الروم ٥١

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ لَئِنْ‌ أَرْسَلْنَا رِيحاً فَرَأَوْهُ‌ مُصْفَرّاً لَظَلُّوا مِنْ‌ بَعْدِهِ‌ يَکْفُرُونَ‌

ترجمه

و اگر ما بادی بفرستیم (داغ و سوزان)، و بر اثر آن زراعت و باغ خود را زرد و پژمرده ببینند، (مأیوس شده و) پس از آن راه کفران پیش می‌گیرند!

|و اگر بادى [آفت زا] بفرستيم و كشت خود را زرد شده ببينند، قطعا از آن پس [به جاى تنبّه‌] كافر مى‌شوند
و اگر بادى [آفت‌زا] بفرستيم و [كِشت خود را] زردشده ببينند، قطعاً پس از آن كفران مى‌كنند.
و اگر باز بادی فرستیم که آن کشت سبز را زرد و پژمرده بنگرند (همه آن نعمتهای گذشته را فراموش کنند و) به کفر (و کفران نعمت حق) بر می‌گردند.
و اگر بادی [سوزان و زیانبار] بفرستیم، پس آن [کشت و زرع] را زرد شده ببینند، پس از آن [به جای جبران گناهانی که سبب این آسیب شده] ناسپاس می شوند.
و اگر بادى بفرستيم كه كشته‌ها را زرد ببينند، از آن پس همه كافر شوند.
و اگر بادی بفرستیم و آن [کشتزار] را زرد شده بینند، بعد از آن کفر [/انکار] پیشه کنند
و اگر بادى [سرد سوزان‌] فرستيم كه آن [كشت‌] را زرد شده ببينند هر آينه پس از آن ناسپاس مى‌گردند.
اگر ما بادی (داغ و سوزان) را وزان سازیم و بر اثر آن (افراد ضعیف‌الایمان) زراعت و باغ خود را زرد و پژمرده ببینند، راه ناشکری و کفران پیش می‌گیرند.
و اگر بی‌چون بادی (آفت‌زا) بفرستیم، پس آن را بسی زرد ببینند (مأیوس شده)، پس از آن بی‌گمان کفران و کفر می‌ورزند.
و اگر بفرستیم بادی که نگرندش زردفام همانا آغاز کنند پس از آن کفران‌کنندگان‌

But if We send a wind, and they see it turning things yellow, they would continue thereafter to disbelieve.
ترتیل:
ترجمه:
الروم ٥٠ آیه ٥١ الروم ٥٢
سوره : سوره الروم
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«رَأَوْهُ»: آن را ببینند. مرجع ضمیر (ه)، نبات مفهوم از سیاق است. نبات در اصل مصدر است شامل قلیل و کثیر می‌گردد، و در اینجا مراد باغها و کشتها و علفزارها است. «مُصْفَرّاً»: زردرنگ. مراد پژمرده است. «لَظَلُّوا ... یَکْفُرُونَ»: کفران نعمت می‌کنند. کفر می‌ورزند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِيحاً فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ «51»

و اگر بادى (آفت زا) بفرستيم، و (مردم زمين سرسبز) را زرد شده ببينند، بعد از آن كفر خواهند ورزيد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِيحاً فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ (51)

وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِيحاً: و اگر هر آينه بفرستيم ما بادى كه مؤدى هلاك باشد مانند «دبور» كه باد عذاب است و بر مزروعات ايشان وزد، فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا: پس ببينند كشتزار زرد شده بعد از سبزى و به هلاكت نزديك رسيده، چنانچه از آن فايده و نفع نتوان برد. لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ‌: هر آينه گردند بعد از زردى نبات و زرع، كافر شوند به نعمتهاى گذشته و كفران نمايند؛ و بايستى در اين حال التجا به حق نمايند و از رحمت الهى نااميد نشوند، بلكه اميدوار باشند به رحمت واسعه سبحانى تا رياح روح و راحت در عقب آن وزيده، باران رحمت نازل و ثمرات مرغوبه مطلوبه از آن حاصل گردد.

تنبيه: آيه شريفه آگاهى است به قلّت ثبات كفار و عدم تدبر و سرعت تزلزل ايشان به جهت عدم تفكر و سوء رأى آنها، زيرا نظر سوىّ صائب مقتضى آنست‌


«1» سوره اعراف، آيه 29.

«2» سوره يس، آيه 79.

جلد 10 - صفحه 318

كه توكل بر خدا كنند و ملتجى شوند به درگاه او به استغفار در حين حبس باران و از رحمت سبحانى مأيوس نشوند و مبادرت كنند به شكرگزارى و استدامه طاعت، و در وسعت و فراخى نعمت بطر و سركشى ننمايند و در نزول بلا و آفت صابر باشند؛ لكن اين جماعت ضعيف الايمان به عكس رفتار مى‌كردند و چون كفار در حين آثار رحمت، طغيان و سركشى مى‌نمودند، و در وقت بلا بى‌صبرى و كفران نعمت مى‌كردند و اصلا از اين طريقه سيئه برنمى‌گشتند، بلكه به قضاى الهى راضى نبودند و جاهل بودند به صانع و مدبر خود و تأمل و تعقل نمى‌كردند كه خالق عالم حكيم و تمام كارهاى او بر وفق حكمت و مصلحت مى‌باشد و به سمع قبول و گوش دل مواعظ حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله را استماع نمى‌كردند؛ لذا از حقيقت حال آنها اخبار مى‌فرمايد كه اى پيغمبر از وعظ و نصيحت آنها دست بدار.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِيحاً فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ (51) فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‌ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ (52) وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ (53) اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَيْبَةً يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ (54)

ترجمه‌

و هر آينه اگر بفرستيم بادى را پس به بينند آنرا زرد شده هر آينه پيوسته بعد از آن كفران ورزند

پس همانا تو نميشنوانى مردگانرا و نميشنوانى بكران خواندن را چون بر گردند با آنكه هستند پشت كنندگان‌

و نيستى تو راهنماى كوران از گمراهيشان نميشنوانى مگر آنرا كه ميگرود بآيتهاى ما پس ايشانند گردن نهندگان‌

خدا است آنكه آفريد شما را از ناتوانى پس قرار داد بعد از ناتوانى توانائى پس قرار داد بعد از توانائى ناتوانى و پيرى ميآفريند آنچه را كه ميخواهد و او است داناى توانا.

تفسير

خداوند متعال پس از آنكه بيان فرمود در آيات سابقه آثار رحمت خود را كه كشت و زرع و نبات باشد و نيز ذكر فرمود سحاب را كه ابر است ميفرمايد قسم بخدا اگر بفرستيم باد مسمومى را پس به بينند كشت و زرع خودشان زرد شد يا به بينند ابر را كه زرد باشد چون آن باران ندارد از صبح تا شام مشغول ناشكرى و كفران نعمت خدا گردند با آنكه وظيفه بنده در هر حال شكر و صبر و توجّه بخدا و توسّل باو در دفع بلا است و نبايد از وفور نعمت و دولت مغرور و مغمور در عيش و سرور گردد و از توجّه بلا و مشاهده آثار ابتلا مأيوس از رحمت و مبتلا بكفران نعمت شود مقصود بيان كم ظرفى و بى‌ثباتى كفّار است كه باندك ثمرى شاد و بكمتر اثرى ناشاد شده و بيرون از صواب و سداد مشى مينمايند و پس از اين خطاب به پيغمبر اكرم فرموده كه تو نميتوانى مطالب حقّه را بكسانيكه در بى‌شعورى مانند مردگان و در ناشنوائى مانند كرانند بفهمانى و بشنوانى و بقبول آنها برسانى وقتى كه از قبول حق اعراض نموده و بحقيقت پشت كرده راه وادى ضلالت را در پيش گرفته باشند و مانند كوران در آنوادى حيران و سر گردان بگردند و تو نميتوانى آنها را از راه كج براه راست وادار كنى چون وظيفه تو ارشاد و راهنمائى و ارائه طريق است نه ايصال بسعادت كه شأن خدا


جلد 4 صفحه 265

است خلاصه آنكه كسانيكه از فرط لجاج و عناد دلهاشان از درك حقائق مرده و گوش شنوا ندارند و از استماع مواعظ و نصائح گريزانند و در وادى جهالت چون كوران سر گردانند از قابليّت هدايت و ارشاد افتاده‌اند و نبايد از آنها انتظار شنوائى را داشت فقط اهل ايمان قابل هدايت و ارشاد و اتّعاظ بآيات الهى هستند كه در مقلم قبول حق و حقيقت تسليم و منقادند و گوش بحرف حساب ميدهند و راه انصاف را در پيش گرفته مى‌پيمايند و بنابر اين قول خداوند اذا ولّوا مدبرين براى بيان وجه بى‌فائده بودن دعوت پيغمبر است نسبت بآنها نه آنچه گفته شده كه براى آنستكه اصمّ اگر مقبل باشد ميشود باشاره باو چيزى فهماند ولى اگر مدبر باشد بهيچ وجه قابل نيست چون كر در هر حال نميشنود خواه مقبل باشد خواه مدبر و خداوند بندگانرا در بدو امر از نطفه ناتوان ضعيف خلق ميكند يا در حاليكه ضعيف و ناتوانند پرورش ميدهد تا بكمال توانائى و قوّت و رشد برسند و پس از آن بتدريج آنها را ضعيف و ناتوان و پير مى‌فرمايد و تمام اين احوال بر حسب حكمت و مصلحت الهى براى بندگان روى ميدهد و با علم و قدرت حق بانجام ميرسد و لا يسمع الصّمّ بياء مفتوحه و رفع صمّ و ضعف بفتح ضاد در هر سه مورد نيز قرائت شده و معلوم است از قوّتيكه بين دو ضعف است بايد استفاده نمود و براى تهيّه توشه سفر آخرت آنرا مغتنم شمرد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَئِن‌ أَرسَلنا رِيحاً فَرَأَوه‌ُ مُصفَرًّا لَظَلُّوا مِن‌ بَعدِه‌ِ يَكفُرُون‌َ (51)

و ‌هر‌ آينه‌ ‌اگر‌ بفرستاديم‌ باد ‌را‌ ‌در‌ فصل‌ زمستان‌ سرد ‌پس‌ مشاهده‌ كنند ‌او‌ ‌را‌ ‌که‌ زرد ميكند اوراق‌ اشجار و ريزش‌ ميكند ‌در‌ فصل‌ خريف‌، ‌هر‌ آينه‌ ميگردند ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ كفران‌ ميكنند نعم‌ الهيه‌ ‌را‌.

جلد 14 - صفحه 403

دنيا دار تغيير و تغير ‌است‌ يك‌ روز صحت‌ ‌است‌ يك‌ روز مرض‌ يك‌ روز نعمت‌ ‌است‌ يك‌ روز بلا يك‌ روز سعة ‌است‌ يك‌ روز ضيق‌

«دار بالبلاء محفوفة و بالغدر موصوفة»

زير و بالا بسيار دارد گاهي‌ عزت‌ گاهي‌ ذلت‌، غنا و فقر‌-‌ انسان‌ ‌اگر‌ ايمان‌ بخدا داشته‌ و ‌او‌ ‌را‌ حكيم‌ ‌علي‌ الاطلاق‌ بداند، تمام‌ كارهاي‌ ‌او‌ حكيمانه‌ و درست‌ و بجا ‌است‌ و عين‌ صلاح‌ ‌است‌ بايد ‌در‌ ‌هر‌ حال‌ شاكر و صابر ‌باشد‌ ‌اگر‌ نعمت‌ داد شكر كند و ‌اگر‌ بلائي‌ متوجه‌ شد صبر كند لكن‌ اكثر ناس‌ نه‌ شكر گذار نعم‌ ‌او‌ هستند و نه‌ صبر ‌بر‌ بلاها دارند و ‌اينکه‌ شكر گذاري‌ ‌بر‌ نعم‌ و صبر ‌بر‌ مصائب‌ و بليات‌ ‌از‌ آثار توحيد افعاليست‌.

اما شكر ‌بر‌ نعم‌ اينست‌ ‌که‌ اولا بداند ‌اينکه‌ نعم‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ ‌است‌ ولي‌ اكثر مستند بقواي‌ ‌خود‌ و عمليات‌ ‌خود‌ و اسباب‌ ظاهريه‌ و رؤساء و امراء و اكابر ميدانند ‌ يا ‌ مستند بطبيعت‌ و شانس‌ و پيشاني‌ و بخت‌ و اتفاق‌ مي‌پندارند و ثانيا بداند ‌که‌ ‌از‌ روي‌ حكمت‌ و لطف‌ و عنايت‌ و تفضل‌ ‌است‌ نه‌ ‌از‌ روي‌ استحقاق‌ و طلب‌ كاري‌ و ثالثا بداند ‌که‌ امتحان‌ بنده‌ ‌است‌ مصرف‌ حرام‌ نكنند و بمصرف‌ مشروع‌ صرف‌ كنند و رابعا بازاء ‌هر‌ نعمتي‌ يك‌ عبادتي‌ ‌از‌ ذكر و صلوة و بذل‌ و احسان‌ و ‌غير‌ اينها بجا آورند و خامسا قدر داني‌ كنند و بزرگ‌ بشمارند.

و اما صبر، اولا بدانند ‌که‌ عين‌ صلاح‌ ‌است‌ و امتحان‌ بنده‌ ‌است‌ و راضي‌ بقضاء الهي‌ باشند و، ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ معرض‌ حرام‌ ‌در‌ نياورند و ‌از‌ راه‌ حرام‌ بدست‌ نياورند و بدانند اجر بي‌ حساب‌ دارند لذا ميفرمايد:

وَ لَئِن‌ أَرسَلنا رِيحاً بادهاي‌ خريف‌ و زمستان‌.

فَرَأَوه‌ُ مُصفَرًّا ‌ يا ‌ مراد برگهاي‌ درختان‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ابرهاي‌ تيره‌ بي‌ باران‌.

لَظَلُّوا مِن‌ بَعدِه‌ِ يَكفُرُون‌َ كفران‌ نعمت‌ ميكنند ‌ يا ‌ كافر بخدا ميشوند كلمات‌ كفر آميز ‌از‌ ‌آنها‌ صادر ميشود ‌ يا ‌ مستند بانبياء و صلحاء و مؤمنين‌ ‌که‌ اينها باعث‌ ‌اينکه‌ بليات‌ شدند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 51)- از آنجا که در آیات گذشته، سخن از بادهای پربرکتی در میان بود که پیشقراولان بارانهای رحمت‌زا هستند، در این آیه اشاره به بادهای زیانبار کرده، می‌گوید: «و اگر ما بادی بفرستیم (داغ و سوزان یا سرد و خشک و یا توأم با سموم) و بر اثر آن، زراعت و باغ خود را زرد و پژمرده ببینند (مأیوس شده و) پس از آن راه

ج3، ص544

کفران پیش می‌گیرند» و به این راه همچنان ادامه می‌دهند (وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِیحاً فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ یَکْفُرُونَ).

آنها افراد ضعیف و کم ظرفیتی هستند و آن چنانند که قبل از آمدن باران مأیوس و بعد از نزول آن، بسیار شادند، و اگر روزی باد سمومی بوزد و زندگی آنان موقتا گرفتار مشکلاتی گردد، فریادشان بلند می‌شود و زبان به کفر می‌گشایند.

به عکس مؤمنان راستین که از نعمت خدا شادند و شکرگزار و در مصائب و مشکلات صبورند و شکیبا، دگرگونیهای زندگی مادی هرگز در ایمان آنها، کمترین خللی وارد نمی‌کند، و همچون کوردلان ضعیف الایمان با وزش یک باد مؤمن و با وزش باد دیگر کافر نمی‌شوند.

نکات آیه

۱ - انسان ها، به هنگام مشاهده وزش بادهاى مضر و نابودکننده مزارع، به ناسپاسى مى گرایند. (و لئن أرسلنا ریحًا ... یکفرون) «ریح» در مقابل «ریاح» در آیه چهل و نه است. معمولاً، بادهاى سودمند، به صیغه جمع آورده مى شوند و در صورتى که سخن از باد سوزان و مخرب باشد به صیغه مفرد مى آید. قرینه مقابله و نیز واژه «مصفرّاً» - که حال براى ضمیر مفعولى «رأوه» است - مؤید این نکته اند که مراد از «ریح» بادهاى سوزان و مخرب اند.

۲ - عالَم طبیعت، برخوردار از عوامل طبیعى خنثى کننده و از بین برنده یکدیگر (فانظر ... کیف یحى الأرض بعد موتها ... و لئن أرسلنا ریحًا فرأوه مصفرًّا)

۳ - بادها، داراى گونه هاى مختلفِ مفید و مضرّ است. (یرسل الریاح ... أرسلنا ریحًا)

۴ - وزش بادهاى مخرّب و نابود کننده گیاهان، به دست خدا است. (أرسلنا ریحًا فرأوه مصفرًّا)

۵ - انسان ها، به محض مشاهده بادهاى نوید بخش باران، بدون توجّه به خدایى بودن آنها، خوش حال مى شوند، ولى در برخورد با بادهاى مخرّب، ناسپاس مى گردند! (فإذا أصاب به من یشاء من عباده ... یستبشرون ... و لئن أرسلنا ریحًا ... یکفرون) «یکفرون» به قرینه این که سخن از نعمت و قطع شدن آن است، کفر و ناسپاسى است.

۶ - بادهاى مخرّب در مقایسه با بادهاى مفید، نادرند. (یرسل الریاح ... و لئن أرسلنا ریحًا) آورده شدن فعل مضارع «یرسل» براى بادهاى نوید بخشِ باران - که دلالت بر استمرار دارد - در مقابل جمله شرطى «و لئن أرسلنا ...» مى تواند گویاى حقیقت یادشده باشد.

۷ - در صورت وزش بادهاى مخرّب، گیاهان، سرسبزى خود را از دست داده و به زردى مى گرایند. (و لئن أرسلنا ریحًا فرأوه مصفرًّا) مرجع ضمیر مفعولى «رأوه»، «نباتِ» مستفاد از آیه پیش (آثار رحمة اللّه) است.

۸ - ناسپاسى کردن و کفر ورزیدن، به هنگام مواجه شدن با امور ناخوشایند، امرى ناپسند و مذموم است. (و لئن أرسلنا ... یکفرون) آیه، در صدد سرزنش کسانى است که با مشاهده بادهاى مخرّب ناسپاسى مى کنند. از توبیخ و سرزنش، به دست مى آید که چنین حالتى، شایسته نیست.

۹ - انسان ها، با مشاهده خالى بودن ابرها از باران، ناسپاس مى شوند. (و لئن أرسلنا ریحًا فرأوه مصفرًّا لظلّوا من بعده یکفرون) طبق آنچه که راغب، در مفردات اظهار داشته، ممکن است: «مصفرّاً» از ریشه «صفر» - بر وزن سفر - به معناى «خالى بودن» باشد.

۱۰ - شادمانى، در شرایط رفاه، و کفر و ناسپاسى به هنگام سختى و حسرت، حالات و صفات انسان ها است. (فإذا أصاب ... إذا هم یستبشرون ... و لئن أرسلنا ریحًا ... من بعده یکفرون)

۱۱ - پدیده هاى طبیعى، از هم، تأثیر پذیرى مثبت و منفى دارند. (یرسل الریاح ... فترى الودق یخرج من خلله ... فانظر إلى ءاثر رحمت اللّه کیف یحى الأرض ... و لئن أرسلنا ریحًا فرأوه مصفرًّا)

موضوعات مرتبط

  • ابرها: ابرهاى بى باران ۹
  • انسان: سرور انسان ها ۵، ۱۰; صفات انسان ۱۰; کفران انسان ۱، ۵، ۹، ۱۰
  • باد: باد هاى مبشر ۵; باد هاى مخرب ۱، ۳، ۵، ۶، ۷; باد هاى مفید ۳، ۶; تنوع باد ها ۳; منشأ باد هاى مخرب ۴
  • خدا: افعال خدا ۴
  • رفاه: سرور در رفاه ۱۰
  • رفتار: رفتار ناپسند ۸
  • سرور: عوامل سرور ۵
  • طبیعت: تأثیرپذیرى موجودات طبیعت ۱۱; موجودات مخرب در طبیعت ۲
  • کفران: کفران در سختى ۱۰; ناپسندى کفران ۸
  • گیاهان: تخریب گیاهان ۷; زرد شدن گیاهان ۷
  • محیط زیست: آسیب شناسى محیط زیست ۱، ۲، ۷

منابع