گمنام

المائدة ١٠٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۴٬۹۷۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۱۹#link117 | آيات ۱۰۴ - ۱۰۳ ، سوره مائده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۱۹#link117 | آيات ۱۰۴ - ۱۰۳ ، سوره مائده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۱۹#link118 | معناى ((بحيره ))، ((سائبه ))، ((وصيله )) و ((حامى )) چهار قسم حيواناتى كه درجاهليت احكام خاصى داشتند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۱۹#link118 | معناى ((بحيره ))، ((سائبه ))، ((وصيله )) و ((حامى )) چهار قسم حيواناتى كه درجاهليت احكام خاصى داشتند]]
خط ۳۸: خط ۳۹:
*[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۱۹#link121 | (رواياتى درباره چهار صنف حيواناتى كه در جاهليت احكام خاصى داشتند و اينكه واضعآن احكام كيست ؟)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۶_بخش۱۹#link121 | (رواياتى درباره چهار صنف حيواناتى كه در جاهليت احكام خاصى داشتند و اينكه واضعآن احكام كيست ؟)]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۱#link56 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۱#link56 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصِيلَةٍ وَ لا حامٍ وَ لكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ «103»
خداوند، درباره‌ى هيچ بحيره (حيوان گوش شكافته) و هيچ سائبه (حيوانى كه به خاطر زاد و ولد زياد او را آزاد كرده‌اند) و هيچ وصيله (حيوان نرى كه متّصل به ماده، دو قلو به دنيا آمده باشد) و هيچ حام (شتر نرى كه ده بار براى جفت گيرى از آن استفاده شده باشد) حكمى نكرده است (و شما را از استفاده‌ى گوشت و باركشى آن منع نفرموده و اين ممنوعيّت‌ها خرافات زمان جاهلى است)، ولى كافران بر خدا دروغ مى‌بندند و بيشتر آنان اهل تعقّل نيستند.
===نکته ها===
قرب به خداوند بايد از راه‌هاى صحيح و معقول باشد. با هر نذرى يا از هر راهى نمى‌توان به خدا نزديك شد.
مردم جاهلى مى‌پنداشتند با رها كردن حيوانات ياد شده، به خدا يا بتان نزديك مى‌شوند.
نظير اين احترام به حيوانات را هنوز در كشور هند درباره‌ى گاو مشاهده مى‌كنيم.
رها كردن و بلا استفاده گذاردن حيوان جايز نيست، چه رسد به رها شدن انسان.
در روايت آمده است: «بحيرة» به شترى مى‌گويند كه پنج شكم زاييده باشد، اگر پنجمى ماده بود، گوشش را چاك مى‌زدند و خوردن گوشت آن را حرام مى‌دانستند. «1»
امام صادق عليه السلام فرمود: «در زمان جاهليت اگر شتر دو قلو مى‌زاييد مى‌گفتند: «وصيلة» و ذبح و خوردن گوشت آن شتر را حرام مى‌دانستند و اگر شتر ده شكم مى‌زاييد مى‌گفتند:
«سائبة» است و در اين صورت سوار شدن و خوردنش را حرام مى‌دانستند و «حام»، شترى بود كه به عنوان «فحل» از آن استفاده مى‌كردند كه ذبح آن را نيز حلال نمى‌دانستند». «2»
----
«1». وسائل، ج 25، ص 61.
«2». وسائل، ج 25، ص 61.
جلد 2 - صفحه 383
===پیام ها===
1- دين را بايد از خرافات و بدعت‌ها پاك نمود. «ما جَعَلَ اللَّهُ»
2- تا از سوى خدا، قانونى نسبت به تحريم حيوانات وضع نشده، اصل حلال بودن آنهاست. «ما جَعَلَ اللَّهُ»
3- انتساب اتلاف مال و رها كردن حيوان نوعى افترا به خدا و حرام است.
«يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ»
4- ريشه‌ى احكام الهى مصالح واقعى است، امّا خرافات، ريشه در جهل و بى‌عقلى دارد. «لا يَعْقِلُونَ»
5- اگر اكثريّت جامعه اهل‌تعقّل باشند، بدعت‌ها رشد نمى‌كند. «أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصِيلَةٍ وَ لا حامٍ وَ لكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ (103)
شأن نزول‌ «1»- مشركين چون شتر ايشان پنج شكم زائيد، اگر بطن آخر نر بود گوش او را شكافته از سوارى و دوشيدن و بار كردن او منع، و از آب و علف دور نكردى و آن را «بحيره» مى‌گفتند. و اگر شخصى مريض يا مسافر داشتى به جهت سلامتى آن دو، گفتى: «هذه سائبة» و در همه چيز حكم «بحيره» داشتى. و اگر بطن هشتم گوسفند، ماده بود مى‌گفتند از ما، و اگر نر بود مى‌گفتند تعلق به خدا دارد، آن را ذبح؛ و اگر نر و ماده بود نر را نمى‌كشتند و براى ماده گذاشته آن را وصيله مى‌گفتند، و زنان شير او را نمى‌خوردند. و فحلى كه ده سال شتر را آبستن ساختى، مى‌گفتند پشت خود را حمايت كرد آن را حام مى‌گفتند، و ديگر با او سوارى نمى‌كردند؛ خداى تعالى ردّ سخن آنها فرمود:
ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ: قرار نداده و امر نفرموده خداى تعالى و مقرر نساخته هيچ چيز را از شتر گوش شكافته‌ وَ لا سائِبَةٍ: نه شترى كه به چرا واگذاشته. وَ لا وَصِيلَةٍ: و نه گوسفندى كه ببرادر پيوسته بود. وَ لا حامٍ‌: و نه حمايت كننده پشت خود و نگهدارنده آن. حاصل آيه رد آن چيزى است كه اهل‌
----
«1» مجمع البيان ج 2 ص 252.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 191
جاهليت مبتدع آن بوده‌ وَ لكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا: و لكن آن كسانى كه كافر شدند.
مانند عمرو بن لحىّ و امثال او يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ‌: افترا كنند بر خدا دروغ را كه تحريم اينها را به ذات او نسبت دهند وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ‌: و بيشتر كافران تعقل نمى‌كنند و نمى‌دانند حلال و حرام را و در تحقيق آن عقل را كار نفرمايند، بلكه به تقليد طريق گذشتگان راه مى‌روند و يا اكثر آنها امر او را نمى‌دانند. و در اين اشعار است به آنكه بعضى از ايشان عارف بودند بر بطلان اين قول، و ليكن حب رياست و تقليد آباء مانع اعتراف بود.
تنبيه- «وَ لكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا- الخ» دال است بر آنكه كسانى كه افترا و مجعولات كاذبه را نسبت به حضرت ذو الجلال مى‌دهند، رشحه‌اى از كفر در قلب آنها رسوخ يافته و مرتكب كبيره‌اى شده‌اند. در كافى- قال عليه السّلام:
الكذب على اللّه و على رسوله من الكبائر. و قال: انّ الكذّاب يهلك بالبيّنات و يهلك اتباعه بالشّبهات‌ «1» فرمود حضرت صادق عليه السّلام: دروغ بر خدا و رسول از كبائر است، و فرمود: دروغگو هلاك شود به بينات و هلاك شوند پيروان او به شبهات.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصِيلَةٍ وَ لا حامٍ وَ لكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ (103)
ترجمه‌
قرار نداد خدا ناقه گوش دريده و نه واگذاشته و نه پيوسته و نه شتر حمايت كننده ولى آنانكه كافر شدند افترا مى‌بندند بخدا دروغ را و بيشتر آنها تعقل نمى‌كنند.
تفسير
بحيره گفته‌اند ناقه است كه گوش آنرا ميدريدند براى آنكه پنج شكم زائيده بود و شكم پنجمى او نر بوده و انتفاع از آنرا جائز نميدانستند و در معانى فرموده روايت شده است كه اين كار را براى آن مى‌كردند كه آن ناقه شكم پنجم مادرش بوده و گوشت و شير آنرا تا زنده بود بر زنان حرام مى‌دانستند و از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه سائبه ناقه را مى‌گفتند كه ده شكم زائيده بود و سوارى و گوشت آنرا حرام مى‌دانستند و وصيله ناقه را مى‌گفتند كه در يك شكم دو بچه زائيده كه كشتن و خوردن گوشت آنرا حرام مى‌دانستند و حامى شترى را مى‌گفتند كه براى كشيدن روى ماده مهيّا مى‌كردند و با او هم معامله حرمت مينمودند و تفاسير ديگرى هم براى اينها نقل نموده كه اجمالش آنستكه اينها القاب انعامى هستند كه انتفاعات آنها را تماما يا بعضا حرام مى‌دانستند و ميگفتند اين گوش دريده است و اين واگذاشته است بحال خود و اين واصل است بحدّش و اين حمايت كننده است از ظهرش و امثال اين مزخرفات معموله در زمان جاهليت و اسلام تمام اينها را ابطال فرمود چنانچه در اين آيه تصريح شده است كه اينها افتراى دروغ بخدا بستن است و ناشى از جهالت و عدم تعقل است كه اين امور اسباب احترام حيوان نميشود و احترام حيوان صرف نمودن آن است در آنچه خداوند براى آن خلق فرموده است آنحيوانرا و بيشتر كفار مقلد پيشينيان و رؤساء خودشانند كه آنها براى حبّ رياست اين قبيل بدعت‌ها را در دين مى‌گذارند و در مجمع از پيغمبر (ص) روايت نموده كه عمرو بن يحيى بن قمعة بن جندب پادشاه مكه بود و او اول كسى بود كه دين اسمعيل (ع) را تغيير داد و مردم را به بت‌پرستى وادار كرد و اين چهار اسم مذكور در آيه و احكام آنها را وضع نمود و من او را
----
جلد 2 صفحه 281
در جهنم ديدم كه اهل آتش از بوى او متأذى بودند ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ما جَعَل‌َ اللّه‌ُ مِن‌ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصِيلَةٍ وَ لا حام‌ٍ وَ لكِن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا يَفتَرُون‌َ عَلَي‌ اللّه‌ِ الكَذِب‌َ وَ أَكثَرُهُم‌ لا يَعقِلُون‌َ (103)
خداوند قرار نداده‌ حكيم‌ ‌از‌ ‌براي‌ بحيره‌ و سائبه‌ و وصيله‌ و حام‌ و لكن‌ كساني‌ ‌که‌ كافر هستند افتراء و دروغ‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ مي‌بندند و اكثر ‌آنها‌ عقل‌ ندارند و تعقل‌ نميكنند آنچه‌ استفاده‌ ميشود ‌از‌ خارج‌ اينكه‌ كفار زمان‌ جاهليت‌ احكام‌ خاصي‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ چهار صنف‌ ‌از‌ حيوانات‌ جعل‌ كرده‌ بودند و نسبت‌ بجعل‌ الهي‌ ميدادند خداوند سلب‌ ‌اينکه‌ نسبت‌ ‌را‌ ميفرمايد ‌که‌ حكم‌ خاصي‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ جعل‌ نشده‌ و افتراء و كذب‌ محض‌ ‌است‌ و ‌در‌ موضوع‌ ‌اينکه‌ چهار صنف‌ حيوان‌ اختلاف‌ شديدي‌ ‌است‌ ‌بين‌ مفسرين‌ و ‌در‌
جلد 6 - صفحه 483
اخبار ‌غير‌ معتبره‌ و ‌در‌ كتب‌ لغت‌ بعضي‌ گفتند بحيره‌ شتري‌ ‌است‌ ‌که‌ چند شكم‌ زائيده‌ ‌تا‌ پنج‌ شكم‌ گوش‌ ‌او‌ ‌را‌ شق‌ ميكردند ‌اگر‌ شكم‌ پنجم‌ نر بوده‌ ‌بر‌ زنها حرام‌ بوده‌ شير و گوشت‌ ‌او‌ و ‌اگر‌ ماده‌ بوده‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ حلال‌.
و سائبه‌ شتري‌ ‌است‌ ‌که‌ انسان‌ نذر ميكرد ‌که‌ ‌اگر‌ شكار پيدا كردم‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ سفر سالم‌ آمدم‌ شترم‌ ‌را‌ آزاد ميكنم‌ و ديگر ‌اينکه‌ شتر حرام‌ ميشد و كسي‌ ‌هم‌ حق‌ ممانعت‌ ‌از‌ آب‌ و گياه‌ ‌او‌ ‌را‌ نداشته‌.
و وصيله‌ شتري‌ ‌بود‌ ‌که‌ دو بچه‌ ميآورد ‌در‌ يك‌ حمل‌ نر و ماده‌.
و حام‌ گوسفند ‌ يا ‌ شتري‌ ‌که‌ ده‌ شكم‌ بزايد ديگر انتفاع‌ بآن‌ نميبردند و اقوال‌ ديگري‌ ‌هم‌ گفتند لكن‌ چون‌ ‌ما مدرك‌ معتبري‌ ‌در‌ دست‌ نداريم‌ و تمام‌ ‌اينکه‌ اقوال‌ ‌را‌ ‌هم‌ تفسير برأي‌ ميدانيم‌ و ‌از‌ ‌آن‌ طرف‌ ‌هم‌ محل‌ ابتلاء فعلي‌ نيست‌ ‌براي‌ مسلمين‌ و خلاصه‌ اينكه‌ ‌اينکه‌ چهار قسم‌ مثل‌ باقي‌ اقسام‌ حلال‌ ‌است‌ انتفاع‌ بآنها و آنچه‌ ‌در‌ جاهليت‌ معمول‌ بوده‌ و نسبت‌ بخدا ميدادند افتراء محض‌ و كذب‌ صريح‌ ‌است‌ و اينها ‌ يا ‌ ‌از‌ روي‌ عمد و عناد بدعت‌ ميگذاردند ‌که‌ ‌در‌ اقليت‌ بودند ‌ يا ‌ ‌از‌ روي‌ جهل‌ و كم‌ عقلي‌ و ناداني‌ ‌که‌ ‌در‌ اكثريت‌ بودند و اللّه‌ العالم‌ ‌بما‌ ‌قال‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس