و براى آنكه واضح نمائيم بطلان قول آنها را براى گروهى كه ميدانند اين امر از عهده شاگرد بلكه اين نحو كلام از قدرت بشر خارج است اين نظريّه حقير است در معنى مستفاد از ظاهر آيه شريفه ولى مفسرين فرمودهاند مراد آنستكه و هم چنين ميآوريم متعاقبا آيات را براى آنكه در نتيجه منكر شوند و بگويند درس گرفته و براى آنكه بيان نمائيم قرآن را براى گروهى كه ميدانند چون آنها منتفع مى شوند از قرآن و بنابر اين لام در و ليقولوا لام عاقبت است از قبيل آنكه ميگويند بزائيد براى مردن و بسازيد براى خراب شدن و ضمير در و لنبيّنه بمعنى آيات عود نموده و ثمر بيان عائد علماء شده است با آنكه عام است و اينها همه خلاف ظاهر است و در نظريّه اولى هيچيك از اين سه خلاف ظاهر نيست و عمده ظهور لام است در تعليل كه بعضى براى حفظ آن لاء نافيه تقدير نمودهاند و فرمودهاند مراد آنستكه تا نگويند درس گرفته و نظريه حقير مفيد اينمعنى است بدون تقدير و ضمير در و لنبيّنه راجع است بقول باطل آنها كه و ليقولوا دال بر آنست و بيان مخصوص بعلما است چون غير آنها نمىتوانند تشخيص بدهند كه اين طرز اداء يك مطلب بعناوين و عبارات مختلفه از قدرت بشر خارج است چه رسد بمتدرّس و قمى ره فرموده قريش به پيغمبر (ص) مىگفتند اين اخبار را كه تو بما خبر ميدهى از علماء يهود تعليم گرفته و نزد آنها درس خوانده و بعضى دارست قرائت نمودهاند يعنى با اهل كتاب مذاكره نموده و از آنها تعليم گرفته و بعضى درست بفتح سين و سكون تا قرائت نمودهاند يعنى آيات قرآن اخبار مندرسه است و محتمل است لام در و ليقولوا براى افاده كراهت باشد يعنى و مبادا بگويند اين گفته ناشايسته را .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَستَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَومٍ يَعلَمُونَ (105) | |||
و همين نحو ما آيات خود را پي در پي بيان ميكنيم و هراينه آن كفار و مشركين ميگويند بپيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم که درس خواندهاي (يعني از ديگران فراگرفتهاي) و هراينه ما بيان ميكنيم از براي قومي که ميدانند و علم دارند وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الآياتِ يعني همان نحوي که ما در اينکه آيات قبل آثار قدرت و عظمت خود را براي اثبات توحيد بيان كرديم همين نحو آيات قرآني و ساير معجزات را يكي بعد از ديگري نازل نموديم که دليل باشد بر صدق نبيّ محترم و مثبت نبوّت آن سرور باشد زيرا معجزه فعل الهي است که بدست نبيّ جاري ميشود و ديگران عاجز هستند از آوردن مثل آن و اينکه نشانه خداوند است بين خدا و بندهگان که بدانيد اينکه شخص فرستاده من است چنانچه عصاي موسي عليه السّلام ثعبان گردد و سحر سحره فرعون را ببلعد، و احياء عيسي (ع) مردگان را و ساير معجزات که بانبياء عليهم السّلام اعطاء شده، اينکه آيات شريفه قرآن را و سور آن را پي در پي نجوما در ظرف بيست و دو سال بر اينکه رسول محترم نازل نموديم که معناي تصريف همين است و لذا علم صرف را صرف گفتند که هر فعل و فاعل و مفعول و صفة مشبهة و صفة مبالغه و ماضي و مضارع و امر و ثلاثي و رباعي و خماسي و مجرد و مزيد فيه را از افعال و تفعيل و افتعال و انفعال و تفعّل و استفعال را وجه اشتقاق آنها را بيان ميكند و بعقيده صرفيين مبدء اشتقاق را مصدر ميدانند اگرچه اينکه هم تمام نيست زيرا مصدر هم مشتق است و مبدء همان ماده اصليه است که ضاد و باء و راء باشد در مشتقات ضرب که اينکه ماده در تمام هيئات موجود | |||
جلد 7 - صفحه 162 | |||
است و يكي از هيئات مصدر است که مفيد معني است نظير هيولاي صرفه که تعبير بمادة المواد اصليه ميكنند و بدون صورت جسماني تحققپذير نيست | |||
هيولا در بقاء محتاج صورت || تشخص كرد صورت را گرفتار | |||
و لذا گفتند شيئيت شيء بصورت است نه بمادّه و بهمين مناسبت صرّاف را صرّاف گفتند که نقود را زير و بالا ميكند و صحيح و سقيم و خوب و بد آن را تميز ميدهد و هر استاد فنّي را صرّاف گفتند جواهرشناس صراف جواهرات است، استاد زرگر صرّاف طلاها است، علماء اعلام صراف علم هستند، خداوند عالم صراف نبي صادق و كاذب است باعطاء معجزات و صفات و شرائط نبوت و فقدان موانع آن وَ لِيَقُولُوا دَرَستَ لكن جاهل بيخبر و عامي بياطلاع و احمق بيشعور که هرّ را از برّ تميز نميدهد حتي انبياء اولو العزم را رمي بتكذيب ميكند و معجزه را حمل بسحر و جادو، وحي الهي را حمل به اينكه از ديگران فرا گرفته وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِن هَذا إِلّا إِفكٌ افتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَيهِ قَومٌ آخَرُونَ فرقان آيه 5 وَ لَقَد نَعلَمُ أَنَّهُم يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلحِدُونَ إِلَيهِ أَعجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ نحل آيه 105، ميگويند پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم درس خوانده با اينكه در ميان آنها چهل سال بوده و با كسي تماسّي نداشته فَقَد لَبِثتُ فِيكُم عُمُراً مِن قَبلِهِ أَ فَلا تَعقِلُونَ يونس آيه 16. | |||
وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَومٍ يَعلَمُونَ كساني که عاقل و دانشمند و فهميده هستند اينکه تصريف آيات براي آنها سود دارد و خداوند بلطف و عنايتش بر آنها ظاهر ميگرداند و بيان ميفرمايد اگرچه قرآن بر سرتاسر دنيا نازل شده لكن بهرهبرداري از آن خاصه علماء است و آنها صراف و مميز حق و باطل هستند بايد رجوع بآنها كرد نه بهر جاهل بيسر و پا و گمراه و گمراهكنندهاي. | |||
163 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||