نتایج جستجو

آدم(ع) ۱ ابلیس: آثار استکبار ابلیس ۶; آثار عصیان ابلیس ۷; ابلیس از ملائکه ۳; اختیار ابلیس ۵; استکبار ابلیس ۴; تکلیف ابلیس ۱; جنس ابلیس ۳; رذایل ابلیس ۴; عصیان

آدم(ع) ۱; قصه آدم(ع) ۳، ۴، ۸; مقامات آدم(ع) ۵ ابلیس: اختیار ابلیس ۹; تاریخ خلقت ابلیس ۱۰; تکلیف ابلیس ۸; عصیان ابلیس ۱، ۴ احکام :۷ اطاعت: اطاعت از خدا ۷ انسان:

ائمه(ع) ۱۸ ابلیس: اجابت استمهال ابلیس ۳; اختیار ابلیس ۳; اغواگرى ابلیس ۲، ۳; بى ارزشى پیروان ابلیس ۷; تلاش ابلیس ۱۰، ۱۱، ۱۵; تنوع سپاه ابلیس ۸; روش اغواگرى

(مفردات راغب). ابلیس: آثار پیروى از ابلیس ۶; آثار عصیان ابلیس ۲; اجابت استمهال ابلیس ۱; طرد ابلیس ۲; کیفر ابلیس ۵; کیفر پیروان ابلیس ۵ انسان: اختیار انسان ۸;

آدم(ع) ۹ ابلیس: آثار استکبار ابلیس ۸; آثار برترى طلبى ابلیس ۸; پرسش از ابلیس ۸; سرزنش ابلیس ۱; عصیان ابلیس ۱، ۲; عوامل عصیان ابلیس ۸; مؤاخذه ابلیس ۲ انسان:

۴، ۵ ابلیس: ابلیس از جن ۱۱; ابلیس قبل از عصیان ۱۰; ابلیس و ملائکه ۱۰; تکلیف ابلیس ۸; جنس ابلیس ۱۱; دشمنى ابلیس ۱۸; دشمنى نسل ابلیس ۱۸; طبع ابلیس ۱۳; عصیان

محدودیت در بهشت آدم(ع) ۱۴; وسوسه آدم(ع) ۳ ابلیس: شیطنت ابلیس ۱; نامهاى ابلیس ۱ انسان: آرزوهاى انسان ۱۰; اختیار انسان ۱۳; خواسته هاى انسان ۸ ، ۱۰; زمینه

not go astray, nor suffer. ترتیل: ترجمه: «إِهْبِطَا»: مراد آدم و حوّاء و ابلیس است (نگا: بقره / ). «امّا»: (نگا: بقره / ). «لا یَضِلُّ»: در دنیا گمراه و

مکان هبوط آدم(ع) ۲۳، ۲۵; وقت خلقت آدم(ع) ۲۰; هبوط آدم(ع) ۱۲، ۲۲، ۲۴ ابلیس: هبوط ابلیس ۲۴ انسان: استقرار انسان ها در زمین ۱۵، ۱۶، ۲۱; اغواپذیرى انسان ۶; دشمنان

ذلک کنا طرائق قددا). این جمله را احتمالا به این منظور گفتند که مبادا وجود «ابلیس» در میان طایفه جن، این توهّم را برای عده‌ای از آنها به وجود آورد که طبیعت

دسته روايات مربوط به تصرفات ابليس و كيفيت تصرف او در شعور آدمى ماجراى شگفت انگيز گفتگوى حضرت يحيى با ابليس بررسى گفتگوى ابليس با پيامبران الهى تفسیر آیات

هر لحظه بیم لغزش و انحراف در باره او می‌رود، به همین دلیل باید خود را در اختیار پروردگار بگذارد و تقاضا کند که او را بر راه راست ثابت نگهدارد. دوم اینکه،

مثل [بقره:237]. يا عفو كند آنكه عقده نكاح در اختيار و تسلط او است. رجوع شود به «عقد». [آل عمران:26]. اختيار در قدرت و سلطه تو است تو بر هر چيز توانائى.

مبغوض دارد، و ابلیس را بر قلب خویش مسلط نسازد و به او راه ندهد. هنگامی که چنین کند محبت خاصی در قلبش جای می‌دهم، آن چنان که تمام دلش در اختیار من خواهد بود،

هم‌نشين شيطان گرديده است. «قَرِينُهُ» 2- ابليس، به ربوبيّت خدا معترف است. «قالَ قَرِينُهُ رَبَّنا» 3- به هوش باشيم كه ابليس در قيامت از خود سلب مسئوليّت مى‌كند

و فرزندی بر نگرفته است. «و اینکه پروردگار بسی والاست، (و) همسر و فرزندی اختیار نکرده است.» و آنکه برتر شد پایه پروردگار ما که نگرفت همسری و نه فرزندی را

به واسطه عقل و تفكر و اختيار است كه خداوند به انسان عطا فرموده و به همان وسيله لياقت خليفةاللَّه بودن را پيدا كرده است. چنانكه ابليس در اين باره به خدا عرض

اباالقاسم خداوند فرشتگان را از نور خلق کرده و آدم را از حمأمسنون آفریده و ابلیس را از زبانه آتش به وجود آورده و آسمان را از دود خلق کرده و زمین را از کف

مى شود، ولى بر دین او مسلط نمى شود...». استعاذه: آثار استعاذه به خدا ۴ انسان: اختیار انسان ۶; قدرت انسان ۶ ایمان: آثار ایمان ۲ توکل: آثار توکل ۲; زمینه توکل

اتى اللّه بقلب سليم )) در آيه : يوم لاينفع ...)) فرجام بد مشركان و جنود ابليس در قيامت بحث روايتى (رواياتى درباره ((لسان صدوق فى الاخرين ))، استغفار ابراهيم

و به دست آوردن است. و «إجتباء» به معناى اصطفاء (خالص چیزى را برگزیدن) و اختیار است (لسان العرب). بنابراین «إجتباه ربّه» یعنى، خداوند علاقه هاى آدم به این

را گم کرد (مصباح) گفتنى است مراد از ناکامى و گمراهى آدم - به قرینه وسوسه ابلیس - راه نیافتن او به آرزوهاى القا شده از سوى شیطان است. ۲۰ - عصیان پروردگار،

اتى اللّه بقلب سليم )) در آيه : يوم لاينفع ...)) فرجام بد مشركان و جنود ابليس در قيامت بحث روايتى (رواياتى درباره ((لسان صدوق فى الاخرين ))، استغفار ابراهيم

انفاق و نیز انفاق از مال خبیث است. اسماء و صفات: علیم ۱۲ ; واسع ۱۲ انسان: اختیار انسان ۹ انگیزش: عوامل انگیزش ۷ انفاق: آثار انفاق ۱۳ ; آثار اجتماعى انفاق

اتى اللّه بقلب سليم )) در آيه : يوم لاينفع ...)) فرجام بد مشركان و جنود ابليس در قيامت بحث روايتى (رواياتى درباره ((لسان صدوق فى الاخرين ))، استغفار ابراهيم

اتى اللّه بقلب سليم )) در آيه : يوم لاينفع ...)) فرجام بد مشركان و جنود ابليس در قيامت بحث روايتى (رواياتى درباره ((لسان صدوق فى الاخرين ))، استغفار ابراهيم

نموده كه زمان ابتلاى ايوب عليه السلام ابليس خود را به صورت طبيب به زوجه ايوب نمود و مداواى او را از او طلبيد. ابليس گفت: مداواى او را مى‌كنم به شرط آنكه

لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم) ۷- تحولات اجتماعى و معیشتى بشر در اختیار خداوند و به دست اوست. (إن الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم) ۸-

رحمت الهى است، و خداوند او را از رحمت واسعه خود رانده و دور ساخته به سوء اختيار خود شيطان كه امتناع از امر الهى و معارضه با حضرت سبحانى كرده است. بدين سبب

آفريدگان خويش برترى كامل بخشيديم. ما آدمیزادگان را (با اعطاء عقل، اراده، اختیار، نیروی پندار و گفتار و نوشتار، قامت راست، و غیره) گرامی‌داشته‌ایم، و آنان

غوايت است به تسويلات شيطان ، همچنانكه اين نسبت ها با اختيار مؤ من و كافر منافات ندارد، آن نسبت هم با اختيار معصومين منافات ندارد. پس چيزى از اينها، فعلى (كار)

کثیراً و یهدى به کثیراً) ۱۵ - هدایت انسانها و نیز گمراهى آنها به دست خدا و در اختیار اوست. (یضل به کثیراً و یهدى به کثیراً) ۱۶ - از امام صادق (ع) روایت شده که

ميترسم كه برسد تو را عذابى از خداوند بخشنده پس بوده باشى مر شيطان را تحت اختيار گفت آيا رو گردانى تو از خدايان من اى ابراهيم هر آينه اگر باز نه ايستى البته

«برای (شکرانه‌ی تعلیم) آدم (برای من) سجده کنید.» پس (همه) سجده کردند، جز ابلیس (که) از سجده‌کنندگان نبود. (خدا) فرمود: «چون تو را به سجده امر کردم چه چیز

خونش سیراب کردم». تفسیر آیات ۱- جواز روى برتافتن از جبهه نبرد به منظور در اختیار گرفتن موضعى جدید علیه دشمن یا پیوستن به گروهى از همرزمان خویش (و من یولهم

خدا، بندگان مختار باشند در قبول و ردّ؛ هر كه به اختيار پيروى نمود مهتدى و رستگار شد، و هر كه به سوء اختيار قبول ننمود كافر و هلاك گرديد. چنانچه نسبت به مؤمنين

جمله «لأملأنّ ...» تفسیر شده است - همان سخنى است که خداوند در داستان آدم و ابلیس فرمود: «فالحق والحق أقول. لأملأنّ جهنم منک و ممن تبعک منهم أجمعین»; حق این

از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: اول كسى كه عمل قوم لوط را نمود ابليس بود. سوره الأعراف «7»: آيات 80 تا 81 وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ

نتواند به من ضرر رساند. پس هيچ خدائى برتر از من نباشد. در لطائف- نقل نموده كه ابليس اين سخن شنيد، گفت مرا طاقت شنيدن اين كلام نيست زيرا من دعوى خيريت كردم بر

مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِکُمْ). و آن مثال این است که اگر بردگان و مملوکهایی در اختیار شما باشد «آیا این برده‌های شما در روزیهایی که به شما داده‌ایم شریک شما می‌باشند»؟

اباالقاسم خداوند فرشتگان را از نور خلق کرده و آدم را از حمأمسنون آفریده و ابلیس را از زبانه آتش به وجود آورده و آسمان را از دود خلق کرده و زمین را از کف

قیامت * (قال یلیت بینى و بینک) در صورتى که منظور از شیاطین، شیاطین جن و ابلیس باشد، تعبیر «بینک» حکایت از رویارویى و گفتوگوى حضورى دارد. ۱۱ - خداگریزان

استمداد به مكه فرستاد، و ايشان را گفت: تهاون مكنيد كه مالها در معرض تلف است، و ابليس به صورت سراقة بن خثعم به مكه آمد. ندا نمود: لا غالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ‌ و

كه مردم، قيامت را دور مى‌پندارند. «عَذاباً قَرِيباً» 3- پشيمانى، دليل بر اختيار انسان است. «يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً» 4- در قيامت، انسان ناظر بر عملكرد

تعلیم گرفتن از) آدم (برای خدا) سجده کنید»، پس (همه) به سجده در افتادند، مگر ابلیس که سر باز زد و کبر ورزید و (هماره) از کافران بود. و گفتیم: «ای آدم! تو و

بعثت ، جز از طریق وحى ، راهى براى شناخت صحیح حادثه طوفان و سرگذشت نوح(ع) در اختیار نداشتند. (ما کنت تعلمها أنت و لاقومک من قبل هذا) ۷- قرآن ، منبعى براى آشنایى

خطاب به فرد فرد مردم، هر دو مراد است. ۳ - خداوند، تدبیرکننده صبحدم و صاحب اختیار طلوع فجر است. (بربّ الفلق) «فلق»، به معناى صبح یا فجر است (قاموس). تناسب

شد، پس سلطنت ابليس نه از خداست، و نه از خودش، بلكه از سوء اختيار پيروان او است. وجه فساد اين سخن اين است كه: استقلال و قوت ذاتى از ابليس سلب و به ذوات

اباالقاسم خداوند فرشتگان را از نور خلق کرده و آدم را از حمأمسنون آفریده و ابلیس را از زبانه آتش به وجود آورده و آسمان را از دود خلق کرده و زمین را از کف

اينكه‌ ‌در‌ افعال‌ ‌خود‌ داراي‌ اراده‌ و اختيارند، اراده‌ و اختيار آنان‌ تحت‌ اراده‌ و اختيار حق‌ تبارك‌ و ‌تعالي‌ ‌است‌ و ‌هر‌ كاري‌ ‌که‌ انجام‌ ميدهند

مسلمين بيشتر در نزد خداوند گرامى بوده اند. پيامبر در قبال اين درخواست سكوت اختيار فرمود: سپس اين آيه نازل گرديد و فرمود: شما را بشارت مي‌دهم كه اگر قوم بنى‌اسرائيل

اطاعت شود، ملحق به آنان كرده مانند ابليس ، و شيطانهايى كه قرين انسانها مى شوند، و پيشوايان ضلالت ، همچنان كه درباره ابليس و شيطانها فرموده : ((الم اعهد اليكم

تر است ، تا آنكه با عهد بمعناى تحذير و زنهار از ابليس تطبيق گردد. چون بين اعراض از ياد خدا ، و پيروى ابليس از نظر مفهوم مناسبت زيادى نيست ، بخلاف ميثاق بر

كلام ابليس است ، نيز اين معنا استفاده مى شود، و معلوم است كه احترام آدم احترام نوع بشر، و برترى آن از ابليس بوده ، كما اينكه امر به سجده كردن ابليس براى

گفتيم : براى آدم سجده كنيد، آنها همگى سجده كردند جز ابليس (و اذ قلنا للملائكة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابليس ). تفسير نمونه جلد ۱۲ صفحه ۴۶۲ ايـن اسـتـثـنـاء

نخستين آيه مى فرمايد: به يقين ابليس گمان خود را درباره آنها (و هر جمعيتى كه از ابليس پيروى كنند) محقق يافت ! (و لقد صدق عليهم ابليس ظنه ). تفسير نمونه جلد ۱۸

بتوفيق خدا نفع و ضرر خود را تشخيص نميداد، لاجرم فريب دستورات و سوگند ابليس را خورد، ابليس نزد او و همسرش آمده گفت : اگر از اين درخت كه خدا شما را نهى كرده

ميكند، نخست ميگويد: خداوند به آدم و همسرش (حوا) دستور داد كه در بهشت سكونت اختيار كنند (و يا آدم اسكن انت و زوجك الجنة ). از اين جمله چنين استفاده مى شود

همين قدر كافى است پروردگارت حافظ آنها باشد. تفسير: دامهاى ابليس اين آيات به مساله سرپيچى ابليس از فرمان خدا به سجده براى آدم و سرنوشت شوم او به دنبال اين

آنها سخن گفت ، سپس فرمود: و الذى بعثنى بالحق لقد أ تونى المرة الاولى و ان ابليس ‍ لمعهم : سوگند به خدائى كه مرا به حق فرستاده است ، نخستين بار كه اينها بر

خدا است و او است كه اين توانائيها را در اختيار آنها گذاشته است . و به تعبير ديگر مالك همه قدرتها و صاحب اختيار مستقل و بالذات در عالم هستى تنها ذات پاك

* وَ إنّ جَهَنّم لَمَوعِدُهُم أجمَعِين»، كه خطاب خداى تعالى به ابليس است، اثر پيروى ابليس، اول گمراهى آورده، و سپس جهنم را. پس گويا فرموده: پس از آن كه

روزى كه گفتيم ابليس آمد و پيشنهاد ساختن معبودى كرد، آن روز بعد از آنكه گوساله ساخته شد، ابليس گفت حالا آن خاك را بياور، سامرى خاك را آورد، ابليس آن را در جوف

دارند پس معلوم مى شود اختيار بهاى اندك بر احكام خدا، اختيار ضلالت است بر هدايت ، و اختيار ضلالت بر هدايت در نشئه ديگر به صورت اختيار عذاب بر مغفرت مجسم مى

«علماء شيعتنا مرابطون فى الثغر الذى يلى ابليس و عفاريته و يمنعونه عن الخروج على ضعفاء شيعتنا و عن ان يتسلط عليهم ابليس ؛ دانشمندان پيروان ما همانند مرزدارانى

پرستيده. اگر گوينده، از خدا بگويد، شنونده، خدا را پرستيده و اگر از ابليس بگويد، ابليس را پرستيده. و در كافى، به سند خود، از محمّد بن سالم، از امام ابى جعفر

كه ديدند، آن قدر دهشت زده و مبهوت شدند، كه نتوانستند خود را حفظ كنند بى اختيار به سجده افتادند و خداى سبحان را سجده كردند و اگر نفرمود سجده كردند بلكه

نسبت به پيغمبر احتمال مى رود كه عليه خود نفرين كند، آن هم در مساله اى كه اختيار آن به دست وى نيست و بعيد نيست كه از ناحيه نقل به معنا كردن در حديث تحريفى

امرى خارجى و مؤثّر در نفس آدمى پيدا مى شود، ولى دوّمى را خود انسان و به اختيار خودش، در دل ايجاد مى كند. اوّلى را علم كشف مى كند، ولى دوّمى خود علم است

فرموده پس همينكه سليمان از دنيا رفت ، ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۵۷ ابليس سحر را درست كرده ، آنرا در طومارى پيچيد، و بر پشت آن طومار نوشت : اين آن

شده ايشان را ذخيره و از خود بى خود ساخته تا حدى كه عنان را از كف داده و بى اختيار به خاك افتاده اند. و ضميرى كه در جمله «و خروا له سجدا» هست به طورى كه از

الّذِينَ أضَلّانَا» مى گويد: منظور اهل جهنم از كسانى كه گمراهشان كرده اند، ابليس الابالسة (پدر همه شيطان ها) و قابيل، پسر آدم است، كه براى اولين بار، گناه

نمود، از همان ابتداء خلقت آدم را خلق كرد و آن ماجراى ميان او و ملائكه و ابليس در امر سجود پيش آمد. وَ لَقَدْ أَرْسلْنَا مِن قَبْلِك فى شِيَع الاَوَّلِينَ

وسيع كلمه ، بسيار ديده مى شود. تفسير نمونه جلد ۱۳ صفحه ۳۷ از جمله اينكه : ابليس در آن روز كه مشركان در دار الندوه جمع شده بودند و براى نابودى پيامبر (صلى