الشعراء ٦

از الکتاب
کپی متن آیه
فَقَدْ کَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ‌ أَنْبَاءُ مَا کَانُوا بِهِ‌ يَسْتَهْزِءُونَ‌

ترجمه

آنان تکذیب کردند؛ امّا بزودی اخبار (کیفر) آنچه را استهزا می‌کردند به آنان می‌رسد!

همانا [آن را] تكذيب كردند، پس به زودى اخبار آنچه مسخره‌اش مى‌كردند بديشان خواهد رسيد
[آنان‌] در حقيقت به تكذيب پرداختند، و به زودى خبر آنچه كه بدان ريشخند مى كردند، بديشان خواهد رسيد.
همانا این کافران آیات خدا را تکذیب کردند و به زودی خبر آنچه بدان استهزاء می‌کنند به آنان خواهد رسید.
همانا [آیات و وعده های ما را] تکذیب کردند [تا جایی که آنها را به مسخره گرفتند] پس به زودی خبرهای [مهم] آنچه که آن را مسخره می کردند [از حقّانیّت آیات، وعده های ما و تحقّق عذاب های دنیایی و آخرتی] به آنان می رسد.
پس تكذيبش كردند. زودا كه خبر آن چيزهايى كه مسخره‌اش مى‌كردند به ايشان برسد.
به راستی که آن را دروغ انگاشتند، زودا که خبر [و نتیجه‌] آنچه ریشخندش می‌کردند برایشان بیاید
همانا تكذيب كردند پس زودا كه خبرهاى آنچه مسخره‌اش مى‌كردند- از رستاخيز و پاداش و كيفر و بهشت و دوزخ- بديشان رسد.
آنان (آیات قرآنی را) دروغ می‌نامند، و هرچه زودتر خبر (مجازات) چیزی که بدان استهزاء و تمسخر می‌کنند بدیشان خواهد رسید (و کیفر کمرشکن و دردناک کار خود را خواهند دید).
همواره بس به تکذیب پرداختند و به زودی خبرهای مهمی که بدان ریشخند می‌کرده‌اند، بدیشان خواهد رسید.
همانا تکذیب کردند پس زود هست بیایدشان داستانهای آنچه بودند بدان استهزاکنان‌

They have denied the truth, but soon will come to them the news of what they ridiculed.
ترتیل:
ترجمه:
الشعراء ٥ آیه ٦ الشعراء ٧
سوره : سوره الشعراء
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَنبَآءُ»: اخبار. مراد کیفرهای سختی است که در این جهان و آن جهان دامنگیر آنان می‌شود (نگا: انعام / و .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبؤُا ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «6»

پس آنان تكذيب كردند، و به زودى اخبار (كيفر) آنچه را كه به مسخره مى‌گرفتند به آنان خواهد رسيد.

جلد 6 - صفحه 296

نکته ها

در اين آيات براى كفّار سه خصلت بيان شده است: اعراض، تكذيب، استهزا. آرى انسان به تدريج و گام به گام به سقوط كشيده مى‌شود، ابتدا به حقّ بى‌اعتنايى و اعراض مى‌كند، سپس آن را تكذيب و آن گاه حقّ را مسخره مى‌كند. ولى بدترين حالت و صفت انسان، مسخره كردن حقّ است، لذا در اين آيه مى‌فرمايد: در آينده، خبرهاى مسخره كردن آنان به آنها خواهد رسيد. و نمى‌فرمايد: كيفر اعراض و تكذيب به آنان خواهد رسيد.

پیام ها

1- قرآن به تدريج نازل شده است. ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ ... مُحْدَثٍ‌

2- تذكّرهاى قرآن، يكى از الطاف دائمى خداوند است. «ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ»

3- هيچ تذكّرى در افراد سنگدل، كارساز نيست. «مِنْ ذِكْرٍ»

4- خداوند با تذكّر، تكرار ونوآورى، با كفّار اتمام حجّت مى‌كند. ذِكْرٍ ... مُحْدَثٍ‌

5- انسان نبايد به سنّت‌هاى كهن خود آن گونه دلبستگى داشته باشد كه هر حرف تازه‌اى را بشنود با آنكه حقّ است، باور نكند. ذِكْرٍ ... مُحْدَثٍ‌ ... عَنْهُ مُعْرِضِينَ‌

6- دين، عامل هوشيارى است، نه تخدير. «مِنْ ذِكْرٍ»

7- گروهى از مردم به جاى پذيرش حقّ، از قبل راه لجاجت را انتخاب كرده‌اند.

(اعراض ودورى از حقّ، شيوه دائمى گروهى از مردم است). «كانُوا»

8- اعراضى كه برخاسته از استكبار وتكذيب باشد، خطرناك است. «مُعْرِضِينَ‌- كَذَّبُوا»

9- بى‌اعتنايى به خطرها و كيفرهاى آينده رمز قهر الهى است. «أَنْباءُ ما كانُوا»

10- آنان كه حقّ و پيروان آن را مسخره مى‌كنند، كارشان بى‌پاسخ نخواهد ماند.

«ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ» (يا در دنيا، يا در هنگام مرگ، يا در برزخ، يا در رجعت و يا در قيامت پاسخ كارهاى زشت خود را خواهند ديد.)

تفسير نور(10جلدى)، ج‌6، ص: 297

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبؤُا ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «6»


«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 431. چاپ كتابفروشى اسلاميّه.

«2». تفسير ابو الفتوح رازى، ج 8، ص 327. چاپ كتابفروشى اسلاميّه.

جلد 9 - صفحه 396

بعد از آن وصف ديگر آنها را بيان فرمايد:

فَقَدْ كَذَّبُوا: پس بتحقيق تكذيب كردند قرآن را بعد از اعراض نمودن ايشان و اصرار كردند در تكذيب بر وجهى كه در استهزاء و سخريه آن كوشيدند.

فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبؤُا ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ‌: پس زود باشد كه بيايد ايشان را در وقت مرگ يا روز بعث خبرهاى آنچه بودند كه بدان استهزاء مى‌كردند و باور نمى داشتند از بعث و نشور و بهشت و جهنم و ثواب و عقاب، يعنى در آن وقت بر ايشان حقيقت اين امور موعود ظاهر گردد، بر راستى آن دانا شوند، و آن هنگام حسرت و پشيمانى ايشان را نفع ندهد. «1» تنبيه: حق تعالى وصف فرمود كفار را به اعراض اولا، و به تكذيب ثانيا، و به استهزاء ثالثا؛ با آنكه غرض يكى است، يعنى اعراض آنها به جهت بيان اختلاف اعراض باشد، يعنى هنگامى كه اعراض نمودند از قرآن، پس تكذيب كردند به آن، و نزد اين حال قدر و منزلت قرآن در نظر آنان خفيف و سبك شده، زبان به استهزاء و سخريه به آن دراز نمودند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

طسم «1» تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2» لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «3» إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ «4»

وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ كانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ «5» فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبؤُا ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «6» أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ «7» إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «8» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «9»

ترجمه‌

اين آيتهاى كتاب واضح كننده است‌

شايد تو باشى هلاك كننده خودت را از براى آنكه نشوند مؤمنان‌

اگر خواهيم فرو فرستيم بر آنها از آسمان علامتى پس گردد گردنهاشان براى آن افتادگان‌

و نميآيد آنها را هيچ ذكرى از خداى بخشنده، تو پديد آورده شده مگر آنكه باشند از آن روى گردانندگان‌

پس بتحقيق تكذيب نمودند پس زود باشد كه بيايد آنها را خبرهاى آنچه بودند كه بآن استهزاء ميكردند

آيا و نگاه نكردند بزمين كه چه قدر رويانديم در آن از هر صنفى نيكو

همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان‌

و همانا پروردگار تو هر آينه او است تواناى مهربان.

تفسير

در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه چون طسم نازل شد پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فرمود كه طاء طور سينا و سين اسكندريه و ميم مكه است و قمى ره فرموده طسم از حروف اسم اعظم خدا است و در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه طسم معناى آن انا الطّالب السّميع المبدى المعيد است و تحقيق حقيق راجع بفواتح السور در اول سوره بقره گذشت و نيز نقل شده كه طاء اشاره بشجره طوبى و سين كنايه از سدرة المنتهى و ميم خطاب بمحمد مصطفى صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است‌


جلد 4 صفحه 97

و بعيد نيست چون فرموده اين آيات كتاب مبين است كه بيان كننده معارف و احكام است و صدق آن واضح است و پس از آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را مخاطب قرار داده و براى تسليت خاطرش فرموده جاى اين احتمال هست كه تو خود را بهلاكت اندازى و بكشى براى آنكه اهل مكه ايمان بآن نميآورند چرا اين اندازه خود را بمشقّت مياندازى ما اگر بخواهيم آنها مجبور بايمان شوند نازل مينمائيم بر آنها از آسمان علامت عذاب يا اثر شگفت‌آورى را كه گردنهاى گردنكشان در برابر آن بزير آيد و همه آنها قهرا مطيع و منقاد گردند ولى ما ميخواهيم آنها آشنا بوظائف خود شوند و از روى علم و معرفت عبادت و بندگى كنند و باراده و اختيار از معاصى اجتناب نمايند تا مستحق بهشت شوند لذا بتدريج آياتى براى تذكّر آنها ميفرستيم ولى مع الأسف نيامد نزد آنها هيچ آيات قرآن تازه واردى كه موجب تذكر آنها باشد در صورت توجه از طرف خداوند رحمن مگر آنكه آنها از آن رو گردان شدند و نسبت خضوع بأعناق با آنكه صفت خود آنها است يا براى ظهور اين صفت از آنها در اعناق است يا از اعناق رؤساء و گردنكشان آنها اراده شده يا مراد انكسار و افتادگى اعناق است و چون جزء آنها است با آن معامله ذوى العقول در جمع شده و در چند روايت از ائمه اطهار عليهم السلام كلمه آيه بعلائم حتمى ظهور صاحب الامر عليه السّلام از قبيل صيحه آسمانى و توقف خورشيد در نيمه روز و خروج روى و سينه‌ئى از قرص آن و نداى منادى از آسمان با صوت عالمگير همه براى بشارت بظهور آنحضرت بأسم و رسم و امر به تبعيّت از او كه جاى شك و شبهه براى احدى باقى نماند و اعناق معاندين خاضع شود منطبق گشته و آيه شريفه با آن واقعه تطبيق شده است در هر حال كفار مكه تمام آيات سابقه و لاحقه را تكذيب نمودند و بآن اكتفا ننمودند بلكه مسخره و استهزاء هم كردند لذا خداوند فرموده در آتيه نزديكى بآنها معلوم خواهد شد و خبردار ميشوند كه حق با كه بوده و چه كتابى قابل تصديق و تعظيم است و چه كس لايق استهزاء و تخفيف و بر بيشتر از آنها امر در دنيا مكشوف گرديد و ببقيّه در آخرت مكشوف خواهد شد و باز براى متذكر شدن آنها بنعمت و قدرت الهى فرموده آيا نظر ننمودند بزيادى ميوه‌هاى گوناگون و گلهاى‌


جلد 4 صفحه 98

رنگارنگ كه ما در زمين براى آنها رويانديم و دلالت بر قدرت تامّ و نعمت عامّ ما دارد و خوب و پسنديده و پر فائده است چون زوج در اين مقامات بر صنف اطلاق ميشود و از كريم در اين موارد حسن و صفا و كثرت نفع اراده ميگردد و آنها بجاى حق شناسى ناسپاسى كردند و بيشتر آنها بآيات ما ايمان نياوردند با آنكه دلالت اين صنع بر وجود صانع حكيم قادر تواناى ارجمند مهربان واضح و آشكار است و لذا با آنكه ميتواند بزودى از آنها انتقام بكشد مجازات آنها را بروز جزاى مقدّر در دنيا يا آخرت انداخته و تعجيل در عقوبت نفرموده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَقَد كَذَّبُوا فَسَيَأتِيهِم‌ أَنبؤُا ما كانُوا بِه‌ِ يَستَهزِؤُن‌َ «6»

‌پس‌ ‌به‌ تحقيق‌ تكذيب‌ كردند ‌پس‌ زود ‌باشد‌ ‌که‌ بيايد ‌آنها‌ ‌را‌ خبرهايي‌ ‌که‌ بودند باو استهزا مي‌كردند.

(فَقَد كَذَّبُوا) تكذيب‌ قرآن‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ نيست‌ و بافته‌هاي‌ پيغمبر ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ديگران‌ فرا گرفته‌ و تكذيب‌ ‌رسول‌ ‌که‌ ساحر و جادوگر و كذاب‌ و مفتريست‌ و تكذيب‌ معاد ‌که‌ بعث‌ و نشر و حشري‌ نيست‌ و تكذيب‌ احكام‌ و دستورات‌ دين‌ ‌که‌ تمام‌ دروغ‌ ‌است‌ و شاهد ‌بر‌ ‌اينکه‌ عموم‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌است‌ ‌که‌ مي‌فرمايد: فَقَد كَذَّبُوا بِالحَق‌ِّ (سوره‌ انعام‌ ‌آيه‌ 5).

(فَسَيَأتِيهِم‌) عذابها و بليات‌ وارده‌ ‌بر‌ ‌آنها‌، دنيوية و اخروية.

(انباؤ) خبرهايي‌ ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ داده‌ ‌شده‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ معجزات‌ قرآني‌ ‌است‌ ‌که‌ خبر ‌از‌ آينده‌ مي‌دهد: ‌از‌ عظمت‌ اسلام‌ و تسلط ‌بر‌ كفر و شرك‌ و ‌از‌ عقوبات‌ وارده‌ ‌بر‌ كفار: ‌از‌ قتل‌ و اسارت‌ و ذلت‌ و خفت‌ و ‌غير‌ اينها ‌در‌ دنيا و عقوبات‌ اخروي‌: ‌از‌ حال‌ نزع‌ و قبر و برزخ‌ و صفحه قيامت‌ و جهنم‌ و خلود ‌در‌ عذاب‌.

(ما كانُوا بِه‌ِ يَستَهزِؤُن‌َ) استهزاء و سخريه‌ و متلك‌ و نسبتهاي‌ ناروا ‌که‌ ‌بر‌ قرآن‌ مي‌كردند و مي‌گفتند و ‌به‌ پيغمبر اكرم‌ همين‌ استهزاء مورث‌ كفر مي‌شود و امروز بسياري‌ ‌به‌ احكام‌ دين‌

جلد 14 - صفحه 6

و ‌به‌ علماء و ‌به‌ مقدسات‌ دين‌ دارند استهزاء مي‌كنند و بواسطه‌ ‌اينکه‌ مرتد و كافر مي‌شوند و احكام‌ كفر و ارتداد ‌بر‌ ‌آنها‌ بار مي‌شود ‌از‌ نجاست‌ بدن‌ و بطلان‌ عقد ازدواج‌ و جدايي‌ زوجه‌ بدون‌ طلاق‌ ‌که‌ بايد چهار ماه‌ و ده‌ روز عده‌ وفات‌ نگه‌ دارد و شوهر اختيار كند و وجوب‌ قتل‌ و ‌در‌ حين‌ موت‌ ‌که‌ ملائكه‌ قابض‌ ارواح‌ ‌به‌ ‌آنها‌ مي‌گويند، چنانچه‌ مي‌فرمايد: وَ لَو تَري‌ إِذِ الظّالِمُون‌َ فِي‌ غَمَرات‌ِ المَوت‌ِ وَ المَلائِكَةُ باسِطُوا أَيدِيهِم‌ أَخرِجُوا أَنفُسَكُم‌ُ اليَوم‌َ تُجزَون‌َ عَذاب‌َ الهُون‌ِ بِما كُنتُم‌ تَقُولُون‌َ عَلَي‌ اللّه‌ِ غَيرَ الحَق‌ِّ وَ كُنتُم‌ عَن‌ آياتِه‌ِ تَستَكبِرُون‌َ (سوره‌ انعام‌ ‌آيه‌ 93) و عقوبات‌ عالم‌ برزخ‌ و يوم البعث‌ و خلود ‌در‌ عذاب‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 6)- سپس اضافه می‌کند: اینها تنها به «اعراض» قناعت نمی‌کنند، بلکه به مرحله «تکذیب» و از آن بدتر «استهزاء» می‌رسند، می‌فرماید: «آنها تکذیب کردند اما به زودی اخبار آنچه را به استهزاء می‌گرفتند به آنان می‌رسد» و از مجازات دردناک کار خود با خبر می‌شوند (فَقَدْ کَذَّبُوا فَسَیَأْتِیهِمْ أَنْبؤُا ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).

منظور از «أَنْبؤُا» در اینجا کیفرهای سختی است که در این جهان و جهان دیگر دامنگیر آنها می‌شود.

بررسی این آیه و آیه قبل نشان می‌دهد که انسان به هنگام قرار گرفتن در جاده‌های انحرافی بطور تصاعدی فاصله خود را از حق بیشتر می‌کند.

نخست مرحله اعراض و روی گرداندن و بی‌اعتنایی نسبت به حق است، اما تدریجا به مرحله تکذیب و انکار می‌رسد، باز از این مرحله فراتر می‌رود و حق را به باد سخریه می‌گیرد، و به دنبال آن مجازات الهی فرا می‌رسد.

نکات آیه

۱ - اقدام کافران به تکذیب آیات قرآن در پى روى گردانى از آن (إلاّ کانوا عنه معرضین . فقد کذّبوا) تقدیر عبارت «فقد کذّبوا» به قرینه آیه پیش، «فقد کذّبوا بالذکر» مى باشد.

۲ - روى گردانى مداوم از حق، زمینه ساز اقدامات خصمانه ترى علیه آن از طریق تکذیب و استهزا (إلاّکانوا عنه معرضین . فقد کذّبوا ... یستهزءون) با توجه به تفریع «فقد کذّبوا...» بر «کانوا عنه معرضین» روشن مى شود که کافران در نتیجه روى گردانى مستمر از حق، کم کم موضعشان را نسبت به آن سخت تر کرده و صریحاً به تکذیب و ریشخند آن پرداختند.

۳ - وعده معاد، مورد استهزا و ریشخند کافران عصر بعثت (فسیأتیهم أنبؤا ما کانوا به یستهزءون) موضوع مورد استهزا به قرینه آیه بعد - که استدلال براى امکان معاد است - مسأله رستاخیز مى باشد.

۴ - معاد، موضوعى بس مهم و در خور توجه (أنبؤا ما کانوا به یستهزءون) واژه «نبأ» به خبر و حادثه اى اطلاق مى شود که مهم و شایان توجه باشد.

۵ - تهدید استهزاگران وحى از سوى خداوند به کیفرهاى اخروى (فسیأتیهم أنبؤا ما کانوا به یستهزءون)

۶ - واقعیت هاى مهمّ قرآنى مورد استهزاى کافران، دامنگیر آنان در آینده اى نزدیک (فسیأتیهم أنبؤا ما کانوا به یستهزءون)

موضوعات مرتبط

  • حق: آثار اعراض از حق ۲; زمینه استهزاى حق ۲; زمینه حق ستیزى ۲; زمینه حق ناپذیرى ۲
  • خدا: تهدیدهاى خدا ۵
  • ذکر: ذکر معاد ۴
  • قرآن: آثار استهزاى قرآن ۶; آثار اعراض از قرآن ۱; آثار تکذیب قرآن ۶; زمینه تکذیب قرآن ۱
  • کافران: استهزاهاى کافران ۶; استهزاهاى کافران صدراسلام ۳
  • معاد: استهزاگران معاد ۳; اهمیت معاد ۴
  • وحى: تهدید استهزاگران وحى ۵; کیفر اخروى استهزاگران وحى ۵

منابع