الإسراء ٢٩: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و نگردان دستت را بسته به گردنت و بازش نکن تمام باز تا بنشینی نکوهیده اندوهگین‌
|-|معزی=و نگردان دستت را بسته به گردنت و بازش نکن تمام باز تا بنشینی نکوهیده اندوهگین‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الإسراء | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::29|٢٩]] | قبلی = الإسراء ٢٨ | بعدی = الإسراء ٣٠  | کلمه = [[تعداد کلمات::15|١٥]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الإسراء | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::29|٢٩]] | قبلی = الإسراء ٢٨ | بعدی = الإسراء ٣٠  | کلمه = [[تعداد کلمات::15|١٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«مَغْلُولَةً»: در غُل و زنجیر. بسته. «لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ»: کنایه از بخل و تنگچشمی است. «لا تَبْسُطْهَا»: آن را گسترده و باز مگردان. کنایه از اسراف و تبذیر است. «تَقْعُدَ»: بشوی. بگردی. «مَلُوماً»: سرزنش شده و لومه شده. «مَحْسُوراً»: لخت و بی‌چیز. درمانده و اندوهناک.
«مَغْلُولَةً»: در غُل و زنجیر. بسته. «لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ»: کنایه از بخل و تنگچشمی است. «لا تَبْسُطْهَا»: آن را گسترده و باز مگردان. کنایه از اسراف و تبذیر است. «تَقْعُدَ»: بشوی. بگردی. «مَلُوماً»: سرزنش شده و لومه شده. «مَحْسُوراً»: لخت و بی‌چیز. درمانده و اندوهناک.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۸


ترجمه

هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی!

|نه دستت را [به خسّت‌] به گردن خويش ببند و نه [به سخاوت‌] يكباره بگشاى كه ملامت زده و حسرت خورده بمانى
و دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم‌] گشاده‌دستى منما تا ملامت‌شده و حسرت‌زده بر جاى مانى.
و نه هرگز دست خود (در احسان به خلق) محکم به گردنت بسته‌دار، و نه بسیار باز و گشاده‌دار، که (هر کدام کنی) به نکوهش و درماندگی خواهی نشست.
و دستت را بخیلانه بسته مدار [که از انفاق در راه خدا باز مانی] و به طور کامل هم [در انفاق] دست و دل باز مباش [که چیزی برای معاش خودت باقی نماند] که در نهایت [نزد شایستگان] نکوهیده [و در زندگی خود] درمانده گردی.
نه دست خويش از روى خست به گردن ببند و نه به سخاوت يكباره بگشاى كه در هر دو حال ملامت‌زده و حسرت‌خورده بنشينى.
و دستت را [از شدت بخل‌] بر گردنت مبند، و نیز بسیار گشاده‌اش مدار که ملامت زده و حسرت زده بنشینی‌
و دست خويش به گردنت مبند- بخل و امساك مكن- و آن را يكسره مگشاى- هر چه دارى به گزاف و زياده روى مده- كه نكوهيده و درمانده بنشينى.
دست خود را بر گردن خویش بسته مدار (و از کمک به دیگران خودداری مکن و بخیل مباش،) و آن را فوق‌العاده گشاده مساز (و بذل و بخشش بی‌حساب مکن و اسراف مورز، بدان گونه) که سبب شود از کار بمانی و مورد ملامت (این و آن) قرار گیری و لخت و غمناک گردی.
و دستت را به گردنت زنجیروار منه و به تمامیِ گشادگی (هم) گشاده دستی مکن. که در نتیجه ملامت‌شده و حسرت‌زده بر جای بمانی.
و نگردان دستت را بسته به گردنت و بازش نکن تمام باز تا بنشینی نکوهیده اندوهگین‌


الإسراء ٢٨ آیه ٢٩ الإسراء ٣٠
سوره : سوره الإسراء
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَغْلُولَةً»: در غُل و زنجیر. بسته. «لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ»: کنایه از بخل و تنگچشمی است. «لا تَبْسُطْهَا»: آن را گسترده و باز مگردان. کنایه از اسراف و تبذیر است. «تَقْعُدَ»: بشوی. بگردی. «مَلُوماً»: سرزنش شده و لومه شده. «مَحْسُوراً»: لخت و بی‌چیز. درمانده و اندوهناک.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- مؤمنان، وظیفه دار رعایت اعتدال و میانه روى در انفاق به دیگران و مصرف اموال و امکانات در زندگى شخصى (و لاتجعل یدک مغلولة إلى عنقک و لاتبسطها کلّ البسط)

۲- مؤمنان، وظیفه دار پرهیز از بخل و خوددارى از اداى حق خویشان و مستمندان (و ءات ذاالقربى حقّه ... و لاتجعل یدک مغلولة إلى عنقک)

۳- انسان بخیل، همانند انسانى دست بسته به گردن است. (و لاتجعل یدک مغلولة إلى عنقک) «و لاتجعل یدک مغلولة إلى عنقک» کنایه از امساک و پرهیز از انفاق (بُخل) است. اینکه از بُخل و امساک به «دستت را به گردنت مبند» تعبیر شده، نشان مى دهد که انسان بخیل، همانند شخص دست بسته است.

۴- پیامبر(ص) موظف به رعایت اعتدال در انفاق و پرهیز از زیاده روى در آن و توجه به زندگى شخصى خود است. (و لاتجعل یدک مغلولة إلى عنقک و لاتبسطها کلّ البسط فتقعد ملومًا محسورًا) برداشت فوق مبتنى بر این است که مخاطب آیه پیامبر(ص) باشد، هر چند دیگران را نیز شامل مى شود.

۵- زیاده روى در انفاق، موجب بازماندن انسان از کارهاى بایسته خویش (فتقعد ملومًا محسورًا) کاربرد ماده «قعود» در آیه، مى تواند اشاره به بازماندن انسان از کارهاى خود داشته باشد که در این حال انسان مورد ملامت دیگران قرار مى گیرد و حسرت مى خورد.

۶- بخل، باعث سرزنش و زیاده روى در انفاق، عامل ناتوانى و حسرت انسان در زندگى است. (و لاتجعل یدک ... و لاتبسطها کلّ البسط فتقعد ملومًا محسورًا) برداشت فوق بنابراین نکته است که «ملوماً» به «لاتجعل یدک مغلولة» و «محسوراً» به «لاتبسطها» نظر داشته باشد و نیز بنابراین است که «محسوراً» به معناى جدا شدن شخص از امکانات خویش باشد و مایه حسرت او گردد.

۷- رعایت اعتدال در معیشت و تأمین زندگى و پرهیز از افراط و تفریط در آن، امرى شایسته و لازم (لاتجعل یدک مغلولة ... و لاتبسطها کلّ البسط)

۸- انسان نباید مرتکب عملى شود که مورد سرزنش قرار گیرد و از کرده خود پشیمان گشته و بر آن حسرت بخورد. (و لاتجعل یدک ... فتقعد ملومًا محسورًا)

۹- مورد سرزنش قرار گرفتن و حسرت خوردن بر از دست داده ها، امورى ناخوشایند بر انسانها و ناسازگار با طبع آنها (فتقعد ملومًا محسورًا) از اینکه خداوند پیامد افراط و تفریط در انفاق را مورد سرزنش قرار گرفتن و حسرت خوردن ذکر کرده است تا به این وسیله انسان براى دچار نشدن به آن از افراط و تفریط پرهیز کند، به دست مى آید که چنین حالاتى براى انسان ناخوشایند است.

۱۰- توجه دادن آدمى به فرجام ناگوار عمل ناپسند، از عوامل بازدارنده وى از ارتکاب آن است. (و لاتجعل یدک مغلولة إلى عنقک و لاتبسطها کلّ البسط فتقعد ملومًا محسورًا) از اینکه خداوند در پى نهى از افراط و تفریط در انفاق، پیامد ناگوار آن را یادآورى مى کند، نکته یاد شده قابل استفاده است.

۱۱- آینده نگرى و تدبیر، اصلى مهم در تنظیم صحیح خط مشى زندگى انسان (و لاتجعل یدک مغلولة ... و لاتبسطها ... فتقعد ملومًا محسورًا) خداوند بر اساس اصل آینده نگرى - که از جمله «فتقعد ملوماً محسوراً» استفاده مى شود - (چرا که «فاء» در «فتقعد» براى بیان نتیجه و پایان و آینده کار است) انسان را از افراط و تفریط در انفاق و ... منع کرده است.

روایات و احادیث

۱۲- «عن أبى عبدالله(ع):... علم الله عزّوجلّ نبیه کیف ینفق، و ذلک انه کانت عنده أوقیة من الذهب، فکره أن یبیت عنده فتصدق بها فأصبح و لیس عنده شىء و جاءه من یسأله فلم یکن عنده ما یعطیه، فلامه السائل و أغتم هو حیث لم یکن عنده ما یعطیه و کان رحیماً رقیقاً فأدّب الله تعالى نبیه(ص) بأمره فقال: «و لاتجعل یدک مغلولة إلى عنقک و لاتبسطها کلّ البسط فتقعد ملوماً محسوراً» یقول: إن الناس قد یسألونک و لایعذرونک فإذا أعطیت جمیع ما عندک من المال کنت قد حسرت من المال ... ;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود:... خداوند عزّوجلّ; پیامبرش را آموخت تا چگونه انفاق کند و این چنین بود که مقدارى طلا نزد حضرت بود. پس خوش نداشت که تا صبح نزد خویش نگه دارد، پس انفاق کرد و صبحگاهان در نزد او چیزى باقى نماند. شخصى نزد ایشان آمد و چیزى را درخواست کرد و نزد او چیزى نبود تا به او دهد. پس آن شخص حضرت را ملامت کرد و پیامبر(ص) هم به جهت اینکه چیزى نداشت تا بدو بدهد غمگین شد و آن حضرت بسیار مهربان و رقیق القلب بود. پس خداوند تعالى - پیامبرش را با فرمانى آموخت و فرمود: «و لاتجعل یدک مغلولة إلى عنقک و لاتبسطها کلّ البسط فتقعد ملوماً محسوراً»[;یعنى، خداوند]مى فرماید: همانا مردم از تو درخواست مى کنند و عذرى را از تو نمى پذیرند، پس اگر همه دارایى ات را ببخشى، در تنگنا قرار مى گیرى».

۱۳- «عن أبى عبدالله(ع) فى قول الله عزّوجلّ: «...فتقعد ملوماً محسوراً» قال: الإحسار، الفاقة;[۲] از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ «...فتقعد ملوماً محسوراً» روایت شده است که فرمود: مقصود از «احسار» فقر و تنگدستى است».

۱۴- «فقال الصادق(ع): المحسور العریان;[۳] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: محسور یعنى عریان».

موضوعات مرتبط

  • اعتدال: اهمیت اعتدال ۱
  • افراط و تفریط: اهمیت اجتناب از افراط و تفریط ۷
  • انسان: طبع انسان ۹; مسؤولیت انسان ۸
  • انفاق: آثار افراط در انفاق ۵، ۶; آداب انفاق ۱، ۴; اعتدال در انفاق ۱، ۴; روش انفاق ۱۲
  • اهم و مهم ۵:
  • بخل: آثار بخل ۶; اجتناب از بخل ۲
  • تشبیهات قرآن: تشبیه بخیلان ۳; تشبیه به دست به گردن بسته ۳
  • حسرت: زمینه حسرت ۸; عوامل حسرت ۶; ناپسندى حسرت ۹
  • خویشاوندان: اداى حقوق خویشاوندان ۲
  • دوراندیشى: اهمیت دوراندیشى ۱۱
  • ذکر: آثار ذکر فرجام عمل ناپسند ۱۰
  • زندگى: اهمیت تدبیر در زندگى ۱۱
  • عمل: اجتناب از عمل ناپسند ۸; عمل پسندیده ۷; موانع عمل ناپسند ۱۰
  • فقرا: اداى حقوق فقرا ۲
  • قرآن: تشبیهات قرآن ۳
  • مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۱، ۲
  • محسور: مفهوم محسور ۱۳، ۱۴
  • محمد(ص): انفاق محمد(ص) ۱۲; مسؤولیت محمد(ص) ۴
  • مصرف: آداب مصرف ۱; اعتدال در مصرف ۱
  • معاش: اهمیت اعتدال در تأمین معاش ۷

منابع

  1. کافى، ج ۵، ص ۶۷، ح ۱; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۵۸- ، ح ۱۷۸.
  2. کافى، ج ۴، ص ۵۵، ح ۶; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۵۷- ، ح ۱۷۵.
  3. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۱۹.