گمنام

الأنعام ١٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۷٬۷۶۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۹: خط ۲۹:
[[الفاتحة ١ | بِسْمِ‌ اللَّهِ‌ الرَّحْمٰنِ‌...]] (۱)   
[[الفاتحة ١ | بِسْمِ‌ اللَّهِ‌ الرَّحْمٰنِ‌...]] (۱)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''محل نزول:'''
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۴، ص ۴۲۱.</ref>
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۲۶.</ref>
كلبى گوید: كفار قریش نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمدند و از او خواستند كه به آئین بت‌پرستى درآید و به پیامبر گفتند: ما می‌دانیم كه فقر و درویشى تو را به دعوت مردم به خداى یگانه واداشته است. روى این زمینه ما حاضریم هر یك مقدارى از اموال خود را به تو بدهیم تا از این دعوت صرفنظر نمائى سپس این آیة در جواب آن‌ها نازل گردید.<ref> تفاسیر مجمع البیان و روض الجنان و كشف الاسرار.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳#link13 | آيات ۱۸ - ۱۲، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳#link13 | آيات ۱۸ - ۱۲، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳#link14 | اقامه برهان بر معاد با استناد به مالكيت مطلقه خداوندمتعال و رحمت او.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۳#link14 | اقامه برهان بر معاد با استناد به مالكيت مطلقه خداوندمتعال و رحمت او.]]
خط ۴۰: خط ۵۱:
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴#link18 | معناى (( قاهر )) بودن خداى سبحان و فرق آن با قهر و غلبه موجودات بر يكديگر.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴#link18 | معناى (( قاهر )) بودن خداى سبحان و فرق آن با قهر و غلبه موجودات بر يكديگر.]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۵#link114 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۵#link114 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «14»
بگو: آيا غير از خدا را سرپرست خود بگيرم در حالى كه او آفريدگار آسمان‌ها و زمين است او همه را طعام مى‌دهد، ولى كسى به او طعام نمى‌دهد. بگو: همانا من مأمورم كه اوّلين كسى باشم كه تسليم فرمان اوست. و (به من گفته شده كه) هرگز از مشركان مباش.
===نکته ها===
در شأن نزول آيه آمده است كه جمعى از اهل مكّه به پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: تو به خاطر فقر، از بت‌ها دست كشيده‌اى، ما حاضريم تو را بى‌نياز كنيم تا با ما مخالفت نكنى. اين آيه نازل شد
جلد 2 - صفحه 423
و به آنان پاسخ داده شد.
===پیام ها===
1- انسان به دليل نيازها ومحدوديّت‌ها به‌طور فطرى به سراغ سرپرست وپناهگاه مى‌رود، ليكن بحث اصلى بر سر آن است كه به سراغ چه كسى برويم. قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ ...
2- خداوند آسمان و زمين را بدون الگوى قبلى آفريد. «فاطِرِ السَّماواتِ» فاطر، يعنى آفريننده مبتكر.
3- تأمين نيازها از شئون ولايت الهى است. وَلِيًّا ... يُطْعِمُ‌
4- جز خداوند، همه‌ى معبودها و مخلوقات نيازمندند. «لا يُطْعَمُ»
5- چون خداوند هم خالق بشر و هم رازق اوست و نيازهايش را برطرف مى‌كند، به همين دليل انسان بايد نسبت به خدا تعبّد و ولايت‌پذيرى داشته باشد.
فاطِرِ ... وَ هُوَ يُطْعِمُ‌ ... إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ‌
6- پيامبراكرم صلى الله عليه و آله مأمور به اظهار موضع عقيدتى خود مى‌باشد. قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ‌ ...
7- رهبر بايد پيشگام در آيين باشد و بالاترين درجه‌ى اخلاص و تسليم را داشته باشد. «أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ»
8- پذيرش ولايت غير خدا، شرك است. أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا ... لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ‌
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «14»
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا: بگوى اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله بر سبيل انكار، آيا غير ذات يگانه خدا را اتخاذ نمايم دوست و ولى. يعنى هرگز غير حق تعالى را ولى و معبود خود قرار ندهم‌ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: كه ايجاد كننده آسمانها و زمينهاست. ابن عباس گويد: معنى «فاطر» را ندانستم، تا روزى دو اعرابى نزد من آمدند و در چاهى مخاصمه داشتند، يكى از آنها گفت «انا
----
«1» نهج البلاغه، خطبه 190 (معروف به قاصعه)
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 234
افطر بها اى ابتدأ بها» «1» وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ‌: و آن ذات بى‌زوال روزى دهد خلق را كلا، و روزى ندهد او را احدى، همه محتاج، و ذات سبحانى غنىّ على الاطلاق است، يعنى بى‌نياز است از خلق، و خلق به او محتاجند، چنانچه فرمايد «ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ» «2» نكته- اينكه ذكر اطعام فرموده به جهت آن است كه حاجت بندگان به آن اشد و اهم است، و نفى آن از ذات بارى تعالى ادلّه است بر نفى تشبه او به مخلوق، زيرا احتياج به طعام جايز نيست مگر بر اجسام. و احتجاج فرموده سبحانه به اين دليل بر كفار، چه ذاتى كه خلق آسمان و زمين فرمايد در نهايت اتقان، و تدبير آنها فرمايد در غايت انتظام، و رزق دهد هر كه در آنهاست در حالى كه همه محتاجند به ذات او، مسلم و محقق باشد كه مثل و نظيرى ندارد، اوست قادر قاهر و حىّ و غنى، پس جايز نيست براى صاحب معرفت، عبادت نمايد غير ذات احديت حق را قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ‌: بگو اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله بدرستى كه من مأمور شده‌ام به آنكه باشم اول تسليم شونده و منقاد حكم الهى را، زيرا نبى اسبق امت باشد در دين، يا باشم اول مخلص در عبادت خداى خود وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ‌: و مباش البته البته از مشركان، يا مأمورم كه نباشم از شرك آورندگان.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «14»
ترجمه‌
بگو آيا جز خدا را بگيرم صاحب اختيار كه پديد آورنده آسمانها و زمين است و او روزى ميدهد و روزى داده نميشود بگو همانا من مأمور شدم كه باشم اول كسيكه اسلام اختيار نمود و مباش البته از مشركان.
تفسير
زير فرمان غير خدا رفتن منكر است لذا استفهام انكارى شده است از آن بامر خداوندى كه مبتكر و مخترع و نو پديد آورنده آسمانها و زمين است بقدرت و حكمت و مصلحت و ميخوراند و ميرساند رزق هر كس و هر موجود را باو هر جا باشد و كسى باو چيزى نمى‌خوراند و نفعى نميرساند و او غنى بالذات است و مخلوق فقرا باو و پيغمبر (ص) بايد اول كسى باشد كه انقياد و اطاعت حق را اختيار نموده باشد تا امت باو اقتدا نمايند و بايد زير بار حكم غير خدا نرود چون تحت فرمان غير خدا رفتن شرك عملى است و صيغه نهى در آخر آيه عطف است بر قل انى و ممكن است مقول قيل لى باشد كه حذف شده است ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُل‌ أَ غَيرَ اللّه‌ِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ وَ هُوَ يُطعِم‌ُ وَ لا يُطعَم‌ُ قُل‌ إِنِّي‌ أُمِرت‌ُ أَن‌ أَكُون‌َ أَوَّل‌َ مَن‌ أَسلَم‌َ وَ لا تَكُونَن‌َّ مِن‌َ المُشرِكِين‌َ «14»
بفرما بمشركين‌ ‌که‌ توقع‌ داريد ‌من‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ ‌را‌ ‌براي‌ ‌خود‌ ولي‌ّ و صاحب‌ اختيار بگيرم‌ و حال‌ آنكه‌ خداوند موجد تمام‌ آسمانها و زمين‌ و تمام‌ جنبنده‌ها ‌را‌ روزي‌ و اطعام‌ ميفرمايد و ‌خود‌ احتياج‌ بطعام‌ ندارد ‌که‌ كسي‌ ‌او‌ ‌را‌ اطعام‌ نمايد بگو بآنها ‌من‌ مأمور شده‌ام‌ ‌که‌ بوده‌ باشم‌ اول‌ كسي‌ ‌که‌ تسليم‌ پروردگار شوم‌ و دين‌ مقدس‌ اسلام‌ ‌را‌ اختيار كنم‌ و نهي‌ اكيد فرموده‌ ‌که‌ ‌از‌ دسته‌ مشركين‌ نباشم‌ و توجه‌ بغير ‌او‌ نكنم‌.
توضيح‌ كلام‌ اينكه‌ مشركين‌ ‌در‌ اول‌ اسلام‌ آنچه‌ عمليات‌ ‌براي‌ دفع‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و جلوگيري‌ ‌از‌ دعوت‌ ‌آن‌ حضرت‌ بكار بردند نتيجه‌ نگرفتند و روز بروز گروندگان‌ بآن‌ حضرت‌ زيادتر ميشدند ‌از‌ راه‌ تطميع‌ وارد شدند خدمت‌ حضرت‌ ابي‌ طالب‌ ‌عليه‌ السّلام‌ عرض‌ كردند ‌که‌ ‌اينکه‌ پسر برادر ‌شما‌ ‌اگر‌ غرضش‌ مال‌ دنيا ‌است‌ ‌ما ‌آن‌ قدر ‌از‌ اموال‌ ‌خود‌ باو بذل‌ ميكنيم‌ ‌که‌ ثروتمندترين‌ حجاز شود و ‌اگر‌ غرض‌ رياست‌ ‌است‌ ‌ما ‌او‌ ‌را‌ برياست‌ انتخاب‌ ميكنيم‌ فقط دست‌ ‌از‌ دعوت‌ بتوحيد بردارد و ‌با‌ ‌ما ‌در‌ شرك‌ هم‌دست‌ شود خداوند ‌در‌ آيات‌ چندي‌ ‌براي‌ قطع‌ طمع‌ ‌آنها‌ ‌اينکه‌ موضوع‌ ‌را‌ تذكر داده‌ ‌که‌ ‌از‌ جمله‌ ‌آنها‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد قل‌ ‌ يا ‌ محمّد صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ أَ غَيرَ اللّه‌ِ ‌از‌ اصنام‌ و سائر معبودات‌ باطله‌ أَتَّخِذُ و پيروي‌ كنم‌ و معبود ‌خود‌ قرار دهم‌ وليّا ‌که‌ صاحب‌ اختيار و پناه‌گاه‌ ‌من‌ باشند ‌با‌ اينكه‌ اينها يك‌ جمادي‌ بيش‌ نيستند نه‌ قادر ‌بر‌ جلب‌ نفعي‌ ‌ يا ‌ دفع‌ ضرري‌ هستند و نه‌ شعور و ادراكي‌ دارند و نه‌ خالق‌ و رازق‌ كسي‌ و چيزي‌ و حال‌ آنكه‌ خداوند متعال‌ و قادر ذي‌ الجلال‌ و واجب‌ بي‌مثال‌ فاطِرِ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ ‌است‌ فاطر قريب‌ المعني‌ ‌است‌ ‌با‌ بديع‌
جلد 7 - صفحه 23
‌که‌ موجد آسمانها و زمين‌ ‌است‌ بدون‌ سابقه‌ و نقشه‌ و باصطلاح‌ مخترع‌ ‌آنها‌ ‌است‌ وَ هُوَ يُطعِم‌ُ رزاق‌ ‌است‌ تمام‌ مرزوقين‌ ‌را‌ همه‌ ‌از‌ خوان‌ نعمت‌ ‌او‌ بهره‌ ميبرند وَ تَرزُق‌ُ مَن‌ تَشاءُ بِغَيرِ حِساب‌ٍ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 26 ما أُرِيدُ مِنهُم‌ مِن‌ رِزق‌ٍ وَ ما أُرِيدُ أَن‌ يُطعِمُون‌ِ إِن‌َّ اللّه‌َ هُوَ الرَّزّاق‌ُ ذُو القُوَّةِ المَتِين‌ُ الذاريات‌ ‌آيه‌ 57 و 58 وَ لا يُطعَم‌ُ زيرا ذات‌ مقدس‌ ‌او‌ منزّه‌ و مبرّاء ‌است‌ ‌از‌ احتياج‌ و غني‌ بالذات‌ ‌است‌ و احتياج‌ ‌از‌ لوازم‌ ذاتيه‌ امكان‌ ‌است‌ و واجب‌ كامل‌ ‌است‌ فوق‌ الكمال‌ و تام‌ ‌است‌ فوق‌ التمام‌.
قُل‌ إِنِّي‌ أُمِرت‌ُ أَن‌ أَكُون‌َ أَوَّل‌َ مَن‌ أَسلَم‌َ اوليت‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌در‌ عالم‌ نورانيت‌ اول‌ ‌من‌ خلق‌ اللّه‌ ‌است‌ چنانچه‌ فرمود
(اول‌ ‌ما خلق‌ اللّه‌ نوري‌)
و اخبار ‌در‌ اول‌ ‌ما خلق‌ مختلف‌ ‌است‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ اخبار دارد عقل‌ ‌است‌، ‌در‌ كتاب‌ كافي‌ باب‌ عقل‌ و جهل‌ ذكر فرموده‌ و حكماء ‌هم‌ عقل‌ اول‌ ‌را‌ اولين‌ مخلوق‌ و تعبير بصادر اول‌ كردند و آنهم‌ نور مقدس‌ نبوي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌، ‌در‌ بعض‌ اخبار دارد ماء ‌است‌ و آنهم‌ اولا ‌در‌ عالم‌ اجسام‌ ‌است‌، و ثانيا بنا ‌بر‌ مذاق‌ حكماء ‌که‌ ميگويند الفاظ موضوع‌ ‌بر‌ معاني‌ عامه‌ ‌است‌ ميگويند مراد ماء الوجود ‌است‌ ‌يعني‌ اول‌ وجودي‌ ‌که‌ ‌از‌ حضرت‌ حق‌ ‌در‌ عالم‌ امكان‌ آمد و ظاهر شد همان‌ وجود نبوي‌ (ص‌) ‌است‌، و ‌اگر‌ مراد اوليت‌ ‌در‌ دين‌ مقدس‌ اسلام‌ ‌باشد‌ اوليت‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌که‌ آورنده‌ ‌اينکه‌ دين‌ ‌است‌ واضح‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ مراد اسلام‌ بمعني‌ عام‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌در‌ حق‌ حضرت‌ ابراهيم‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ميفرمايد كان‌َ حَنِيفاً مُسلِماً آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 61، و نيز خطاب‌ باو ميفرمايد أَسلِم‌ قال‌َ أَسلَمت‌ُ لِرَب‌ِّ العالَمِين‌َ بقره‌ ‌آيه‌ 135، و ‌غير‌ ‌اينکه‌ ‌از‌ آيات‌ و گذشت‌ ‌که‌ سرتاسر عالم‌ يك‌ دين‌ بوده‌ و ‌آن‌ اسلام‌ ‌است‌ و بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ ‌هم‌ اوليت‌ ‌با‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد
(كنت‌ نبيا و الادم‌ ‌بين‌ الماء و التين‌).
وَ لا تَكُونَن‌َّ مِن‌َ المُشرِكِين‌َ و نيز گذشت‌ اقسام‌ شرك‌ ‌که‌ پنج‌ قسم‌ ‌است‌:
جلد 7 - صفحه 24
شرك‌ ذاتي‌ و شرك‌ صفاتي‌ و افعالي‌ و عبادتي‌ و نظري‌، و نهي‌ نهي‌ ارشاديست‌ زيرا بحكم‌ عقل‌ شرك‌ قبيح‌ ‌است‌ و موجب‌ عذاب‌ ابدي‌ ‌است‌ إِن‌َّ الشِّرك‌َ لَظُلم‌ٌ عَظِيم‌ٌ لقمان‌ ‌آيه‌ 92، و مشرك‌ همان‌ عقوبت‌ شرك‌ ‌را‌ دارد ديگر يك‌ عقوبت‌ ‌براي‌ مخالفت‌ نهي‌ ندارد.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس