گمنام

الأنعام ٥٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۸٬۰۵۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۹: خط ۲۹:
[[مريم ٧٤ | وَ کَمْ‌ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ‌ مِنْ‌...]] (۰) [[العنكبوت ٦٩ | وَ الَّذِينَ‌ جَاهَدُوا فِينَا...]] (۰)   
[[مريم ٧٤ | وَ کَمْ‌ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ‌ مِنْ‌...]] (۰) [[العنكبوت ٦٩ | وَ الَّذِينَ‌ جَاهَدُوا فِينَا...]] (۰)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''محل نزول:'''
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۴، ص ۴۲۱.</ref>
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۳۶.</ref>
ابن مسعود چنین گوید: سران قریش نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمده بودند در حالتى كه نزد وى خباب بن الارت و صهیب و بلال و عمار بودند. آنان به پیامبر گفتند: یا محمد آیا به اینان دل خوش كرده اى؟ اگر این افراد از تو دور شوند و آن‌ها را از خود دور نمائى، ما حاضریم از تو پیروى كنیم و نیز روایت كرده اند كه در جواب آن‌ها آیات ۵۱ و ۵۲ و این آیه و آیات ۵۴ و ۵۵ براى رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.<ref> مسند احمد و تفسیر ابن ابى‌حاتم و طبرانى.</ref><ref> نظیر این شأن و نزول در آیه ۲۸ سوره كهف مى باشد.</ref>
عكرمة چنین گوید: كه عتبة و شیبة پسران ربیعة و مطعم بن عدى و حرث بن نوفل كه از كفار و اشراف طائفه بنى عبدمناف بودند نزد ابوطالب عموى پیامبر آمدند و گفتند: اگر برادرزاده تو عده اى از بردگان را كه دور او جمع شده اند، از خود دور كند و آن‌ها را ترك گوید وسیله اى خواهد شد كه ما از او پیروى نمائیم.
ابوطالب این موضوع را با پیامبر در میان نهاد عمر بن الخطاب به ابوطالب گفت. اگر آن‌ها را به این جا مى آوردى تا بدانیم چه می‌خواهند، بهتر بود. سپس آیات ۵۱ و ۵۲ و این آیه نازل گردید و منظور كفار از بردگان، بلال و عمار یاسر و سالم مولى ابى‌حذیفه و صالح مولى اسید و ابن مسعود و مقداد بن عبدالله و واقد بن عبدالله الحنظلى و امثال آن‌ها بوده است. بعد از نزول آیه، عمر بن الخطاب از گفتار خود پشیمان شد و از ابوطالب عذرخواهى نمود سپس آیه ۵۴ نازل گردید.<ref> طبرى صاحب جامع البیان.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۷#link42 | آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۷#link42 | آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۸#link43 | سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۸#link43 | سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .]]
خط ۶۹: خط ۸۴:
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۲#link76 | توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۲#link76 | توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۹#link170 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۹#link170 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ كَذلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَ هؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنا أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ «53»
و اين گونه بعضى از مردم را به وسيله‌ى بعضى ديگر آزمايش كرديم، تا
----
«1». تفسير الميزان.
جلد 2 - صفحه 468
(از روى استهزا) بگويند: آيا اينانند آنهايى كه خداوند، از ميان ما بر آنها منّت نهاده است؟ آيا خداوند به حال شاكران داناتر نيست؟
===نکته ها===
بارها قرآن، بلند پروازى و پر توقّعى سرمايه‌داران كافر را مطرح و محكوم كرده است. آنان توقّع داشتند وحى و قرآن بر آنان نازل شود، از جمله: «أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا» «1» آيا در ميان ما وحى بر او نازل شد؟! «لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‌ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ» «2» چرا وحى بر مرد بزرگى از آن دو قريه نازل نشد؟!
مؤمن واقعى، شاكر نعمت ايمان است. شخصى نزد امام كاظم عليه السلام از فقر خود شكايت كرد.
حضرت فرمود: غنى‌ترين افراد به نظر تو كيست؟ گفت: هارون الرشيد. پرسيد: آيا حاضرى ايمان خود را بدهى و ثروت او را بگيرى؟ گفت: نه. فرمود: پس تو غنى‌ترى، چون چيزى دارى كه حاضر به مبادله با ثروت او نيستى. «3»
===پیام ها===
1- تفاوت‌هاى اجتماعى، گاهى وسيله‌ى آزمايش و شكوفا شدن خصلت‌ها و رشد آنهاست. اغنيا، با فقرا آزمايش مى‌شوند. «فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ» 6: 53
2- برخى اغنيا، فقرا را تحقير مى‌كنند و خود را ارزشمند مى‌پندارند. أَ هؤُلاءِ ... مِنْ بَيْنِنا
3- فقراى با ايمان، برگزيدگان خدايند. «مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» 6: 53
4- پاسخ توهين‌هاى كافران، با نوازش و مهر الهى به مؤمنان داده مى‌شود.
أَ هؤُلاءِ ... بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ‌
5- منّت الهى بر فقيران، نتيجه‌ى شكر آنان است. مَنَّ اللَّهُ‌ ... بِالشَّاكِرِينَ‌
6- خداوند طبق حكمتش عمل مى‌كند، نه توقّع مردم. «أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ» 6: 53
7- انبيا، نمونه‌ى بارز شاكران هستند. «بِالشَّاكِرِينَ» 6: 53 (فقرايى هم كه هدايت انبيا را پذيرفته‌اند، شاكر نعمت هدايت هستند.) «بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ» 6: 53
----
«1». قمر، 25.
«2». زخرف، 31.
«3». تفسير اطيب‌البيان.
تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 469
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ كَذلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَ هؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنا أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ (53)
بعد از آن فرمايد:
وَ كَذلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ‌: چنانچه آزموديم فقرا را با اغنيا، همچنين آزموديم برخى اشراف را به بعضى از ضعفا در امور دين، و مقدم گردانيديم اين ضعيفان را بر اقوياى عرب در سبقت ايمان، يعنى امتحان و ابتلا كرديم اين اشراف و اغنيا را به آنكه به عوض مال و جاه ايشان، فقرا را پايه قرب رسول داديم. لِيَقُولُوا أَ هؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنا: تا گويند بزرگان: آيا اين گروهند كه به نعمت ايمان و احسان يا به توفيق و هدايت منّت نهاد خداى تعالى بر ايشان از ميان ما، و حال آنكه ما اكابر و رؤسائيم و ايشان مساكين و ضعفا. و فقرا از ميان آنها مخصوص باشند به اصابت حق و سبقت به خير. و چون ايشان بر وجه انكار، قائل اين قول شدند، حق تعالى در جواب آنها فرمود أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ‌: آيا نيست خدا دانا به شكر گويندگان بر نعمت اسلام؟
يعنى البته اعلم است بر آنكه ايمان آرد و بر توفيق آنكه شكر گويد؛ و به آنكه ايمان از او صادر و بعد كفران آن نمايد، پس اوّل را توفيق دهد و دوم را در خذلان بگذارد.
تبصره- آيه شريفه دليل واضح است بر آنكه فقراى مؤمنين و ضعفاى ايشان اولى هستند به تقديم و تقرب و تعظيم از اغنيا. امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد:
من اتى غنيّا فتواضع لغناه ذهب ثلثا دينه. «1» هر كه آيد نزد غنى پس تواضع و فروتنى نمايد او را از جهت دولت او، برود دو ثلث دين او در آن كار؛ زيرا مدار دين در اعتقادات و قول و عمل است، و متواضع مذكور، در تواضع خود از دو
----
«1» بحار الانوار، جلد 72، صفحه 196، حديث 21.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 283
قسمت اخير خارج است؛ پس او خارج باشد از دو ثلث دين. در اسرائيليات حق تعالى فرمايد: يا موسى اسمع ما اقول و الحقّ ما اقول: انّه من تكبّر على مسكين حشرته يوم القيمة على صورة ذرّة تحت اقدام النّاس. بشنو اى موسى آنچه مى‌گويم، و حق آن چيزى است كه من گويم. بدرستى كه هر كه تكبر كند بر فقيرى، محشور فرمايم او را روز قيامت به صورت مور كوچك زير قدمهاى مردمان.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ كَذلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَ هؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنا أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ (53)
ترجمه‌
و همچنين امتحان نموديم برخى از ايشان را ببرخى تا بگويند آيا اين گروهند كه منّت نهاد خدا بر ايشان از ميان ما آيا نيست خدا داناتر بشكر گذاران.
تفسير
خداوند اغنيا را بفقراء امتحان مى‌فرمايد تا معلوم شود رحم و مروّت و تكبّر و تواضع و سخا و بخل آنها و فقرا را باغنيا آزمايش ميفرمايد تا ظاهر گردد صبر و وقار و عفّت و جزع و طمع و ولع و شرارت آنها چنانچه اشراف قريش را امتحان فرمود بوجود اصحاب صفّه كه فقراء و عبّاد بودند و امتياز و تقدم داد ايشان را بر آنها براى سبقت در ايمان و مزيّت تقوى و آنها از امتحان خوب بيرون نيامدند و بطور تعجب و استهزاء و انكار و استكبار گفتند اينها كسانى هستند كه خداوند انعام فرموده است بر ايشان بهدايت و توفيق و ما نيستيم پس نتيجه امتحان آنها بروز تكبّر شد و لام ليقولوا لام بيان عاقبت است مانند بزائيد براى مردن و خدا در جواب آنها فرموده هيچ كس بهتر از خدا بندگان شاكر خود را نمى‌شناسد و هر كس را بقدر معرفت و شكر گذاريش رتبه و مقام در دنيا و آخرت عطا مى‌فرمايد ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ كَذلِك‌َ فَتَنّا بَعضَهُم‌ بِبَعض‌ٍ لِيَقُولُوا أَ هؤُلاءِ مَن‌َّ اللّه‌ُ عَلَيهِم‌ مِن‌ بَينِنا أَ لَيس‌َ اللّه‌ُ بِأَعلَم‌َ بِالشّاكِرِين‌َ (53)
و همين‌ نحوه‌ ‌ما امتحان‌ ميكنيم‌ بعض‌ افراد ‌را‌ ببعض‌ ديگر ‌تا‌ اينكه‌ ميگويند
جلد 7 - صفحه 82
بعض‌ اول‌ ‌که‌ آيا ‌اينکه‌ بعض‌ ثاني‌ ‌را‌ خداوند منّت‌ گذارده‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ‌در‌ ميانه‌ ‌ما آيا ‌خدا‌ عالم‌تر نيست‌ بشكر گذارنده‌گان‌ ‌از‌ افراد.
يكي‌ ‌از‌ حكم‌ و مصالح‌ اختلاف‌ ‌که‌ خداوند بنده‌گان‌ ‌را‌ مختلف‌ قرار داده‌ بعضي‌ ‌را‌ غني‌ و بعضي‌ ‌را‌ فقير، شريف‌ وضيع‌، صحيح‌ سقيم‌، صبيح‌ قبيح‌، عزيز ذليل‌ و ‌غير‌ اينها امتحان‌ ‌هر‌ يك‌ بديگري‌ غني‌ بفقير، شريف‌ بوضيع‌، صحيح‌ بسقيم‌ صبيح‌ بقبيح‌، عزيز بذليل‌ و بالعكس‌ لذا ميفرمايد و كذلك‌ ‌يعني‌ چنانچه‌ سابقين‌ ‌را‌ امتحان‌ كرديم‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌هم‌ امتحان‌ خواهيم‌ كرد فتنّا و مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ امتحان‌ خداوند نه‌ ‌براي‌ كشف‌ مجهول‌ ‌است‌ چون‌ جهل‌ ‌در‌ مبدء راه‌ ندارد بلكه‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌خود‌ ممتحن‌ بفتح‌ و ‌بر‌ ديگران‌ معلوم‌ گردد ‌که‌ راه‌ عذر ‌بر‌ ‌آنها‌ مسدود گردد بَعضَهُم‌ بِبَعض‌ٍ ‌حتي‌ كفار و مشركين‌ بمؤمنين‌ و بالعكس‌، مجاهدين‌ بقاعدين‌، عدول‌ بفسّاق‌، سخي‌ ببخيل‌، ظالم‌ بمظلوم‌ و بالعكس‌ و ‌هر‌ دو نقطه‌ مقابلي‌ بيك‌ديگر.
لِيَقُولُوا أَ هؤُلاءِ لام‌ لام‌ عاقبت‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌حتي‌ يقولوا اشراف‌ و سران‌ قوم‌ و رؤساء آيا هؤلاء الفقراء و العبيد و زيردستان‌ مَن‌َّ اللّه‌ُ عَلَيهِم‌ بسبقت‌ ‌در‌ ايمان‌ و پذيرفتن‌ دعوت‌ نبي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ مِن‌ بَينِنا ‌از‌ ميانه‌ قوم‌ و ‌اينکه‌ جمله‌ ‌از‌ باب‌ تعريض‌ ‌است‌ ‌که‌ آدمهاي‌ بي‌عرضه‌ ضعيف‌ پست‌ بي‌عنوان‌ دور ‌او‌ ‌را‌ گرفته‌ و ‌ما ‌که‌ باشرف‌ و عزّت‌ و قوّت‌ و شوكت‌ هستيم‌ باو ايمان‌ نياورديم‌ غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ پيروان‌ حق‌ ‌از‌ اول‌ دنيا ‌الي‌ زماننا ‌هذا‌ همين‌ فقراء و ضعفاء بوده‌ و پيروان‌ شيطان‌ و باطل‌ همين‌ اعيان‌ و اشراف‌ بوده‌اند، الآن‌ مجالس‌ ديني‌ ‌را‌ مشاهده‌ كنيد، مساجد، مجالس‌ علمي‌ و نحوه‌ اينها اغلب‌ فقراء هستند و مجالس‌ لهو و لعب‌ و فسق‌ و فجور اغلب‌ اعيان‌ هستند ‌حتي‌ اينكه‌ ‌اگر‌ يك‌ نفر ‌از‌ اعيان‌ ‌در‌ يك‌ مجلس‌ ديني‌ حاضر شود مورد تعجب‌ ديگران‌ ميشود و بالعكس‌ ‌اگر‌ يكي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ فقراء و ضعفاء ‌در‌ يكي‌ ‌از‌ ‌آن‌ مجالس‌
جلد 7 - صفحه 83
ديده‌ شود مورد تعجب‌ ميگردد و سرّ ‌اينکه‌ مطلب‌ اينست‌ ‌که‌ ممرّ روزي‌ اينها ‌از‌ حلال‌ ‌است‌ قلب‌ ‌آنها‌ نوراني‌ ‌است‌ و ممرّ ‌آنها‌ ‌از‌ حرام‌ ‌است‌ و قلب‌ ‌آنها‌ ظلماني‌ ‌است‌ لذا ميفرمايد أَ لَيس‌َ اللّه‌ُ بِأَعلَم‌َ بِالشّاكِرِين‌َ كساني‌ ‌که‌ قابليت‌ هدايت‌ دارند و كساني‌ ‌که‌ قدردان‌ نعمت‌ اسلام‌ هستند و ‌لو‌ ‌در‌ نظر ناس‌ ضعيف‌ و ذليل‌ و فقير هستند ولي‌ ‌در‌ نظر ‌خدا‌ قوي‌ هستند و بواسطه‌ قوّت‌ ايمان‌ عزيز هستند إِن‌َّ أَكرَمَكُم‌ عِندَ اللّه‌ِ أَتقاكُم‌ حجرات‌ ‌آيه‌ 13، غني‌ هستند بواسطه‌ سعادت‌ و رستگاري‌ و بهشت‌ و ساير تفضلات‌ الهيه‌، ‌در‌ خبر ‌است‌ شخصي‌ ‌از‌ فقراء شيعه‌ شرفياب‌ حضور حضرت‌ موسي‌ ‌بن‌ جعفر عليهما السّلام‌ شد و شكايت‌ ‌از‌ فقر كرد حضرت‌ ‌از‌ ‌او‌ پرسيدند ‌که‌ غني‌ترين‌ مردم‌ ‌در‌ نظر تو امروز كيست‌ هارون‌ ‌را‌ نشان‌ داد حضرت‌ فرمودند آيا حاضر هستي‌ سلطنت‌ و رياست‌ و دولت‌ هارون‌ ‌را‌ بتو دهند و ايمان‌ تو ‌را‌ بگيرند عرض‌ كرد هرگز حاضر نميشوم‌ حضرت‌ فرمود ‌پس‌ تو غني‌تر ‌از‌ هاروني‌ زيرا چيزي‌ داري‌ ‌که‌ بدولت‌ هاروني‌ نميفروشي‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس