نتایج جستجو

این معنا باشد که عورت هر یک براى دیگرى آشکار شد و ممکن است مراد این باشد که عورت آنان براى خودشان آشکار شد. بر مبناى دومین احتمال، عورت آدم و حوا قبل از

(ع) و شیطان ۱۶ ; استتار عورت آدم (ع) ۸ ; برهنگى آدم (ع) ۱۹ ; تقرب آدم (ع) ۱۱ ; سرزنش آدم (ع) ۱۷ ; عصیان آدم (ع) ۱۶، ۱۷ ; عورت آدم (ع) ۲۰ ; قصه آدم (ع)

به معناى هر چیزى است که ناخوشایند است، و لذا گاه به «جسد مرده» و گاه به «عورت» گفته مى شود، و در اینجا منظور همان معناى اخیر است. سوء (۱۶۷ بار) مِن أَخِي

حجاب عمه ۱۹C: ۷ 'عورت: اجتناب از نگاه به عورت دیگران ۳، ۳۷;: احکام ستر عورت ۵; حرمت کشف عورت ۵; حرمت نگاه به عورت دیگران ۴; وجوب ستر عورت ۵C: ۷ 'فحشا: اجتناب

متزين مى‌شويد. اقوال ديگر: 1- لباس، ساتر عورت و بدن؛ و ريش، لباس مجالس و مشاهد و اعياد. 2- اوّلى واجب كه ساتر عورت از ناظر محترم باشد، و ثانى لباس مستحب كه

نگاه خويش را از نامحرم كوتاه كنند و عورت خويش را از نامحرم بپوشانند...به مؤمنات بگو نگاه خويش از نامحرم كوتاه كنند و عورت خويش را بپوشانند. الّذِين أَصْوَاتَهُم

معناى برگ است. ورق‌ (۴ بار) برگ. [طه:121]. شروع كردند از برگ درختان باغ بر عورت خويش مى‏چسباندند. واحد آن ورقه است [انعام:59]. وَ الْجَنّة مِن عَلَيْهِمَا

كرد بدست كشيدن بر ساقها و گردنهاى آنها. [اعراف:22]، طه:121. شروع كردند بر عورت خويش از برگ درختان باغ مى‏چسباندند. اين لفظ تنها سه بار در قرآن يافته است

كرد بدست كشيدن بر ساقها و گردنهاى آنها. [اعراف:22]، طه:121. شروع كردند بر عورت خويش از برگ درختان باغ مى‏چسباندند. اين لفظ تنها سه بار در قرآن يافته است

آنان كه شرمگاه خود را [از حرام‌] نگهدارنده‌اند، و عورت خود را حفظ می‌کنند. و کسانی که ایشان برای عورت‌هاشان نگهبانانند. و آنان که برای فرجهای خویشتند نگهدارندگانند

كنايه بع فرح و آلت رجوليت و جسد ميّت و غيره گفته شده در صحاح و قاموس آن را عورت. فاحشه (كاربد) و در مفردات كنايه از فرج گفته. در نهايه گويد: سوأة در اصل

آنان كه شرمگاه خويش نگاه مى‌دارند، و آن کسانی که عورت خود را محافظت می‌دارند. و کسانی که برای (نگهداری) عورت‌هاشان حافظانند. و آنان که برای فرجهای خویشند نگه‌دارندگان‌

زمره‌ی مطیعان و فرمانبرداران خدا بود. و مریم‌، دخت عمران را، همان کسی که عورت خود را (پاک) نگاه داشت. پس در آن از روح ویژه‌مان (از میان آفریدگان) دمیدیم

نجات ده و مرا از دست گروه ستمگران برهان.» و مریم‌، دخت عمران را، همان کسی که عورت خود را (پاک) نگاه داشت. پس در آن از روح ویژه‌مان (از میان آفریدگان) دمیدیم

مفسرين تصور نموده‌اند سوئه در اينجا بمعنى عورت است و گفته‌اند جسد هابيل برهنه بوده است با آنكه واضح است كه ستر عورت حفر زمين لازم ندارد. فَبَعَث‌َ اللّه‌ُ

چنانكه در روايتى از امام باقر عليه السلام مى‌خوانيم: آنان هرگاه خواستند نام عورت را ببرند، با كنايه از آن نام مى‌برند. البتّه اين، يكى از مصاديق رفتار كريمانه

حافِظُون‌َ فرج‌ بمعني‌ عورت‌ ‌است‌ و عورت‌ ‌در‌ رجال‌ عبارت‌ ‌است‌ ‌از‌ قبل‌ و دبر و بيضتان‌ و عجان‌ و ظهار فاصله ‌بين‌ عورتين‌ و پشت‌ عورت‌ و حفظ ‌آن‌ ‌از‌

to the world. ترتیل: ترجمه: «أَحْصَنَتْ»: مصون و محفوظ داشت. «فَرْجَهَا»: عورت خود را. کنایه از پاکدامنی و عفّت است. «أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا»: خود را از آمیزش

حافِظُون‌َ فرج‌ بمعني‌ عورت‌ ‌است‌ و عورت‌ ‌در‌ رجال‌ عبارت‌ ‌است‌ ‌از‌ قبل‌ و دبر و بيضتان‌ و عجان‌ و ظهار فاصله ‌بين‌ عورتين‌ و پشت‌ عورت‌ و حفظ ‌آن‌ ‌از‌

حافِظُون‌َ فرج‌ بمعني‌ عورت‌ ‌است‌ و عورت‌ ‌در‌ رجال‌ عبارت‌ ‌است‌ ‌از‌ قبل‌ و دبر و بيضتان‌ و عجان‌ و ظهار فاصله ‌بين‌ عورتين‌ و پشت‌ عورت‌ و حفظ ‌آن‌ ‌از‌

حافِظُون‌َ فرج‌ بمعني‌ عورت‌ ‌است‌ و عورت‌ ‌در‌ رجال‌ عبارت‌ ‌است‌ ‌از‌ قبل‌ و دبر و بيضتان‌ و عجان‌ و ظهار فاصله ‌بين‌ عورتين‌ و پشت‌ عورت‌ و حفظ ‌آن‌ ‌از‌

حافِظُون‌َ فرج‌ بمعني‌ عورت‌ ‌است‌ و عورت‌ ‌در‌ رجال‌ عبارت‌ ‌است‌ ‌از‌ قبل‌ و دبر و بيضتان‌ و عجان‌ و ظهار فاصله ‌بين‌ عورتين‌ و پشت‌ عورت‌ و حفظ ‌آن‌ ‌از‌

حافِظُون‌َ فرج‌ بمعني‌ عورت‌ ‌است‌ و عورت‌ ‌در‌ رجال‌ عبارت‌ ‌است‌ ‌از‌ قبل‌ و دبر و بيضتان‌ و عجان‌ و ظهار فاصله ‌بين‌ عورتين‌ و پشت‌ عورت‌ و حفظ ‌آن‌ ‌از‌

حافِظُون‌َ فرج‌ بمعني‌ عورت‌ ‌است‌ و عورت‌ ‌در‌ رجال‌ عبارت‌ ‌است‌ ‌از‌ قبل‌ و دبر و بيضتان‌ و عجان‌ و ظهار فاصله ‌بين‌ عورتين‌ و پشت‌ عورت‌ و حفظ ‌آن‌ ‌از‌

حافِظُون‌َ فرج‌ بمعني‌ عورت‌ ‌است‌ و عورت‌ ‌در‌ رجال‌ عبارت‌ ‌است‌ ‌از‌ قبل‌ و دبر و بيضتان‌ و عجان‌ و ظهار فاصله ‌بين‌ عورتين‌ و پشت‌ عورت‌ و حفظ ‌آن‌ ‌از‌

است که فطرت از آن بیزار و طبع سلیم از آن گریزان است. مثل: همجنس‌گرائی، کشف عورت، دشنام و سخنان رکیک، استهزاء و تمسخر. «فَمَا کَانَ جَوَابَ ...»: (نگا: عنکبوت

نمايند و از آن بگذرند و وقتى بخواهند لفظ قبيحى ذكر نمايند مانند نام مخصوص عورت بكنايه از آن تعبير نمايند و باين معانى اخبارى از ائمه اطهار رسيده و شواهدى

نمايند و از آن بگذرند و وقتى بخواهند لفظ قبيحى ذكر نمايند مانند نام مخصوص عورت بكنايه از آن تعبير نمايند و باين معانى اخبارى از ائمه اطهار رسيده و شواهدى

از پشت سر به روى پدر انداختند، و عورت پدر خود را پوشاندند، در حالى كه صورت خود را به طرف پشت برگردانده بودند كه عورت پدر را نبينند. همينكه پدر از مستى

لوط، علاوه بر لواط، اهل قمار، هرزه‌گويى، توهين، مزاحمت براى عابرين و كشف عورت در انظار عمومى بودند. «2» امام صادق عليه السلام در فلسفه‌ى تحريم لواط فرمودند:

هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ (96) ترجمه‌ - و ياد كن آنزن را كه نگهداشت عورت خود را پس دميديم در او از روح خود و گردانيديم او و پسرش را آيتى براى جهانيان‌

هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ (96) ترجمه‌ - و ياد كن آنزن را كه نگهداشت عورت خود را پس دميديم در او از روح خود و گردانيديم او و پسرش را آيتى براى جهانيان‌

عنوان كه خانه‌هاى ما حصار درستى ندارد و رخنه و خلل در آنها زياد است چون اصل عورت بمعناى خلل است و خداوند آنها را تكذيب نموده كه هيچ خانه‌هاشان عيبى نداشت

‌را‌ نام‌ برد ‌تا‌ اينكه‌ ديوان‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌بر‌ نكنند) 10‌-‌ موقع‌ كشف‌ عورت‌ باعث‌ ستر ‌آن‌ ‌از‌ شياطين‌ ميشود چنانچه‌ ‌در‌ لآلي‌ الاخبار«2» ‌از‌ حضرت‌

نمايند و از آن بگذرند و وقتى بخواهند لفظ قبيحى ذكر نمايند مانند نام مخصوص عورت بكنايه از آن تعبير نمايند و باين معانى اخبارى از ائمه اطهار رسيده و شواهدى

بی‌گمان عذاب پروردگارشان (از کافران) بازداشته نیست. و کسانی که برای (نگهداری) عورت‌هاشان حافظانند. مگر بر همسران خود یا کنیزانشان؛ پس (در این صورت) مورد نکوهش

كثافات‌ مأكولات‌ و مشروبات‌ گرفته‌ ‌شده‌ آنهم‌ ‌از‌ عورت‌ پدر ‌در‌ عورت‌ مادر ريخته‌ ‌شده‌ و ‌از‌ عورت‌ مادر بيرون‌ آمده‌ و ‌در‌ مدت‌ رضاع‌ شيري‌ ‌که‌ ‌از‌

هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ (96) ترجمه‌ - و ياد كن آنزن را كه نگهداشت عورت خود را پس دميديم در او از روح خود و گردانيديم او و پسرش را آيتى براى جهانيان‌

هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ (96) ترجمه‌ - و ياد كن آنزن را كه نگهداشت عورت خود را پس دميديم در او از روح خود و گردانيديم او و پسرش را آيتى براى جهانيان‌

هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ (96) ترجمه‌ - و ياد كن آنزن را كه نگهداشت عورت خود را پس دميديم در او از روح خود و گردانيديم او و پسرش را آيتى براى جهانيان‌

عنوان كه خانه‌هاى ما حصار درستى ندارد و رخنه و خلل در آنها زياد است چون اصل عورت بمعناى خلل است و خداوند آنها را تكذيب نموده كه هيچ خانه‌هاشان عيبى نداشت

عنوان كه خانه‌هاى ما حصار درستى ندارد و رخنه و خلل در آنها زياد است چون اصل عورت بمعناى خلل است و خداوند آنها را تكذيب نموده كه هيچ خانه‌هاشان عيبى نداشت

‌را‌ نام‌ برد ‌تا‌ اينكه‌ ديوان‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌بر‌ نكنند) 10‌-‌ موقع‌ كشف‌ عورت‌ باعث‌ ستر ‌آن‌ ‌از‌ شياطين‌ ميشود چنانچه‌ ‌در‌ لآلي‌ الاخبار«2» ‌از‌ حضرت‌

الف آن در فارسى زياد يا در عربى حذف شده باشد و سحق و مساحقه ماليدن زنى است عورت خود را بزن ديگر و حدّ آن صد تازيانه است مطلقا يا در صورت محصنه نبودن والا

اخبار مأثوره ذكر شده است و ثواب قرائت اينسوره ذيل سوره سابقه ذكر شد و فرج بر عورت مرد و زن و فرجه‌هائى كه در بدن است اطلاق ميشود و مراد از نفخ ظاهرا افاضه

الف آن در فارسى زياد يا در عربى حذف شده باشد و سحق و مساحقه ماليدن زنى است عورت خود را بزن ديگر و حدّ آن صد تازيانه است مطلقا يا در صورت محصنه نبودن والا

الف آن در فارسى زياد يا در عربى حذف شده باشد و سحق و مساحقه ماليدن زنى است عورت خود را بزن ديگر و حدّ آن صد تازيانه است مطلقا يا در صورت محصنه نبودن والا

الف آن در فارسى زياد يا در عربى حذف شده باشد و سحق و مساحقه ماليدن زنى است عورت خود را بزن ديگر و حدّ آن صد تازيانه است مطلقا يا در صورت محصنه نبودن والا

نمايند و از آن بگذرند و وقتى بخواهند لفظ قبيحى ذكر نمايند مانند نام مخصوص عورت بكنايه از آن تعبير نمايند و باين معانى اخبارى از ائمه اطهار رسيده و شواهدى

الف آن در فارسى زياد يا در عربى حذف شده باشد و سحق و مساحقه ماليدن زنى است عورت خود را بزن ديگر و حدّ آن صد تازيانه است مطلقا يا در صورت محصنه نبودن والا

الف آن در فارسى زياد يا در عربى حذف شده باشد و سحق و مساحقه ماليدن زنى است عورت خود را بزن ديگر و حدّ آن صد تازيانه است مطلقا يا در صورت محصنه نبودن والا

يبدى للنّاس عورته فى الآخرة. هر كه مشرف شود به خانه همسايه پس نظر كند به عورت مردى يا موى زنى‌ «1». تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 135 و 136، چاپ كتابخانه آيت

پيغمبر فرمود خداوند ملكى را فرستاد آن را آورد بجاى خود گذارد و وحشى به علاوه عورت و دو گوش و دست و پاى آنحضرت را هم بريد و در اين جنگ كسى با پيغمبر باقى نماند

نمايند و از آن بگذرند و وقتى بخواهند لفظ قبيحى ذكر نمايند مانند نام مخصوص عورت بكنايه از آن تعبير نمايند و باين معانى اخبارى از ائمه اطهار رسيده و شواهدى

عبرت بگير از منافعى كه حكيم عليم در دم حيوان قرار داده: 1- سترى است براى عورت او. 2- ميان دبر و شكم او چركى جمع كه موجب آمدن پشه و مگس و اذيت او نمايند،

الف آن در فارسى زياد يا در عربى حذف شده باشد و سحق و مساحقه ماليدن زنى است عورت خود را بزن ديگر و حدّ آن صد تازيانه است مطلقا يا در صورت محصنه نبودن والا

نمايند و از آن بگذرند و وقتى بخواهند لفظ قبيحى ذكر نمايند مانند نام مخصوص عورت بكنايه از آن تعبير نمايند و باين معانى اخبارى از ائمه اطهار رسيده و شواهدى

خواب‌ و چه‌ ‌در‌ بيداري‌ و ديگر دخول‌ عورة و ‌لو‌ بمقدار رأس‌ حشفه‌ ‌در‌ عورت‌ چه‌ ‌در‌ قبل‌ و چه‌ ‌در‌ دبر چه‌ ‌در‌ مرد و چه‌ ‌در‌ زن‌ و چه‌ ‌در‌ انسان‌

دادي‌ ‌از‌ زبان‌ چه‌ گفتي‌ ‌از‌ دست‌ بكجا دراز شدي‌ ‌از‌ پا كجا رفتي‌ ‌از‌ عورت‌ كجا داخل‌ شدي‌ ‌از‌ حلق‌ چه‌ فرو دادي‌ ‌از‌ شكم‌ بچه‌ سير شدي‌ ‌از‌ پوست‌

اخبار مأثوره ذكر شده است و ثواب قرائت اينسوره ذيل سوره سابقه ذكر شد و فرج بر عورت مرد و زن و فرجه‌هائى كه در بدن است اطلاق ميشود و مراد از نفخ ظاهرا افاضه

الف آن در فارسى زياد يا در عربى حذف شده باشد و سحق و مساحقه ماليدن زنى است عورت خود را بزن ديگر و حدّ آن صد تازيانه است مطلقا يا در صورت محصنه نبودن والا

اشكالى ندارد. و بر شخص واجب است كه چشم خود را از ديدن عورت مردان و زنان نامحرم‏ بپوشاند و خود نيز عورت خويش را از اينكه نگاه مرد يا زن نامحرمى بدان بيفتد

شروع كرده و دست خود را پيش از همسرش در آب زده و عورت خود را ميشست، سپس همسر پيامبر دست خود را در آب زده و عورت خود را ميشست، آنگاه پيامبر آب بر سر و تن خود

واجبات‌ ‌که‌ جهاد اكبرش‌ گويند، چشم‌ جهاد دارد، گوش‌ جهاد دارد، زبان‌ دست‌، پا، عورت‌، قلب‌، شكم‌ ‌که‌ ‌از‌ كليه‌ محرمات‌ ‌آن‌ اجتناب‌ و ‌در‌ فرائض‌ امتثال‌.

السلام) روايت مى كند كه فرموده است: كلمه «صديد»، به معناى چرك و خونى است كه از عورت زنان فاحشه به آتش دوزخ مى ريزد. و در الدر المنثور است كه احمد و ترمذى و نسائى

جریج گفت: یا على در این جا مردى یافت نمی‌شود مرا هم که مى بینى مرد نیستم سپس عورت خود را مکشوف ساخت. على متوجه شد که او مرد نمى باشد لذا نزد رسول خدا آمد.

صورت‌ و بدن‌ ‌را‌ نبايد حفظ كنند همين‌ نحوي‌ ‌که‌ بزنهاي‌ ديگر ‌باشد‌، و اما عورت‌ ‌را‌ فقط ‌به‌ شوهر و مولاي‌ ‌خود‌ محرم‌ هست‌ ‌که‌ نبايد حفظ كند، و اما بزنهاي‌

خواب‌ و چه‌ ‌در‌ بيداري‌ و ديگر دخول‌ عورة و ‌لو‌ بمقدار رأس‌ حشفه‌ ‌در‌ عورت‌ چه‌ ‌در‌ قبل‌ و چه‌ ‌در‌ دبر چه‌ ‌در‌ مرد و چه‌ ‌در‌ زن‌ و چه‌ ‌در‌ انسان‌

برسد به هفتاد. و اگر يك خاندان مسلمان را مخارج بدهم، شكم آنها را سير كنم و عورت آنها را بپوشانم و آبروى آنها را از مردم حفظ كنم‏ دوست‏تر است به من از اينكه

مى‏ترسد، خدا هفتاد عورت از عورت‏هاى دنيا و آخرت را بر او بپوشاند» «۱». __________________________________________________ (۱). و عورت هر چيزى است كه موضع

اخبار مأثوره ذكر شده است و ثواب قرائت اينسوره ذيل سوره سابقه ذكر شد و فرج بر عورت مرد و زن و فرجه‌هائى كه در بدن است اطلاق ميشود و مراد از نفخ ظاهرا افاضه

صورت) از ستمکاران می‌شوید.» پس شیطان، برای آن دو وسوسه کرد تا آنچه را از عورت‌هایشان از ایشان پوشیده مانده بود برایشان نمایان گرداند و گفت: «پروردگارتان

مانعى دارد كه لنگ ببنديد؟ همانا رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: ديدن عورت مؤمن بر مؤمن ديگر حرام است، سدير گويد: عمويم فرستاد قطعه كرباسى آوردند و

و امثال آنها را از محارم ميتواند غسل دهد. باين نحو كه خرقه يا پارچه‏اى بر عورت او بيفكند و او را غسل دهد.

بود آن را در متن كتاب آورديم، و بعض دانشمندان گفته‏اند علّت كراهت روبرو شدن عورت شخص است با كعبه بخصوص زمانى كه زير جامه نپوشيده باشد».

کسانی که ایشان برای زکات، فاعلان (و کارگزاران)اند. و کسانی که ایشان برای عورت‌هاشان نگهبانانند. مگر بر همسرانشان یا دستاوردشان (مانند کنیزان که) بی‌گمان

بدهد يا در غسل دادن نيز مقدّم است. (البتّه از زير پوشش كه نظرش به اندام و عورت زن نيفتد). و پدرم- رحمه اللَّه- در رساله‏اى كه براى من فرستاده است گويد:

بكنند؟ آن حضرت فرمود: گورى براى او ميكنند و او را در لحدش گذاشته و خشتى بر عورت او مينهند تا عورتش با خشت و سنگ پوشيده گردد، آنگاه بر او نماز خوانده مى‏شود

ميفرمود: دور شو، و بعد آن موضع را خودشان شخصا نوره ميكشيدند. و كسى كه نوره بر عورت خود ميكشد اشكال ندارد كه لنگ خود را از آن بردارد و بدون پوشش باشد زيرا نوره

اعضاء و جوارح‌ سبعه‌ كارمندان‌ تجارتخانه‌: چشم‌، گوش‌، زبان‌، دست‌، پا، شكم‌، عورت‌. و نفس‌ سرپرست‌ ‌اينکه‌ كارمندان‌ و اعمال‌ صالحه‌ تجارت‌ ‌اينکه‌ تجارتخانه‌

اخبار مأثوره ذكر شده است و ثواب قرائت اينسوره ذيل سوره سابقه ذكر شد و فرج بر عورت مرد و زن و فرجه‌هائى كه در بدن است اطلاق ميشود و مراد از نفخ ظاهرا افاضه

رسول خدا (ص) نهى فرمودند از غسل كردن‏ زير آسمان (بى‏سقف) بدون لنگ و پوشش عورت و فرمود: همانا آب داراى اهل و ساكنانى است. و غسل روز جمعه بر مردان و زنان

بوصيت معروف و فضيلت، همانا هيچ كس نمى‏تواند نسبت بامام در باره دهان و شكم و عورت طعنى زند، باينكه بگويد: او دروغگوست و مال مردم را ميخورد و مانند اينها. على

تمام نيست. (يعنى‏ با هيچ يك از آنها به تنهايى نميتوان بعنوان لباس كه ساتر عورت است نماز بجا آورد). و كسى كه لباسش بر الاغ مرده‏اى افتاده، شستن آن جامه بر

پيروى منماييد «۲»؛ زيرا كه هر كه عورت‏هاى ايشان را پيروى كند، خداى عز و جل عورت او را پيروى مى‏كند. و هر كه خدا عورت‏هاى او را پيروى كند، او را رسوا مى‏سازد،

را بپوشان تا عورتش بيرون نيفتد»، جز اين نمى فهميم كه آشاميدن و خوردن و ستر عورت كردن، غرض هايى هستند كه در دستورات وى منظور شده اند، خداى تعالى هم، هر امر

درخت بخوردند، و عورتشان برايشان نمودار شد، پس بر آن شدند، كه از برگ هاى بهشت عورت خود بپوشانند، و آدم ارشاد و راهنمائى پروردگارش را نافرمانى كرد، و گرفتار

بسا اناث‌ مي‌آورد ‌که‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ خصوصيات‌ تفارق‌ دارند، ‌از‌ حيث‌ عورت‌ و رحم‌ و مشيمة و ثدي‌ و قوه‌ و ضعف‌، و ثالثا متشاكل‌ يكديگر و ‌از‌ يك‌ جنس‌

سپس فرمود: آرى! دير و عبادتگاه مسلمان خانه اوست، چشم و زبان و گوش و جان و عورت خود را در خانه (از گناه) نگه مى‏دارد، براستى هر كه نعمت خدا را بدل خويش بشناسد

دامن عفّت مرا حفظ فرما (از ارتكاب محرّمات و زنا) و آن را عفيف دار، و بپوشان عورت مرا، و بدنم را بر آتش حرام گردان. محمّد گويد: سپس مضمضه (گرداندن آب در دهان)

‌است‌ و الّا تمام‌ اعضاء و جوارح‌ مسئوليت‌ دارند دست‌ و پا و زبان‌ و شكم‌ و عورت‌ و بدن‌ و نفس‌ تمام‌ فرداي‌ قيامت‌ ‌اگر‌ كوچكترين‌ خطايي‌ بدون‌ تصويب‌ شرع‌

افعال‌ پا رفتن‌، افعال‌ قلب‌ و نفس‌ ‌از‌ عقائد و اخلاق‌، افعال‌ بدن‌ ‌از‌ لمس‌ عورت‌ ‌از‌ جماع‌ و لواط لب‌ ‌از‌ بوسيدن‌ و ‌غير‌ اينها. وَ يَقُول‌ُ الكافِرُ يا

» است و از آنجا كه آشكار شدن آلت جنسى مايه عيب و عار است در لغت عرب به آن عورت اطلاق شده . كلمه «عورة » گاه به معنى شكاف در ديوار و لباس و مانند آن نيز

اصل به معنى «شكاف » و فاصله ميان دو چيز است ، ولى در اينگونه موارد كنايه از عورت مى باشد و ما براى حفظ معنى كنائى آن در فارسى كلمه دامان را به جاى آن مى گذاريم

جوارح‌ ‌از‌ ارتكاب‌ معاصي‌ خودداري‌ نميكند، چشم‌، گوش‌، دست‌، پا، زبان‌، ‌حتي‌ عورت‌. و ذكر اقسامي‌ دارد ذكر لساني‌، عملي‌، قلبي‌ تمام‌ ‌از‌ دست‌ ميرود. وَ عَن‌ِ

و مادر شما را از بهشت بيرون ساخت و لباس آنان را از اندامشان بيرون كرد، تا عورت آنها را به آنها نشان دهد (يا بنى آدم لا يفتننكم الشيطان كما اخرج ابويكم من

‌را‌ نام‌ برد ‌تا‌ اينكه‌ ديوان‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌بر‌ نكنند) 10‌-‌ موقع‌ كشف‌ عورت‌ باعث‌ ستر ‌آن‌ ‌از‌ شياطين‌ ميشود چنانچه‌ ‌در‌ لآلي‌ الاخبار«2» ‌از‌ حضرت‌

كردن آنان مشغول شد، تا لباسهاى اطاعت و بندگى خدا را از تن آنان بيرون كند، و عورت آنها كه پنهان بود آشكار سازد (فوسوس لهما الشيطان ليبدى لهما ما ورى عنهما

و قمار مى كردند، و به عابران سنگ مى انداختند، و دف و ناى مى نواختند، كشف عورت مى كردند، لواط مرتكب مى شدند. ولى خواننده عزيز آنچه را كه از سياق استفاده

اين خوابيست كه نقل شده كه مردى در خواب ديد در دستش مهرى است كه با آن دهان و عورت مردم را مهرى مى كند، از ابن سيرين پرسيد، در جواب گفت : تو بزودى موذن مى شوى

الصيام الرفث الى نسائكم ...» ، لطافت بيشترى به خود مى گيرد، چون انسان با جامة عورت خود را از ديگران مى پوشاند، و اما خود جامة از نظر ديگران پوشيده نيست ، همسر

سو آتهما»، (عيب هاشان برايشان هويدا شد) فرمود: قبل از خوردن از آن درخت ، عورت آندو ديده نميشد، و بعد از خوردن آن ظاهر گشت ، و ديدنى شد، و نيز فرمود: آن

«‌من‌ وقي‌ شر قبقبه‌ و ذبذبه‌ و لقلقه‌ فقد وقي‌»« (كسي‌ ‌که‌ ‌از‌ شر شكم‌ و عورت‌ و زبان‌ ‌خود‌ جلوگيري‌ كند بتحقيق‌ ‌خود‌ ‌را‌ نجات‌ داده‌ و حفظ نموده‌ ‌است‌)

نيز آمده كه: سه چيز است كه بندۀ خدا از آن بازخواست نمى شود: يكى خرقه اى كه عورت خود را با آن بپوشاند؛ و يكى پاره نانى كه با آن سدّ رمق كند؛ و سوم خانه اى