الأنفال ٧٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۶#link94 | آيات ۷۵ - ۷۲، سوره انفال]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۶#link94 | آيات ۷۵ - ۷۲، سوره انفال]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۶#link95 | معناى برقرار بودن ولايت بين مهاجرين و انصار (اولئك بعضهم اولياء بعض )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۶#link95 | معناى برقرار بودن ولايت بين مهاجرين و انصار (اولئك بعضهم اولياء بعض )]]
خط ۳۱: خط ۳۲:
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۶#link97 | (منسوخ گشتن حكم ارث به مؤ اخات (برادر خواندگى )، بطلان قول به عصبه در ارث و...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۶#link97 | (منسوخ گشتن حكم ارث به مؤ اخات (برادر خواندگى )، بطلان قول به عصبه در ارث و...)]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۹#link127 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۹#link127 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۹#link128 |  تفسير :]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۹#link128 |  تفسير :]]
خط ۳۹: خط ۴۲:
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۹#link132 | ۳ - ارث در نظام قوانين اسلام]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۹#link132 | ۳ - ارث در نظام قوانين اسلام]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۹#link133 | ۴ - منظور از ((فتنه )) و ((فساد كبير)) چيست ؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۹#link133 | ۴ - منظور از ((فتنه )) و ((فساد كبير)) چيست ؟]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ «74»
و كسانى كه ايمان آورده و هجرت كردند و در راه خدا جهاد نمودند و كسانى كه پناه دادند و يارى كردند، همانان مؤمنان واقعى‌اند. براى آنان آمرزش و روزى شايسته و كريمانه‌اى است.
===پیام ها===
1- ايمان، بر عمل مقدّم است. «آمَنُوا وَ هاجَرُوا»
2- ارزش كارها، آنگاه است كه آنها رنگ خدايى و انگيزه‌ى الهى داشته باشد. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
3- ايمان واقعى، در هجرت، جهاد، پناه‌دادن و يارى‌رساندن مسلمانان مجاهد، بروز مى‌كند. «وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا»
4- حتّى مؤمنان حقيقى هم، از خطا و گناه بيمه نيستند و به مغفرت الهى نياز دارند. «الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ»
5- هجرت و جهاد، عامل بخشايش و نزول رزق ويژه‌ى الهى است. آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا ... لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ‌
6- اگر به خاطر هجرت و جهاد از رزق اندك بگذريد، به رزق كريم و شايسته‌ى الهى مى‌رسيد. آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا ... لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ‌
7- انسان هميشه مسئول است؛ گاهى به صورت جهاد، گاهى هجرت، گاهى پناه‌دادن به مهاجران و گاهى پشتيبانى از رزمندگان. (تمام آيه)
تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 367
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (74)
چون بيان تعاون و توارث مهاجر و انصار و بر ترك آن تهديد فرمود ثانيا، از پاداش هجرت و نصرت ايشان اخبار فرمايد: وَ الَّذِينَ آمَنُوا: و آن كسانى كه ايمان آوردند به خدا و پيغمبر كه حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد، وَ هاجَرُوا: و هجرت كردند از شهر كفر به دار الاسلام، وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ‌: و جهاد نمودند در راه رضاى الهى و طاعت سبحانى.
تبصره: يكى از افراد و انواع هجرت بلكه افضل آن، هجرت و دورى از
----
جلد 4 صفحه 384
گناهان است چنانچه- مستدرك البحار- در حديثى از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال شد كدام هجرت افضل است؟ فرمود: من هجر ما حرّم اللّه عليه‌ «1» يعنى: كسى كه دورى كند از آنچه خداى تعالى حرام فرموده بر او.
روايت ديگر فرمود: من هجر السيئات.
و ايضا يكى از افراد جهاد بلكه بزرگترين جهاد، جهاد با نفس است چنانچه فى الوسائل- باسناده عن أبي عبد اللّه عليه السّلام انّ النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعث سريّة فلمّا رجعوا قال: مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقى عليهم الجهاد الاكبر فقيل يا رسول اللّه ما الجهاد الاكبر؟ قال: جهاد النّفس. «2» وسائل- از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: بدرستى كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرستاد لشكرى را به جنگى، پس چون برگشتند فرمود: مرحبا به جماعتى كه بجا آوردند جهاد اصغر را، و باقى است بر ايشان جهاد اكبر. عرض كردند چيست جهاد اكبر؟ فرمود: جهاد با نفس.
وَ الَّذِينَ آوَوْا: و آن كسانى كه بعد از تسليم و تصديق، جا و مكان دادند مهاجرين را، وَ نَصَرُوا: و يارى نمودند حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اصحاب او را در قتال با مشركان، أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا: آن گروه ايشانند مؤمنين به راستى و درستى. و چون مؤمنان را سه قسمت فرموده طبقه اول- مؤمنان مهاجر و مجاهد. طبقه دوم- مؤمنان ناصران. طبقه سوم- كاملان در ايمان، كسانى كه به حقيقت و تحقق ايمان خود نموده، به تحصيل مقتضيات آن از هجرت و جهاد و بذل مال و نصرت حق. در عقب آن پاداش ايشان را بيان مى‌فرمايد كه: لَهُمْ مَغْفِرَةٌ: مر ايشان را است آمرزش گناهان، وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ‌:
و روزى نيكو بى زحمت و منت و خوف نقص و فوت بدون هيچ شايبه.
تنبيه: شيخ ابو الفتوح رازى قدس اللّه سره در تفسير خود بيان فرموده كه: علما را اختلاف است، آيا حكم هجرت بعد از فتح مكه باقى است يا نه. بعضى‌
----
«1» بحار الانوار، جلد 71، صفحه 232 (خطابه‌اى از امير مؤمنان عليه السّلام نقل شده كه در آن آمده است:
انّما المهاجرون الّذين يهجرون السّيّئات)
«2» وسايل الشيعه، كتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس، باب اوّل، حديث اوّل (جلد 11 صفحه 122)
----
جلد 4 صفحه 385
برآنند كه هجرت امروز نيست، لقوله صلّى اللّه عليه و آله لا هجرة بعد الفتح‌ «1»، لكن صحيح آن است كه حكم آن يعنى مهاجرت از دار الكفر به دار الاسلام باقى، و ثواب كسى كه در دار الحرب ايمان آورده و خانمان و مال و اسباب بگذارد و به بلاد اسلام آيد، مانند ثواب كسانى باشد كه از مكه به مدينه با حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله مهاجرت كردند. اما فرمايش لا هجرة بعد الفتح مخصوص است به هجرت از مكه به مدينه، يعنى چون اهل مكه اسلام آوردند، پس از آنجا هجرت به مدينه معنى نداشته باشد، و اگر به مدينه آيند، بر وجه اختيار باشد، نه اجبار مانند شخصى كه در بلده‌اى خانه‌اى داشته باشد از آنجا به بلده ديگر كه در آن نيز علاقه دارد مسافرت نمايد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (74) وَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولئِكَ مِنْكُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‌ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ (75)
ترجمه‌
و آنانكه ايمان آوردند و هجرت كردند و جهاد نمودند در راه خدا و آنانكه جاى دادند و يارى كردند آنگروه ايشانند گروندگان براستى مر ايشان را است آمرزش و روزى نيكو
و آنانكه ايمان آوردند در زمان بعد و هجرت كردند و جهاد نمودند با شما پس آنگروه از شمايند و صاحبان قرابتها بعضى از ايشان سزاوارترند ببعضى در كتاب خدا همانا خداوند بهر چيزى دانا است.
تفسير
گفته‌اند آيه اول مدح مهاجر و انصار است بتحقّق و بروز ايمان از آنها بهجرت و جهاد و پذيرائى و يارى و نيز وعده مغفرت و نعيم جنت است براى ايشان و بنظر حقير بيان انحصار عنوان ايمان و هجرت و جهاد در راه خدا و جاى دادن و نصرت نمودن پيغمبر (ص) است باهل ايمان حقيقى نه صورى مانند كسانيكه بطمع جاه و مال اين اعمال را نموده بودند لذا در موقع اخذ غنيمت حاضر و در وقت جانبازى فرارى بودند و وعده مغفرت و رزق كريم هم مخصوص بآنها است و بنابر معنى اول براى اخراج متخلّفين از هجرت و جهاد و نگهدارى و نصرت ذكر شده و بنابر نظريّه حقير براى اخراج منافقين هر يك از دو فرقه مهاجر و انصار است و موضوع قضيّه عناوين كليّه است نه افراد خارجيّه تأمّل لازم است و آيه دوم براى تشريك كسانى است كه بعد از هجرت ايمان آوردند و جهاد نمودند با سابقين در حكم اعمّ از موالات و مواخات و موارثت و معاونت و مواصلت و ساير احكام اسلام و ذيلا تصريح شده بآنكه صاحبان قرابت و رحميّت اولى بميراث و احكام اقارب خودشان هستند از ساير مسلمانان در كتاب الهى و حكم او و خداوند دانا است بتمام مصالح و مفاسد امور بندگان و احكامش بر وفق علم و حكمت است و گفته‌اند اين ذيل ناسخ آيات دالّه بر توارث بمعاقده و مواخات و هجرت است كه سابقا اشاره شد و چون از امام صادق (ع) نقل شده كه انفال و برائت يكسوره است ثواب قرائت هر دو در ذيل آنسوره ذكر خواهد شد انشاء اللّه تعالى.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ وَ الَّذِين‌َ آوَوا وَ نَصَرُوا أُولئِك‌َ هُم‌ُ المُؤمِنُون‌َ حَقًّا لَهُم‌ مَغفِرَةٌ وَ رِزق‌ٌ كَرِيم‌ٌ (74) وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا مِن‌ بَعدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُم‌ فَأُولئِك‌َ مِنكُم‌ وَ أُولُوا الأَرحام‌ِ بَعضُهُم‌ أَولي‌ بِبَعض‌ٍ فِي‌ كِتاب‌ِ اللّه‌ِ إِن‌َّ اللّه‌َ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ عَلِيم‌ٌ (75)
و كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آوردند و هجرت‌ كردند و جهاد ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌ نمودند و كساني‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مأوي‌ و منزل‌ دادند و ‌آنها‌ ‌را‌ نصرت‌ نمودند اينها مؤمن‌ حقيقي‌ هستند ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ مغفرت‌ الهي‌ و روزي‌ ‌با‌ احترام‌ و عزت‌ ‌است‌ و كساني‌ ‌که‌ بعدا هجرت‌ نمودند و ‌با‌ ‌شما‌ مهاجر و انصار شركت‌ ‌در‌ جهاد كردند ‌آنها‌ ‌هم‌ ‌از‌ ‌شما‌ هستند مشمول‌ مغفرت‌ و رزق‌ كريم‌ هستند و خويشاوندان‌ بعضي‌ اولي‌ و سزاوارتر
جلد 8 - صفحه 166
‌از‌ بعضي‌ ديگرند ‌در‌ كتاب‌ ‌خدا‌، محققا خداوند بهر چيزي‌ دانا ‌است‌.
‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ راجع‌ باينست‌ ‌که‌ توهّم‌ نكنند مؤمنين‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ هايي‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ قضيه‌ بدر كبري‌ ايمان‌ آوردند و هجرت‌ كردند مشمول‌ ‌آيه‌ قبل‌ هستند ‌که‌ فرمود وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ لَم‌ يُهاجِرُوا ما لَكُم‌ مِن‌ وَلايَتِهِم‌ مِن‌ شَي‌ءٍ حَتّي‌ يُهاجِرُوا زيرا قبلا هجرت‌ نكردند لكن‌ مفهوم‌ ‌حتي‌ يهاجروا دلالت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ ‌اگر‌ هجرت‌ كردند داراي‌ ‌اينکه‌ ولايت‌ هستند و خصوصيت‌ قبل‌ و ‌بعد‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ جهت‌ مدخليت‌ ندارد و ‌لو‌ ‌در‌ جهت‌ فضيلت‌ امتياز دارند چنانچه‌ ميفرمايد لا يَستَوِي‌ مِنكُم‌ مَن‌ أَنفَق‌َ مِن‌ قَبل‌ِ الفَتح‌ِ وَ قاتَل‌َ أُولئِك‌َ أَعظَم‌ُ دَرَجَةً مِن‌َ الَّذِين‌َ أَنفَقُوا مِن‌ بَعدُ وَ قاتَلُوا وَ كُلًّا وَعَدَ اللّه‌ُ الحُسني‌ حديد ‌آيه‌ 10، و لكن‌ ‌اينکه‌ امتياز قبل‌ فتح‌ مكه‌ نسبت‌ ببعد الفتح‌ ‌است‌ لذا خداوند اولا بيان‌ فضيلت‌ قبل‌ ‌از‌ بدر كبري‌ ‌را‌ ميفرمايد سپس‌ دسته‌ دوم‌ ‌را‌ ملحق‌ باول‌ ميكند لذا ميفرمايد:
وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ وَ الَّذِين‌َ آوَوا وَ نَصَرُوا ‌که‌ مهاجرين‌ و انصار هستند و تفسيرش‌ گذشت‌ و ‌آنها‌ كساني‌ هستند ‌که‌ قبلا هجرت‌ كرده‌ بودند ‌که‌ هنوز دستور جهاد نيامده‌ ‌بود‌ و چون‌ قضيه‌ بدر كبري‌ پيش‌ آمد ‌در‌ ركاب‌ ‌آن‌ حضرت‌ جهاد نمودند أُولئِك‌َ هُم‌ُ المُؤمِنُون‌َ حَقًّا البته‌ منافقين‌ ‌که‌ ظاهر مسلمان‌ و باطن‌ كافر بودند ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ خارج‌ هستند و ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ بايد ‌گفت‌ اولئك‌ ليسوا بالمؤمنين‌ حقا.
لَهُم‌ مَغفِرَةٌ ‌از‌ گناهان‌ قبل‌ ‌از‌ تشرف‌ باسلام‌ و خطاهاي‌ ‌بعد‌ ‌از‌ تشرف‌ ‌که‌ ببركت‌ جهاد ‌از‌ ‌آنها‌ بخشيده‌ ‌شده‌ وَ رِزق‌ٌ كَرِيم‌ٌ ‌که‌ نعم‌ بهشتي‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بدون‌ زحمت‌ و آلودگي‌ ببليات‌ ‌با‌ كمال‌ عزت‌ و احترام‌ خداوند ‌بر‌ ‌آنها‌ ارزاني‌ داشته‌ ‌در‌ آخرت‌ وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا مِن‌ بَعدُ ‌بعد‌ ‌از‌ جنگ‌ بدر و فتح‌ مسلمين‌ ايمان‌ آوردند وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُم‌ ‌در‌ جنگ‌ خندق‌ و احزاب‌ و ساير سريّه‌هاي‌ حضرت‌
جلد 8 - صفحه 167
رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فَأُولئِك‌َ مِنكُم‌ همان‌ نحوي‌ ‌که‌ خداوند ‌با‌ ‌شما‌ معامله‌ فرموده‌ ‌از‌ مغفرت‌ و رزق‌ كريم‌ و مشمول‌ بَعضُهُم‌ أَولي‌ بِبَعض‌ٍ هستند.
وَ أُولُوا الأَرحام‌ِ بَعضُهُم‌ أَولي‌ بِبَعض‌ٍ فِي‌ كِتاب‌ِ اللّه‌ِ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌را‌ مفسرين‌ گفتند راجع‌ بميراث‌ ‌است‌ و طبقات‌ ارث‌ و ‌بر‌ طبق‌ ‌آن‌ ‌هم‌ اخبار قائم‌ ‌است‌ لكن‌ ظاهر ‌آيه‌ مطلق‌ ‌است‌ و ارث‌ يكي‌ ‌از‌ مصاديق‌ ‌است‌ و اخبار ‌را‌ ‌هم‌ مكرر گفتيم‌ ‌که‌ ‌در‌ باب‌ تفسير وارد ‌شده‌ بيان‌ مصداق‌ ‌است‌.
و ‌اينکه‌ جمله‌ راجع‌ بآيه‌ قبل‌ ‌است‌ ‌که‌ فرمود ‌در‌ حق‌ مهاجرين‌ و انصار بَعضُهُم‌ أَولي‌ بِبَعض‌ٍ ميخواهد بفرمايد ‌اگر‌ اولوا الارحام‌ نباشند و اما ‌اگر‌ اولوا الارحام‌ هستند بشرائط مقرره‌ ‌که‌ اولين‌ ‌آنها‌ ايمان‌ ‌است‌ ‌آنها‌ اولي‌ هستند ‌در‌ صله‌ رحم‌ و احسان‌ بآنها و ياري‌ ‌آنها‌ و تجهيزات‌ ‌آنها‌ و ارث‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ امور.
إِن‌َّ اللّه‌َ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ عَلِيم‌ٌ علم‌ اشرف‌ صفات‌ ربوبي‌ ‌است‌ و ‌در‌ تفسيرش‌ ‌بين‌ حكماء و متكلمين‌ ‌از‌ حيث‌ كيفيت‌ و كميت‌ اختلافات‌ زيادي‌ ‌است‌ ‌حتي‌ اينكه‌ گفتند بيست‌ و دو قول‌ درباره‌ علم‌ گفته‌ ‌شده‌:
بعضي‌ گفتند انكشاف‌ الاشياء عند اللّه‌، بعضي‌ صور مرتسمه‌ ‌در‌ ذهن‌، اشاعره‌ صفة عارضه‌ ‌بر‌ نفس‌، بعضي‌ قديم‌، بعضي‌ حادث‌ ميدانند، سبزواري‌ ميگويد:
(و ‌قيل‌ ‌لا‌ علم‌ ‌له‌ بذاته‌ ||  و ‌قيل‌ ‌لا‌ يعلم‌ معلوماته‌)
‌تا‌ آخر اشعارش‌، بعضي‌ گفتند چون‌ جزئيات‌ داثر و زائل‌ ‌است‌ و علم‌ تابع‌ معلوم‌ ‌است‌ علم‌ بجزئيات‌ ندارد و ‌غير‌ اينها ‌از‌ مزخرفات‌ و كفريات‌.
و تحقيق‌ ‌که‌ مستفاد ‌از‌ فرمايشات‌ ائمه‌ اطهار ‌عليهم‌ ‌السلام‌ و محققين‌ ‌از‌ علماء شيعه‌ ‌است‌ اينست‌ ‌که‌ مسلّما علم‌ امر وجودي‌ ‌است‌ مقابل‌ جهل‌ ‌که‌ امر عدمي‌ ‌است‌ عدم‌ العلم‌ ‌است‌، و همچنين‌ ساير صفات‌ ذاتيه‌ قدرت‌ مقابل‌ عجز ‌که‌ عدم‌ قدرت‌ ‌است‌ و هكذا، و چون‌ ذات‌ اقدس‌ صرف‌ الوجود ‌است‌ و ‌غير‌ متناهي‌ اعلا مراتب‌ وجود
جلد 8 - صفحه 168
داراي‌ جميع‌ مراتب‌ وجود ‌است‌، وجود علمي‌، قدرتي‌ و نحو اينها ‌پس‌ بوحدته‌ و بساطته‌ داراي‌ جميع‌ مراتب‌ ‌است‌.
و ‌از‌ همين‌ بيان‌ معلوم‌ ميشود ‌که‌ علم‌ و قدرت‌ و حيات‌ ‌غير‌ متناهي‌ ‌است‌ زيرا ‌اگر‌ متناهي‌ ‌باشد‌ فاقد مرتبه‌ اعلا ميشود و محدود ميگردد، و همين‌ ‌است‌ معناي‌ فرمايش‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌
(و كمال‌ توحيده‌ نفي‌ الصفات‌ عنه‌)
و معناي‌ كلام‌ بعض‌ حكماء ‌که‌ تعبير بسلب‌ السلب‌ كرده‌اند، ‌هذا‌ تمام‌ الكلام‌ ‌في‌ تفسير ‌سورة‌ المباركة الانفال‌.
و الحمد للّه‌ رب‌ّ العالمين‌، و ‌صلي‌ اللّه‌ ‌علي‌ محمّد و آله‌ الطاهرين‌
جلد 8 - صفحه 169
بسم‌ اللّه‌ الرّحمن‌ الرّحيم‌ الحمد للّه‌ رب‌ّ العالمين‌، و ‌صلي‌ اللّه‌ ‌علي‌ ‌محمّد‌ و آله‌ الطيبين‌ الطاهرين‌ و لعنة اللّه‌ ‌علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌
‌سورة‌ البراءة
ينبغي‌ تقديم‌ امور
[امر اول‌]
‌از‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ سوره‌ اسامي‌ زيادي‌ گفتند بالغ‌ ‌بر‌ ده‌ اسم‌: 1‌-‌ برائه‌ زيرا ‌در‌ صدر سوره‌ اظهار برائة ‌خدا‌ و ‌رسول‌ [ص‌] ‌است‌ ‌از‌ مشركين‌. 2‌-‌ توبه‌ بواسطه‌ ذكر آيات‌ توبه‌ ‌در‌ ‌آن‌ و ‌اينکه‌ دو اسم‌ معروف‌ ‌است‌. 3‌-‌ فاضحة بجهت‌ افتضاح‌ منافقين‌ باظهار نفاق‌ ‌آنها‌. 4‌-‌ مبعثرة: چون‌ اسرار منافقين‌ فاش‌ شد.
5‌-‌ مقشقتة: زيرا تأمين‌ ‌از‌ نفاق‌ و شرك‌ ميدهد. 6‌-‌ بحوث‌: زيرا بحث‌ ‌از‌ اسرار منافقين‌ ميفرمايد. 7‌-‌ مدمدمه‌: ‌يعني‌ مهلكه‌. 8‌-‌ حافرة: زيرا ميشكافد قلوب‌ منافقين‌ ‌را‌. 9‌-‌ عذاب‌. 10‌-‌ منشرة: زيرا قبايح‌ منافقين‌ ‌را‌ كشف‌ مينمايد.
[امر دوم‌]
‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ اخبار ‌اينکه‌ سوره‌ ‌را‌ ‌با‌ سوره‌ انفال‌ يك‌ سوره‌ شمردند، ‌در‌ مجمع‌
جلد 8 - صفحه 170
‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و ‌از‌ سعيد ‌بن‌ مسيّب‌ روايت‌ كرده‌ و ‌در‌ برهان‌ ‌از‌ عياشي‌ ‌از‌ احد صادقين‌ عليهما ‌السلام‌ و مناسب‌ ‌با‌ دعواي‌ اينكه‌ سور قرآنيه‌ ‌را‌ ‌بر‌ چهار دسته‌ قسمت‌ كرده‌اند: سور طوال‌، مآت‌، مفصلات‌، قصار. و طوال‌ ‌را‌ هفت‌ شمرده‌اند بقره‌، آل‌ عمران‌، نساء، مائده‌، انعام‌، اعراف‌، انفال‌ ‌با‌ توبه‌. و ترك‌ ذكر بسم‌ اللّه‌ ‌هم‌ مؤيّد ‌اينکه‌ مطلب‌ ‌است‌.
[امر سوم‌]
‌در‌ فضيلت‌ ‌اينکه‌ سوره‌ ‌در‌ اول‌ سوره‌ انفال‌ ذكر شد خبر ‌إبن‌ بابويه‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌که‌ فرمود
(‌من‌ قرء ‌سورة‌ الانفال‌ و ‌سورة‌ برائة ‌في‌ ‌کل‌ شهر ‌لم‌ يدخله‌ نفاق‌ ابدا و ‌کان‌ ‌من‌ شيعة امير المؤمنين‌)
و ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ مرويست‌
(‌من‌ قرء ‌هذه‌ السورة بعثه‌ اللّه‌ يوم القيمة بريئا ‌من‌ النفاق‌ و ‌من‌ كتبها و جعلها ‌في‌ عمامته‌ ‌او‌ قلنسوته‌ امن‌ اللصوص‌ ‌في‌ ‌کل‌ مكان‌ و اذ ‌هم‌ رأوه‌ انحرفوا عنه‌ و ‌لو‌ احترقت‌ محلته‌ باسرها ‌لم‌ يصل‌ النار ‌الي‌ منزله‌ و ‌لم‌ يقربه‌ احد ‌ما دامت‌ مكتوبة عنده‌)
[امر چهارم‌]
گفتند ‌اينکه‌ سوره‌ ‌در‌ سال‌ نهم‌ هجرت‌ نازل‌ ‌شده‌ و فتح‌ ‌در‌ سال‌ هشتم‌ و حجة الوداع‌ ‌در‌ سال‌ دهم‌، و ‌در‌ باب‌ فضائل‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ دارد ‌که‌ حضرت‌ ‌با‌ اينكه‌ بسياري‌ ‌از‌ مشركين‌ ‌را‌ كشته‌ ‌بود‌ بتنهايي‌ ‌اينکه‌ سوره‌ ‌را‌ برد و ‌بر‌ ‌آنها‌ تلاوت‌ فرمود و حضرت‌ موسي‌ [ع‌] يك‌ نفر ‌از‌ قبطيان‌ ‌را‌ كشته‌ ‌بود‌ چون‌ مأمور شد برود ‌براي‌ دعوت‌ فرعون‌ عرض‌ كرد (إِنِّي‌ قَتَلت‌ُ مِنهُم‌ نَفساً فَأَخاف‌ُ أَن‌ يَقتُلُون‌ِ وَ أَخِي‌ هارُون‌ُ هُوَ أَفصَح‌ُ مِنِّي‌ لِساناً فَأَرسِله‌ُ مَعِي‌ رِدءاً يُصَدِّقُنِي‌ إِنِّي‌ أَخاف‌ُ أَن‌ يُكَذِّبُون‌ِ قصص‌ ‌آيه‌ 33، خبريست‌ ‌که‌ منسوب‌ صعصعه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ حضرت‌ سؤال‌ كرد ‌شما‌ افضل‌ هستيد ‌ يا ‌ آدم‌ و نوح‌ و ابراهيم‌ و موسي‌ و عيسي‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ و حضرت‌ بيان‌ افضليت‌ ‌خود‌ ‌را‌ كرد ‌به‌ اينكه‌ آدم‌ ‌از‌ شجره‌ منهيّه‌ ‌که‌ حنطه‌ ‌باشد‌ خورد و ‌من‌ ‌با‌ اينكه‌ مباح‌ ‌بود‌ بشعير
جلد 8 - صفحه 171
اكتفاء نمودم‌، و نوح‌ بقوم‌ نفرين‌ كرد و ‌من‌ ‌بر‌ اذيت‌ قوم‌ صبر كردم‌، و ابراهيم‌ ليطمئن‌ قلبي‌ ‌گفت‌ و ‌من‌ ‌لو‌ كشف‌ الغطاء ‌ما ازددت‌ يقينا، و موسي‌ فاخاف‌ ‌ان‌ يقتلون‌ ‌گفت‌ و ‌من‌ برائت‌ ‌را‌ بردم‌، و عيسي‌ بمريم‌ خطاب‌ شد هزّي‌ اليك‌ بجزع‌ النخلة و بمادر ‌من‌ خطاب‌ شد ادخلي‌ البيت‌ خلاصه‌ حديث‌. ‌بعد‌ سؤال‌ ميكند ‌از‌ افضليت‌ نسبت‌ بپيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ حضرت‌ ميفرمايد
انا ‌عبد‌ ‌من‌ ‌من‌ عبيد ‌محمّد‌ [ص‌]
[امر پنجم‌]
‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ صحائف‌ ‌در‌ حاشيه‌ بعوض‌ بسم‌ اللّه‌ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌را‌ نوشته‌ (اعوذ باللّه‌ ‌من‌ النار و ‌من‌ شرّ الكفار و ‌من‌ غضب‌ الجبّار العزّ للّه‌ الواحد القهار) و آنچه‌ ‌ما فحص‌ كرديم‌ مدركي‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ پيدا كنيم‌ نيافتيم‌ فقط ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد فَإِذا قَرَأت‌َ القُرآن‌َ فَاستَعِذ بِاللّه‌ِ مِن‌َ الشَّيطان‌ِ الرَّجِيم‌ِ نحل‌ ‌آيه‌ 100، و ‌ما ‌در‌ باب‌ مقدمه‌ ‌در‌ مجلد اول‌ مفصلا معناي‌ استعاذه‌ و مستعيذ و مستعيذ ‌به‌ و مستعيذ ‌منه‌ ‌را‌ بيان‌ كرده‌ايم‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 74)- در این آیه بار دیگر روی اهمیت مقام مهاجران و انصار و موقعیت و تأثیر و نفوذ آنها در پیشبرد اهداف جامعه اسلامی تکیه کرده و از آنها به این گونه تقدیر می‌کند: «آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنها که پناه دادند و یاری کردند، مؤمنان حقیقی و راستین هستند» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا).
زیرا در روزهای سخت و دشوار و ایام غربت و تنهایی اسلام هر یک به نوعی به یاری آیین خدا و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شتافتند.
و «آنها (به خاطر این فداکاریهای بزرگ) آمرزش و روزی شایسته‌ای خواهند داشت» (لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ).
ج2، ص174
هم در پیشگاه خدا و جهان دیگر از مواهب بزرگی برخوردارند و هم بهره‌ای شایسته از عظمت و امنیت و آرامش در این جهان خواهند داشت.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۴


ترجمه

و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنان حقیقی‌اند؛ برای آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزی شایسته‌ای است.

و آنان كه ايمان آوردند و هجرت كردند و در راه خدا جهاد نمودند، و آنها كه پناه دادند و يارى كردند، آنانند كه به راستى مؤمنند و برايشان مغفرت و روزى كريمانه خواهد بود
و كسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا به جهاد پرداخته، و كسانى كه [مهاجران را] پناه داده و يارى كرده‌اند، آنان همان مؤمنان واقعى‌اند، براى آنان بخشايش و روزىِ شايسته‌اى خواهد بود.
و آنان که ایمان آوردند و هجرت گزیدند و در راه خدا کوشش و جانفشانی کردند و هم آنان که (مهاجران را با فداکاری) منزل دادند و یاری کردند آنها به حقیقت اهل ایمانند و هم آمرزش خدا و روزی نیکوی بهشتی مخصوص آنهاست.
و کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنان که مهاجران را پناه دادند و یاری کردند، مؤمنان حقیقی فقط آنانند، برای آنان آمرزش و رزق نیکو و فراوانی است.
آنان كه ايمان آورده‌اند و مهاجرت كرده‌اند و در راه خدا جهاد كرده‌اند و آنان كه جايشان داده‌اند و ياريشان كرده‌اند، به حقيقت مؤمنانند، آمرزش و روزى نيكو از آن آنهاست.
و کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خداوند جهاد کرده‌اند و کسانی که ایشان را جا و پناه و یاری داده‌اند، اینانند که به راستی مؤمن‌اند، برای ایشان آمرزش [الهی‌] و روزی پاک مقرر است‌
و كسانى كه ايمان آوردند و هجرت كردند و در راه خدا جهاد كردند و آنان كه جاى و پناه دادند و يارى كردند، اينانند كه براستى مؤمن‌اند ايشان راست آمرزش و روزى بزرگوارانه.
بیگمان کسانی که ایمان آورده‌اند و مهاجرت کرده‌اند و در راه خدا جهاد نموده‌اند، و همچنین کسانی که پناه داده‌اند و یاری کرده‌اند، (هر دو گروه) آنان حقیقةً مؤمن و باایمانند (و شایسته‌ی واژه‌ی مهاجر و انصارند و تار و پود جاودانه‌ی پرچم اسلامند و) برای آنان آمرزش (گناهان از سوی یزدان منان) و روزی شایسته (در بهشت جاویدان) است.
و کسانی که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و کسانی (هم) که (آنان را) پناه دادند و کمک کردند، اینان، به‌راستی (هم)ایشان مؤمنانند. برایشان پوشش و روزی‌ای با کرامت و وسعت است.
و آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و جهاد نمودند در راه خدا و آنان که پناه دادند و یاری کردند آنانند مؤمنان به درست ایشان را است آمرزش و روزیی گرامی‌


الأنفال ٧٣ آیه ٧٤ الأنفال ٧٥
سوره : سوره الأنفال
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا ...»: آیات پیشین متضمّن تعهّد و مسؤولیّت و یاری مؤمنان با همدیگر است، و این آیه بیانگر ستایش و بزرگداشت آنان و مقام و منزلت ایشان است. «رِزْقٌ کَرِیمٌ»: (نگا: انفال / .


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ «74»

و كسانى كه ايمان آورده و هجرت كردند و در راه خدا جهاد نمودند و كسانى كه پناه دادند و يارى كردند، همانان مؤمنان واقعى‌اند. براى آنان آمرزش و روزى شايسته و كريمانه‌اى است.

پیام ها

1- ايمان، بر عمل مقدّم است. «آمَنُوا وَ هاجَرُوا»

2- ارزش كارها، آنگاه است كه آنها رنگ خدايى و انگيزه‌ى الهى داشته باشد. «فِي سَبِيلِ اللَّهِ»

3- ايمان واقعى، در هجرت، جهاد، پناه‌دادن و يارى‌رساندن مسلمانان مجاهد، بروز مى‌كند. «وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا»

4- حتّى مؤمنان حقيقى هم، از خطا و گناه بيمه نيستند و به مغفرت الهى نياز دارند. «الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ»

5- هجرت و جهاد، عامل بخشايش و نزول رزق ويژه‌ى الهى است. آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا ... لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ‌

6- اگر به خاطر هجرت و جهاد از رزق اندك بگذريد، به رزق كريم و شايسته‌ى الهى مى‌رسيد. آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا ... لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ‌

7- انسان هميشه مسئول است؛ گاهى به صورت جهاد، گاهى هجرت، گاهى پناه‌دادن به مهاجران و گاهى پشتيبانى از رزمندگان. (تمام آيه)

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 367

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (74)

چون بيان تعاون و توارث مهاجر و انصار و بر ترك آن تهديد فرمود ثانيا، از پاداش هجرت و نصرت ايشان اخبار فرمايد: وَ الَّذِينَ آمَنُوا: و آن كسانى كه ايمان آوردند به خدا و پيغمبر كه حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد، وَ هاجَرُوا: و هجرت كردند از شهر كفر به دار الاسلام، وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ‌: و جهاد نمودند در راه رضاى الهى و طاعت سبحانى.

تبصره: يكى از افراد و انواع هجرت بلكه افضل آن، هجرت و دورى از


جلد 4 صفحه 384

گناهان است چنانچه- مستدرك البحار- در حديثى از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال شد كدام هجرت افضل است؟ فرمود: من هجر ما حرّم اللّه عليه‌ «1» يعنى: كسى كه دورى كند از آنچه خداى تعالى حرام فرموده بر او.

روايت ديگر فرمود: من هجر السيئات.

و ايضا يكى از افراد جهاد بلكه بزرگترين جهاد، جهاد با نفس است چنانچه فى الوسائل- باسناده عن أبي عبد اللّه عليه السّلام انّ النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعث سريّة فلمّا رجعوا قال: مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقى عليهم الجهاد الاكبر فقيل يا رسول اللّه ما الجهاد الاكبر؟ قال: جهاد النّفس. «2» وسائل- از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: بدرستى كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرستاد لشكرى را به جنگى، پس چون برگشتند فرمود: مرحبا به جماعتى كه بجا آوردند جهاد اصغر را، و باقى است بر ايشان جهاد اكبر. عرض كردند چيست جهاد اكبر؟ فرمود: جهاد با نفس.

وَ الَّذِينَ آوَوْا: و آن كسانى كه بعد از تسليم و تصديق، جا و مكان دادند مهاجرين را، وَ نَصَرُوا: و يارى نمودند حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اصحاب او را در قتال با مشركان، أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا: آن گروه ايشانند مؤمنين به راستى و درستى. و چون مؤمنان را سه قسمت فرموده طبقه اول- مؤمنان مهاجر و مجاهد. طبقه دوم- مؤمنان ناصران. طبقه سوم- كاملان در ايمان، كسانى كه به حقيقت و تحقق ايمان خود نموده، به تحصيل مقتضيات آن از هجرت و جهاد و بذل مال و نصرت حق. در عقب آن پاداش ايشان را بيان مى‌فرمايد كه: لَهُمْ مَغْفِرَةٌ: مر ايشان را است آمرزش گناهان، وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ‌:

و روزى نيكو بى زحمت و منت و خوف نقص و فوت بدون هيچ شايبه.

تنبيه: شيخ ابو الفتوح رازى قدس اللّه سره در تفسير خود بيان فرموده كه: علما را اختلاف است، آيا حكم هجرت بعد از فتح مكه باقى است يا نه. بعضى‌


«1» بحار الانوار، جلد 71، صفحه 232 (خطابه‌اى از امير مؤمنان عليه السّلام نقل شده كه در آن آمده است:

انّما المهاجرون الّذين يهجرون السّيّئات)

«2» وسايل الشيعه، كتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس، باب اوّل، حديث اوّل (جلد 11 صفحه 122)


جلد 4 صفحه 385

برآنند كه هجرت امروز نيست، لقوله صلّى اللّه عليه و آله لا هجرة بعد الفتح‌ «1»، لكن صحيح آن است كه حكم آن يعنى مهاجرت از دار الكفر به دار الاسلام باقى، و ثواب كسى كه در دار الحرب ايمان آورده و خانمان و مال و اسباب بگذارد و به بلاد اسلام آيد، مانند ثواب كسانى باشد كه از مكه به مدينه با حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله مهاجرت كردند. اما فرمايش لا هجرة بعد الفتح مخصوص است به هجرت از مكه به مدينه، يعنى چون اهل مكه اسلام آوردند، پس از آنجا هجرت به مدينه معنى نداشته باشد، و اگر به مدينه آيند، بر وجه اختيار باشد، نه اجبار مانند شخصى كه در بلده‌اى خانه‌اى داشته باشد از آنجا به بلده ديگر كه در آن نيز علاقه دارد مسافرت نمايد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (74) وَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولئِكَ مِنْكُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‌ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ (75)

ترجمه‌

و آنانكه ايمان آوردند و هجرت كردند و جهاد نمودند در راه خدا و آنانكه جاى دادند و يارى كردند آنگروه ايشانند گروندگان براستى مر ايشان را است آمرزش و روزى نيكو

و آنانكه ايمان آوردند در زمان بعد و هجرت كردند و جهاد نمودند با شما پس آنگروه از شمايند و صاحبان قرابتها بعضى از ايشان سزاوارترند ببعضى در كتاب خدا همانا خداوند بهر چيزى دانا است.

تفسير

گفته‌اند آيه اول مدح مهاجر و انصار است بتحقّق و بروز ايمان از آنها بهجرت و جهاد و پذيرائى و يارى و نيز وعده مغفرت و نعيم جنت است براى ايشان و بنظر حقير بيان انحصار عنوان ايمان و هجرت و جهاد در راه خدا و جاى دادن و نصرت نمودن پيغمبر (ص) است باهل ايمان حقيقى نه صورى مانند كسانيكه بطمع جاه و مال اين اعمال را نموده بودند لذا در موقع اخذ غنيمت حاضر و در وقت جانبازى فرارى بودند و وعده مغفرت و رزق كريم هم مخصوص بآنها است و بنابر معنى اول براى اخراج متخلّفين از هجرت و جهاد و نگهدارى و نصرت ذكر شده و بنابر نظريّه حقير براى اخراج منافقين هر يك از دو فرقه مهاجر و انصار است و موضوع قضيّه عناوين كليّه است نه افراد خارجيّه تأمّل لازم است و آيه دوم براى تشريك كسانى است كه بعد از هجرت ايمان آوردند و جهاد نمودند با سابقين در حكم اعمّ از موالات و مواخات و موارثت و معاونت و مواصلت و ساير احكام اسلام و ذيلا تصريح شده بآنكه صاحبان قرابت و رحميّت اولى بميراث و احكام اقارب خودشان هستند از ساير مسلمانان در كتاب الهى و حكم او و خداوند دانا است بتمام مصالح و مفاسد امور بندگان و احكامش بر وفق علم و حكمت است و گفته‌اند اين ذيل ناسخ آيات دالّه بر توارث بمعاقده و مواخات و هجرت است كه سابقا اشاره شد و چون از امام صادق (ع) نقل شده كه انفال و برائت يكسوره است ثواب قرائت هر دو در ذيل آنسوره ذكر خواهد شد انشاء اللّه تعالى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ وَ الَّذِين‌َ آوَوا وَ نَصَرُوا أُولئِك‌َ هُم‌ُ المُؤمِنُون‌َ حَقًّا لَهُم‌ مَغفِرَةٌ وَ رِزق‌ٌ كَرِيم‌ٌ (74) وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا مِن‌ بَعدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُم‌ فَأُولئِك‌َ مِنكُم‌ وَ أُولُوا الأَرحام‌ِ بَعضُهُم‌ أَولي‌ بِبَعض‌ٍ فِي‌ كِتاب‌ِ اللّه‌ِ إِن‌َّ اللّه‌َ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ عَلِيم‌ٌ (75)

و كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آوردند و هجرت‌ كردند و جهاد ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌ نمودند و كساني‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مأوي‌ و منزل‌ دادند و ‌آنها‌ ‌را‌ نصرت‌ نمودند اينها مؤمن‌ حقيقي‌ هستند ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ مغفرت‌ الهي‌ و روزي‌ ‌با‌ احترام‌ و عزت‌ ‌است‌ و كساني‌ ‌که‌ بعدا هجرت‌ نمودند و ‌با‌ ‌شما‌ مهاجر و انصار شركت‌ ‌در‌ جهاد كردند ‌آنها‌ ‌هم‌ ‌از‌ ‌شما‌ هستند مشمول‌ مغفرت‌ و رزق‌ كريم‌ هستند و خويشاوندان‌ بعضي‌ اولي‌ و سزاوارتر

جلد 8 - صفحه 166

‌از‌ بعضي‌ ديگرند ‌در‌ كتاب‌ ‌خدا‌، محققا خداوند بهر چيزي‌ دانا ‌است‌.

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ راجع‌ باينست‌ ‌که‌ توهّم‌ نكنند مؤمنين‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ هايي‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ قضيه‌ بدر كبري‌ ايمان‌ آوردند و هجرت‌ كردند مشمول‌ ‌آيه‌ قبل‌ هستند ‌که‌ فرمود وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ لَم‌ يُهاجِرُوا ما لَكُم‌ مِن‌ وَلايَتِهِم‌ مِن‌ شَي‌ءٍ حَتّي‌ يُهاجِرُوا زيرا قبلا هجرت‌ نكردند لكن‌ مفهوم‌ ‌حتي‌ يهاجروا دلالت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ ‌اگر‌ هجرت‌ كردند داراي‌ ‌اينکه‌ ولايت‌ هستند و خصوصيت‌ قبل‌ و ‌بعد‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ جهت‌ مدخليت‌ ندارد و ‌لو‌ ‌در‌ جهت‌ فضيلت‌ امتياز دارند چنانچه‌ ميفرمايد لا يَستَوِي‌ مِنكُم‌ مَن‌ أَنفَق‌َ مِن‌ قَبل‌ِ الفَتح‌ِ وَ قاتَل‌َ أُولئِك‌َ أَعظَم‌ُ دَرَجَةً مِن‌َ الَّذِين‌َ أَنفَقُوا مِن‌ بَعدُ وَ قاتَلُوا وَ كُلًّا وَعَدَ اللّه‌ُ الحُسني‌ حديد ‌آيه‌ 10، و لكن‌ ‌اينکه‌ امتياز قبل‌ فتح‌ مكه‌ نسبت‌ ببعد الفتح‌ ‌است‌ لذا خداوند اولا بيان‌ فضيلت‌ قبل‌ ‌از‌ بدر كبري‌ ‌را‌ ميفرمايد سپس‌ دسته‌ دوم‌ ‌را‌ ملحق‌ باول‌ ميكند لذا ميفرمايد:

وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ وَ الَّذِين‌َ آوَوا وَ نَصَرُوا ‌که‌ مهاجرين‌ و انصار هستند و تفسيرش‌ گذشت‌ و ‌آنها‌ كساني‌ هستند ‌که‌ قبلا هجرت‌ كرده‌ بودند ‌که‌ هنوز دستور جهاد نيامده‌ ‌بود‌ و چون‌ قضيه‌ بدر كبري‌ پيش‌ آمد ‌در‌ ركاب‌ ‌آن‌ حضرت‌ جهاد نمودند أُولئِك‌َ هُم‌ُ المُؤمِنُون‌َ حَقًّا البته‌ منافقين‌ ‌که‌ ظاهر مسلمان‌ و باطن‌ كافر بودند ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ خارج‌ هستند و ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ بايد ‌گفت‌ اولئك‌ ليسوا بالمؤمنين‌ حقا.

لَهُم‌ مَغفِرَةٌ ‌از‌ گناهان‌ قبل‌ ‌از‌ تشرف‌ باسلام‌ و خطاهاي‌ ‌بعد‌ ‌از‌ تشرف‌ ‌که‌ ببركت‌ جهاد ‌از‌ ‌آنها‌ بخشيده‌ ‌شده‌ وَ رِزق‌ٌ كَرِيم‌ٌ ‌که‌ نعم‌ بهشتي‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بدون‌ زحمت‌ و آلودگي‌ ببليات‌ ‌با‌ كمال‌ عزت‌ و احترام‌ خداوند ‌بر‌ ‌آنها‌ ارزاني‌ داشته‌ ‌در‌ آخرت‌ وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا مِن‌ بَعدُ ‌بعد‌ ‌از‌ جنگ‌ بدر و فتح‌ مسلمين‌ ايمان‌ آوردند وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُم‌ ‌در‌ جنگ‌ خندق‌ و احزاب‌ و ساير سريّه‌هاي‌ حضرت‌

جلد 8 - صفحه 167

رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فَأُولئِك‌َ مِنكُم‌ همان‌ نحوي‌ ‌که‌ خداوند ‌با‌ ‌شما‌ معامله‌ فرموده‌ ‌از‌ مغفرت‌ و رزق‌ كريم‌ و مشمول‌ بَعضُهُم‌ أَولي‌ بِبَعض‌ٍ هستند.

وَ أُولُوا الأَرحام‌ِ بَعضُهُم‌ أَولي‌ بِبَعض‌ٍ فِي‌ كِتاب‌ِ اللّه‌ِ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌را‌ مفسرين‌ گفتند راجع‌ بميراث‌ ‌است‌ و طبقات‌ ارث‌ و ‌بر‌ طبق‌ ‌آن‌ ‌هم‌ اخبار قائم‌ ‌است‌ لكن‌ ظاهر ‌آيه‌ مطلق‌ ‌است‌ و ارث‌ يكي‌ ‌از‌ مصاديق‌ ‌است‌ و اخبار ‌را‌ ‌هم‌ مكرر گفتيم‌ ‌که‌ ‌در‌ باب‌ تفسير وارد ‌شده‌ بيان‌ مصداق‌ ‌است‌.

و ‌اينکه‌ جمله‌ راجع‌ بآيه‌ قبل‌ ‌است‌ ‌که‌ فرمود ‌در‌ حق‌ مهاجرين‌ و انصار بَعضُهُم‌ أَولي‌ بِبَعض‌ٍ ميخواهد بفرمايد ‌اگر‌ اولوا الارحام‌ نباشند و اما ‌اگر‌ اولوا الارحام‌ هستند بشرائط مقرره‌ ‌که‌ اولين‌ ‌آنها‌ ايمان‌ ‌است‌ ‌آنها‌ اولي‌ هستند ‌در‌ صله‌ رحم‌ و احسان‌ بآنها و ياري‌ ‌آنها‌ و تجهيزات‌ ‌آنها‌ و ارث‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ امور.

إِن‌َّ اللّه‌َ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ عَلِيم‌ٌ علم‌ اشرف‌ صفات‌ ربوبي‌ ‌است‌ و ‌در‌ تفسيرش‌ ‌بين‌ حكماء و متكلمين‌ ‌از‌ حيث‌ كيفيت‌ و كميت‌ اختلافات‌ زيادي‌ ‌است‌ ‌حتي‌ اينكه‌ گفتند بيست‌ و دو قول‌ درباره‌ علم‌ گفته‌ ‌شده‌:

بعضي‌ گفتند انكشاف‌ الاشياء عند اللّه‌، بعضي‌ صور مرتسمه‌ ‌در‌ ذهن‌، اشاعره‌ صفة عارضه‌ ‌بر‌ نفس‌، بعضي‌ قديم‌، بعضي‌ حادث‌ ميدانند، سبزواري‌ ميگويد:

(و ‌قيل‌ ‌لا‌ علم‌ ‌له‌ بذاته‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 74)- در این آیه بار دیگر روی اهمیت مقام مهاجران و انصار و موقعیت و تأثیر و نفوذ آنها در پیشبرد اهداف جامعه اسلامی تکیه کرده و از آنها به این گونه تقدیر می‌کند: «آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنها که پناه دادند و یاری کردند، مؤمنان حقیقی و راستین هستند» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا).

زیرا در روزهای سخت و دشوار و ایام غربت و تنهایی اسلام هر یک به نوعی به یاری آیین خدا و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شتافتند.

و «آنها (به خاطر این فداکاریهای بزرگ) آمرزش و روزی شایسته‌ای خواهند داشت» (لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ).

ج2، ص174

هم در پیشگاه خدا و جهان دیگر از مواهب بزرگی برخوردارند و هم بهره‌ای شایسته از عظمت و امنیت و آرامش در این جهان خواهند داشت.

نکات آیه

۱- مؤمنانى که به مدینه هجرت نموده و در راه خدا جهاد کردند، مؤمنانى حقیقى و راستین هستند. (و الذین ءامنوا و هاجروا ... أولئک هم المؤمنون حقا) حق، به معناى ثابت بودن و حقیقت داشتن است و «حقا» هم مى تواند صفت براى مفعول مطلق محذوف باشد، یعنى (هم المؤمنون إیمانا حقا) و هم مى تواند مفعول مطلق براى فعل مقدر (احقه) باشد. به هر تقدیر بیانگر این است که دارندگان صفات یاد شده از ایمان حقیقى و راستین برخوردار هستند.

۲- مؤمنانى که مهاجران را در مدینه پناه دادند و از پیامبر(ص) و مهاجران حمایت کرده و دین خدا را یارى دادند، مؤمانى حقیقى و راستین هستند. (و الذین ءاووا و نصروا أولئک هم المؤمنون حقا)

۳- مسلمانانى که از هجرت به مدینه سر باز زدند و یا در راه خدا جهاد نکردند و یا مهاجران و دین خدا را یارى ندادند، از دایره مؤمنان راستین خارج هستند. (و الذین ءامنوا و هاجروا ... أولئک هم المؤمنون حقا) «أولئک» اشاره است به هر یک از «الذین» اول و دوم با ویژگیهایى که در توصیف آنها آمده است. با توجه به این معنا و دلالت ضمیر فصل (هم) بر حصر معلوم مى شود کسانى که مجموع صفات یاد شده را نداشته، اگر چه برخى از آنها را دارا باشند مؤمن حقیقى نیستند.

۴- پناه دادن و یارى کردن مهاجران و مجاهدان راه خدا، داراى ارزشى چون هجرت و جهاد (و الذین ءامنوا ... و الذین ءاووا و نصروا)

۵- در راه خدا بودن، ملاک ارزش اعمال انسانها در پیشگاه اوست. (جهدوا فى سبیل اللّه)

۶- هجرت و جهاد در راه خدا، یارى کردن دین او، پناه دادن به مهاجران مجاهد، از ارزشهاى متعالى اسلام و تعیین کننده مرز ایمان حقیقى از غیر آن (و الذین ءامنوا ... أولئک هم المؤمنون حقا) مفعول «نصروا» هم مى تواند کلمه اى همانند «دین اللّه» باشد و هم مى تواند ضمیرى محذوف باشد که به «الذین ءامنوا ... » برم-ى گردد ; یعنى: نص--روا المؤم--نین المهاجرین المجاهدین ... . مآل هر دو معنا یکى است ; زیرا یارى کردن مهاجران مجاهد نیز یارى دین خداست.

۷- خداوند، مهاجران و انصار را به مغفرت و روزى با کرامت نوید داد. (لهم مغفرة و رزق کریم)

۸- ایمان، هجرت، جهاد، یارى کردن مؤمنان و دین خدا، زمینه بهره مند شدن از مغفرت و روزى باکرامت خداوند. (و الذین ءامنوا و هاجروا ... لهم مغفرة و رزق کریم)

۹- خداوند، بخشنده گناهان و لغزشهاى مؤمنان حقیقى و راستین (لهم مغفرة و رزق کریم)

۱۰- همه انسانها، حتى مؤمنان حقیقى، از خطا و گناه مصون نیستند و نیازمند مغفرت الهى هستند. (أولئک هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق کریم)

۱۱- خداوند، مؤمنان راستین را از روزیهاى نیکو و با کرامت بهره مند خواهد ساخت. (أولئک هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق کریم)

موضوعات مرتبط

  • ارزشها:۵، ۶
  • ارزش: ملاکهاى ارزش ۵، ۶
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۳
  • امداد: ارزشمند ۴
  • امدادگران: دین خدا ۲
  • انسان: نیاز انسان ۱۰ ; هشدار به انسان ها ۱۰
  • انصار: بشارت به انصار ۷
  • ایمان: آثار ایمان ۸ ; ایمان راستین ۶ ; ملاک تشخیص ایمان ۶
  • جهاد: آثار جهاد ۸ ; ارزش جهاد ۴، ۶ ; ترک جهاد ۳ ; جهاد در راه خدا ۱
  • خدا: آمرزش خدا ۷، ۹ ; بشارت خدا ۷ ; روزى خدا ۷، ۱۱ ; زمینه آمرزش خدا ۸ ; زمینه روزى خدا ۸ ; عطایاى خدا ۱۱ ; نیاز به آمرزش خدا ۱۰
  • دین: آثار امداد دین ۸ ; ارزش امداد به دین ۶ ; امدادگران دین ۲ ; ترک امداد به دین ۳
  • روزى: کریمانه ۸، ۱۱
  • سبیل اللّه: ارزش سبیل اللّه ۵
  • عصیان: آثار عصیان ۳
  • عمل: ارزش عمل ۵
  • گناه: آمرزش گناه ۹
  • مؤمنان: آثار امداد به مؤمنان ۸ ; آمرزش مؤمنان راستین ۹ ; امداد به مؤمنان ۲ ; جهاد مؤمنان ۱ ; روزى مؤمنان راستین ۱۱ ; لغزش مؤمنان ۹، ۱۰ ; راستین مؤمنان ۱، ۲ ; نیاز مؤمنان راستین ۱۰ ; هجرت مؤمنان ۱ ; هشدار به مؤمنان ۱۰
  • مجاهدان: ارزش امداد به مجاهدان ۶ ; امداد به مجاهدان ۴
  • محمد(ص): حمایت از محمد(ص) ۲
  • مسلمانان: گناهکار ۳
  • مهاجران: ارزش امداد به مهاجران ۶ ; امداد به مهاجران ۴ ; بشارت به مهاجران ۷ ; پناه به مهاجران ۲، ۴، ۶ ; ترک امداد به مهاجران ۳ ; حمایت از مهاجران ۲
  • هجرت: آثار هجرت ۸ ; ارزش هجرت ۴، ۶ ; ترک هجرت به مدینه ۱ ; هجرت به مدینه ۳

منابع