النجم ٢٤

از الکتاب
کپی متن آیه
أَمْ‌ لِلْإِنْسَانِ‌ مَا تَمَنَّى‌

ترجمه

یا آنچه انسان تمنّا دارد به آن می‌رسد؟!

|آيا انسان بدانچه تمنا كند مى‌رسد
مگر انسان آنچه را آرزو كند دارد؟
آیا برای آدمی هر چه آرزو کند حاصل می‌شود؟
مگر برای انسان آنچه را [چون حاجت بخشی بتان و شفاعت آنان] آرزو می کند، فراهم است؟ ….
آيا هر چه آدمى آرزو كند برايش حاصل است؟
یا مگر انسان راست هر چه آرزو کند؟
مگر براى آدمى هر چه آرزو كند فراهم است؟ [هرگز!]
مگر آنچه انسان آرزو کند به آن می‌رسد و خواهد داشت؟!
برای انسان است آنچه را آرزو کرد؟
یا انسان را است آنچه آرزو کند

Or is the human being to have whatever he desires?
ترتیل:
ترجمه:
النجم ٢٣ آیه ٢٤ النجم ٢٥
سوره : سوره النجم
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَا تَمَنّی»: آنچه خواسته است. یعنی انسان هر چه بخواهد، نباید که چنان پیش بیاید و بشود. مراد این است که چشم طمع ایشان به شفاعت بتها بیجا است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى «24» فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولى‌ «25»

آيا (مى‌پنداريد كه) انسان، به هر چه آرزو دارد مى‌رسد؟ پس آخرت و دنيا براى خداوند است.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى «24»

بعد از آن به جهت انكار تمنى ايشان بر شفاعت بتان فرمايد:

أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى‌: «ام منقطعه» بلكه آيا آدمى را يعنى كافر راست آنچه آرزو برد. مراد آنكار است، يعنى نيست مر او را هرچه آرزو كند از شفاعت بتان و غير آن از اعتقاد باطل.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ لَكُمُ الذَّكَرُ وَ لَهُ الْأُنْثى‌ «21» تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزى‌ «22» إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى‌ «23» أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى «24» فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولى‌ «25»

وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْنِي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى‌ «26» إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى‌ «27» وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً «28» فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَياةَ الدُّنْيا «29» ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدى‌ (30)


جلد 5 صفحه 89

ترجمه‌

آيا براى شما ذكور و براى او اناث است‌

اين در اين هنگام قسمتى ناروا و دور از عدالت است‌

نيستند آنها جز اسمهائى كه نام نهاده‌ايد آنها را شما و پدرانتان نفرستاده است خدا بر آن هيچ دليلى پيروى نميكنند مگر گمان و آنچه را كه ميل دارد نفسها و ميخواهد دلهاشان و بتحقيق آمد آنها را از جانب پروردگارشان موجبات هدايت‌

آيا براى انسان است آنچه آرزو كند

پس مر خدا را است آخرت و دنيا

و چه بسا از فرشتگانند در آسمانها كه فائده ندارد شفاعتشان چيزى مگر بعد از آنكه اذن دهد خدا به هر كه بخواهد و به پسندد

همانا آنانكه ايمان نميآورند بآخرت نام مى‌نهند فرشتگان را مانند نام نهادن براى دختران‌

و نيست براى آنها بآن هيچ دانش و يقينى پيروى نميكنند مگر گمان را و همانا گمان بى‌نياز نميكند از حقيقت و واقع چيزى را

پس روى بگردان از آنكه رو گردان شد از ياد ما و نخواست مگر زندگانى دنيا را

اينست بهره و نهايت وسعشان از علم و دانش همانا پروردگار تو داناتر است بآنكه گمراه شد از راه او و او داناتر است بآنكه هدايت يافت.

تفسير

در آيات سابقه اشاره شد كه مشركين عرب بتهائى داشتند كه عبادت ميكردند آنها را براى تقرّب بخدا بعنوان آنكه مصوّر بصور ملائكه كه دختران خدايند ميباشند و براى آنها اسمائى از اسماء خدا و غير آن مشتق نموده آنانرا بآن نامها ميخواندند مانند لات كه گفته شده مشتق از اللّه است و عزّى كه مشتق از عزيز و تأنيث أعزّ است و منات كه مشتق از منئه و بمعناى قربانگاه است چون در كنار آن قربانى مينمودند چنانچه در منى قربانى ميشود و باين اسم خوانده شده و اين اسماء بملاحظه وجود علامت تأنيث در آنها مناسب با دختران است لذا خداوند علاوه بر طعن سابق در اين آيات بآنها طعنه زده كه شما با آنكه از دختران ننگ و عار داريد چگونه براى خودتان پسران را اختيار نموديد و براى خدا دختران را الحقّ تقسيم نارواى جائرانه و برخلاف عدالتى كرديد كه قسمت خدا را از فرزند دختر و سهم خودتان را پسر قرار داديد ولى چيزى كه هست آنستكه آنچه شما تصوّر نموده‌ايد فقط در عالم خيال شما مصوّر شده و آنچه اعتقاد نموده‌ايد در


جلد 5 صفحه 90

خارج واقعى ندارد خدا نه پسر دارد نه دختر و ملائكه نه دخترند و نه باين هياكل و اين بتها نه لايق پرستشند و نه پرستش آنها مقرّب بخدا است اينها فقط نامهائى هستند كه شما و پدرانتان جعل نموده‌ايد بخيال خودتان بدون آنكه دليل و برهانى از طرف خداوند براى آن نازل يا از عقل بآن حاكم شده باشد و متابعت و پيروى نميكنند مشركين مگر گمان باطل ناشى از تقليد پدران و هواى نفس خودشان را با آنكه هدايت الهيه و راهنماى حقيقى از طرف پروردگارشان كه قرآن مجيد و پيغمبر خاتم باشد براى ارائه حق و حقيقت بآنها آمده است ولى از احكام آندو سرپيچى مينمايند آيا تصوّر ميكنند آنچه دلخواه انسان باشد و آرزوى آنرا داشته باشد در خارج تحقّق پيدا ميكند آيا عبادت بت مقرّب بخدا ميشود و بتها قادر بر شفاعت آنها ميشوند و ببهشت ميروند نه چنين است اختيار امور دنيا و آخرت با خدا است بهر كس هر چه بخواهد ميدهد و كسيرا حق چون و چرا نيست چه بسيار از ملائكه هستند در آسمانها كه حق شفاعت از كسى ندارند و شفاعت آنها بهيچ وجه مفيد نيست بر فرض شفاعت كنند مگر خدا بخواهد بيكى از آنها اذن شفاعت دهد و به‌پسندد او را براى اين مقام يا مگر خدا بخواهد ملائكه از كسى شفاعت كنند و راضى شود از او بايمان و محبّت اهل بيت پس چگونه ممكن است ملائكه شفاعت نمايند از كسانيكه براى خدا شريك قرار دادند در ستايش و پرستش اينها كه ايمان كامل و اعتقاد يقينى بآخرت ندارند و ميگويند بعد از مردن و خاك شدن چگونه ما دو مرتبه زنده ميشويم و از اوضاع و احوال آن عالم بى‌خبرند چگونه براى ملائكه اسم‌گذارى مينمايند بأسمائى كه مناسب با زنان است و ميگويند دختران خدايند اينها علم و دانش ندارند قول و فعلشان از روى معرفت و يقين نيست لذا ميگويند بر فرض قيامتى باشد بتها از ما شفاعت ميكنند و در اين عقائد پيروى از گمان و مظنّه مينمايند و گمان هيچگاه جاى يقين را نميگيرد و حقائق اشياء را جز بعلم نتوان ادراك نمود از دعوت و اصرار بر هدايت اين قبيل اشخاص كه بكلّى از ياد خدا غافل و منهمك در لذائذ دنيا شده‌اند بايد صرف نظر نمود مقدار و مبلغ علم و دانش آنها همين است كه مانند حيوانات‌


جلد 5 صفحه 91

بخورند و بنوشند و از آتيه خود بى‌خبر باشند خدا بهتر ميداند و ميشناسد گمراهانى را كه قابل هدايت نيستند و كسانيرا كه هستند اگر بخواهد آنها را هدايت ميفرمايد وظيفه پيغمبر فقط ابلاغ است كه بعمل آمده خداوند هم در دنيا يا آخرت بدكارانرا بجزاى اعمال و عقائدشان خواهد رسانيد و السلام على من اتّبع الهدى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَم‌ لِلإِنسان‌ِ ما تَمَنّي‌ «24» فَلِلّه‌ِ الآخِرَةُ وَ الأُولي‌ «25»

أَم‌ لِلإِنسان‌ِ ما تَمَنّي‌ انسان‌ ‌در‌ غاية ضعف‌ ‌است‌ قدرت‌ ندارد ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ تمنّي‌ كند بتواند دست‌ بياورد و ‌تا‌ مشيّت‌ حق‌ تعلق‌ نگيرد و الّا تمام‌ دولت‌ و سلطنت‌ و رياست‌ و صحّت‌ و جاه‌ و جلال‌ طالب‌ هستند وَ خُلِق‌َ الإِنسان‌ُ ضَعِيفاً نساء آيه 32 انسان‌ ‌با‌ تمام‌ قدرت‌ و توانايي‌ تحت‌ قدرت‌ الهسيت‌ و مشيت‌ ‌او‌ فَلِلّه‌ِ الآخِرَةُ وَ الأُولي‌

جلد 16 - صفحه 332

‌در‌ آخرت‌ حكم‌ حكم‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ قابليت‌ دارد بهشت‌ ميبرد و ‌هر‌ ‌که‌ استحقاق‌ دارد جهنّم‌ بدون‌ قابليت‌ بهشت‌ نميبرد بدون‌ استحقاق‌ عذاب‌ نمي‌كند ‌اينکه‌ آلهه مشركين‌ و بزرگان‌ ‌آنها‌ ‌که‌ بعضي‌ نظر بآنها دارند و بآنها اميدوارند. لَن‌ يَخلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجتَمَعُوا لَه‌ُ وَ إِن‌ يَسلُبهُم‌ُ الذُّباب‌ُ شَيئاً لا يَستَنقِذُوه‌ُ مِنه‌ُ ضَعُف‌َ الطّالِب‌ُ وَ المَطلُوب‌ُ حج‌ آيه 72. و امّا ‌در‌ دنيا غناء و فقر صحّت‌ و مرض‌ عزّت‌ و ذلت‌ حيات‌ و موت‌ خلق‌ و رزق‌ ده‌ فعل‌ ‌است‌ مختص‌ بذات‌ اقدس‌ ‌او‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 24)- قرآن همچنان خرافه بت‌پرستی را تعقیب و محکوم می‌کند.

نخست به آرزوهای بی‌اساس بت‌پرستان و انتظاراتی که از بتها داشتند پرداخته، می‌گوید: «آیا آنچه انسان تمنا دارد به آن می‌رسد»؟! (أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّی).

آیا ممکن است این اجسام بی‌روح و بی‌ارزش به شفاعت او در پیشگاه خدا برخیزند؟ و یا در مشکلات و گرفتاریها در دنیا و آخرت به او پناه بدهند؟

ج4، ص587

نکات آیه

۱ - عجز و ناتوانى انسان، در دستیابى به تمامى تمنیات و آرزوهاى خویش (أم للإنسن ما تمنّى) استفهام در عبارت «أم للإنسان» انکارى است; یعنى، «لیس للإنسان ماتمنّى».

۲ - ناکامى مشرکان، در برآمدن آرزوها و خواسته هاى شان از بت ها (أفرءیتم اللّ-ت و العزّى ... أم للإنسن ما تمنّى) از ارتباط این آیه با آیات پیشین، چنین استفاده مى شود که مشرکان، از بت ها انتظارات و توقعاتى داشتند و در این آیه از نافرجامى آن تمنیات سخن به میان آمده است.

۳ - وحى و رسالت، در راستاى رشد و تکامل انسان; و نه برآوردن تمنیات هواپرستانه او * (و لقد جاءهم من ربّهم الهدى . أم للإنسن ما تمنّى) برداشت یاد شده بدان احتمال است که: الف) مراد از «الهدى» در آیه پیش، وحى و رسالت باشد. ب) آیه «أم للإنسان...» با «و لقد جاءهم من ربّهم...» مرتبط باشد; یعنى، انسان نباید انتظار آن را داشته باشد که آمال هواپرستانه اش، در شریعت ارضا شود.

موضوعات مرتبط

  • آرزو: عجز از تحقق آرزو ۱
  • انسان: عجز انسان ۱; عوامل تکامل انسان ۳
  • مشرکان: رد آرزوى مشرکان ۲
  • نبوت: فلسفه نبوت ۳
  • وحى: فلسفه وحى ۳

منابع