الزخرف ٣١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۲۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و گفتند: «چرا این قرآن بر مرد بزرگ (و ثروتمندی) از این دو شهر (مکه و طائف) ناز ل نشده است؟!»

|و گفتند: چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از آن دو قريه [مكه و طائف‌] نازل نشده است
و گفتند: «چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از [آن‌] دو شهر فرود نيامده است؟»
و باز گفتند: چرا این قرآن بر آن مرد بزرگ قریه مکّه و طایف (ولید و حبیب یا عروة بن مسعود) نازل نشد؟
و گفتند: این قرآن چرا بر مردمی بزرگ از میان یکی از این دو شهر [مکه و طایف] نازل نشد؟!
گفتند: چرا اين قرآن بر مردى از بزرگمردان آن دو قريه نازل نشده است؟
و گفتند چرا این قرآن بر مردی بزرگ از آن دو شهر [مکه و طائف‌] فرود نیامده است‌
و گفتند: چرا اين قرآن بر مردى بزرگ- از جهت مال و جاه- از اين دو شهر- مكّه و طائف- فروفرستاده نشده است؟
گفتند: چرا این قرآن بر مرد بزرگواری از یکی از دو شهر (مکّه و طائف) فرو فرستاده نشده است؟!
و گفتند: «چرا این قرآن بر مردی بزرگ‌(منش) از (آن) دو مجتمع [:مکه وطائف] فرود نیامده است‌؟»
و گفتند چرا فرستاده نشد این قرآن بر مردی از دو شهر بزرگواری‌


الزخرف ٣٠ آیه ٣١ الزخرف ٣٢
سوره : سوره الزخرف
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«رَجُلٍ»: مرد بزرگوار. مرادشان مردی سرشناس و ثروتمند است. هرچند منظورشان چه بسا شخص معیّنی نباشد، ولی اغلب گفته‌اند مرادشان ولید پسر مغیره مخزومی از مکّه، و عروه پسر مسعود ثقفی از طائف بود. «الْقَرْیَتَیْنِ»: دو شهر. مرادشان مکّه و طائف بود.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - توقع بى جاى مشرکان مکه در لزوم انتخاب پیامبر، از میان اشراف «مکه» و «طائف» (و قالوا لولا نزّل هذا القرءان على رجل من القریتین عظیم) عموم مفسران مراد از «قریتین» را مکه و طائف دانسته اند.

۲ - انتقاد جاهلانه مشرکان مکه به نزول وحى بر محمد(ص) و نه فردى از اشراف (و قالوا لولا نزّل هذا القرءان على رجل من القریتین عظیم)

۳ - ثروت و اشرافیت، ملاک تمامى ارزش ها - حتى ارزش هاى دینى - در نگاه مشرکان مکه (لولا نزّل هذا القرءان ... عظیم) مشرکان در مقام اعتراض به پیامبر(ص) اظهار مى داشتند: اگر وحى اصالت داشت، مى بایست بر اشراف نازل مى شد. از این نکته استفاده مى شود که ملاک ارزش براى آنان، مال و مقام بوده است.

۴ - اظهار شگفتى و ناباورى مشرکان مکه، نسبت به نزول وحى بر فردى عادى و غیراشرافى (لولا نزّل هذا القرءان على رجل من القریتین عظیم) با توجه به اعتراض مشرکان مکه که چرا پیامبر، از میان اشراف و ثروتمندان برگزیده نشد، فقر و تنگدستى پیامبر(ص) به دست مى آید.

۵ - بهانه جویى هاى پیاپى و گوناگون مشرکان مکه، در برابر پیامبر(ص) و قرآن (قالوا هذا سحر ... و قالوا لولا نزّل هذا القرءان) از این که مشرکان مکه گاهى قرآن را به سحر متهم مى کردند و گاهى فقر و تنگدستى پیامبر(ص) را بهانه قرار مى دادند، مطلب بالا استفاده مى شود.

۶ - درونمایه هاى فرهنگ طبقاتى و مادى مردم مکه، زمینه ساز گرایش آنان به کفر و شرک (و إنّا به کفرون . و قالوا لولا نزّل هذا القرءان) با توجه به این که آیه شریفه پس از بیان کفر مشرکان (إنّا به کافرون) روحیه مادى گرایانه آنان را بازگو مى کند، تأثیر این بینش در انحراف و کفر استفاده مى شود.

۷ - دنیاگرایى و مال پرستى، عامل اساسى در مخالفت با حق (لمّا جاءهم الحقّ ... لولا نزّل هذا القرءان على رجل) با توجه به توضیح برداشت قبل و الغاى خصوصیت از مورد (مشرکان مکه)، مطلب بالا به دست مى آید.

۸ - مکه و طائف، دو شهر مهم جامعه عصر بعثت، نزد عرب جاهلى (و قالوا ... على رجل من القریتین)

روایات و احادیث

۹ - «عن الهادى على بن محمد(ع) فى قوله تعالى «... على رجل من القریتین عظیم»; یعنى، بذلک اُمیّة بن أبى الصلت و أبامسعود الثقفى;[۱] از امام هادى(ع) درباره قول خداى تعالى «... على رجل من القریتین عظیم» روایت شده که مقصود امیة بن ابى صلت و ابومسعود ثقفى است».

موضوعات مرتبط

  • ابومسعودثقفى :۹
  • اشرافیت: ارزش اشرافیت ۳
  • امیة بن ابى صلت :۹
  • ثروت: ارزش ثروت ۳
  • حق: عوامل حق ستیزى ۷
  • دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۷
  • طائف: اهمیت طائف ۸; تاریخ طائف ۸; توقع نبوت اشراف طائف ۱
  • علایق: آثار علاقه به مال ۷
  • محمد(ص): نزول وحى بر محمد(ص) ۲
  • مشرکان مکه: انتقاد مشرکان مکه ۲; بهانه جویى مشرکان مکه ۵; بینش مشرکان مکه ۳; توقعات بیجاى مشرکان مکه ۱; شگفتى مشرکان مکه ۴; مادیگرایى مشرکان مکه ۳; مشرکان مکه و قرآن ۵; مشرکان مکه و محمد(ص) ۵; مشرکان مکه و نزول وحى ۴
  • مکه: آثار تفکر طبقاتى اهل مکه ۶; آثار مادیگرایى اهل مکه ۶; اهمیت مکه ۸; تاریخ مکه ۸; توقع نبوت اشراف مکه ۱; زمینه شرک اهل مکه ۶; زمینه کفر اهل مکه ۶

منابع

  1. تحف العقول، ص ۴۶۵; بحارالأنوار، ج ۵، ص ۷۴- ، ح ۱.