گمنام

البقرة ١٢٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۴۰٬۹۰۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۹: خط ۲۹:
[[التوبة ٨٤ | وَ لاَ تُصَلِ‌ عَلَى‌ أَحَدٍ مِنْهُمْ‌...]] (۲) [[النجم ٤ | إِنْ‌ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ‌ يُوحَى‌]] (۰) [[التحريم ٥ | عَسَى‌ رَبُّهُ‌ إِنْ‌ طَلَّقَکُنَ‌...]] (۱) [[الأحزاب ٥٣ | يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا لاَ...]] (۴) [[التحريم ٥ | عَسَى‌ رَبُّهُ‌ إِنْ‌ طَلَّقَکُنَ‌...]] (۱)   
[[التوبة ٨٤ | وَ لاَ تُصَلِ‌ عَلَى‌ أَحَدٍ مِنْهُمْ‌...]] (۲) [[النجم ٤ | إِنْ‌ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ‌ يُوحَى‌]] (۰) [[التحريم ٥ | عَسَى‌ رَبُّهُ‌ إِنْ‌ طَلَّقَکُنَ‌...]] (۱) [[الأحزاب ٥٣ | يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا لاَ...]] (۴) [[التحريم ٥ | عَسَى‌ رَبُّهُ‌ إِنْ‌ طَلَّقَکُنَ‌...]] (۱)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''محل نزول:'''
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.</ref>
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۶.</ref>
از جابر روايت نمايند: كه هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله طواف مي‌فرمود: عمر بن الخطاب گفت: يا رسول الله آيا اين جا مقام ابراهيم است؟ پيامبر فرمود: بلى، عمر گفت: آيا اين جا را مصلى قرار نمى دهيم؟ سپس اين آيه نازل گرديد.<ref> صاحبان تفسير روض الجنان و تفسير جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه اين موضوع را به نام مصاحبت يكى از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله ذكر نمودند و اسمى از عمر بن الخطاب نياورده اند.</ref><ref> تفسير ابن ابى حاتم و تفسير ابن مردويه از عامه.</ref>
على بن ابراهيم از پدرش او از ابوعمير او از ابان او از امام صادق عليه‌السلام چنين نقل نمايند كه خداى تعالى  به ابراهيم گفت: كه هاجر و اسماعيل را از نزد ساره بيرون ببر گفت: بار خدايا به كجا ببرم خطاب رسيد كه جبرئيل تو را رهنمائى خواهد كرد لذا ايشان را با خود برد تا به جائى رسيد كه امروز آن را مسجدالحرام گويند كه در آنجا نه آب بود و نه گياه و نه مونس، حضرت ابراهیم|ابراهيم ايشان را در آن سرزمين رها كرد مدتى برآمد اسماعيل بزرگ شد و مادرش هاجر دار فانى را وداع نمود و طائفه جرهميان نيز در آنجا فرود آمده بودند.
حضرت اسماعیل|اسماعيل از ايشان دخترى را به زنى خود اختيار نمود چون مدتى گذشت ابراهيم از ساره اجازه خواست تا اسماعيل را ببيند. ساره بدين شرط به وى اجازه داد كه از اسب فرود نيايد ابراهيم چون بدانجا رسيد جائى ديد آبادان و داراى مردم بسيار، در جستجوى اسماعيل برآمد در حالتى كه اسماعيل به جهت شكار بيرون رفته بود. زن اسماعيل از خيمه بيرون آمد و از ابراهيم كه به نظرش ناشناس آمد، پرسيد: چه مي‌خواهد؟ ابراهيم گفت: اسماعيل كجاست؟ در جواب گفت: به شكار رفته است. ابراهيم گفت: آيا ميهمان مى پذيرى؟ گفت: نه، دگر باره گفت: آيا طعام و نوشيدنى دارى؟ گفت: نه، سپس گفت: اگر اسماعيل آمد به او بگوى كه آستانه در را عوض كند. پس از اين گفت و شنود ابراهيم رفت اسماعيل كه از شكار برگشت، از زوجه اش پرسيد: آيا كسى بدين جا آمده است؟ زوجه وى تمام موضوع را به وى گفت: اسماعيل آن زن را رها كرد و طلاق داد پس از او زوجه ديگرى اختيار نمود، ابراهيم دگر باره از ساره اجازه خواست كه به ديدن اسماعيل برود ساره باز به همان شرط به وى اجازه داد لذا ابراهيم به عزم ديدار فرزند آمد باز فرزند خود را نيافت زيرا به شكار رفته بود.
زن اسماعيل از خيمه بيرون آمد. ابراهيم از وى جوياى اسماعيل شد. گفت: به شكار رفته و برمي‌گردد و از ابراهيم درخواست كرد كه از اسب فرود آيد تا از وى پذيرائى كند. ابراهيم گفت: نمي‌توانم از اسب به زير آيم. اگر طعام و نوشيدنى دارى بياور. زوجه اسماعيل به فوريت شير و گوشت آورد. ابراهيم در حالى كه بر روى اسب نشسته بود از آن گوشت و شير تناول كرد و درباره آن زن دعا نمود.
زوجه اسماعيل بدون اين كه وى را بشناسد از ابراهيم خواست تا سرش را كه غبارآلود بود و از راه رسيده بود، شستشو نمايد. باز ابراهيم گفت: از اسب پائين نيايم ولى سنگى بيار تا پايم را بر روى آن گذارم و در حالتى كه پاى ديگر من بر ركاب باشد يك طرف سر را بشويم آن زن سنگ بزرگى آورد ابراهيم يك پاى بر سنگ نهاد و يك طرف سر را شست سپس جاى آن سنگ را عوض كرد و ابراهيم طرف ديگر سر را شستشو داد و اثر پاى ابراهيم در آن سنگ آشكار ماند وقتى كه خواست برود به زوجه فرزندش گفت: اگر اسماعيل آمد سلام مرا به او برسان و بگو كه من گفته ام آستانه در را خوب محكم بدار كه بسيار صالح و نيكوكار است. وقتى اسماعيل آمد از زوجه خويش پرسيد: اين زن نيز تمام وقايع را براى شوهر خود نقل نمود، اسماعيل خوشحال و شادان گشت و به زوجه خود گفت: او پدرم ابراهيم بوده است و آن جايگاه مقام ابراهيم و محل دو قدم او گرديد.<ref> تفسير مجمع البيان و تفسير برهان و تفسير جلاء الاذهان و جلاء الاحزان (گازر) از خاصه.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۵#link436 | آيات ۱۲۵ ۱۲۹ بقره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۵#link436 | آيات ۱۲۵ ۱۲۹ بقره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۶#link438 | خداوند دعاى حضرت ابراهيم (ع ) را مستجاب مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۶#link438 | خداوند دعاى حضرت ابراهيم (ع ) را مستجاب مى كند]]
خط ۵۹: خط ۷۸:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۸#link461 | عباداتى كه توسط انبياء تشريع شده تمثال هائى از سير عبودى آنان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۸#link461 | عباداتى كه توسط انبياء تشريع شده تمثال هائى از سير عبودى آنان است]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link472 | آيه ۱۲۵]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link472 | آيه ۱۲۵]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link473 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link473 | آيه و ترجمه]]
خط ۶۷: خط ۸۸:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link477 | نكته : ۱ اثرات اجتماعى و تربيتى اين پناهگاه امن]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link477 | نكته : ۱ اثرات اجتماعى و تربيتى اين پناهگاه امن]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link478 | نكته : ۲ چرا خانه خدا]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۰#link478 | نكته : ۲ چرا خانه خدا]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
«125» وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى‌ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ
و (به يادآور) هنگامى كه خانه (ى كعبه) را محل رجوع و اجتماع و مركز امن براى مردم قرار داديم (وگفتيم:) از مقام ابراهيم، جايگاهى براى نماز انتخاب كنيد و به ابراهيم واسماعيل تكليف كرديم كه خانه مرا براى طواف كنندگان و معتكفان وراكعان و ساجدان، پاك و پاكيزه كنيد.
===نکته ها===
بعد از اشاره به مقام والاى ابراهيم عليه السلام در آيه‌ى گذشته، به يادگار او يعنى كعبه اشاره نموده ومى‌فرمايد: كعبه را براى مردم‌ «مَثابَةً» قرار داديم. كلمه «مثابة» از ريشه «ثوب» به معناى بازگشت به حالت اوّل است. كعبه محلّ بازگشت و ميعادگاه همه مردم است، ميعادگاهى امن و مقدّس.
مقام ابراهيم جايگاهى است با فاصله تقريبى 13 متر از كعبه، كه بر حاجيان لازم است بعد از طواف خانه خدا، پشت آن دو ركعت نماز بگزارند و در آنجا سنگى قرار دارد كه حضرت ابراهيم براى بالا بردن ديوارهاى كعبه، بر روى آن ايستاده است و آن سنگ فعلًا در محفظه‌اى نگهدارى مى‌شود.
مراد از «عهد» در اين آيه دستور الهى است. «عهدنا» يعنى دستور داديم.
----
«1». در تفسير اطيب‌البيان به نقل از امالى طوسى آورده است: ابن مسعود از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى‌كند كه خداوند فرمود: «من سجد لصنم دونى، لا اجعله اماما ... انا و على‌بن ابى‌طالب لم يسجد احدنا لصنم قط» يعنى هر كس براى بتى سجده كند من او را امام و رهبر قرار نمى‌دهم ... و من و على بن ابى طالب، هيچكدام از ما هرگز به بت سجده نكرده است.
جلد 1 - صفحه 199
خداوند جسم نيست تا نيازمند خانه باشد. كلمه‌ى «بيتى» در اين آيه همانند «شهر الله» درباره ماه رمضان است كه به منظور كرامت بخشيدن به مكان يا زمانى خاصّ، خداوند آنرا به خود منسوب مى‌كند. ودر عظمت كعبه همين بس كه گاهى مى‌فرمايد: «بَيْتِيَ» خانه من.
گاهى مى‌فرمايد: «رَبَّ هذَا الْبَيْتِ» خداى اين خانه.
===پیام ها===
1- شخصيّت حضرت ابراهيم، شخصيّتى جهانى است. در آيه قبل، ابراهيم را امام براى همه‌ى مردم قرار داد و در اين آيه كعبه را ميعادگاه همه مردم قرار داده است. «جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ»
2- جامعه نيازمند امام و امنيّت است. در آيه‌ى قبل فرمود: «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» و در اين آيه مى‌فرمايد: «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً»
3- كسى كه در راه خداوند حاضر شود خود و همسر و فرزندش را تسليم نمايد، بايد تمام سرها در جاى پاى او براى خداوند به خاك برسد. «مصلّى» «1»
4- چون خانه از خداست؛ «بَيْتِيَ» خادم آن نيز بايد از اولياى او باشد. «طَهِّرا بَيْتِيَ»
5- زائران بيت‌اللّه را همين كرامت بس كه ابراهيم و اسماعيل، مسئول طهارت و پاكى آن بيت براى آنها بوده‌اند. «طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ ...»
6- عبادت با طهارت، پيوند دارد. «طَهِّرا ... وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ»
7- عبادت و نماز به قدرى مهم است كه حتّى ابراهيم و اسماعيل براى انجام مراسم آن مأمور پاكسازى مى‌شوند. «طَهِّرا بَيْتِيَ ... الرُّكَّعِ السُّجُودِ»
8- مسجدِ مسلمانان بايد پاكيزه و رغبت‌انگيز باشد. «طَهِّرا ... الرُّكَّعِ السُّجُودِ»
----
«1». مضمون حديثى كه در تفسير نورالثقلين، ج 1 ص 122، آمده است.
تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 200
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى‌ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ (125)
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ‌: و ياد بياور زمانى را كه قرار داديم خانه كعبه را، مَثابَةً لِلنَّاسِ‌: محل و جاى بازگشت براى مردم بر وجهى كه هر سال از اطراف و جوانب عالم متوجه آن شوند براى مناسك، و هر چند به آنجا آيند آرزوى آن داشته باشند كه بعد از مراجعت معاودت كنند. و در حديث وارد شده كه اراده برگشتن به آن مكان موجب زيادتى عمر است و قصد برنگشتن سبب نزديك شدن مرگ است. وَ أَمْناً: و نيز محل ايمنى است از عذاب آخرت، زيرا حج مكفر گناهان است. يا محل امن كه كسى را در آن نكشند و متعرض او نشوند، و اين مخصوص زمان اسلام نيست، بلكه قبل از اسلام هيچكس قاتل پدر خود را آنجا نمى‌كشت. وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى‌: و فراگيريد از مقام ابراهيم عليه السلام موضع نماز، يعنى مؤمنان را امر فرموديم بعد از آنكه شرافت حرم را دانستيد، فراگيريد از مقام حضرت ابراهيم عليه السلام محل نماز.
از حضرت صادق عليه السلام مروى است كه فرمود: امر واقع شده به نماز در مقام ابراهيم عليه السلام بعد از طواف‌ «1».
و نيز از آن حضرت مروى است كه: مقام ابراهيم عليه السلام سنگى است كه حضرت ابراهيم عليه السلام ايستاد بر آن، پس اثر قدمهاى آن حضرت در آن سنگ باقى ماند « «2»».
وَ عَهِدْنا إِلى‌ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ‌: و عهد نموديم، يعنى امر فرموديم‌
----
(1 و 2) تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 187.
تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 253
ابراهيم و اسماعيل عليه السلام را، أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ‌: اينكه پاك و پاكيزه سازيد خانه مرا از بتها و نجاستها و خباثتها و معاصى و از هر چه لايق آن نباشد.
لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ‌: براى طواف كنندگان اطراف آن و براى مجاور آن و اقامت كنندگان در آن يا معتكفان در آن. وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ: و براى ركوع كنندگان و سجده نمايندگان در آن، يعنى نماز گزاران.
در مهنج- مروى است كه حق تعالى در شبانه روز، صد و بيست رحمت به كعبه مى‌فرستند، شصت رحمت براى طواف كنندگان، و چهل براى نماز گزاران، و بيست براى نظر كنندگان. و نظر نمودن به كعبه عبادت است‌ «1».
تذكره: چنانچه حضرت ابراهيم و اسماعيل عليه السلام از جانب خدا مأمور شدند به تطهير خانه كعبه از اوثان، همچنين حضرت امير المؤمنين عليه السلام به فرموده حضرت رسالت نيز اين فرمان را بجا آورد و بر شانه حضرت بالا رفته خانه كعبه را از ارجاس و اوثان پاك ساخت. حسان بن ثابت در اين باب مدحى نموده كه در كتب مذكور است.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى‌ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ (125)
ترجمه‌
و هنگاميكه قرار داديم خانه را جاى بازگشت براى مردم و امن و آنكه بگيريد از مقام ابراهيم جاى نماز را و امر كرديم به ابراهيم و اسماعيل كه پاك كنيد خانه مرا براى طواف كنندگان و مقيمان و نمازگزاران..
تفسير
مثابه مرجع و محل عود است و در كافى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه كسيكه داخل حرم شود در صورتى كه پناهنده شده باشد بآن ايمن است از غضب الهى و آنچه داخل شود از حيوانات وحشى و پرنده ايمن است از راندن و ايذاء تا از حرم خارج شود و مقام ابراهيم سنگى است كه جاى قدم آنحضرت در آن باقى است و در تهذيب از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه مراد از اين نماز دو ركعت نماز طواف واجب است و در مجمع و عياشى از آنحضرت روايت نموده كه سه سنگ از بهشت نازل شده مقام ابراهيم و حجر بنى اسرائيل و حجر الاسود و قمى از آنحضرت روايت نموده است كه حضرت ابراهيم و اسماعيل (ع) مأمور شدند كه خانه كعبه را از لوث وجود اهل شرك پاك نمايند و در كافى و عياشى از آنحضرت روايت نموده است كه زنها بايد در وقت ورود بخانه غسل كنند و مردها سزاوار است پا و بدنشان از عرق و نجاست پاك باشد و با طهارت وارد شوند و باين آيه تمسك فرموده است و بنظر حقير تطهير اعم است از ظاهرى و باطنى و بايد بيت منزه باشد از نجاست و كثافت و ورود كافر و مسلمان محدث و ذكر دنيا و فتنه و فساد و آنچه‌
----
جلد 1 صفحه 171
منافى با عزت و عظمت و شرافت آن مقام است و ركع جمع راكع است و بمعناى برو افتادن براى سجود است و كنايه از نماز گذاردن ميباشد و صيغه و اتخذوا بفتح خاء نيز قرائت شده است و مقول قلناى محذوف يا مدخول آن مقدر است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذ جَعَلنَا البَيت‌َ مَثابَةً لِلنّاس‌ِ وَ أَمناً وَ اتَّخِذُوا مِن‌ مَقام‌ِ إِبراهِيم‌َ مُصَلًّي‌ وَ عَهِدنا إِلي‌ إِبراهِيم‌َ وَ إِسماعِيل‌َ أَن‌ طَهِّرا بَيتِي‌َ لِلطّائِفِين‌َ وَ العاكِفِين‌َ وَ الرُّكَّع‌ِ السُّجُودِ (125)
(و ياد كنيد زماني‌ ‌را‌ ‌که‌ خانه‌ كعبه‌ ‌را‌ ‌براي‌ مردم‌ مرجع‌ و محل‌ امن‌ قرار داديم‌ و ‌از‌ مقام‌ ابراهيم‌ نماز گاهي‌ بگيريد، و سفارش‌ نموديم‌ بابراهيم‌ و اسمعيل‌ ‌که‌ خانه‌ مرا ‌براي‌ طواف‌ كنندگان‌ و ساكنان‌ حرم‌ و ركوع‌ و سجود كنندگان‌ پاك‌ و مطهر سازيد) وَ إِذ جَعَلنَا عطف‌ ‌بر‌ إِذِ ابتَلي‌ و متعلق‌ بمحذوف‌ ‌است‌ ‌يعني‌ و اذكروا اذ جعلنا و مراد ‌از‌ جعل‌ ‌در‌ (جعلنا) جعل‌ تشريعي‌ ‌است‌ ‌که‌ اشاره‌ بامر بحج‌ ‌باشد‌ ‌که‌ مفاد ‌آيه‌ شريفه‌ وَ لِلّه‌ِ عَلَي‌ النّاس‌ِ حِج‌ُّ البَيت‌ِ مَن‌ِ استَطاع‌َ إِلَيه‌ِ سَبِيلًا«1» و ‌آيه‌ شريفه‌ وَ إِذ بَوَّأنا لِإِبراهِيم‌َ مَكان‌َ البَيت‌ِ، ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ وَ أَذِّن‌ فِي‌ النّاس‌ِ بِالحَج‌ِّ الاية«2» ميباشد، و مقصود جعل‌ تكويني‌ نيست‌ چنانچه‌ بعضي‌ ‌از‌ مفسرين‌ گمان‌ كرده‌اند و ‌در‌ توجيه‌ ‌آن‌ محتاج‌ بوجوه‌ ‌غير‌ مناسبه‌ شده‌اند، و مراد ‌از‌ البيت‌ كعبه‌ معظمه‌ ‌است‌ نه‌ مسجد الحرام‌ و نه‌ حرم‌ و نه‌ مكّه‌، بقرينه‌ ذيل‌ ‌آيه‌ أَن‌ طَهِّرا بَيتِي‌َ لِلطّائِفِين‌َ زيرا بيت‌ مطاف‌ ‌است‌ و ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ سوره‌ حج‌ ‌که‌ اشاره‌ شد نيز ‌اينکه‌ مفاد موجود ‌است‌ علاوه‌ ‌بر‌ اينكه‌ ظاهر لفظ بيت‌ همان‌ كعبه‌ ‌است‌، و ‌در‌ اخبار وارده‌ ‌از‌ ائمه‌ اطهار (ع‌) نيز بيت‌ بكعبه‌ تفسير بآنچه‌ ‌شده‌ چنانچه‌.
----
1‌-‌ سوره‌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 91
2‌-‌ سوره‌ حج‌ ‌آيه‌ 28
جلد 2 - صفحه 187
و «مثابة» اسم‌ مكان‌ ‌از‌ ثواب‌ بمعني‌ رجوع‌ ‌است‌ و مفسرين‌ گفتند مراد رجوع‌ بمكه‌ ‌است‌ مرّة ‌بعد‌ مرّة و ثيّب‌ نيز ‌از‌ همين‌ ماده‌ ‌است‌ و ‌آن‌ زني‌ ‌است‌ ‌که‌ مكرر وطي‌ ‌شده‌ ‌باشد‌ ولي‌ ظاهر اينست‌ ‌که‌ چون‌ بيت‌ بايد محل‌ رفت‌ و آمد مسلمين‌ جيلا ‌بعد‌ جيل‌ ‌باشد‌ و ‌هر‌ سال‌ بايد عده ‌از‌ مسلمانان‌ بخانه‌ كعبه‌ مشرف‌ شوند و آنجا ‌را‌ خالي‌ نگذارند ‌که‌ موجب‌ نزول‌ عذاب‌ ميشود چنانچه‌ صريح‌ اخبار ‌است‌ لذا فرموده‌ «بيت‌ ‌را‌ ‌براي‌ مردم‌ مثابة قرار داديم‌» و ‌اينکه‌ معني‌ مناسب‌ ‌با‌ جعل‌ تشريعي‌ ‌است‌ ‌که‌ مفاد ‌آن‌ وجوب‌ ‌است‌ و معلوم‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌هر‌ كس‌ يك‌ مرتبه‌ بيشتر واجب‌ نيست‌.
و مراد ‌از‌ «ناس‌» جميع‌ افراد بشر ‌از‌ مسلم‌ و كافر ‌است‌ ‌که‌ حكم‌ ‌با‌ شرائط مقرره‌ ‌بر‌ همه‌ واجب‌ ‌است‌.
و (امنا) عطف‌ ‌بر‌ مثابة ‌است‌ ‌که‌ مفعول‌ جعل‌ ‌است‌ همان‌ جعل‌ تشريعي‌ ‌يعني‌ واجب‌ ‌است‌ ‌بر‌ ‌هر‌ كسي‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ شرافت‌ ‌را‌ ‌براي‌ كعبه‌ حفظ كند و ‌هر‌ كس‌ ‌در‌ آنجا مأمون‌ ‌باشد‌ ‌حتي‌ ‌اگر‌ جاني‌ محكوم‌ بقتل‌ بمسجد الحرام‌ پناه‌ برد ‌تا‌ ‌از‌ حرم‌ خارج‌ نشود نميتوان‌ ‌او‌ ‌را‌ مجازات‌ نمود و ‌حتي‌ حيوانات‌ ‌في‌ الجمله‌ بايد ‌از‌ تعدي‌ مصون‌ باشند.
و چنانچه‌ متذكر شديم‌ مراد جعل‌ تكويني‌ نيست‌ زيرا بسياري‌ قتل‌ و خونريزي‌ها ‌در‌ حرم‌ واقع‌ ‌شده‌ ‌که‌ ‌با‌ جعل‌ تكويني‌ منافات‌ دارد مانند قصه‌ حجاج‌ ‌با‌ ‌إبن‌ زبير و نحو اينها.
(وَ اتَّخِذُوا) فعل‌ امر و معطوف‌ ‌بر‌ (اذكروا) مقدّر ‌است‌ ‌که‌ قبل‌ ‌از‌ (إِذ جَعَلنَا البَيت‌َ) تقدير گرفته‌ شد و همين‌ قرائت‌ سياهي‌ ‌است‌ نه‌ بفتح‌ خاء معجمه‌ چنانچه‌ بعضي‌ قرائت‌ نموده‌ و فعل‌ ماضي‌ گرفته‌اند.
(مِن‌ مَقام‌ِ إِبراهِيم‌َ) مراد ‌از‌ مقام‌ ابراهيم‌ همان‌ مقام‌ معروف‌ ‌است‌ ‌که‌
جلد 2 - صفحه 188
الان‌ نماز طواف‌ ‌در‌ ‌آن‌ گذارده‌ ميشود نه‌ اينكه‌ مراد مسجد الحرام‌ ‌ يا ‌ مكه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بعضي‌ ‌از‌ مفسرين‌ گمان‌ كرده‌اند و ‌در‌ اخبار ائمه‌ اطهار بهمان‌ مقام‌ معروف‌ تفسير ‌شده‌ و ‌در‌ همه‌ ‌آنها‌ تصريح‌ ‌شده‌ ‌که‌ ‌آن‌ موضعي‌ ‌است‌ ‌که‌ حضرت‌ ابراهيم‌ (ع‌) ‌بر‌ سنگ‌ ايستاد و جاي‌ پاي‌ ‌او‌ ‌در‌ سنگ‌ اثر كرد.
«مصلي‌» ‌يعني‌ محل‌ صلوة و نماز و مقصود ‌از‌ محل‌ نماز قرار دادن‌ مقام‌ ابراهيم‌ اينست‌ ‌در‌ جهت‌ موقف‌ ‌او‌ نماز گذارده‌ شود و مذهب‌ اماميه‌ طبق‌ اخبار وارده‌ ‌از‌ ائمه‌ طاهرين‌ اينست‌ ‌که‌ نماز واجب‌ ‌است‌ خلف‌ مقام‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ يمين‌ و يسار ‌آن‌ بقدر امكان‌ گزارده‌ شود چنانچه‌ ‌در‌ رسائل‌ مناسك‌ و كتب‌ فقهيه‌ مذكور ‌است‌.
وَ عَهِدنا إِلي‌ إِبراهِيم‌َ وَ إِسماعِيل‌َ أَن‌ طَهِّرا بَيتِي‌َ ‌يعني‌ عهد و پيمان‌ گرفتيم‌ ‌ يا ‌ امر كرديم‌ ابراهيم‌ و اسمعيل‌ ‌را‌ ‌که‌ خانه‌ مرا پاكيزه‌ كنيد و مراد ‌از‌ تطهير همان‌ تطهير ‌از‌ نجاسات‌ و كثافات‌ ‌است‌ نه‌ ‌از‌ اصنام‌ و بتها زيرا ‌در‌ زمان‌ ابراهيم‌ و اسمعيل‌ بتي‌ ‌در‌ كعبه‌ نبوده‌ ‌که‌ خانه‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌آن‌ پاك‌ كنند و اضافه‌ بيت‌ بخداوند ‌براي‌ تشريف‌ و احترام‌ كعبه‌ ‌است‌ ‌که‌ محل‌ّ عبادت‌ ‌از‌ طواف‌ و نماز و غيره‌ ‌است‌ چنانچه‌ مساجد ‌را‌ خانه‌هاي‌ ‌خدا‌ مي‌نامند و ‌از‌ قلب‌ مؤمن‌ بحرم‌ ‌خدا‌ تعبير ‌شده‌ ‌است‌.
لِلطّائِفِين‌َ وَ العاكِفِين‌َ وَ الرُّكَّع‌ِ السُّجُودِ طائفين‌ ‌يعني‌ حجاج‌ و معتمرين‌ ‌که‌ ‌براي‌ طواف‌ حج‌ و عمره‌ ‌ يا ‌ طواف‌هاي‌ مستحبه‌ بآنجا تشرّف‌ پيدا ميكنند و مراد ‌از‌ عاكفين‌ كساني‌ هستند ‌که‌ بمنظور اعتكاف‌ ‌در‌ مسجد الحرام‌ ‌در‌ آنجا اقامت‌ ميكنند نه‌ اينكه‌ مراد مقيمان‌ ‌در‌ مكّه‌ باشند، و ركع‌ جمع‌ راكع‌ و السجود جمع‌ ساجد ‌است‌ چنانچه‌ گفته‌اند ‌که‌ ‌هر‌ فعلي‌ ‌که‌ مصدرش‌ باين‌ وضع‌ ‌باشد‌ جايز ‌است‌ جمع‌ ‌براي‌ فاعل‌ آورد مثل‌ قعود و ركوع‌ و سجود و مراد نمازگزارانند نه‌ اينكه‌ خصوص‌ ركوع‌ و سجود مقصود ‌باشد‌ و ‌از‌ اينجهت‌ ‌با‌ واو عاطفه‌ ذكر
جلد 2 - صفحه 189
نشده‌ بلكه‌ بدون‌ فاصله‌ حرف‌ عطف‌ مذكور گرديده‌.
اخبار وارده‌: ‌از‌ كافي‌ و تهذيب‌ و تفسير عياشي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ نقل‌ كرده‌اند ‌که‌ سؤال‌ شد ‌از‌ كسي‌ ‌که‌ دو ركعت‌ نماز طواف‌ ‌را‌ ‌در‌ مقام‌ ابراهيم‌ فراموش‌ كرد! فرمود ‌اگر‌ ‌در‌ مكه‌ ‌است‌ برود نزد مقام‌ ابراهيم‌ بجاي‌ آورد و استشهاد فرمود باين‌ ‌آيه‌ وَ اتَّخِذُوا مِن‌ مَقام‌ِ إِبراهِيم‌َ مُصَلًّي‌ و ‌اگر‌ ‌از‌ شهر كوچ‌ كرده‌ ‌است‌ امر نميكنيم‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌که‌ برگردد.
و ‌از‌ ‌اينکه‌ حديث‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ مراد ‌از‌ مقام‌ ابراهيم‌ همين‌ مقام‌ معروف‌ ‌است‌ چنانچه‌ ذكر شد.
و ‌از‌ كافي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود خداوند عز و جل‌ ‌در‌ كتابش‌ ميفرمايد طَهِّرا بَيتِي‌َ لِلطّائِفِين‌َ وَ العاكِفِين‌َ وَ الرُّكَّع‌ِ السُّجُودِ «
فلينبغي‌ للعبد ‌ان‌ ‌لا‌ يدخل‌ مكّة الا و ‌هو‌ طاهر ‌قد‌ غسل‌ عرقه‌ و الاذي‌ و تطهّر
» و ‌از‌ ‌اينکه‌ حديث‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ مراد طهارت‌ ‌از‌ نجاسات‌ و كثافات‌ و تعبير ‌به‌ ينبغي‌ ‌براي‌ استحباب‌ دخول‌ مكه‌ ‌با‌ طهارت‌ ‌است‌ ‌از‌ جهت‌ احترام‌ خانه‌.
و ‌از‌ تفسير قمي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ حديث‌ مفصلي‌ ‌در‌ شرح‌ قصه‌ حضرت‌ ابراهيم‌ و ساره‌ و هاجر و اسمعيل‌ نقل‌ كرده‌ ‌که‌ خلاصه‌ ترجمه‌ ‌آن‌ اينست‌ ‌که‌ «چون‌ هاجر اسمعيل‌ ‌را‌ زائيد ساره‌ سخت‌ اندوهناك‌ شد ‌براي‌ اينكه‌ فرزندي‌ نزائيده‌ ‌بود‌ و باين‌ سبب‌ ابراهيم‌ ‌را‌ آزرده‌ و اندوهناك‌ مينمود ابراهيم‌ بخدا شكايت‌ نمود، خطاب‌ رسيد ‌که‌ زن‌ مانند دنده‌ انسان‌ كج‌ ‌است‌ ‌اگر‌ بخواهي‌ راست‌ كني‌ ميشكند و ‌اگر‌ رها كني‌ ‌از‌ ‌آن‌ برخوردار ميشوي‌، و امر شد ‌که‌ هاجر و اسمعيل‌ ‌را‌ ‌از‌ نزد ساره‌ ببرد، عرض‌ كرد پروردگارا آنان‌ ‌را‌ كجا ببرم‌! خطاب‌ شد بحرم‌ ‌من‌ و محل‌ امن‌ ‌من‌ و اول‌ بقعه ‌که‌ ‌در‌ زمين‌ آفريدم‌ ‌که‌ مكّه‌ ‌باشد‌ ‌پس‌ ابراهيم‌ هاجر و اسمعيل‌ ‌را‌ ‌از‌ شام‌ بزمين‌ مكه‌ برد و ‌در‌ موضع‌ بيت‌ فرود آورد
جلد 2 - صفحه 190
و چون‌ ‌با‌ ساره‌ عهد كرده‌ ‌بود‌ ‌که‌ پياده‌ نشود مراجعت‌ نمود هاجر ‌گفت‌ آيا ‌ما ‌را‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ زمين‌ ‌که‌ نه‌ همدم‌ و كشت‌ و آبي‌ هست‌ ميگذاري‌ و ميروي‌! ابراهيم‌ فرمود خدايي‌ ‌که‌ مرا امر نموده‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مكان‌ گذارم‌ ‌شما‌ ‌را‌ كفايت‌ ميكند، و هنگامي‌ ‌که‌ ‌در‌ مراجعت‌ ‌از‌ مكه‌ بكوه‌ ذي‌ طوي‌ رسيد عرض‌ كرد رَبَّنا إِنِّي‌ أَسكَنت‌ُ مِن‌ ذُرِّيَّتِي‌ بِوادٍ غَيرِ ذِي‌ زَرع‌ٍ عِندَ بَيتِك‌َ المُحَرَّم‌ِ رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ فَاجعَل‌ أَفئِدَةً مِن‌َ النّاس‌ِ تَهوِي‌ إِلَيهِم‌ وَ ارزُقهُم‌ مِن‌َ الثَّمَرات‌ِ لَعَلَّهُم‌ يَشكُرُون‌َ و چون‌ روز بلند شد اسمعيل‌ تشنه‌ گرديد هاجر ‌در‌ طلب‌ آب‌ بطرف‌ صفا رفت‌ و ‌در‌ وادي‌ ‌بين‌ صفا و مروه‌ سرابي‌ ‌در‌ نظرش‌ جلوه‌ نمود گمان‌ كرد آب‌ ‌است‌ و بطرف‌ ‌آن‌ ‌از‌ كوه‌ فرود آمد وقتي‌ بمروه‌ رسيد اسمعيل‌ ‌از‌ نظر ‌او‌ غائب‌ شد باز برگشت‌ ‌تا‌ بصفا رسيد و هفت‌ مرتبه‌ ‌بين‌ صفا و مروه‌ سعي‌ نمود و ‌در‌ مرتبه‌ هفتم‌ ‌که‌ بمروه‌ رسيد ديد آب‌ ‌از‌ زير دو پاي‌ اسمعيل‌ ظاهر شد برگشت‌ و اطراف‌ ‌آن‌ ‌را‌ رمل‌ جمع‌ نمود ‌تا‌ آب‌ ايستاد و ‌از‌ اينجهت‌ ‌آن‌ چشمه‌ ‌را‌ زمزم‌ نام‌ نهادند و طائفه‌ جرهم‌ ‌در‌ ذي‌ المجاز و عرفات‌ فرود آمده‌ بودند وقتي‌ ديدند طيور و وحوش‌ ‌بر‌ آبي‌ اجتماع‌ نموده‌اند بدنبال‌ ‌آن‌ آمده‌ و ديدند زني‌ ‌با‌ بچه‌اي‌ زير سايه‌ درختي‌ پهلوي‌ چشمه نشسته‌ ‌از‌ ‌او‌ پرسيدند ‌شما‌ كيستيد! ‌گفت‌ ‌من‌ مادر بچه‌ ابراهيم‌ خليل‌ الرحمن‌ و ‌اينکه‌ پسر اوست‌ خداوند امر فرموده‌ ‌که‌ ‌ما ‌را‌ ‌در‌ اينجا فرود آورد اجازه‌ خواستند ‌که‌ ‌در‌ نزديكي‌ ‌آنها‌ منزل‌ كنند ‌گفت‌ اجازه‌ ‌با‌ ابراهيم‌ ‌است‌ و چون‌ روز سوم‌ ابراهيم‌ بزيارت‌ ‌آنها‌ آمد هاجر جريان‌ ‌را‌ باو عرض‌ كرد و ‌او‌ اجازه‌ داد ‌پس‌ ‌آنها‌ خيمه‌هاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌آن‌ نزديكي‌ نصب‌ كرده‌ و ‌با‌ ‌آنها‌ مأنوس‌ شدند و چون‌ اسمعيل‌ براه‌ افتاد طايفه‌ جرهم‌ ‌هر‌ كدام‌ يك‌ گوسفند و دو گوسفند باو بخشيدند و هاجر و اسمعيل‌ بوسيله‌ ‌آنها‌ امرار معاش‌ مينمودند ‌تا‌ اينكه‌ اسمعيل‌ بحدّ بلوغ‌ رسيد، خداوند ابراهيم‌ ‌را‌ امر فرمود ‌که‌ خانه‌ ‌او‌ ‌را‌ بنا كند، و جبرئيل‌
جلد 2 - صفحه 191
موضع‌ ‌آن‌ ‌را‌ معين‌ نمود و ابراهيم‌ بنا نمود و حجر الاسود ‌را‌ ‌در‌ موضع‌ ‌خود‌ نهاد و دو باب‌ ‌براي‌ خانه‌ قرار داد دري‌ بطرف‌ مشرق‌ و دري‌ بطرف‌ مغرب‌ ‌که‌ ‌آن‌ ‌را‌ مستجار مينامند و سقف‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌از‌ درخت‌ پوشانيد و هاجر كساي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌در‌ ‌آن‌ آويخت‌ ‌پس‌ چون‌ ‌از‌ بنا فارغ‌ شدند ابراهيم‌ و اسمعيل‌ حج‌ بجاي‌ آوردند و روز هشتم‌ ذي‌ حجه‌ جبرئيل‌ نازل‌ شد و ‌گفت‌ آب‌ برداريد زيرا ‌در‌ مني‌ و عرفات‌ آب‌ نيست‌ و لذا ‌اينکه‌ روز ترويه‌ ناميده‌ شد و سپس‌ آنان‌ ‌را‌ بمني‌ برد و شب‌ ‌را‌ آنجا بيتوته‌ نمودند و ابراهيم‌ چون‌ ‌از‌ بناي‌ خانه‌ فارغ‌ شد عرض‌ كرد رَب‌ِّ اجعَل‌ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارزُق‌ أَهلَه‌ُ مِن‌َ الثَّمَرات‌ِ مَن‌ آمَن‌َ مِنهُم‌ الاية حضرت‌ صادق‌ فرمود ‌يعني‌ آنان‌ ‌را‌ ‌از‌ ثمرات‌ قلوب‌ برخوردار فرما ‌يعني‌ محبت‌ آنان‌ ‌را‌ ‌در‌ دل‌ مردم‌ قرار ده‌ ‌تا‌ ‌با‌ ‌آنها‌ انس‌ بگيرند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 125)- عظمت خانه خدا! بعد از اشاره به مقام والای ابراهیم در آیه قبل، در این آیه به بیان عظمت خانه کعبه که به دست ابراهیم ساخته و آماده شد پرداخته، می‌فرماید: «به خاطر بیاورید هنگامی را که خانه کعبه را «مثابة» (محل بازگشت و توجه) مردم قرار دادیم و مرکز امن و امان» (وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً).
از آنجا که خانه کعبه مرکزی بوده است برای موحدان که همه سال به سوی آن رو می‌آوردند، نه تنها از نظر جسمانی که از نظر روحانی نیز بازگشت به توحید و فطرت نخستین می‌کردند، از این رو به عنوان «مثابة» معرفی شده، اما این که خانه کعبه از طرف پروردگار به عنوان یک پناهگاه و کانون امن و امان اعلام شده، می‌دانیم: در اسلام مقررات شدیدی برای اجتناب از هر گونه نزاع و کشمکش و جنگ و خونریزی در این سرزمین مقدس وضع شده است، بطوری که نه تنها افراد انسان بلکه حیوانات و پرندگان نیز در آنجا در امن و امان به سر می‌برند و این در حقیقت اجابت یکی از درخواستهایی است که ابراهیم از خداوند کرد.
سپس اضافه می‌کند: «از مقام ابراهیم نمازگاهی برای خود انتخاب کنید» (وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّی). و آن همان مقام معروف ابراهیم است که محلی است در نزدیکی خانه کعبه و حجّاج بعد از انجام طواف به نزدیک آن می‌روند و نماز طواف بجا می‌آورند.
سپس اشاره به پیمانی که از ابراهیم و فرزندش اسماعیل در باره طهارت خانه کعبه گرفته است می‌فرماید: و می‌گوید: «ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان (نماز گزاران) پاکیزه دارند» (وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ).
منظور از طهارت و پاکیزگی در اینجا پاک ساختن ظاهری و معنوی این خانه
ج1، ص122
توحید از هر گونه آلودگی است.
چرا خانه خدا! در آیه فوق از خانه کعبه به عنوان «بَیْتِیَ» (خانه من) تعبیر شده در حالی که روشن است خداوند نه جسم است و نه نیاز به خانه دارد، منظور از این اضافه همان «اضافه تشریفی» است به این معنی که برای بیان شرافت و عظمت چیزی آن را به خدا نسبت می‌دهند، ماه رمضان را «شهر اللّه» و خانه کعبه را «بیت اللّه» می‌گویند.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس