الأحزاب ٢٢

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ لَمَّا رَأَى‌ الْمُؤْمِنُونَ‌ الْأَحْزَابَ‌ قَالُوا هٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ‌ وَ رَسُولُهُ‌ وَ صَدَقَ‌ اللَّهُ‌ وَ رَسُولُهُ‌ وَ مَا زَادَهُمْ‌ إِلاَّ إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً

ترجمه

(امّا) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‌اند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.

|[امّا] وقتى مؤمنان احزاب را ديدند، گفتند: اين همان چيزى است كه خدا و فرستاده‌اش به ما وعده دادند و خدا و رسولش راست گفتند، و جز بر ايمان و تسليم‌شان نيفزود
و چون مؤمنان دسته‌هاى دشمن را ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و فرستاده‌اش به ما وعده دادند و خدا و فرستاده‌اش راست گفتند»، و جز بر ايمان و فرمانبردارى آنان نيفزود.
و مؤمنان چون لشکر و نیروهای کفار را به چشم دیدند گفتند: این همان (جنگی) است که خدا و رسول (از پیش) ما را وعده دادند و خدا و رسول راست گفتند، و این دیدار دشمن جز بر ایمان و تسلیمشان نیفزود.
هنگامی که مؤمنان [در نبرد خندق] گروه های دشمن را دیدند، گفتند: این است آنچه خدا وپیامبرش به ما وعده داده اند [که ثواب و پاداش عظیم روز بازپسین بدون تحمل سختی ها و سرافراز بیرون آمدن از آزمایش ها، میسر نیست] و خدا و پیامبرش راست گفته اند، و [جنگ خندق] جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.
و چون مؤمنان آن گروه‌ها را ديدند، گفتند: اين همان چيزى است كه خدا و پيامبرش به ما وعده داده‌اند و خدا و پيامبرش راست گفته‌اند. و جز به ايمان و تسليمشان نيفزود.
و چون مؤمنان [هجوم‌] گروه مشرکان همدست را دیدند، گفتند این همان است که خداوند و پیامبرش به ما وعده داده بودند و خداوند و پیامبر او [در امید بخشیدن به ما] راست گفته‌اند، و [در نهایت‌] جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزاید
و چون مؤمنان آن لشكرها را ديدند گفتند: اين است آنچه خدا و پيامبرش ما را وعده داده‌اند و خدا و پيامبرش راست گفتند، و [ديدن آن لشكرها] ايشان را جز باورداشتن و گردن‌نهادن نيفزود.
هنگامی که مؤمنان احزاب را دیدند، گفتند: این همان چیزی است که خدا و پیغمبرش به ما وعده فرموده بودند. (خدا و رسول او به ما وعده داده بودند که نخست سختیها و رنجها، و به دنبال آن خوشیها و گنجها است) و خدا و پیغمبرش راست فرموده‌اند. این سختیها جز بر ایمان (به خدا) و تسلیم (قضا و قدر شدن) ایشان نمی‌افزاید.
و هنگامی‌که مؤمنان حزب‌ها(ی دشمن) را دیدند، گفتند: «این همان است که خدا و فرستاده‌اش به ما وعده دادند و خدا و فرستاده‌اش راست گفتند.» و جز بر ایمان و تسلیمشان نیفزود.
و هنگامی که دیدند مؤمنان احزاب را گفتند این است آنچه وعده داد به ما خدا و پیمبرش و راست گفت خدا و پیمبرش و نیفزود ایشان را مگر ایمان و تسلیمی‌

And when the believers saw the confederates, they said, “This is what Allah and His messenger have promised us; and Allah and His messenger have told the truth.” And it only increased them in faith and submission.
ترتیل:
ترجمه:
الأحزاب ٢١ آیه ٢٢ الأحزاب ٢٣
سوره : سوره الأحزاب
نزول : ٥ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«هذا»: این محنت و گرفتاری، و پیروزی و رهائی.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلَّا إِيماناً وَ تَسْلِيماً «22»

و همين كه مؤمنان دسته‌ها (ى لشكر دشمن) را ديدند، گفتند: اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفتند. و (ديدن لشكر مهاجم) جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود.

نکته ها

در آيه‌ى 12 خوانديم كه منافقان و بيمار دلان وعده‌هاى پيامبر را فريب ناميدند، ولى در اين آيه مؤمنان، اين وعده‌ها را واقعى و صادق مى‌دانند.

جلد 7 - صفحه 346

در دو آيه قبل بيان شد كه گروهى از افراد سست ايمان آرزو داشتند هنگام حمله‌ى دشمن، در مناطق دور از جبهه بودند، ولى در اين آيه مى‌فرمايد: مؤمنان با ديدن دشمن، به ايمان و تسليمشان در برابر خدا افزوده مى‌شود.

پیام ها

1- ايمان عامل قدرت است. رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا ...

2- منافقان، دشمنى را كه حضور ندارد، حاضر مى‌پندارند؛ «يَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا» ولى مؤمنان، دشمنان موجود و مهاجم را ناچيز مى‌شمرند. وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ‌ ...- هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ‌

3- هجوم دشمنان متّحد، براى مؤمن غير منتظره نيست. «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ»

4- سخن رسول خدا، همان سخن خداست. «وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ»

5- پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مسلمانان را از وقوع جنگ احزاب باخبر نموده بود. «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ»

6- مؤمنان، تحقّق وعده‌هاى خدا و رسولش را حتمى مى‌دانند. «وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‌- صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ»

7- جبهه و جنگ براى مؤمن، بستر رشد و ترقّى است. «ما زادَهُمْ إِلَّا إِيماناً وَ تَسْلِيماً»

8- مؤمنان، از تعداد و تشكّل دشمنان نمى‌ترسند. «ما زادَهُمْ إِلَّا إِيماناً»

9- ايمان و تسليم داراى درجات و مراتبى است. «ما زادَهُمْ إِلَّا إِيماناً وَ تَسْلِيماً»

10- تحقق يافتن وعده‌هاى خدا و رسول، بر ايمان مؤمنان مى‌افزايد. وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ‌ ... ما زادَهُمْ إِلَّا إِيماناً وَ تَسْلِيماً

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 347

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إِيماناً وَ تَسْلِيماً «22»

وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ‌: و آن هنگام كه بديدند مؤمنان در روز خندق آن احزاب را كه حضرت از آمدن آنها خبر داده بود و مشاهده ايشان نمودند كه در برابر لشكر اسلام صف كشيدند، قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ‌: گفتند اينست آنچه وعده داده بود ما را خداى تعالى در كريمه‌ (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ) تا (أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ) «1» وَ رَسُولُهُ‌: و آنچه وعده داده بود پيغمبر او كه (سيشدّ الامر باجتماع الاحزاب عليكم و العاقبة لكم عليهم) «2» وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‌: و راست فرمود خدا و پيغمبر او، يعنى ظاهر شد راستى خبر خدا و پيغمبر او. يا راست گفتارند در نصرت و ثواب چنانچه راست گفتار بودند درآمدن بلاى عظيم. و ممكن است اظهار اسم اللّه براى تعظيم بوده باشد. وَ ما زادَهُمْ‌: و نيفزود ايشان را به آنچه ديدند از آمدن احزاب و سختى بلا، إِلَّا إِيماناً: مگر ايمان به خدا و رسول و باور داشتن مواعيد او را و يقين و ثبات ايشان در آخرت، وَ تَسْلِيماً: و تسليم شدن و گردن نهادن به او امر و مقادير او سبحانه، يا به احكام حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله كه سعادت دنيا و آخرت در آن تسليم مندرج مى‌باشد.


«1» سوره بقره، آيه 214.

«2» مضمون اين سخن در تفسير قمى، ج 2، ص 186.

جلد 10 - صفحه 428


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً «21» وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إِيماناً وَ تَسْلِيماً «22» مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‌ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً «23» لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً «24» وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتالَ وَ كانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزاً «25»

وَ أَنْزَلَ الَّذِينَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَياصِيهِمْ وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقاً «26» وَ أَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِيارَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ وَ أَرْضاً لَمْ تَطَؤُها وَ كانَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيراً «27»

ترجمه‌

هر آينه بتحقيق بود براى شما به پيغمبر خدا اقتدائى خوب براى كسيكه اميد دارد بخدا و روز بازپسين و ياد كند خدا را بسيار

و چون ديدند مؤمنان طايفه‌هاى دشمن را گفتند اينست آنچه وعده داد ما را خدا و پيغمبرش و راست گفت خدا و پيغمبرش و نيفزود ايشانرا جز ايمان و انقياد

از مؤمنان مردانى هستند كه براستى بانجام رساندند آنچه را پيمان بستند با خدا بر آن پس از ايشان كسى است كه ادراك نمود مراد خود را و از ايشان كسى است كه انتظار ميكشد و تغيير ندادند تغيير دادنى‌

تا پاداش دهد خدا راستگويان را براستيشان و عذاب كند منافقانرا اگر بخواهد يا در گذرد از آنها همانا خدا آمرزنده مهربانست‌

و بر گردانيد خدا آنها را كه كافر شدند با خشمشان نائل نشدند به خيرى و كفايت كرد خدا از مؤمنان كارزار را و باشد خدا تواناى غالب‌

و فرود آورد آنها را كه پشتيبانى كردندشان از اهل كتاب از قلعه‌هايشان و انداخت در دلهاى آنها ترس را دسته‌اى را ميكشتيد و اسير مينموديد دسته‌اى را

و ميراث داد بشما زمينشان و خانه‌هاشان و مالهاشان را و زمينى را كه پا نگذارده بوديد در آن و باشد خدا بر همه چيز توانا

تفسير

خداوند سبحان بعد از بيان احوال منافقان تكليف مسلمانان را معلوم فرموده كه بايد اقتدا به پيغمبر اكرم نمايند در صبر بر شدائد و استقامت در امور و ثبات در ميدان جنگ و ساير اخلاق حميده و صفات پسنديده آنسرور كه اگر


جلد 4 صفحه 315

چنين كرده بودند كار خوبى بود براى كسانيكه اميدوار برحمت خدا و ثواب روز جزا باشند و چنين اشخاصى البتّه بيشتر اوقات بياد خدايند و زبان ذاكر و قلب شاكر و مطمئن دارند و آنكه بعكس اهل نفاق و سخنان ناروائى كه گفتند و سابقا ذكر شد وقتى اهل ايمان ديدند احزاب نامبرده در آيات سابقه را كه وارد شدند و در كنار خندق جاى گرفتند ياد فرمايش پيغمبر صلى اللّه عليه و اله آمدند كه فرموده بود چند روز ديگر احزاب عرب بر من هجوم آور ميشوند و ما بزحمت و مشقّت مى‌افتيم ولى عاقبت من بر آنها ظفر خواهم يافت و گفتند اين همانست كه خدا و پيغمبر بما وعده داد و راست بود و موجب مزيد اعتقادشان بآنحضرت و انقيادشان از او گرديد چنانچه سابقا هم اشاره شد و اسوة بكسر الف نيز قرائت شده است و آنكه بعضى از اهل ايمان مردانى هستند كه بعهد خودشان با خدا وفا نمودند و براستى و درستى بانجام رساندند آنچه را كه معاهده با او نموده بودند و با پيغمبر او بر آن كه بانجام برسانند آن را از صبر و سكون و ثبات در ميدان جنگ براى نصرت اسلام تا شهيد شوند پس بعضى از ايشان ادراك نمودند مراد خود را و رسيدند بآرزوى خويش و شربت شهادت را نوشيدند چون اصل نحب بمعناى نذر است و كنايه از مرگ قرار داده شده گويا آن نذر لازمى است در گردن هر كس و آنان مانند حمزه سيد الشهداء و مانند جعفر طيّارند و بعضى منتظرند كه خداوند شهادت را نصيبشان فرمايد مانند امير المؤمنين عليه السّلام كه هميشه منتظر بود و آرزو ميكرد چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نمود كه مراد آنانند و در روايات ديگرى تأييد شده است و بهيچ وجه تغيير و تبديلى در آن عهد ندادند بخلاف اهل نفاق كه دادند و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود اى على هر كس ترا دوست داشته باشد و بميرد بمراد خود رسيده و هر كس ترا دوست داشته باشد و نميرد او منتظر است و همه روزه بر ايمان و نور او افزوده خواهد شد و در روز عاشورا هر يك از اصحاب با حضرت سيد الشهداء وداع مينمود و بميدان ميرفت حضرت ميفرمود ما هم ملحق بشما ميشويم فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدّلوا تبديلا و اينها همه براى آنستكه دنيا جاى مواسات و آخرت دار مكافات است تا جزا دهد خدا آنانرا كه براستى و درستى با پيغمبر و


جلد 4 صفحه 316

و برادران دينى خود معامله و مواسات نمودند در مقابل صدق و صفا و وفاشان و عذاب فرمايد اهل نفاق و شقاق و خودخواهى و بدعهدى را بعذاب اليم جهنّم اگر بخواهد بر حسب استحقاقشان كيفر دهد يا بپذيرد توبه آنها را اگر موفق بتوبه شوند يا توفيق توبه به آنها دهد اگر بخواهد بفضلش با آنها رفتار فرمايد در هر حال تمام اختيارات با او است و مغفرت و رحمتش وسعت داشته و دارد و خواهد داشت و باز خداوند بعضى از مواقع جنگ احزاب را گوشزد فرموده براى مزيد تذكّر و تشكّر كه باز گردانيد خدا كفّار قريش و ساير قبائل عرب را كه با هم متّفق شده بودند در هجوم به مسلمانان از مدينه با نهايت خشم و غيظ كه جز زحمت و خسارت و رسوائى و فضاحت از اين سفر خيرى نبردند و خداوند كفايت و كفالت كرد از اهل ايمان جنگ را بقتل امير المؤمنين عليه السّلام عمرو بن عبد ود را كه بآن مرعوب و مغلوب و منكوب شدند و ترك جنگ كردند و بالاخره كارشان بهزيمت و فرار و ذلّت و ادبار كشيد چون خداوند هم كمك فرمود بقوّت و عزّت خود و ارسال باد و انزال ملائكه و در نتيجه مسلمانان قوى شدند براى فوز بغنيمت و عزيز گشتند براى نيل بعزّت و سر بلندى و حسن خاتمت و در تاريخ جنگ ذكر شد كه نعيم بن مسعود با اجازه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم كارى كرد كه نگذاشت بنى قريظه رسما بقريش و متّحدين با آنها ملحق شوند ولى باز چون نقض عهد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را نموده بودند و مسلمانان را از جهت باضطراب و تشويش بزرگى انداخته بودند مستحق عقوبت شدند لذا وقتى پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم از فرار احزاب مطمئن شد و بمدينه مراجعت فرمود هنوز نماز عصر را بجا نياورده بود كه مأمور بمحاصره آنها شد بامر خدا و علم را كه هنوز باز ننموده بودند بدست امير المؤمنين عليه السّلام داد و لشگر بجانب حصار آنها سوق شد و حضرت با دست اشاره فرمود بدرخت‌هاى خرما كه بر حصارشان احاطه داشت همگى دور شدند و لشگر بر آنها احاطه نمود و پس از چندى كه گذشت از محاصره آنها بامان آمدند و راضى بحكم پيغمبر صلى اللّه عليه و اله در باره خودشان شدند و حضرت مردهاى آنها را احضار فرمود و دست بسته همه را حاضر نمودند و هفتصد نفر بودند در آنوقت قبيله اوس كه دسته‌اى از انصار بودند متوسّل بحضرت شدند و از آنها شفاعت كردند بملاحظه روابط دوستانه خودشان با آنها در سابق و حضرت حاضر شد كه‌


جلد 4 صفحه 317

بحكم يكى از انصار كه سعد بن معاذ بود در باره آنها عمل فرمايد يهود بنى قريظه هم ناچار قبول كردند و او حكم كرد كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم مردان آنها را بكشد و زنان و كودكانشانرا اسير نمايد و غنائم و اموالشان را بين مهاجر و انصار قسمت فرمايد و حضرت فرمود اى سعد حكم كردى بحكم خدا فوق هفت آسمان و بر طبق آن عمل فرمود و حىّ بن اخطب سابق الذكّر بعد از فرار احزاب به بنى قريظه پناهنده شده بود و بعد از قتل كعب بن اسيد رئيس آنها بقتل رسيد و هيچيك قبول اسلام ننمودند با آنكه كعب بن اسيد اقرار بوجود علائم نبوّت در پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نمود ولى گفت از ملامت يهود ميترسم كه از دين آنها بيرون روم و حىّ بن اخطب گفت كسيرا كه خدا مخذول نمايد مخذول خواهد شد و گردنش زده شد و بسزاى كردارش رسيد لذا خداوند فرموده در ضمن بيان الطاف خود كه فرود آورد كسانيرا كه معاونت و پشتيبانى نمودند با احزاب عرب از اهل كتاب كه يهود بنى قريظه بودند از حصون و قلاعشان و انداخت در دلهاشان خوف و ترس از پيغمبر و اصحابش را كه مردهاى آنها را بتمامى كشتيد و زنها و كودكانشانرا اسير كرديد و مانند ميراث بدون زحمت خداوند اراضى مزروعى نزديك و باغات و عمارات و نقود و مواشى و امتعه و اسلحه و ساير اموال آنها را نصيب و مورد استفاده شما قرار داد و نيز اراضى دور دست آنها كه هنوز شما در آن پا نگذاشتيد بتصرف شما در آمد يا بعد از اين امثال اين اراضى بتصرف شما در آيد مانند خيبر و غيره كه مسلمانان فتح نمودند بدون تاخت و تاز و خداوند بر هر امر قادر و توانا بوده و هست و خواهد بود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَمّا رَأَ المُؤمِنُون‌َ الأَحزاب‌َ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللّه‌ُ وَ رَسُولُه‌ُ وَ صَدَق‌َ اللّه‌ُ وَ رَسُولُه‌ُ وَ ما زادَهُم‌ إِلاّ إِيماناً وَ تَسلِيماً «22»

و چون‌ ديدند مؤمنون‌ احزاب‌ ‌را‌ ‌با‌ كثرت‌ ‌آنها‌ ‌در‌ جنگ‌ خندق‌ گفتند اينست‌ آنچه‌ وعده‌ فرموده‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ‌او‌ و راست‌ فرموده‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ‌او‌ و زياد نكرد ‌بر‌ مؤمنين‌ مگر ايمان‌ و تسليم‌ ‌را‌.

وَ لَمّا رَأَ المُؤمِنُون‌َ الأَحزاب‌َ ‌که‌ ‌از‌ تمام‌ قبائل‌ مشركين‌ اجتماع‌ كردند ‌براي‌ مقاتله‌ ‌با‌ نبي‌ و مسلمين‌ ‌در‌ يوم الخندق‌ ‌که‌ معني‌ احزاب‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌هر‌ حزبي‌ جمع‌ شدند وعده ‌آنها‌ بالغ‌ ‌بر‌ ده‌ هزار ‌بود‌ و عده مسلمين‌ بالغ‌ ‌بر‌ هفتصد نفر ‌که‌ عده مشركين‌ چهارده‌ برابر مسلمين‌ ‌بود‌.

جلد 14 - صفحه 491

قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللّه‌ُ وَ رَسُولُه‌ُ وعده‌هاي‌ الهي‌ ‌در‌ قرآن‌ بسيار ‌است‌ مثل‌ إِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا فِي‌ الحَياةِ الدُّنيا وَ يَوم‌َ يَقُوم‌ُ الأَشهادُ (مؤمن‌ ‌آيه‌ 51) و آيات‌ سوره‌ انفال‌ ‌از‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ إِذ تَستَغِيثُون‌َ‌-‌ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌‌-‌ وَ اضرِبُوا مِنهُم‌ كُل‌َّ بَنان‌ٍ (‌آيه‌ 9 ‌الي‌ 12) و ‌غير‌ اينها و مثل‌ لَقَد نَصَرَكُم‌ُ اللّه‌ُ فِي‌ مَواطِن‌َ كَثِيرَةٍ وَ يَوم‌َ حُنَين‌ٍ‌-‌ الايه‌ (توبه‌ ‌آيه‌ 25) و ‌غير‌ اينها و وعده‌هايي‌ ‌که‌ پيغمبر داده‌ ‌بود‌ ‌که‌ فتح‌ و ظفر نصيب‌ ‌شما‌ ‌است‌ مؤمنين‌ ‌که‌ ايمان‌ بخدا و ‌رسول‌ ‌از‌ روي‌ حقيقت‌ و واقعيت‌ آورده‌ بودند ثبات‌ قدم‌ و اطمينان‌ قلبي‌ داشتند و ابدا خوف‌ و وحشتي‌ ‌از‌ كثرة مشركين‌ نداشتند بخلاف‌ منافقين‌ ‌که‌ فرار ميكردند و جرئت‌ ‌بر‌ مبارزه‌ نداشتند.

وَ صَدَق‌َ اللّه‌ُ وَ رَسُولُه‌ُ وَ مَن‌ أَصدَق‌ُ مِن‌َ اللّه‌ِ قِيلًا (نساء ‌آيه‌ 122) وَ مَن‌ أَصدَق‌ُ مِن‌َ اللّه‌ِ حَدِيثاً (نساء ‌آيه‌ 87) و تصديق‌ نبي‌ ‌در‌ تحريض‌ مؤمنين‌ ‌علي‌ القتال‌ يا أَيُّهَا النَّبِي‌ُّ حَرِّض‌ِ المُؤمِنِين‌َ عَلَي‌ القِتال‌ِ إِن‌ يَكُن‌ مِنكُم‌ عِشرُون‌َ صابِرُون‌َ يَغلِبُوا مِائَتَين‌ِ وَ إِن‌ يَكُن‌ مِنكُم‌ مِائَةٌ يَغلِبُوا أَلفاً مِن‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا (انفال‌ ‌آيه‌ 65).

وَ ما زادَهُم‌ إِلّا إِيماناً وَ تَسلِيماً چنانچه‌ ‌در‌ موارد قبل‌ مشاهده‌ كرده‌ بودند ‌هر‌ چه‌ مؤمن‌ آثار قدرت‌ الهي‌ ‌را‌ بيشتر مشاهده‌ كند ايمانش‌ قوي‌تر ميگردد و تسليمش‌ برتري‌ پيدا ميكند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 22)- بعد از ذکر این مقدمه به بیان حال مؤمنان راستین پرداخته، می‌گوید: «هنگامی که مؤمنان، لشکریان احزاب را دیدند (نه تنها تزلزلی به دل راه ندادند بلکه) گفتند: این همان است که خدا و رسولش به ما وعده فرموده (و طلایه آن آشکار گشته) و خدا و رسولش راست گفته‌اند، و این ماجرا جز بر ایمان و تسلیم آنها نیفزود» (وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلَّا إِیماناً وَ تَسْلِیماً).

این وعده اشاره به سخنی است که قبلا پیامبر صلّی اللّه علیه و اله گفته بود که به زودی قبائل عرب و دشمنان مختلف شما دست به دست هم می‌دهند و به سراغ شما می‌آیند، اما بدانید سر انجام پیروزی با شماست.

به آنها گفته شده بود که شما در بوته‌های آزمایش سختی آزموده خواهید شد، و آنها با مشاهده احزاب متوجه صدق گفتار خدا و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شدند و بر ایمانشان افزود.

نکات آیه

۱ - مسلمانان مدینه، با دیدن سپاهیان احزاب متّحد، اذعان داشتند، آنچه دیده اند، همان چیزى است که خدا و پیامبرش وعده داده اند. (و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللّه و رسوله)

۲ - مسلمانان مدینه، پیشاپیش، از رویارویى شان با احزاب متّحد، با خبر بودند. (و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللّه و رسوله)

۳ - مسلمانان مدینه، به وعده هاى خداوند و پیامبرش، ایمان راسخ داشتند. (و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللّه و رسوله)

۴ - بر زبان آوردن راستى و درستى وعده هاى خداوند و پیامبرش، امر پسندیده اى است. (هذا ما وعدنا اللّه و رسوله و صدق اللّه و رسوله) از این که خداوند، سخن مؤمنان را درباره راستى وعده خدا و پیامبرش، بیان مى کند، در حالى که عقیده به راستى آن، امرى درونى است و نیاز به اظهار ندارد، پسندیده بودن اظهار اعتقاد به راستى وعده خدا و پیامبرش قابل استفاده است.

۵ - پیامبراکرم(ص)، مسلمانان مدینه را، از وقوع غزوه احزاب و تشکیل احزاب متّحد خبر داده بود. (و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللّه و رسوله و صدق اللّه و رسوله)

۶ - آنچه مسلمانان مدینه، در رویارویى با احزاب متّحد مشاهده کردند، بر ایمان شان به راه خود و تسلیم بودن شان افزود. (و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب ... و ما زادهم الاّ إیمنًا و تسلیمًا) فاعل «زاد» مصدر فعل «رأى» است. بنابراین، استفاده مى شود که مشاهده دشمنان، بر ایمان مسلمانان افزوده است.

۷ - ایمان انسان، احساس خطر احتمالى را، به مقوله اى بس رشد دهنده تبدیل مى کند. (و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب ... و ما زادهم الاّ إیمنًا و تسلیمًا) در آیات پیش، آمده است که منافقان با دیدن سپاه احزاب متّحد، وعده خدا و پیامبر(ص) را فریبى بیش ندانستند (ما وعدنا اللّه و رسوله إلاّ غروراً) و در این آیه که سخن از مؤمنان است مى فرماید: «مسلمانان با دیدن همان سپاه، بر ایمان شان افزوده شد». این، از تأثیر ایمان در تغییر دادن موقعیت هاى به ظاهر منفى، به عامل رشد، خبر مى دهد.

۸ - ایمان، مراتبى دارد و قابل کم و زیاد شدن است. (و ما زادهم إلاّ إیمنًا)

۹ - مسلمانان مدینه، در غزوه احزاب، به رغم قدرت و شوکت دشمن و کارشکنى هاى منافقان، تسلیم امر پیامبر(ص) براى جهاد بودند. (و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب ... و ما زادهم إلاّ إیمنًا و تسلیمًا) ممکن است «تسلیماً» به قرینه مقام (بحث جهاد و هجوم دشمن و نیز الگو بودن پیامبر(ص)) تسلیم بودن به امر پیامبر(ص) براى جهاد باشد.

۱۰ - توجه مسلمانان مدینه به تحقق وعده هاى خدا و پیامبرش، در غزوه احزاب، باعث شد که آنان، با دیدن سپاه دشمن بر ایمان شان افزوده شود. (و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللّه و رسوله ... و ما زادهم إلاّ إیمنًا)

موضوعات مرتبط

  • احزاب صدراسلام: قدرت سپاه احزاب صدراسلام ۹
  • اقرار: اقرار به درستى وعده هاى خدا ۴ اقرار به درستى وعده هاى محمد(ص) ۴; اقرار پسندیده ۴
  • ایمان: آثار ایمان ۷; ازدیاد ایمان ۸; ایمان به وعده هاى خدا ۳; ایمان به وعده هاى محمد(ص) ۳; مراتب ایمان ۸
  • تکامل: عوامل تکامل ۷
  • خدا: وعده هاى خدا ۱
  • غزوه احزاب: قصه غزوه احزاب ۹; مسلمانان مدینه در غزوه احزاب ۹، ۱۰; وعده هاى خدا در غزوه احزاب ۱۰; وعده هاى محمد(ص) در غزوه احزاب ۱۰
  • محمد(ص): محمد(ص) و سپاه احزاب صدراسلام ۵; محمد(ص) و غزوه احزاب ۵; وعده هاى محمد(ص) ۱
  • مسلمانان مدینه: ازدیاد ایمان مسلمانان مدینه ۶، ۱۰; انقیاد مسلمانان مدینه ۶، ۹; ایمان مسلمانان مدینه ۳; مسلمانان مدینه و سپاه احزاب صدراسلام ۱، ۲، ۶، ۹، ۱۰

منابع