نتایج جستجو

شريفه هم اشكالى ندارد چون مفاد قضيّه شرطيّه اخبار از ملازمه است يعنى اگر خدا ولدى داشت من اوّل عبادت كنندگان آن ولد بودم براى عبادت و تعظيم والدش ولى من نيستم

حيث نسبت به ابوت و بنوت، زيرا حق تعالى اجل و اكرم و اعلا از آنست كه براى او ولدى و والدى باشد. حضرت باقر عليه السلام فرمايد: (لم يلد و لم يولد) ولد و فرزندى

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

كَتَبْتُ إِلَى‏ أَبِي اَلْحَسَنِ ع‏ أَنِّي وَقَفْتُ أَرْضاً عَلَى وُلْدِي وَ فِي حَجٍّ وَ وُجُوهِ بِرٍّ وَ لَكَ فِيهِ حَقٌّ بَعْدِي أَوْ لِمَنْ بَعْدَكَ

علىّ و على ولدىّ) ۲۱- فرزند خداجوى شکرگزار، زبان گویاى والدین در سپاس به درگاه پروردگار (قال ربّ أوزعنى أن أشکر نعمتک الّتى أنعمت علىّ و على ولدىّ) گرچه نعمت هاى

شَكَوْتُ إِلَى‏ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ قِلَّةَ وُلْدِي وَ أَنَّهُ لاَ وَلَدَ لِي فَقَالَ لِي إِذَا أَتَيْتَ‏ اَلْعِرَاقَ‏ فَتَزَوَّجِ اِمْرَأَةً وَ لاَ

بِهِ أَحَداً وَ لاَ أَنْهَى عَنْهُ وَ إِنَّمَا أَنْهَى عَنْهُ نَفْسِي وَ وُلْدِي وَ قَالَ عُرِضَ عَلَى‏ رَسُولِ اَللَّهِ ص‏ أَنْ يَتَزَوَّجَ‏ اِبْنَةَ حَمْزَةَ

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

فَأَمَرَ بِهَا فَرُدَّتْ فَقَالَ مَا آمَنْتُ لَوْ حَبَسْتُهَا أَنْ أَرَى فِي وُلْدِي مَا أَكْرَهُ‏

أَحَلَّتْهَا آيَةٌ وَ حَرَّمَتْهَا آيَةٌ أُخْرَى وَ أَنَا نَاهٍ عَنْهَا نَفْسِي وَ وُلْدِي فَقَالَ اَلرَّجُلُ فَأَنَا أَرْجُو أَنْ أَنْتَهِيَ إِذَا نَهَيْتَ نَفْسَكَ

وَ تَعَالَى كَرِهَ لِي سِتَّ خِصَالٍ وَ كَرِهْتُهَا لِلْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِي وَ أَتْبَاعِهِمْ مِنْ بَعْدِي مِنْهَا اَلْمَنُّ بَعْدَ اَلصَّدَقَةِ

أَحَلَّتْهَا آيَةٌ وَ حَرَّمَتْهَا آيَةٌ أُخْرَى‏ أَنَا نَاهٍ عَنْهَا نَفْسِي وَ وُلْدِي فَقَالَ اَلرَّجُلُ أَنَا أَرْجُو أَنْ أَنْتَهِيَ إِذَا نَهَيْتَ نَفْسَكَ

اَللَّهَ كَرِهَ لِي سِتَّ خِصَالٍ وَ كَرِهْتُهُنَّ لِلْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِي وَ أَتْبَاعِهِمْ مِنْ بَعْدِيَ اَلرَّفَثَ فِي اَلصَّوْمِ‏

مَنْزِلِهِ قَالَ فَفَعَلْتُ فَأَذْهَبَ اَللَّهُ عَنِّي سُقْمِي وَ كَثُرَ وُلْدِي قَالَ‏ مُحَمَّدُ بْنُ رَاشِدٍ وَ كُنْتُ دَائِمَ اَلْعِلَّةِ مَا أَنْفَكُّ

قَبِلَتْهُ وَ رَبَّتْهُ وَ كَفَلَتْهُ فَإِنِّي أَنْهَى نَفْسِي عَنْهَا وَ وُلْدِي وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ وَ صَدِيقِي‏

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

مَا رَوَاهُ‏ اِمْرَأَةٌ أَرْضَعَتْ بَعْضَ وُلْدِي هَلْ يَجُوزُ لِي أَنْ أَتَزَوَّجَ بَعْضَ وُلْدِهَا فَكَتَبَ لاَ يَجُوزُ لَكَ ذَلِكَ لِأَنَّ وُلْدَهَا

آيَةٌ وَ حَرَّمَتْهُمَا آيَةٌ أُخْرَى وَ أَنَا أَنْهَى عَنْهُمَا نَفْسِي وَ وُلْدِي

مَا أَسْأَلُكَ يَا رَبِّ أَنْ تَحْفَظَنِي فِيمَنْ خَلَّفْتُ وَرَائِي مِنْ وُلْدِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ مَعِيشَتِي وَ حُزَانَتِي وَ قَرَابَتِي وَ إِخْوَانِي

شريفه هم اشكالى ندارد چون مفاد قضيّه شرطيّه اخبار از ملازمه است يعنى اگر خدا ولدى داشت من اوّل عبادت كنندگان آن ولد بودم براى عبادت و تعظيم والدش ولى من نيستم

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

أَنِّي وَقَفْتُ أَرْضاً عَلَى وُلْدِي وَ فِي حِجٍّ وَ وُجُوهِ بِرٍّ وَ لَكَ فِيهِ حَقٌّ بَعْدِي وَ لِمَنْ بَعْدَكَ وَ قَدْ أَزَلْتُهَا عَنْ ذَلِكَ اَلْمَجْرَى

و مقادير الغنى و الفقر، اللهم بارك لى في دينى و دنياى و في جسدى و اهلى و ولدى، اللهم ادرأ عنّي شر فسقة العرب و العجم و الجن و الانس و اجعل منقلبى الى خير

أَبِي إِلَى‏ اِبْنِ أَبِي لَيْلَى‏ فَقَالَتْ إِنَّ هَذَا يَأْكُلُ أَمْوَالَ وُلْدِي قَالَ فَقَصَصْتُ عَلَيْهِ مَا أَمَرَنِي بِهِ أَبِي فَقَالَ‏ اِبْنُ أَبِي

شريفه هم اشكالى ندارد چون مفاد قضيّه شرطيّه اخبار از ملازمه است يعنى اگر خدا ولدى داشت من اوّل عبادت كنندگان آن ولد بودم براى عبادت و تعظيم والدش ولى من نيستم

مناسب نيست و اخيرا تصريح بجواب آنها شده كه ميفرمايد خداوند توليد نفرموده ولدى را كه كسى يا جمعى نسبت باو پيدا كنند و نه توليد شده از والدى كه خود باو منتسب

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

برادران دينيشان در صورتى كه صلاح باشد اجابت ميفرمايد و اعمال ايشانرا قبول ولدى الاقتضاء زيادتر از آنچه خواستند و استحقاق داشتند تفضّلا بايشان عطا خواهد

برادران دينيشان در صورتى كه صلاح باشد اجابت ميفرمايد و اعمال ايشانرا قبول ولدى الاقتضاء زيادتر از آنچه خواستند و استحقاق داشتند تفضّلا بايشان عطا خواهد

برادران دينيشان در صورتى كه صلاح باشد اجابت ميفرمايد و اعمال ايشانرا قبول ولدى الاقتضاء زيادتر از آنچه خواستند و استحقاق داشتند تفضّلا بايشان عطا خواهد

وَ لَيَأْتِيَنَّ عَلَيْهِ زَمَانٌ يَكُونُ مُصَلَّى‏ اَلْمَهْدِيِ‏ مِنْ وُلْدِي وَ مُصَلَّى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ لاَ يَبْقَى عَلَى اَلْأَرْضِ مُؤْمِنٌ إِلاَّ

شريفه هم اشكالى ندارد چون مفاد قضيّه شرطيّه اخبار از ملازمه است يعنى اگر خدا ولدى داشت من اوّل عبادت كنندگان آن ولد بودم براى عبادت و تعظيم والدش ولى من نيستم

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

شريفه هم اشكالى ندارد چون مفاد قضيّه شرطيّه اخبار از ملازمه است يعنى اگر خدا ولدى داشت من اوّل عبادت كنندگان آن ولد بودم براى عبادت و تعظيم والدش ولى من نيستم

برادران دينيشان در صورتى كه صلاح باشد اجابت ميفرمايد و اعمال ايشانرا قبول ولدى الاقتضاء زيادتر از آنچه خواستند و استحقاق داشتند تفضّلا بايشان عطا خواهد

أَنَا مِنَ‏ اَلْمُسْلِمِينَ‏ ثُمَّ إِنِّي أُوصِيكَ يَا حَسَنُ‏ وَ جَمِيعَ وُلْدِي وَ أَهْلَ بَيْتِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ بِتَقْوَى

عَمّا يَصِفُون‌َ (91) اخذ و اتخاذ نفرموده‌ خداوند متعال‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌خود‌ ولدي‌ و نيست‌ ‌با‌ ‌او‌ ‌از‌ الهي‌ زيرا ‌اگر‌ الهي‌ ‌بود‌ ‌هر‌ آينه‌ مي‌رفت‌ ‌هر‌

ديگرى مشغول ميشوى چون گفته‌اند ابن ام مكتوم براى استماع آيات قرآن آمده بود ولدى الورود اين استدعا را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نمود و البته

حال او را و فرمود اين مرد گرسنه است و دستور داد طعام براى او تهيّه نمودند ولدى الورود حاضر كردند و حضرت بعد از اطمينان بآنكه بعنوان مزد نيست بلكه بعنوان

اسلحه را بيانداخت. به بيت آمد، طواف نمود، روى به آسمان كرد، گفت: «يا ربّ ردّ ولدى محمّدا ردّ الىّ و اتّخذ عندى يدا» ندائى از آسمان به او رسيد: جزع مكنيد، حضرت

اِعْصِمْنِي فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمُرِي وَ اُسْتُرْ عَلَيَّ وَ عَلَى وَالِدَيَّ وَ وُلْدِي وَ قَرَابَتِي وَ أَهْلِ حُزَانَتِي وَ مَنْ كَانَ مِنِّي بِسَبِيلٍ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ

مناسب نيست و اخيرا تصريح بجواب آنها شده كه ميفرمايد خداوند توليد نفرموده ولدى را كه كسى يا جمعى نسبت باو پيدا كنند و نه توليد شده از والدى كه خود باو منتسب

حال او را و فرمود اين مرد گرسنه است و دستور داد طعام براى او تهيّه نمودند ولدى الورود حاضر كردند و حضرت بعد از اطمينان بآنكه بعنوان مزد نيست بلكه بعنوان

برادران دينيشان در صورتى كه صلاح باشد اجابت ميفرمايد و اعمال ايشانرا قبول ولدى الاقتضاء زيادتر از آنچه خواستند و استحقاق داشتند تفضّلا بايشان عطا خواهد

ستکون من بعدى غیبة تظهر فیه الطواغیت و أن الله عزوجل یفرّج عنکم بالقائم من ولدى اسمه هود...; از امام صادق(ع) روایت شده: هنگامى که وفات نوح فرارسید، پیروانش

مناسب نيست و اخيرا تصريح بجواب آنها شده كه ميفرمايد خداوند توليد نفرموده ولدى را كه كسى يا جمعى نسبت باو پيدا كنند و نه توليد شده از والدى كه خود باو منتسب

حال او را و فرمود اين مرد گرسنه است و دستور داد طعام براى او تهيّه نمودند ولدى الورود حاضر كردند و حضرت بعد از اطمينان بآنكه بعنوان مزد نيست بلكه بعنوان

تُطْلِعِي عَلَيْهَا أَحَداً حَتَّى أَمُوتَ فَإِذَا مَضَيْتُ فَمَنْ أَتَاكِ مِنْ وُلْدِي فَطَلَبَهَا مِنْكِ فَادْفَعِيهَا إِلَيْهِ وَ اِعْلَمِي أَنِّي قَدْ مِتُّ

مناسب نيست و اخيرا تصريح بجواب آنها شده كه ميفرمايد خداوند توليد نفرموده ولدى را كه كسى يا جمعى نسبت باو پيدا كنند و نه توليد شده از والدى كه خود باو منتسب

أَنَا مِنَ‏ اَلْمُسْلِمِينَ‏ ثُمَّ إِنِّي أُوصِيكَ يَا حَسَنُ‏ وَ جَمِيعَ وُلْدِي وَ أَهْلَ بَيْتِي وَ مَنْ بَلَغَهُ‏ كِتَابِي مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ بِتَقْوَى

مجامعتها فتقول: لا اَدعک لانّى اخاف ان احمل على ولدى و یقول الرجل لا اجامعک انى اخاف ان تعلقى فاقتل ولدى فنهى اللّه عزّ و جل اَن تضارّ المرأة الرّجل و ان

اخباريين‌ ‌که‌ قائل‌ بتحريف‌ هستند تصرف‌ ‌در‌ كلمه‌ والدي‌ّ كردند و گفتند ولدي‌ بوده‌ ‌که‌ اسماعيل‌ و اسحق‌ باشند. جمله‌ دوم‌‌-‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌در‌ مقام‌

فَأَقْتُلَ وَلَدِي هَذَا اَلَّذِي أُرْضِعُهُ وَ كَانَ اَلرَّجُلُ تَدْعُوهُ اِمْرَأَتُهُ فَيَقُولُ إِنِّي أَخَافُ أَنْ أُجَامِعَكِ فَأَقْتُلَ وَلَدِي فَيَدَعُهَا

حال او را و فرمود اين مرد گرسنه است و دستور داد طعام براى او تهيّه نمودند ولدى الورود حاضر كردند و حضرت بعد از اطمينان بآنكه بعنوان مزد نيست بلكه بعنوان

فَأَقْتُلَ وَلَدِي هَذَا اَلَّذِي أُرْضِعُهُ وَ كَانَ اَلرَّجُلُ تَدْعُوهُ اَلْمَرْأَةُ فَيَقُولُ أَخَافُ أَنْ أُجَامِعَكِ فَأَقْتُلَ وَلَدِي فَيَدَعُهَا

يَا اِبْنَ عَمِ‏ مُحَمَّدٍ أَ تُرِيدُ أَنْ تُزَوِّجَنِي مِنْ وَلَدِي هَذَا وَ اَللَّهِ وَلَدِي زَوَّجَنِي إِخْوَتِي هَجِيناً فَوَلَدْتُ مِنْهُ هَذَا فَلَمَّا

عَافِيَتَكَ اَلنَّافِعَةَ وَ صَدِّقْ قَوْلِي وَ فَعَالِي وَ بَارِكْ لِي فِي وُلْدِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي اَللَّهُمَّ مَا قَدَّمْتُ وَ مَا أَخَّرْتُ وَ مَا أَغْفَلْتُ

فَبِعْتُهَا فَوَلَدَتْ مِنْ غَيْرِي وَ لِي وَلَدٌ مِنْ غَيْرِهَا أَ فَأُزَوِّجُ وَلَدِي مِنْ غَيْرِهَا وَلَدَهَا قَالَ تُزَوِّجُ مَا كَانَ لَهَا مِنْ وُلْدٍ قَبْلَكَ

أَنَّهُ أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ إِنِّي نَذَرْتُ أَنْ أَنْحَرَ وَلَدِي عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ ع‏ إِنْ فَعَلْتُ كَذَا وَ كَذَا فَفَعَلْتُهُ فَقَالَ ع

إِذَا تَلاَعَنَا وَ تَفَرَّقَا وَ قَالَ زَوْجُهَا بَعْدَ ذَلِكَ اَلْوَلَدُ وَلَدِي وَ أَكْذَبَ نَفْسَهُ قَالَ أَمَّا اَلْمَرْأَةُ فَلاَ تُرْجَعُ إِلَيْهِ وَ

وَ يُلاَعِنُهَا وَ يُفَارِقُهَا ثُمَّ يَقُولُ بَعْدَ ذَلِكَ اَلْوَلَدُ وَلَدِي وَ يُكَذِّبُ نَفْسَهُ قَالَ أَمَّا اَلْمَرْأَةُ فَلاَ تَرْجِعُ إِلَيْهِ

وَ يُلاَعِنُهَا وَ يُفَارِقُهَا ثُمَّ يَقُولُ بَعْدَ ذَلِكَ اَلْوَلَدُ وَلَدِي وَ يُكْذِبُ نَفْسَهُ فَقَالَ أَمَّا اَلْمَرْأَةُ فَلاَ تَرْجِعُ إِلَيْهِ

وَلَدِهَا وَ يُلاَعِنُهَا ثُمَّ يَقُولُ زَوْجُهَا بَعْدَ ذَلِكَ اَلْوَلَدُ وَلَدِي وَ يُكَذِّبُ نَفْسَهُ فَقَالَ أَمَّا اَلْمَرْأَةُ فَلاَ تَرْجِعُ إِلَيْهِ

وَ يُلاَعِنُهَا وَ يُفَارِقُهَا ثُمَّ يَقُولُ بَعْدَ ذَلِكَ اَلْوَلَدُ وَلَدِي وَ يُكْذِبُ نَفْسَهُ فَقَالَ أَمَّا اَلْمَرْأَةُ فَلاَ تَرْجِعُ إِلَيْهِ

أَنَّهُ أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ إِنِّي نَذَرْتُ أَنْ أَنْحَرَ وَلَدِي عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ ع‏ إِنْ فَعَلْتُ كَذَا وَ كَذَا فَفَعَلْتُهُ قَالَ‏

صَارَ مَمْلُوكاً لِوَلَدِيَ اَلَّذِي وَلَدْتُهُ مِنْ سَيِّدِي وَ إِنَّ وَلَدِي مَاتَ فَوَرِثْتُهُ هَلْ يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يَطَأَنِي فَقَالَ لَهَا هَلْ

إِذَا تَلاَعَنَا وَ تَفَرَّقَا وَ قَالَ زَوْجُهَا بَعْدَ ذَلِكَ اَلْوَلَدُ وَلَدِي وَ أَكْذَبَ نَفْسَهُ قَالَ أَمَّا اَلْمَرْأَةُ فَلاَ تَرْجِعُ إِلَيْهِ وَ

مَا رَوَاهُ قُلْتُ‏ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ إِنَّ أُمَّ وَلَدِي تَرَى اَلدَّمَ وَ هِيَ حَامِلٌ كَيْفَ تَصْنَعُ بِالصَّلاَةِ قَالَ فَقَالَ إِذَا رَأَتِ

أَحَلَّتْهَا آيَةٌ وَ حَرَّمَتْهَا آيَةٌ أُخْرَى وَ أَنَا نَاهٍ عَنْهَا نَفْسِي وَ وَلَدِي فَقَالَ اَلرَّجُلُ فَأَنَا أَرْجُو أَنْ أَنْتَهِيَ إِذَا نَهَيْتَ نَفْسَكَ

قُلْتُ‏ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ إِنَّ أُمَّ وَلَدِي تَرَى اَلدَّمَ وَ هِيَ حَامِلٌ كَيْفَ تَصْنَعُ بِالصَّلاَةِ قَالَ فَقَالَ إِذَا رَأَتِ اَلْحَامِلُ

خَالٍ فَقَالَ لاَ فَقُلْتُ فَفِي أَخٍ قَالَ لاَ قُلْتُ فَفِي مَنْ قَالَ فِي وَلَدِي وَ هُوَ يَوْمَئِذٍ لاَ وَلَدَ لَهُ‏

وَ اِسْمُ‏ بَعْلِي‏ وَ اِسْمُ اِبْنَيَّ وَ اِسْمُ اَلْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِي وَ أَعْطَانِيهِ‏ أَبِي‏ لِيُبَشِّرَنِي بِذَلِكَ قَالَ‏ جَابِرٌ فَأَعْطَتْنِيهِ

أَنْ يَبَرَّنِي‏ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ فَلْيَبَرَّ مُحَمَّداً وَلَدِي يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍ‏ لَوْ شِئْتُ‏ أَنْ أُخْبِرَكَ وَ أَنْتَ نُطْفَةٌ

به ابراهيم فرمود: لا اعطيك عهدا للظالم من ذريتك ، قال يا رب و من الظالم من ولدى الذى لا ينال عهدك ؟ قال من سجد لصنم من دونى لا اجعله اماما ابدا، و لا يصلح