الكهف ٧٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۰۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

اما آن کشتی مال گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار می‌کردند؛ و من خواستم آن را معیوب کنم؛ (چرا که) پشت سرشان پادشاهی (ستمگر) بود که هر کشتی (سالمی) را بزور میگرفت!

|اما آن كشتى، مال بينوايانى بود كه [با آن‌] در دريا كار مى‌كردند، پس خواستم آن را معيوب كنم، چون پشت سرشان پادشاهى بود كه هر كشتى [سالمى‌] را به زور مى‌گرفت
اما كشتى، از آنِ بينوايانى بود كه در دريا كار مى‌كردند، خواستم آن را معيوب كنم، [چرا كه‌] پيشاپيش آنان پادشاهى بود كه هر كشتى [درستى‌] را به زور مى‌گرفت.
اما آن کشتی، صاحبش خانواده فقیری بود که در دریا کار می‌کردند (و از آن کشتی کسب و ارتزاق می‌نمودند) خواستم چون کشتی‌ها (ی بی‌عیب) را پادشاه در سر راه به غصب می‌گرفت این کشتی را ناقص کنم (تا برای آن فقیران باقی بماند).
اما آن کشتی، از بی نوایانی بود که [با آن] در دریا کار می کردند و در برابرشان پادشاهی بود که هر کشتی سالم و بی عیبی را غاصبانه تصرف می کرد، من خواستم معیوبش کنم [تا به دست آن ستم گر نیفتد.]
اما آن كشتى از آنِ بينوايانى بود كه در دريا كار مى‌كردند. خواستم معيوبش كنم، زيرا در آن سوترشان پادشاهى بود كه كشتيها را به غصب مى‌گرفت.
اما کشتی متعلق به بینوایانی بود که خود [یا برای آنان‌] در دریا کار می‌کردند، پس خواستم آن را عیب‌ناک کنم، و پادشاهی در پیشاروی آنان بود که هر کشتی [سالمی‌] را به زور می‌گرفت‌
اما آن كشتى از آن بينوايانى بود كه در دريا كار مى‌كردند. خواستم كه آن را معيوب كنم زيرا در پيش راهشان پادشاهى بود كه هر كشتى را به ناروا و ستم مى‌گرفت.
و امّا آن کشتی متعلّق به گروهی از مستمندان بود که (با آن) در دریا کار می‌کردند و من خواستم آن را معیوب کنم (و موقّتاً از کار بیفتد چرا که) سر راه آنان پادشاه ستمگری بود که همه‌ی کشتیها (ی سالم) را غصب می‌کرد و می‌برد.
«اما کشتی؛ از بینوایانی بود که در دریا کار می‌کردند، پس خواستم آن را معیوب کنم. حال آنکه از پشت آنان پادشاهی بود که هر کشتی (سالمی) را به زور می‌گرفت.»
اما کشتی پس از آنِ بینوایانی بود که کار می‌کردند در دریا خواستم آسیبی بدان رسانم و بود پشت سر ایشان پادشاهی که می‌گرفت هر کشتی را به ستم (بیگاری)


الكهف ٧٨ آیه ٧٩ الكهف ٨٠
سوره : سوره الكهف
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«السَّفِینَةُ»: کشتی. «مَسَاکِینَ»: کسانی که درآمد و دارائی ایشان جوابگوی نیازهای آنان نباشد. شاید هم مراد کسانی باشد که نسبت به دیگران از نظر قدرت ضعیف و ناتوان باشند. «وَرَآءَ»: پشت سر. جلو و سر راه (نگا: ابراهیم / ). «غَصْباً»: مفعول مطلق، یا این که تأویل به مشتقّ می‌گردد و حال است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- هدف خضر(ع) از اقدام به معیوب ساختن کشتى، نجات دادن آن از غارت و مصادره سلطان غاصب بود. (أمّا السفینة ... فأردت أن أعیبها ... یأخذ کلّ سفینة غصبًا)

۲- کشتى سوراخ شده به دست خضر(ع)، در مالکیت گروهى از محرومان بود و تنها وسیله ارتزاق آنان به شمار مى آمد. (فکانت لمسکین یعملون فى البحر)

۳- کشتى و حمل و نقل دریایى، در زمان حضرت موسى(ع) از منابع درامد بود. (فکانت لمسکین یعملون فى البحر)

۴- شرکت، عقدى مشروع و سابقه دار در ادیان الهى است. (فکانت لمسکین یعملون فى البحر)

۵- حمایت نهایى از محرومان و تلاش سرّى در جهت منافع آنان، از جمله وظایف خضر(ع) بود. (فأردت أن أعیبها و کان وراءهم ملک یأخذ کلّ سفینة غصبًا)

۶- داشتن شغل و درامد، مانع صدق «مسکین» بر محرومان نیست. (و أمّا السفینة فکانت لمسکین) با وجود آن که صاحبان کشتى، داراى مالکیّت و درامد بوده اند، ولى کلمه «مسکین» بر آنان اطلاق شده است. بنابراین، در صدق عنوان مسکین، نداشتن هیچ نوع مالکیّت و یا شغل و درامد، دخیل نیست.

۷- در زمان وقوع داستان موسى و خضر(ع)، حکومتى ستم گر و غاصب وجود داشته است. (و کان وراءهم ملک یأخذ کلّ سفینة غصبًا) «وراء» به هر مکان مستور و پوشیده اى گر چه روبه رو باشد، اطلاق مى گردد. (قاموس) بنابراین، سلطان غاصب، یا پشت سر مساکین و در تعقیب کشتى داران بوده است و یا در پیش روى آنان بوده آن ها در مسیر خود با او برخورد مى کردند.

۸- مقارن با وقوع داستان موسى و خضر(ع)، پادشاهى، کلّیه کشتى هاى سالم را در آن منطقه، مصادره مى کرد. (و کان وراءهم ملک یأخذ کلّ سفینة غصبًا) مراد از «کلّ سفینة» - به قرینه «أن أعیبها» «کلّ سفینة صالحة» بوده است.

۹- غصب اموال مردم، حتى از سوى حاکمان، امرى ناروا است. (و کان وراءهم ملک یأخذ کلّ سفینة غصبًا)

۱۰- معیوب بودن کشتى حامل خضر و موسى(ع)، عامل صرف نظر پادشاه غاصب از تصرّف و مصادره آن شد. (فأردت أن أعیبها و کان وراءهم ملک یأخذ کلّ سفینة غصبًا)

۱۱- زیان رساندن به مال غیر، به منظور دفع زیان حتمى و بزرگ تر، جایز است. (فأردت أن أعیبها و کان وراءهم ملک یأخذ کلّ سفینة غصبًا)

۱۲- اولیاى خاص الهى، درصدد ناکام ساختن حاکمان غاصب و حفظ حقوق محرومان بوده اند. (فأردت أن أعیبها و کان وراءهم ملک یأخذ کلّ سفینة غصبًا)

۱۳- عملکرد خضر(ع) در مورد کشتى، مصداقى از تقدیم اهم، به هنگام مزاحمت آن با امرى مهم است. (و أمّا السفینة فکانت لمسکین ... یأخذ کلّ سفینة غصبًا)

۱۴- خضر(ع) از برخى حوادث آینده، آگاه بود و در برابر آن احساس مسؤولیت مى کرد. (و کان وراءهم ملک یأخذ کلّ سفینة غصبًا)

موضوعات مرتبط

  • احکام ۴:
  • اولیاءالله: ظلم ستیزى اولیاءالله ۱۲; مسؤولیت اولیاءالله ۱۲
  • اهم و مهم ۱۱، ۱۳:
  • حمل و نقل: تاریخ حمل و نقل۳
  • خضر(ع): آثار سوراخ کشتى قصه خضر(ع) ۱۰; حکومت دوران خضر(ع) ۷; ظلم پادشاه قصه خضر(ع) ۷، ۸; علم غیب خضر(ع) ۱۴; غارتگرى پادشاه قصه خضر(ع) ۱; غصب کشتیها در دوران خضر(ع) ۸; فقر مالکان کشتى قصه خضر(ع) ۲; فلسفه سوراخ کشتى قصه خضر(ع) ۱، ۱۳; قصه خضر(ع) ۱، ۸، ۱۳; محرومیت مالکان کشتى قصه خضر(ع) ۲; مسؤولیت خضر(ع) ۵; مسؤولیت پذیرى خضر(ع) ۱۴; موانع غصب کشتى قصه خضر(ع) ۱۰
  • زیان: زیان به دیگران ۱۱
  • شرکت: احکام عقد شرکت ۴; تاریخ عقد شرکت ۴; عقد شرکت در ادیان ۴; مشروعیت عقد شرکت ۴
  • غصب: ناپسندى غصب ۹
  • مساکین: حمایت از مساکین ۵; محافظت از اموال مساکین ۱۲
  • مسکین: درآمد مسکین ۶; شغل مسکین ۶; مراد از مسکین ۶
  • ملاکها: تزاحم ملاکها ۱۳
  • موسى(ع): حکومت دوران موسى(ع) ۷; غصب کشتیها در دوران موسى(ع) ۸; قصه موسى(ع) ۸; کشتیرانى در دوران موسى(ع) ۳; منابع کسب در دوران موسى(ع) ۳; وسایل حمل و نقل در دوران موسى(ع) ۳

منابع