آل عمران ١٩٤

از الکتاب
کپی متن آیه
رَبَّنَا وَ آتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى‌ رُسُلِکَ‌ وَ لاَ تُخْزِنَا يَوْمَ‌ الْقِيَامَةِ إِنَّکَ‌ لاَ تُخْلِفُ‌ الْمِيعَادَ

ترجمه

پروردگارا! آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودی، به ما عطا کن! و ما را در روز رستاخیز، رسوا مگردان! زیرا تو هیچ‌گاه از وعده خود، تخلف نمی‌کنی.

پروردگارا! و آنچه را بر [زبان‌] پيامبرانت به ما وعده كرده‌اى به ما ارزانى دار، و ما را در روز رستاخيز رسوا مگردان، مسلما تو خلف وعده نمى‌كنى
پروردگارا، و آنچه را كه به وسيله فرستادگانت به ما وعده داده‌اى به ما عطا كن، و ما را روز رستاخيز رسوا مگردان، زيرا تو وعده‌ات را خلاف نمى‌كنى.
پروردگارا، ما را از آنچه به زبان رسولان خود وعده دادی نصیب فرما و ما را در روز قیامت محروم مگردان، که تو هرگز در وعده تخلّف نمی‌ورزی.
پروردگارا! آنچه را که به وسیله فرستادگانت به ما وعده داده ای به ما عطا فرما و روز قیامت، ما را رسوا و خوار مکن؛ زیرا تو خلف وعده نمی کنی؟
اى پروردگار ما، عطا كن به ما آنچه را كه به زبان پيامبرانت به ما وعده داده‌اى و ما را در روز قيامت رسوا مكن كه تو وعده خويش خلاف نمى‌كنى.
پروردگارا آنچه به پیامبرانت وعده داده‌ای به ما ببخش و ما را روز قیامت خوار و رسوا مگردان، که تو خلف وعده نخواهی کرد
پروردگارا، و آنچه را بر [زبان‌] فرستادگانت به ما وعده دادى به ما ارزانى دار و ما را در روز رستاخيز خوار و رسوا مگردان، كه تو خلاف وعده نمى كنى.
پروردگارا! آنچه را که بر (زبان) پیغمبران خود (و به پاداش تصدیق ایشان و پیروی از آنان) به ما وعده داده‌ای، (از قبیل: پیروزی دنیا و نعمت آخرت) به ما عطاء کن، و در روز رستاخیز ما را (با درآوردن به دوزخ) خوار و زبون مگردان. بیگمان تو خلف وعده نخواهی کرد.
«پروردگارمان! و آنچه را بر (عهده‌ی) فرستادگانت برایمان وعده داده‌ای به ما بده و ما را روز رستاخیز رسوا مگردان. همانا تو وعده‌(ات) را خلاف نمی‌کنی.»
پروردگارا و ارزانی دار به ما آنچه بر زبان فرستادگانت به ما نوید دادی و خوار مکن ما را روز قیامت که نیستی تو شکننده پیمان‌

“Our Lord, and give us what You have promised us through Your messengers, and do not disgrace us on the Day of Resurrection. Surely You never break a promise.”
ترتیل:
ترجمه:
آل عمران ١٩٣ آیه ١٩٤ آل عمران ١٩٥
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عَلَی رُسُلِکَ»: بر زبان پیغمبرانت. مضاف محذوف است و تقدیر چنین است: عَلَی أَلْسِنَةِ رُسُلِکَ. «لا تُخْزِنَا»: خوارمان مدار و زبونمان مگردان. «مِیعَاد»: مصدر میمی است و به معنی وعده. یا به معنی زمان وعده است و مراد رستاخیز است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]

شأن نزول آیات ۱۹۱، ۱۹۲، ۱۹۳ و ۱۹۴:[۲]

از امامين امام باقر|باقر و امام صادق|صادق عليهماالسلام روايت شده كه اين آيات و آيات ديگر آخر سوره آل عمران درباره امام على مرتضى عليه‌السلام و جماعتى از اصحاب و ياران او نازل گرديد، زيرا هنگامى كه پيامبر بعد از مرگ عموى خود ابوطالب مأمور هجرت به سوى مدينه گشت قريش بر ضد او با يكديگر هم‌سوگند شدند كه يك شب در وقتى كه پيامبر در خواب باشد بر او حمله كنند و با وارد آوردن ضربات متعدد وى را بكشند تا قاتل او معلوم نگردد و كسى نتواند به علت معلوم نبودن قاتل از او خونخواهى كند.

بنابراين خداوند امر فرمود كه على در آن شب به جاى پيامبر بخوابد تا بتواند آن شب به طرف مدينه هجرت كند على عليه‌السلام طبق امر خداوند به جاى پيامبر خوابيد و رسول خدا صلی الله علیه و آله به طرف مدينه هجرت فرمود. مشركين وقتى آمدند و على را به جاى پيامبر ديدند در عين حال تعجب به قهقرى برگشتند و توطئه اى كه براى قتل پيامبر چيده بودند، به خواست خداوند عملى نگرديد سپس على مرتضى به دستور رسول خدا زوجات او را به طرف مدينه حركت داد وقتى كه ابوسفيان از اين موضوع اطلاع يافت با عده اى على مرتضى را دنبال كرد كه شايد از هجرت او با زوجات پيامبر به سوى مدينه جلوگيرى به عمل آورد.

ابوسفيان غلامى داشت به نام اسود كه بسيار زرنگ و در عين حال قوى و نيرومند هم بود. به اين غلام دستور داد كه زودتر برود و در هر جا به على مرتضى برخورد نمايد جلو او را بگيرد تا خودش برسد، اسود با عجله و شتاب فراوان به راه افتاد تا به على مرتضى رسيد. او را از رفتن مانع شد و گفت: بايد صبر كند تا ابوسفيان برسد و حتى تهديد كرد كه اگر به رفتن ادامه دهد او را خواهد كشت.

على به اسود فرمود: كه از جلو راه او خارج شود و در غير اين صورت به ضرر او تمام خواهد شد. اسود با شمشير به على مرتضى حمله ور گرديد و جنگ بين آن دو نفر درگرفت. سرانجام اسود بدست على عليه‌السلام كشته شد و على عليه‌السلام به راه خود با زوجات رسول خدا صلی الله علیه و آله و همراهان ديگر ادامه داد. ابوسفيان وقتى كه به محل حادثه رسيد غلام خود اسود را كشته يافت. لذا با سرعت و شتاب هر چه تمام‌تر على عليه‌السلام را دنبال كرد تا اين كه بالأخره به او رسيد و گفت: يا على با اجازه چه كسى اين زنان را كه از فاميل ما مى باشند با خود به مدينه مي‌برى در حالتى كه غلام مرا هم به قتل رسانيده اى.

على عليه‌السلام فرمود: با اجازه كسى به راه افتاده ام كه اجازه من بدست اوست. بنابراين بهتر است كه برگردى و كار خود را به جنگ و جدال نكشانى. ابوسفيان اعتنائى نكرد و كار آن‌ها به جنگ كشيد. در اين جنگ ابوسفيان كارى از پيش نبرد و با نوميدى مراجعت كرد، على عليه‌السلام با ياران و زوجات پيامبر به مدينه آمد پس از ورود به مدينه دستور داد كه همراهان به استراحت پردازند و پس از استراحت نماز گذارند و به شكرانه وارد شدند به مدينه در حال سلامت به ذكر خداوند مشغول شدند و تا صبح به ذكر خدا و نماز پرداختند و شكر و سپاس خداى را بجاى آوردند سپس نزد رسول خدا آمدند و قبل از رسيدن خدمت پيامبر، جبرئيل نزد رسول خدا آمد و موضوع على مرتضى را به وى خبر داد و اين آيات را نازل نمود سپس پيامبر به على فرمود: يا على خداوند اين آيات را درباره تو و اصحاب و ياران تو نازل گردانيد.[۳]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«194» رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى‌ رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ

(خردمندان مى‌گويند:) پروردگارا! آنچه را به واسطه‌ى پيامبرانت به ما وعده داده‌اى، به ما مرحمت فرما و ما را در روز قيامت خوار مساز كه البتّه تو خلاف وعده انجام نمى‌دهى.

نکته ها

در اين چند آيه، خداوند متعال مسير رشد خردمندان و اولوا الالباب را اين گونه ترسيم مى‌كند: به ياد خدا بودن، فكر، رسيدن به حكمت، تسليم انبيا شدن، استغفار، خوب مردن، در انتظار الطاف الهى و سرانجام نجات از رسوايى و خوارى قيامت.

در آيات قبل ايمان خردمندان به خداوند و قيامت مطرح بود و در اين آيه ايمان به نبوّت نيز مطرح شده است. «ما وَعَدْتَنا عَلى‌ رُسُلِكَ»

تكرار «ربّنا» در سخنان اولواالالباب، نشان شيفتگى آنان به ربوبيّت الهى است.

اولوا الالباب، هم عزّت دنيا را مى‌خواهند و هم عزّت آخرت را. جمله‌ى‌ «آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى‌ رُسُلِكَ» مربوط به دنياست كه خداوند وعده‌ى نصرت به اهل حقّ داده است: «انّا

جلد 1 - صفحه 679

لننصر رسلنا» «1» وجمله‌ى‌ «وَ لا تُخْزِنا» مربوط به عزّت در آخرت است.

پیام ها

1- وفاى به وعده، از شئون ربوبيّت الهى است. «رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا»

2- گرچه خداوند به وعده‌هاى خود وفا مى‌كند، لكن ما نيز بايد دعا كنيم. «آتِنا ما وَعَدْتَنا»

3- خردمندان به همه‌ى انبيا وهمه وعده‌هاى الهى ايمان دارند. «ما وَعَدْتَنا عَلى‌ رُسُلِكَ»

4- نهايت آرزوى خردمندان، رسيدن به الطاف الهى و نجات از دوزخ و رسوايى قيامت است. «آتِنا ما وَعَدْتَنا، وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ»

5- بيم و اميد بايد در كنار هم باشد. «آتِنا ما وَعَدْتَنا ... وَ لا تُخْزِنا»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى‌ رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ (194)

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 331

رَبَّنا وَ آتِنا: پروردگارا و عطا فرما ما را، ما وَعَدْتَنا عَلى‌ رُسُلِكَ‌: آنچه وعده فرمودى ما را به لسان انبياء خود كه آن نعيم جاودانى است، يا ما آمرزشى را طلبيم كه انبياء آن را براى ما خواستند، مانند حضرت نوح عليه السّلام كه: رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ‌. و حضرت ابراهيم عليه السّلام كه: ربّنا اغفر لى و لوالدىّ و للمؤمنين. و حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و سلّم را كه امر فرمودى: و استغفر لذنبك و للمؤمنين.

وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ: و رسوا مگردان ما را روز قيامت، يعنى به وسيله توفيق و لطف خاصه تو از ما چيزى صادر نشود كه مقتضى رسوائى ما باشد، و يا به جهت تفريط از ما، ما را در آن روز رسوا مفرما. إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ:

بدرستى كه تو خلاف نفرمائى وعده خود را، كه آن اثابت مؤمن و اجابت دعاى او است. ابن عباس گفته: مراد به ميعاد، بعث بعد از موت است.

بيان: وجه مسئلت در انجاز وعده، با آنكه معلوم است كه البته خدا خلف وعده نفرمايد، به جهت آنست كه صدور اين كلام از متقيان بر وجه انقطاع و تضرع به درگاه سبحانى است. يا كلام به صور مسئلت، و مراد خبر است، يعنى بميران ما را با ابرار، زيرا ما مصدّقيم آنچه وعده فرمودى به لسان انبياى خود، و رسوا منما ما را، چون وعده تو، حق و منجز مى‌باشد.

انس بن مالك از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده:

هر كه را خداى تعالى وعده ثواب فرمايد، البته منجز نمايد، و هر كه را وعده عقاب نمايد، مخيّر باشد در عفو و عقاب‌ «1».

در آثار آمده: هر كه را امرى محزون نمايد پنج مرتبه بگويد: «ربنا»، حق تعالى او را نجات فرمايد.


«1» بحار الانوار، جلد 5، صفحه 334، حديث اوّل‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 332

حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: هر كه را كارى پيش آيد و پنج مرتبه «ربنا» گويد، خدا مراد او را عطا، و از آنچه ترسد خلاصى مرحمت فرمايد.

عرض كردند: منشاء آن را بيان فرمائيد. حضرت اين آيات را تلاوت كرد و فرمود: حق تعالى اين دعوات را به بركت پنج كلمه «ربنا» كه در آنست اجابت فرمود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى‌ رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ (194)

ترجمه‌

پروردگار ما و بده ما را آنچه را وعده دادى ما را بتوسط پيغمبر آنت و خوار مكن ما را روز قيامت همانا تو تخلف نميفرمائى وعده را.

تفسير

طلب وفا است از خدا بوعده خود كه بر لسان انبيا جارى شده نسبت به اعمال خير بندگان و يا طلب وفا است از خدا بوعده خود بر تصديق انبياء و طلب حفظ است از خدا نسبت بارتكاب اعمالى كه موجب خسران و خوارى و شرمسارى در روز قيامت شود و چون از طلب وفاى بوعد ممكن است توهم شود امكان تخلف از وعد و اين احتمال در ساحت مقدس ربوبى راه ندارد براى دفع آن تصريح شده بآنكه خداوند خلف وعده نميفرمايد بلكه بر ايمان و اعمال خيريه جزاى خير عنايت ميفرمايد در دنيا و آخرت و دعاى مؤمنين را با شرايط آن اجابت مى‌فرمايد و تكرار كلمه ربنا در اين آيات براى تأكيد و مبالغه در تضرع و ابتهال و دلالت بر استقلال مطالب و علو مسائل است و دعا چون توجه است از بنده بمولى عقلا محبوب بلكه وظيفه عبد است و شرعا مأمور به است و نيز دلالت بر خضوع و مسكنت از بنده نسبت‌


جلد 1 صفحه 552

بمولى دارد خواه از امورى باشد كه لازم الاجابه باشد مانند طلب انجاز وعد يا اجابت دعا يا ترحم بر اهل استحقاق خواه نباشد مانند ساير مسئولات علاوه بر آنكه شخص هر قدر مواظب اعمال خود باشد باز احتمال خلل و قصور و تقصير در مقام امتثال مى دهد لذا نميتواند اتكال بعمل پيدا كند بلكه بايد مستظهر بفضل و احسان الهى باشد و نيز احتمال سلب توفيق و سوء عاقبت از براى هر كس ميرود لذا طلب انجاز وعد از خداوند در حكم طلب توفيق بر طاعت و ثبات در ايمان است و بنظر حقير نكته مهم تكرار آنستكه خداوند ميخواهد به بندگان تعليم فرمايد كه اگر آنها پنج مرتبه پى در پى خدا را بخوانند بعد از ذكر و فكر و تسبيح و تقديس مناسب است در تمام دفعات بفكر آخرت باشند و حاجت اخروى را طلب نمايند چونكه امور دنيوى خوب و بد آن آنقدر و قابليت را ندارد كه شخص اهتمام بآن داشته باشد اگرچه تمام حوائج را بايد از خداوند مسئلت نمود لكن همت را بايد عالى نمود و از عالى طلب عالى كرد و در مجمع از پيغمبر (ص) روايت نموده است كه واى بحال كسيكه اين آيات را بزبان جارى كند و تأمل در آنها ننمايد و نيز از ائمه معصومين عليهم- السلام نقل نموده كه امر فرموده‌اند بقرائت اين پنج آيه كه اول آنها ان فى خلق- السموات و الارض است وقت بر خواستن براى نماز شب و در وقت خوابيدن و بعد از نماز صبح و نيز روايت شده كه كسيكه محزون كند او را امرى پس پنج مرتبه بگويد ربنا خداوند نجات ميدهد او را از آنچه بترسد و بنظر حقير اشاره به تلاوت اين آيات است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدتَنا عَلي‌ رُسُلِك‌َ وَ لا تُخزِنا يَوم‌َ القِيامَةِ إِنَّك‌َ لا تُخلِف‌ُ المِيعادَ (194)

پروردگار ‌ما و ‌بما‌ مرحمت‌ فرما آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ وعده‌ فرموده‌اي‌ ‌بما‌ بتوسط انبياء ‌خود‌ و ‌ما ‌را‌ فرداي‌ قيامت‌ مفتضح‌ و رسوا مفرما محققا تو خلف‌ وعده‌ نمي‌فرمايي‌

(مسئلة مشكلة)

و ‌ان‌ اينست‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ علم‌ ‌به‌ اينكه‌ خلف‌ وعده‌ قبيح‌ ‌است‌ و محال‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌خدا‌ صادر شود ‌پس‌ چه‌ معني‌ دارد طلب‌ كردن‌ ‌از‌ ‌خدا‌ ‌به‌ اينكه‌ بوعده‌هايي‌ ‌که‌ داده‌اي‌

جلد 4 - صفحه 462

عمل‌ فرما، البته‌ عمل‌ ميكند و تخلف‌ نميفرمايد و جاي‌ سؤال‌ نيست‌.

و ‌در‌ جواب‌ ‌اينکه‌ اشكال‌ مفسرين‌ چهار وجه‌ گفته‌اند ‌هر‌ يك‌ جوابي‌ داده‌اند ‌که‌ ‌اينکه‌ وجوه‌ بنظر تمام‌ نيست‌ لذا ‌ما ‌از‌ نقل‌ ‌آنها‌ خودداري‌ ميكنيم‌ چون‌ كلمات‌ ‌آنها‌ ‌از‌ روي‌ مدرك‌ صحيح‌ نيست‌ و اجتهادات‌ ظنيه‌ و استحسانات‌ ‌است‌ و ‌در‌ حقيقت‌ جواب‌ ميپردازيم‌، و ‌ان‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ وعده‌هاي‌ الهي‌ باهل‌ ايمان‌ ‌از‌ مثوبات‌ اخروي‌ و نعم‌ دنيوي‌ فقط شرطش‌ ايمان‌ و تقوي‌ و عمل‌ صالح‌ نيست‌ بلكه‌ شرط ديگري‌ ‌هم‌ دارد ‌که‌ جز ‌خدا‌ و ‌رسول‌ و اوصياء ‌او‌ نميدانند و ‌آن‌ موافات‌ ‌است‌ ‌يعني‌ بقاء ايمان‌ ‌تا‌ آخرين‌ نفس‌ و احدي‌ نميداند ‌که‌ عاقبت‌ امرش‌ بكجا ميكشد، چه‌ بسا اشخاص‌ بسيار خوب‌ ‌که‌ مورد تعجب‌ ديگران‌ ميشوند آخر عمر بي‌ايمان‌ ‌از‌ دنيا ميروند مثل‌ زبير و امثال‌ ‌او‌، و ‌اينکه‌ سؤال‌ و دعاء ‌براي‌ حفظ ايمان‌ ‌که‌ ‌تا‌ آخرين‌ نفس‌ ‌باشد‌ ‌تا‌ مشمول‌ وعده‌هاي‌ تو بشويم‌، لذا عرض‌ ميكنند رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدتَنا عَلي‌ رُسُلِك‌َ تعبير بجمع‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ مقاله‌ انبياء و رسل‌ تماما يكيست‌ ‌که‌ سعادت‌ منوط بايمان‌ و اطاعت‌ ‌است‌، و شقاوت‌ مربوط بكفر و مخالفت‌ ‌است‌ وَ لا تُخزِنا يَوم‌َ القِيامَةِ معناي‌ خزي‌ گذشت‌، و قيد يوم القيمة ‌براي‌ ‌هر‌ دو جمله‌ ‌است‌ ايتاء ‌ما وعد و عدم‌ الخزي‌ إِنَّك‌َ لا تُخلِف‌ُ المِيعادَ زيرا قبيح‌ ‌است‌ و ‌از‌ تو محال‌ ‌است‌.

463

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 194)- آنها در آخرین مرحله و پس از پیمودن راه توحید و ایمان به رستاخیز و اجابت دعوت پیامبران و انجام وظایف و مسؤولیتهای خویش از خدای خود تقاضا می‌کنند و می‌گویند اکنون که ما به پیمان خویش وفا کردیم «بار الها! آنچه را تو به وسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودی (و مژده دادی) به ما مرحمت کن، و ما را در روز رستاخیز رسوا مگردان، زیرا تو هر چه را وعده دهی تخلّف‌ناپذیر است» (رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ).

پنج آیه فوق از فرازهای تکان دهنده قرآن است که مجموعه‌ای از معارف دینی آمیخته با لحن لطیف مناجات و نیایش، در شکل یک نغمه آسمانی می‌باشد، و در روایات اهل بیت علیهم السّلام نیز دستور داده شده که هر کس برای نماز شب بر می‌خیزد این آیات را تلاوت کند.

نکات آیه

۱- بهره مندى از پاداشهاى موعود الهى، خواسته خردمندان از پروردگار خویش (لاولى الالباب ... ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلک)

۲- خداوند، نویددهنده پاداش به خردمندان مؤمن (ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلک)

۳- پیامبران، واسطه خداوند در نوید پاداش به خردمندان (اتنا ما وعدتنا على رسلک)

۴- وفاى خداوند به وعده هاى خویش، جلوه اى از ربوبیّت او (ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلک)

۵- نوید پاداش به خردمندان مؤمن از سوى خداوند، پرتوى از ربوبیّت او (ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلک)

۶- توجّه و شیفتگى مؤمنان خردمند، در دعا و مناجات نسبت به ربوبیّت خداوند (ربّنا ما خلقت هذا باطلا ... ربّنا و اتنا) تکرار کلمه «ربّنا» از سوى خردمندان، نشانگر توجه خاص آنان به خداوند است.

۷- بشارت و نوید، از روشهاى رسولان الهى براى تربیت انسانها (ما وعدتنا على رسلک)

۸- اعتقاد خردمندان، به توحید ربوبى (ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلک و لا تخزنا یوم القیمة) چون خردمندان تمامى افعال (خلقت، وارد ساختن ستمگران به دوزخ، ارسال رسولان و میراندن انسانها و ... ) را پرتوى از ربوبیّت خداوند مى دانند.

۹- خردمندان، مؤمن به خداوند، رسالت تمامى انبیا و برپایى قیامت (ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلک و لا تخزنا یوم القیمة)

۱۰- ترغیب مؤمنان از سوى خداوند به دعا و درخواست پاداشهاى موعود وى (ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلک)

۱۱- نوید الهى به سرافرازى خردمندان مؤمن و پیروزى آنان بر دشمنان دین (ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلک و لا تخزنا یوم القیمة) «یوم القیمة»، ظرف براى «لا تخزنا» است. بنابراین مراد از «ما وعدتنا»، نویدهاى دنیوى خواهد بود که از مصادیق روشن آن به قرینه «لا تخزنا»، خوار نگشتن در دنیاست ; و این نوید براى مؤمنان تنها با پیروزى بر دشمنان دین تحقق مى یابد.

۱۲- خردمندان، خواستار عزّت و سرافرازى از خداوند در دنیا و آخرت (ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلک و لا تخزنا یوم القیمة)

۱۳- دور ماندن از خوارى و خذلان در روز قیامت، خواسته و دعاى خردمندان به پیشگاه خداوند (و لا تخزنا یوم القیمة)

۱۴- هراس خردمندان مؤمن از خوارى و خذلان در روز قیامت (و لا تخزنا یوم القیمة)

۱۵- خوارى و خذلان، از عذابهاى سخت الهى، در قیامت (و لا تخزنا یوم القیمة)

۱۶- خوارى و عزت در قیامت، تنها در اختیار خداوند است. (و لا تخزنا یوم القیمة)

۱۷- توأم بودن بیم و امید (خوف و رجا) در خردمندان مؤمن (ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلک و لا تخزنا یوم القیمة) چون از یک سو به وعده هاى الهى دل بسته اند و از سوى دیگر نگران فرجام خویش در قیامت هستند.

۱۸- ارزش توأم بودن بیم و امید (خوف و رجا) در انسان (اتنا ما وعدتنا على رسلک و لا تخزنا یوم القیمة)

۱۹- نقش دعا در تحقق وعده هاى الهى و رهایى از خذلان در آخرت (ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلک و لا تخزنا یوم القیمة) اگر دعا در تحقق وعده هاى الهى تأثیر نداشت، خداوند آن را به عنوان ویژگى مؤمنان خردمند نقل نمى کرد.

۲۰- ایمان، زمینه تحقق نویدهاى الهى به خردمندان و رهایى از خوارى و خذلان اخروى (فامنّا ربّنا ... ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلک و لا تخزنا یوم القیمة) با توجّه به اینکه «اتنا» عطف است بر «اغفر لنا»، در جمله «فامنّا ربّنا فاغفرلنا»، معلوم مى شود که خردمندان انتظار برآورده شدن دعا و خواست خویش را، بر ایمانشان به ربوبیّت خداوند مترتب ساختند.

۲۱- خداوند، هرگز از وعده هاى خویش تخلف نمى کند. (انّک لا تخلف المیعاد)

۲۲- خوار نگشتن و رسوا نشدن در قیامت، با ارزشترین نوید الهى به خردمندان مؤمن (اتنا ما وعدتنا ... فلا تخزنا ... انّک لا تخلف المیعاد) جمله «انّک .. » پس از جمله «و لا تخزنا»، دلالت مى کند که عدم خوارى، از وعده هاى الهى به خردمندان مؤمن است. بنابراین عطف «لا تخزنا» بر «اتنا ما وعدتنا»، عطف خاص بر عام است و دلالت بر اهمیّت برتر معطوف (لا تخزنا) دارد.

موضوعات مرتبط

  • آخرت:۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۲۰، ۲۲
  • ارزشها:۱۸
  • امیدوارى:۱۷، ۱۸
  • انبیا:۹ بشارت انبیا ۹ ۳، ۷ ; نقش انبیا ۹ ۳
  • ایمان:۸ آثار ایمان ۸ ۲۰ ; ایمان ۸ به انبیا ۹ ; ایمان ۸ به خدا ۹ ; ایمان ۸ به قیامت ۹
  • پاداش:۲، ۳، ۵، ۱۰
  • پیروزى:۱۱
  • تربیت: روش تربیت ۷
  • ترس:۱۷، ۱۸ پسندیده ۱۴
  • توحید: ربوبى ۸
  • خدا:۹ پاداشهاى خدا ۹ ۱، ۲، ۳ ; ربوبیت خدا ۹ ۴، ۵، ۶ ; وعده خدا ۹ ۲، ۴، ۱۹، ۲۰، ۲۱
  • دعا:۱، ۱۲، ۱۳ آثار دعا ۱، ۱۲، ۱۳ ۱۹ ; تشویق به دعا ۱، ۱۲، ۱۳ ۱۰
  • دنیا:۱۲
  • ذلت: اخروى ۱۳، ۱۴، ۱۶، ۲۰، ۲۲ ; عوامل ذلت ۱۵ ; عوامل نجات از ذلت ۱۹، ۲۰ ; منشأ ذلت ۱۶
  • رسوایى: اخروى ۲۲
  • عاقلان:۱۷ ایمان عاقلان ۱۷ ۸، ۹ ; بشارت به عاقلان ۱۷ ۱۱، ۲۰، ۲۲ ; پاداش عاقلان ۱۷ ۲، ۳ ; پیروزى عاقلان ۱۷ ۱۱ ; ترس عاقلان ۱۷ ۱۴ ; دعاى عاقلان ۱۷ ۱، ۱۲، ۱۳ ; علایق عاقلان ۱۷ ۶
  • عذاب: اخروى ۱۵
  • عزت: درخواست عزت اخروى ۱۲، ۱۶ ; درخواست عزت دنیوى ۱۲ ; منشأ عزت ۱۶
  • عهد: وفاى به عهد ۴
  • قیامت:۹
  • مؤمنان: پاداش مؤمنان ۱۰ ; تشویق مؤمنان ۱۰ ; مؤمنان عاقل ۲، ۵، ۶، ۹، ۱۱، ۱۴، ۱۷، ۲۲
  • نجات:۱۹، ۲۰ درخواست نجات ۱۹، ۲۰ ۱۳
  • وعده:۲، ۴، ۱۹، ۲۰ با ارزش ۲۲ ; تخلف از وعده ۲، ۴، ۱۹، ۲۰ ۲۱

منابع

  1. طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۲، ص ۶۹۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۷۲.
  3. كتاب نهج البيان از شيبانى و تفسير برهان.