الأنعام ٥٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۴۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

کلیدهای غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسی آنها را نمی‌داند. او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند؛ هیچ برگی (از درختی) نمی‌افتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانه‌ای در تاریکیهای زمین، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار [= در کتاب علم خدا] ثبت است.

و كليدهاى غيب نزد اوست. كسى جز او آن را نمى‌داند، و هر چه در خشكى و درياست مى‌داند، و هيچ برگى نمى‌افتد مگر آن كه بدان آگاه است، و هيچ دانه‌اى در تاريكى‌هاى زمين و هيچ تر و خشكى نيست مگر اين كه در كتابى روشن [درج‌] است
و كليدهاى غيب، تنها نزد اوست. جز او [كسى‌] آن را نمى‌داند، و آنچه در خشكى و درياست مى‌داند، و هيچ برگى فرو نمى‌افتد مگر [اينكه‌] آن را مى‌داند، و هيچ دانه‌اى در تاريكيهاى زمين، و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت ]است.
و کلیدهای خزائن غیب نزد اوست، کسی جز او بر آن آگاه نیست و نیز آنچه در خشکی و دریاست همه را می‌داند و هیچ برگی از درخت نمی‌افتد مگر آنکه او آگاه است و نه هیچ دانه‌ای در زیر تاریکی‌های زمین و نه هیچ تر و خشکی، جز آنکه در کتابی مبین مسطور است.
و کلیدهای غیب فقط نزد اوست، و کسی آنها را جز او نمی داند. و به آنچه در خشکی و دریاست، آگاه است، و هیچ برگی نمی افتد مگر آنکه آن را می داند، و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین، و هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در کتابی روشن [ثبت] است.
كليدهاى غيب نزد اوست. جز او كسى را از غيب آگاهى نيست. هر چه را كه در خشكى و درياست مى‌داند. هيچ برگى از درختى نمى‌اُفتد مگر آنكه از آن آگاه است. و هيچ دانه‌اى در تاريكيهاى زمين و هيچ ترى و خشكى نيست جز آنكه در كتاب مبين آمده است.
و کلیدهای [گنجینه‌های‌] غیب نزد اوست و هیچ‌کس جز او آن را نمی‌داند، و آنچه در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی [از درخت‌] نمی‌افتد مگر آنکه آن را می‌داند، و هیچ دانه‌ای در تاریکیهای [توبرتوی‌] زمین و هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در کتاب مبینی [مسطور] است‌
و كليدهاى غيب نزد اوست، جز او كسى آنها را نمى‌داند، و آنچه را در خشكى و درياست مى‌داند، و هيچ برگى [از درخت‌] نيفتد مگر آنكه آن را مى داند، و نه هيچ دانه‌اى در تاريكيهاى- درون- زمين و نه هيچ ترى و نه هيچ خشكى مگر آنكه در نوشته‌اى است روشن- لوح محفوظ.
گنجینه‌های غیب و کلید آنها در دست خدا است و کسی جز او از آنها آگاه نیست. و خداوند از آنچه در خشکی و دریا است آگاه است. و هیچ برگی (از گیاهی و درختی) فرو نمی‌افتد مگر این که از آن خبردار است. و هیچ دانه‌ای در تاریکیهای (درون) زمین، و هیچ‌چیز تر و یا خشکی نیست که فرو افتد، مگر این که (خدا از آن آگاه، و در علم خدا پیدا است و) در لوح محفوظ ضبط و ثبت است.
و درب‌های غیب، تنها نزد اوست، (و) جز او (کسی) آنها را نمی‌داند و آنچه در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر (اینکه) آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای (نهفته) در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشکی نیست، مگر اینکه در کتابی روشنگر (ثبت) است.
و نزد او است کلیدهای ناپیدا که نداند آنها را جز او و می‌داند آنچه را در دشت و دریا است و نیفتد برگی جز آنکه بداندش و نه دانه‌ای در تاریکیهای زمین و نه تری و نه خشکی مگر در کتابی است آشکار


الأنعام ٥٨ آیه ٥٩ الأنعام ٦٠
سوره : سوره الأنعام
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَفَاتِح»: جمع مَفْتَح، گنجینه‌ها، جمع مِفْتَح، کلیدها. «وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ ...». حرف (مِنْ) زائد است و واژه (وَرَقَةٍ) در موضع رفع و فاعل (تَسْقُطُ) است، و واژه‌های (حَبَّة، رَطب، یابِسٍ) عطف بر آن هستند (نگا: سبأ / . «رَطَب»: تر. «یَابِسٍ»: خشک. «کِتَابٍ مُّبِینٍ»: علم خدا. لوح محفوظ.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- خزاین غیب تنها نزد خداوند و فقط او آگاه به آنهاست. (و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها إلا هو) «مفاتح»، جمع «مَفتح»، به معناى «خزینه»، و یا جمع «مِفتح» به معناى «کلید»، مى تواند باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

۲- کلیدها و رمز و راز آگاهى به غیب و نهان، تنها در اختیار خداوند است و کسى را به آن راهى نیست. (و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها إلا هو) در این برداشت «مفاتح»، جمع «مِفتح»، به معناى «کلید»، گرفته شده است.

۳- پیامبر (ص) به همه اسرار و رمز و راز جهان آگاه نیست. (قل لو أن عندى ... و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها إلا هو) آیات گذشته بیانگر تصور نادرست مشرکان از قدرت و اختیارات پیامبر (ص) است. زیرا آنان مى پنداشتند که پیامبر(ص) باید بتواند درخواستهاى آنان را در مورد نزول عذاب و یا معجزه عملى کند. این آیه با بیان انحصار «علم غیب» به خداوند در صدد رد آن پندار و بیان محدودیت علم پیامبر (ص) و در نتیجه قدرت اوست.

۴- عالم غیب، عالمى بس با عظمت و پیچیده در برابر عالم شهود (و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها إلا هو) تأکید بر انحصار «علم غیب» به خداوند در برابر جمله بدون تأکید و حصر در «یعلم ما فى ... » بر مطلب فوقِ اشعار دارد.

۵- احکام خداوند در تکوین و تشریع، متکى بر آگاهى کامل و دقیق او بر غیب و شهود جهان هستى است. (إن الحکم إلا للّه ... لو أن عندى ما تستعجلون به ... و عنده مفاتح الغیب)

۶- تعجیل نشدن در عذاب مشرکان و کفار، مرتبط با آگاهى مطلق خداوند بر غیب و شهود جهان و اسرار آفرینش است. (قل لو أن عندى ما تستعجلون ... و عنده مفاتح الغیب)

۷- خداوند به هر آنچه در دریا و خشکى است آگاهى دارد. (و یعلم ما فى البر و البحر)

۸- هیچ برگى از درختان نمى ریزد، جز اینکه خداوند به آن آگاه است. (و ما تسقط من ورقة إلا یعلمها)

۹- افتادن دانه اى در تاریکیهاى زمین و در دل خاک تیره از حیطه علم خداوند خارج نیست. (و ما تسقط من ورقة ... و لا حبة فى ظلمت الأرض)

۱۰- هیچ تر و خشکى در پهنه هستى جابجا نمى شود و سقوط نمى کند، جز آنکه خداوند به آن آگاهى کامل دارد. (و ما تسقط من ورقة ... و لا رطب و لا یابس إلا فى کتب مبین)

۱۱- خداوند به حالات یکایک موجودات جهان و وضعیت آنها احاطه علمى کامل دارد. (و ما تسقط من ورقة إلا یعلمها ... و لا رطب و لا یابس)

۱۲- رخدادهاى جهان و جزئیات حوادث آن در حیطه شمول علم خداوند است. (و ما تسقط من ورقة إلا یعلمها و لا حبة) علم به سقوط برگى از درخت و یا دانه اى در زمین، علمى جزئى است. لذا این آیه پندار کسانى را که محدوده علم خداوند را تنها امور کلى مى دانند، نفى مى کند.

۱۳- کتاب مبین، مرکز اطلاعات جامع درباره تمامى موجودات هستى و تحولات آنهاست. (و ما تسقط ... و لا رطب و لا یابس إلا فى کتب مبین)

۱۴- اطلاعات موجود در «کتاب مبین» روشن و به دور از هر گونه ابهام است. (و لا رطب و لا یابس إلا فى کتب مبین) در لسان العرب آمده است: «بان الشى بیاناً: إتضح ... و کذلک أبان الشى و هو مبین». مبین یعنى روشن و خالى از ابهام.

۱۵- تمامى امور و نظامات جهان هستى، دقیقاً طراحى و برنامه ریزى شده است. (و عنده ... و لا رطب و لا یابس إلا فى کتب مبین) اطلاعات موجود در کتاب مبین قاعدتاً اطلاعاتى از هم گسیخته و نامرتبط نیست ; بویژه اینکه آیه شریفه در صدد بیان نظام با تدبیر و متکى بر آگاهى خداوند در امور هستى است. مضافاً این که «یعلمها» تنها بر علم به یک حادثه خارجى مجرد دلالت ندارد، بلکه شامل تمامى جوانب مجهول یک شىء و علل و غایات آن نیز هست.

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: تحولات آفرینش ۱۲ ; تدبیر آفرینش ۱۵ ; قانونمندى آفرینش ۱۵ ; موجودات آفرینش ۷
  • احکام: منشأ احکام تشریعى ۵ ; منشأ احکام تکوینى ۵
  • حوادث: بانک اطلاعات حوادث ۱۳
  • خدا: احاطه علمى خدا ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; اختصاصات خدا ۱، ۲ ; حکم خدا ۵ ; علم تفصیلى خدا ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; علم غیب خدا ۱، ۲، ۵، ۶
  • درختان: ریزش برگ درختان ۸
  • عالم غیب: خزاین عالم غیب ۱ ; عظمت عالم غیب ۴ ; کلید عالم غیب ۲
  • کافران: تأخیر در عذاب کافران ۶
  • کتاب مبین: اطلاعات کتاب مبین ۱۴ ; نقش کتاب مبین ۱۳
  • گیاهان: دانه گیاهان ۹
  • محمّد (ص): محدوده علم غیب محمّد (ص) ۳
  • مشرکان: تأخیردر عذاب مشرکان ۶
  • موجودات: بانک اطلاعات موجودات ۱۳ ; تحولات موجودات ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۳ ; موجودات دریایى ۷

منابع