گمنام

المائدة ١٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۷٬۴۱۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۱: خط ۳۱:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۱۹#link1 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۱۹#link1 | تفسیر آیات]]
}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۴#link246 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۴#link246 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ «12»
جلد 2 - صفحه 254
و به تحقيق خداوند از بنى‌اسرائيل پيمان گرفت، و از ميان آنان دوازده سرپرست (براى دوازده طايفه) برانگيختيم، و خداوند (به آنان) فرمود: من با شمايم، اگر نماز به پا داريد و زكات بپردازيد و به پيامبرانم ايمان آورده و يارى‌شان كنيد وبه خداوند وامى نيكو دهيد، قطعاً گناهانتان را مى‌پوشانم و شمارا به باغ‌هايى وارد مى‌كنم كه نهرها زير (درختان) آن جارى است. پس از اين، هر كس از شما كافر شود، به راستى از راه راست منحرف گشته است.
===نکته ها===
«عَزَّرْتُمُوهُمْ» از «عَزّر»، به معناى يارى كردن همراه با احترام است.
«سَواءَ السَّبِيلِ»، به وسط راه مى‌گويند كه انحراف از آن، سقوط را به همراه دارد.
نقباى بنى‌اسرائيل، وزراى حضرت موسى عليه السلام و سرپرستان دوازده طايفه از آنان بودند. از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت است كه فرمود: خلفاى پس از من دوازده نفرند، به تعداد نقباى بنى‌اسرائيل. «1» مخالفان راه اهل‌بيت، بسيار كوشيدند كه اين عدد را بر خلفاى راشدين، خلفاى بنى‌اميّه و خلفاى بنى‌عبّاس منطبق سازند، با اينكه با هيچ كدام جور نمى‌آيد. و اين تلاش بيهوده در حالى است كه دهها حديث از زبان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه نام اين دوازده تن را در بردارد، در كتب معتبر شيعه و سنّى به چشم مى‌خورد كه نخستين آنان على عليه السلام و آخرينشان حضرت مهدى عليه السلام است.
===پیام ها===
1- نماز، زكات، يارى انبيا و انفاق، در برنامه‌هاى اديان الهى قبل نيز بوده است.
مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ‌ ...
2- همراهى خداوند با ما چند شرط دارد: نماز، زكات، ايمان، نصرت انبيا، انفاق.
----
«1». مسند احمدبن حنبل، ج 1، ص 398.
جلد 2 - صفحه 255
إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ ...
3- ايمان به انبيا به تنهايى كافى نيست، يارى آنان هم لازم است. «وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ»
4- انجام همه‌ى واجبات كارساز است، گرچه انجام هريك داراى فايده است.
لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ ... وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ‌
5- كمك به خلق خدا، كمك به خداست. «أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ» به جاى «أقرضتم النّاس»
6- انفاق بايد به شيوه‌اى نيكو باشد. (از مال خوب، با نيّت خوب، با سرعت و بدون منّت.) «قَرْضاً حَسَناً»
7- رهبر جامعه بايد از سوى خدا تعيين شود و برگزيدگان انبيا هم بايد به فرمان خداوند باشند. «بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً»
8- نماز و زكات و انفاق، در كنار پذيرش و يارى رهبران الهى مفهوم دارد. «أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ»
9- رهبر، اگر از خود مردم باشد، موفّق‌تر است. «بَعَثْنا مِنْهُمُ»
10- بهشت را به «بها» دهند، نه به بهانه. اگر نماز، زكات، ايمان، امداد و انفاق بود، بهشت هم هست. لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ ... لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ‌
11- بهشت، جاى آلودگان نيست، ابتدا بايد پاك شد، آنگاه به بهشت رفت.
لَأُكَفِّرَنَ‌ ... لَأُدْخِلَنَّكُمْ‌
12- راه دستيابى به عفو خدا، ايمان و عمل صالح است. آمَنْتُمْ‌ ... وَ أَقْرَضْتُمُ‌ ... لَأُكَفِّرَنَ‌
13- بعد از اخذ ميثاق و اتمام حجّت و بيان شرايط دريافت الطاف الهى، راه عذر و بهانه براى كسى نيست. «فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ»
14- هركس به دستورهاى الهى كفر ورزد، از مسير اعتدال خارج شده است. فَمَنْ كَفَرَ ... فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ‌ (آرى، اقامه‌ى نماز، پرداخت زكات، ايمان به انبيا و وفادارى به پيمان‌ها، راه ميانه‌اى است كه نافرمانان آن را گم كرده‌اند.)
تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 256
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ «12»
چون حق تعالى در آيه سابقه تبيين خيانت و قصد ايشان به قتل حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و دفع شر ايشان را نمود، در عقب آن ذكر احوال يهود و خبث سراير و قبح عادت ايشان در خيانت با رسل، تسليه‌اى با نبى مكرم خود مى‌فرمايد:
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ‌: و هر آينه بتحقيق فرا گرفت و اخذ فرمود خداى تعالى پيمان و عهد محكم بنى اسرائيل را در موافقت با موسى عليه السّلام‌
----
«1» جامع الاخبار، فصل 77.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 39
و محاربه با جباران. وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً: و برانگيختيم براى ايشان دوازده مهتر كه هر يك كفيل و تفتيش احوال قوم خود كنند و يا ضمان و پايبند وفاى قوم خود شوند بدان پيمان.
در آثار آمده‌ «1»: حق تعالى موسى را وعده فرموده بود كه بيت المقدس و حوالى آن را به بنى اسرائيل ارزانى فرمايد و اين موضع در آن وقت مساكن جبابره، آنها را عمالقه مى‌گفتند، مردمان بلند و توانا بودند از بقيه عاد. چون لشگر فرعون غرق شدند و بنى اسرائيل به مصر داخل شدند، فرمان الهى رسيد به ارض مقدسه رويد كه هزار شهر و هر شهرى هزار باغ است و جهاد كنيد با جباران. پس حضرت موسى دوازده نقيب از لشگر اختيار نمود هر يك كافل مهمات سبطى باشد با قوم خود. نزديك اريحا رفتند، بعد اقوام خود را گذاشته به تجسس عمالقه مشغول شدند. يكى از جباران را ملاقات كردند، او را عوج يا عاج بن عناق گفتندى، طول او سه هزار و سيصد و سه گز بود و باقى عاديان نيز قريب او بودند. منقول است روزى از صحرا مى‌آمد و پشته هيزمى كه لايق قوت او بود برداشته بود. اين دوازده نقيب به او رسيدند. چون آنها را ديد از كوتاهى قامت ايشان تعجب نمود، با آنكه قدر هر يك چهل گز بالا بود. پس ايشان را در دامن نهاد و دامن را به كمر زد و نزد ما درآورد و بريخت و به تعجب گفت: اينها آمده‌اند با ما قتال كنند و شهر ما را متصرف شوند، اذن مى‌دهى پا بر آنها مالم و ايشان را پايمال كنم؟ مادرش گفت: روا نبود، رها كن تا بروند و خبر ما را به قوم خود برسانند و ديگر هيچ كدام جرأت نكنند كه پيش آيند. عوج آنها را وا گذاشت. به بازار آمدند، هر خوشه انگور را كمتر از پنج نفر نتوانستى برداشت، و پنج نفر در پوست انارشان مى‌گنجيد. حضرت موسى، بنى اسرائيل را ترغيب نمود بر قتل جبابره، ايشان با وجود اين معجزه باهره (غرق فرعون و فرعونيان در دريا) فرمان نبرده مضطرب شدند، و در عهد، خيانت ورزيدند و گفتند: با امثال اين جباران چگونه جنگ كنيم.
----
«1» منهج ج 3 ص 195.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 40
وَ قالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ‌: و فرمود خداى تعالى بدرستى كه من با شما هستم به نصرت دادن شما بر دشمنان. و نيز فرمود: لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ: اگر هر آينه اقامه نماز كنيد با آداب و شرايط وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ: و بدهيد زكات را به مستحقين آن. وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ‌: و تصديق كنيد به پيغمبران من و تقويت كنيد ايشان را و تعظيم اوامر ايشان را بجاى آريد. وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً: و قرض دهيد خدا را يعنى نفقه كنيد در راه خدا نفقه نيكى، يا انفاق كنيد خوب را كه از وجه حلال و بر سبيل قربت و اخلاص باشد، اگر اوامر مذكوره را بجا آورديد لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ‌: هر آينه ستر و عفو نمايم از شما گناهان شما را و اسقاط فرمايم و بال اين را وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ: و هر آينه البته داخل فرمايم شما را به بوستانها و بهشت‌هائى كه جارى است از پيش آنها نهرها فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ‌: پس هر كه كافر شود بعد از اين شرط به وعد عظيم از شما يا بعد از بعث نقبا و اخذ ميثاق‌ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ‌: پس بتحقيق گمراه گشته و خطا نموده از راه راست و طريق واضح، و منحرف گشته از منهاج حق، ضلالتى كه هيچ شبهه و عذرى با آن نيست، به خلاف كسى كه قبل از اين شرط كافر شده، چه ممكن است او را شبهه‌اى و معذرتى متوهّم باشد.
تبصره- آيه دلالت دارد بر آنكه طريق افراط مانند اتخاذ اهل كتاب بعضى رسل را بمعبوديت و طريق تفريط يعنى دشمن داشتن و كشتن ايشان پيغمبران را مذموم و معاقب باشد و طريق حق حد وسط افراط و تفريط است يعنى تصديق همه رسل و اذعان بوحدانيت الهى و لذا امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: اليمين و الشّمال مضلّة و الطّريق الوسطى هى الجادّة. «1» خلاصه بنى اسرائيل بر عهد مذكور وفا نكردند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ «12»
ترجمه‌
و هر آينه بتحقيق گرفت خدا پيمان بنى اسرائيل را و برانگيزانيديم از آنها دوازده نفر نگهبان و گفت خدا همانا من با شمايم هر آينه اگر بپا داريد نماز را و بدهيد زكوة را و بگرويد به پيغمبران من و نيرو دهيد ايشان را و وام دهيد خدا را وامى نيكو هر آينه بپوشانم البته از شما گناه‌هاى شما را و هر آينه در آورم البته شما را در بهشتهائيكه ميرود از كنار آنها نهرها پس هر كس كافر شد بعد از اين از شما پس بتحقيق گمراه شد از راه مستوى‌
تفسير
نقيب بمعنى كفيل و نگهبان و رئيس قوم است و دوازده فرقه از بنى اسرائيل كه آنها را اسباط گويند هر يك نقيبى داشتند كه مواظب رفتار و كردار آنها بوده و مناقب آنها را ميدانسته و مسئوليت آنها را عهده‌دار بوده كه اگر خلافى از آنها بروز مينمود بايد بعرض حضرت موسى عليه السلام برساند و خداوند با اخذ پيمان بآنها وعده نصرت داده بود كه اگر بوظائف خودشان از اقامه نماز و ايتاء زكوة و ايمان به انبياء و نصرت آنها عمل نمايند و در راه خدا از انفاق مضايقه نكنند آنها را بخلعت مغفرت مخلّع و در بهشت عنبر سرشت مخلّد فرمايد و اگر كفران نمايند بعد از اين عهد محكم آنها را بحال خودشان واگذار فرمايد كه در وادى ضلالت و گمراهى بمانند و در بيابان جهل و نادانى حيران و سرگردان باشند از رحمت الهى دور و از نعيم ابدى محروم گردند و آنها نقض عهد نموده بلعنت خدا گرفتار شدند مگر اندكى از آنها چنانچه در آيه بعد بيان فرموده است‌
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَقَد أَخَذَ اللّه‌ُ مِيثاق‌َ بَنِي‌ إِسرائِيل‌َ وَ بَعَثنا مِنهُم‌ُ اثنَي‌ عَشَرَ نَقِيباً وَ قال‌َ اللّه‌ُ إِنِّي‌ مَعَكُم‌ لَئِن‌ أَقَمتُم‌ُ الصَّلاةَ وَ آتَيتُم‌ُ الزَّكاةَ وَ آمَنتُم‌ بِرُسُلِي‌ وَ عَزَّرتُمُوهُم‌ وَ أَقرَضتُم‌ُ اللّه‌َ قَرضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَن‌َّ عَنكُم‌ سَيِّئاتِكُم‌ وَ لَأُدخِلَنَّكُم‌ جَنّات‌ٍ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهَا الأَنهارُ فَمَن‌ كَفَرَ بَعدَ ذلِك‌َ مِنكُم‌ فَقَد ضَل‌َّ سَواءَ السَّبِيل‌ِ «12»
و ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ خداوند گرفت‌ عهد و ميثاق‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌را‌ و مبعوث‌ فرمود ‌از‌ ‌آنها‌ دوازده‌ نقيب‌ و فرمود ‌من‌ ‌با‌ ‌شما‌ هستم‌ ‌هر‌ آينه‌ ‌اگر‌ نماز ‌را‌ بپا داشتيد و زكاة ‌را‌ اداء نموديد و برسولان‌ ‌من‌ ايمان‌ آورديد و ‌آنها‌ ‌را‌ محترم‌ شمرديد و ياري‌ كرديد و ‌از‌ اموال‌ ‌خود‌ ‌در‌ راه‌ ‌خدا‌ صرف‌ نموديد ‌که‌ قرض‌ الحسنه‌ بخدا داديد ‌هر‌ آينه‌ ‌من‌ گناهان‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌بين‌ ميبرم‌ و ‌شما‌ ‌را‌ داخل‌ بهشت‌ ميكنم‌ ‌که‌ پاي‌ ‌آنها‌ نهرها جاري‌ ميشود ‌پس‌ كسي‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ همه‌ الطاف‌ كافر شود ‌از‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌پس‌ محققا گمراه‌ ‌شده‌ ‌است‌ ‌از‌ راه‌ مستوي‌.
وَ لَقَد أَخَذَ اللّه‌ُ مِيثاق‌َ بَنِي‌ إِسرائِيل‌َ ميثاق‌ عهد مؤكّد و يمين‌ محكم‌ ‌است‌ ‌که‌ باعث‌ وثوق‌ و اطمينان‌ طرف‌ ‌باشد‌ و ميثاق‌ ‌با‌ ‌خدا‌ ايمان‌ باو ‌است‌ و اطاعت‌ ‌او‌ و ترك‌ مخالفت‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ ايمان‌ و عمل‌ صالح‌ و تقواي‌ ‌از‌ معاصي‌ ‌است‌.
وَ بَعَثنا مِنهُم‌ُ فرستادگان‌ و رسولان‌ حق‌ ‌از‌ ‌خود‌ بني‌ اسرائيل‌ اثنَي‌ عَشَرَ نَقِيباً نقيب‌ عبارت‌ ‌از‌ يك‌ بزرگتر و شريفتر ‌از‌ ‌هر‌ قومي‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌هر‌ جهة آراسته‌ ‌باشد‌ انتخاب‌ ميكردند ‌که‌ باقي‌ قوم‌ ‌در‌ تحت‌ رياستش‌ باشند و اطاعت‌ ‌او‌ ‌را‌ بكنند، و ‌در‌ ازمنه‌هاي‌ سابقه‌ سلسله‌هاي‌ جليله‌ سادات‌ ‌هر‌ سلسله‌ يك‌ نفر بزرگ‌ ‌خود‌ ‌را‌ بعنوان‌ نقابت‌ تعيين‌ و نقباي‌ سادات‌ ‌هم‌ يك‌ رئيسي‌ ‌بر‌ ‌خود‌ بهمين‌ عنوان‌ انتخاب‌ ميكردند ‌که‌ نقيب‌ النقباء ميناميدند، و بسياري‌ ‌از‌ اجداد سلسله‌ جليله‌ ‌اينکه‌ جانب‌ ‌که‌ سلسله‌ مير ‌محمّد‌ صادقي‌ ‌باشد‌ داراي‌ مقام‌ نقابت‌ بودند ‌که‌ ‌در‌ مجلد سوم‌ كلم‌ الطيب‌ بعنوان‌
جلد 6 - صفحه 320
وجيزه‌ ‌في‌ نسب‌ المؤلّف‌ اشاره‌ باسماء شريفه‌ ‌آنها‌ ‌شده‌ مثل‌ (ابو الفتح‌ ‌محمّد‌) ‌که‌ ‌از‌ تلامذه‌ سيّد مرتضي‌ رضوان‌ اللّه‌ ‌عليه‌ بوده‌ و بتعيين‌ سيّد مقام‌ نقابت‌ داشته‌ ‌در‌ كوفه‌ و (ابو مسلم‌) ‌که‌ قصه‌ مرّة ‌بن‌ قيس‌ ملعون‌ ‌در‌ عصر ‌او‌ بوده‌ نقيب‌ نجف‌ بوده‌ و (ابو ‌علي‌) نقابت‌ نجف‌ ‌را‌ داشته‌ و (‌عبد‌ اللّه‌ الرابع‌) و (ابو نزار) و (عميد الدين‌ ابو جعفر) ‌کان‌ ‌لهم‌ نقابت‌ النجف‌ و (شمس‌ الدين‌ ‌علي‌) ‌کان‌ ‌في‌ عصر سيد ‌إبن‌ طاووس‌ و ‌کان‌ نقيب‌ النقباء ‌کل‌ ممالك‌ عراق‌ ‌الي‌ خراسان‌ و ‌در‌ عصر ‌او‌ منقرض‌ شد دولت‌ بني‌ عباس‌ و بتوسط خواجه‌ نصير ‌از‌ هلاكو امان‌ گرفت‌ ‌از‌ ‌براي‌ اهالي‌ كربلا و نجف‌ و حلّه‌ و (شمس‌ الدين‌ ‌علي‌) ‌کان‌ ‌في‌ عصر العلامة الحلي‌ ‌در‌ زمان‌ شاه‌ ‌خدا‌ بنده‌ و بعضي‌ گفتند شوهر خواهر علامه‌ بوده‌ و مقام‌ نقابت‌ نجف‌ ‌را‌ دارا ‌بود‌ و (ابو نصر ابراهيم‌ جلال‌ الدين‌) و ‌در‌ امل‌ الامل‌ ‌است‌ ‌که‌ مقام‌ نقيب‌ النقباء ‌کل‌ ممالك‌ عراق‌ و خراسان‌ ‌را‌ داشت‌.
وَ قال‌َ اللّه‌ُ إِنِّي‌ مَعَكُم‌ ‌يعني‌ ناصر و حافظ و معين‌ ‌شما‌ بني‌ اسرائيل‌ هستم‌ مشروط بشرائط ذيل‌ خداوند ‌با‌ تمام‌ موجودات‌ و مخلوقات‌ هست‌ احاطه‌ بجميع‌ عوالم‌ دارد نَحن‌ُ أَقرَب‌ُ إِلَيه‌ِ مِن‌ حَبل‌ِ الوَرِيدِ ق‌ ‌آيه‌ 16.
لَئِن‌ أَقَمتُم‌ُ الصَّلاةَ شرط اول‌ وَ آتَيتُم‌ُ الزَّكاةَ شرط دوم‌ وَ آمَنتُم‌ بِرُسُلِي‌ ايمان‌ بجميع‌ انبياء ‌از‌ آدم‌ ‌تا‌ خاتم‌ و ايمان‌ بانبياء تصديق‌ بجميع‌ ‌ما جاءوا ‌به‌ ‌است‌ شرط سوم‌ وَ عَزَّرتُمُوهُم‌ احترام‌ و توقير و تعظيم‌ ‌آنها‌ شرط چهارم‌ ‌است‌ وَ أَقرَضتُم‌ُ اللّه‌َ قَرضاً حَسَناً ‌هر‌ مالي‌ ‌که‌ ‌در‌ راه‌ عبادت‌ مصرف‌ ميشود چه‌ واجبات‌ مثل‌ زكاة و خمس‌ و ‌غير‌ ‌آنها‌ و چه‌ مستحبات‌ ‌اگر‌ بقصد قربت‌ و خالصا لوجه‌ اللّه‌ ‌باشد‌ قرض‌ بخدا ‌است‌ ‌يعني‌ سپرده‌ بدست‌ ‌او‌ ‌است‌ مثل‌ ‌پس‌ اندازي‌ ‌که‌ ‌در‌ بانك‌ ميسپارند ‌در‌ بانك‌ خدايي‌ محفوظ و فرداي‌ قيامت‌ ‌با‌ درآمد زيادي‌ رد ميشود شرط پنجم‌.
لَأُكَفِّرَن‌َّ عَنكُم‌ سَيِّئاتِكُم‌ جواب‌ شرط ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ بشرائط خمسه‌ عمل‌ كرديد ‌هر‌ آينه‌ ‌من‌ ‌که‌ خداي‌ ‌شما‌ هستم‌ و ‌با‌ ‌شما‌ هستم‌ و ياور و معين‌ و حافظ ‌شما‌
جلد 6 - صفحه 321
هستم‌ گناهاني‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌شما‌ سرزده‌ چه‌ ‌در‌ دوره‌ كفر و چه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ايمان‌ بمقتضاي‌ عموم‌ جمع‌ مضاف‌ سيئاتكم‌ ‌که‌ شامل‌ جميع‌ سيّئات‌ ميشود ‌هر‌ آينه‌ مستور ميكنم‌ و مؤاخذه‌ نميكنيم‌ ‌که‌ معناي‌ تكفير پوشانيدن‌ ‌است‌ و لذا كافر ‌را‌ كافر ميگويند بواسطه‌ اينكه‌ حق‌ ‌بر‌ ‌او‌ مستور ‌است‌ و ‌در‌ باب‌ كفارات‌ مثل‌ كفاره‌ صوم‌ رمضان‌ و خلف‌ نذر و عهد و قسم‌ ‌که‌ اثر معصيت‌ افطار و ترك‌ نذر و عهد و قسم‌ ‌است‌ اثر و عقوبت‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌بين‌ ميبرد و همين‌ ‌است‌ معناي‌
الاسلام‌ يجب‌ ‌ما قبله‌
و ‌از‌ ‌اينکه‌ جملات‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ ‌هر‌ يك‌ ‌از‌ شرائط خمسه‌ يك‌ قسمت‌ ‌از‌ معاصي‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌بين‌ ميبرد، ايمان‌ معاصي‌ زمان‌ كفر، نماز مثل‌ نهري‌ ‌است‌ ‌که‌ چركي‌ بدن‌ ‌را‌ ميبرد و هكذا بقيه‌ امور خمسه‌.
وَ لَأُدخِلَنَّكُم‌ جَنّات‌ٍ تَجرِي‌ مِن‌ تَحتِهَا الأَنهارُ علاوه‌ ‌بر‌ اينكه‌ معاصي‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌بين‌ ميبرد مثوبات‌ ايمان‌ و نماز و زكاة و احترام‌ انبياء و بذل‌ ‌در‌ راه‌ ‌خدا‌ ‌را‌ ‌هم‌ ‌در‌ ‌بر‌ دارد.
فَمَن‌ كَفَرَ بَعدَ ذلِك‌َ مِنكُم‌ ‌بعد‌ ‌از‌ اتمام‌ حجة و سدّ باب‌ عذر ‌اگر‌ كافر شد البته‌ گمراه‌ ‌شده‌ و براه‌ شيطان‌ سلوك‌ كرده‌ و راه‌ مستوي‌ و جاده‌ مستقيم‌ ‌را‌ ‌از‌ دست‌ داده‌ فَقَد ضَل‌َّ سَواءَ السَّبِيل‌ِ ‌که‌ اقصر طرق‌ ‌الي‌ الحق‌ ‌است‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس