يوسف ٤١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

ای دوستان زندانی من! امّا یکی از شما (دو نفر، آزاد می‌شود؛ و) ساقی شراب برای صاحب خود خواهد شد؛ و امّا دیگری به دار آویخته می‌شود؛ و پرندگان از سر او می‌خورند! و مطلبی که درباره آن (از من) نظر خواستید، قطعی و حتمی است!»

|اى دوستان زندانى من! اما يكى از شما خواجه خود را شراب مى‌دهد و اما ديگرى بردار مى‌شود و مرغان از سر او مى‌خورند. موضوعى كه شما دو تن از من نظر خواستيد قطعى و حتمى است
اى دو رفيق زندانيم، اما يكى از شما به آقاى خود باده مى‌نوشاند، و اما ديگرى به دار آويخته مى‌شود و پرندگان از [مغز] سرش مى‌خورند. امرى كه شما دو تن از من جويا شديد تحقق يافت.
ای دو رفیق زندان من، اما یکی از شما ساقی شراب شاه خواهد شد و اما آن دیگری به دار آویخته شود و مرغان مغز سر او را بخورند. در قضای الهی راجع به امری که سؤال کردید چنین حکم شده است.
ای دو یار زندان! اما یکی از شما [از زندان رهایی می یابد و] سرور خود را شراب می نوشاند، اما دیگری به دار آویخته می شود و پرندگان از سر او خواهند خورد. تعبیر خوابی که از من جویا شدید، تحققّش قطعی و انجامش حتمی شده است.
اى دو زندانى، اما يكى از شما براى مولاى خويش شراب ريزد، اما ديگرى را بر دار كنند و پرندگان سر او بخورند. كارى كه در باره آن نظر مى‌خواستيد به پايان آمده است.
ای دو هم زندان من، اما یکی از شما دو تن به سرور خویش [دوباره‌] شراب می‌نوشاند، و اما دیگری بر دار می‌شود و پرندگان از سر او می‌خورند، چیزی که در باب آن از من نظر خواستید، سرانجام یافته است‌
اى دو يار زندانى من، يكى از شما خواجه خود را شراب دهد و آن ديگرى بر دار آويخته گردد و پرندگان از سر او بخورند [فرمان‌] كارى كه در باره آن نظر مى خواستيد گزارده شده است.
ای دوستان زندانی من! (اینک تعبیر خواب خود را بشنوید) امّا یکی از شما (که در خواب دیده است که انگور برای شراب می‌فشارد، آزاد می‌گردد و دوباره ساقی مجلس می‌شود و) به سرور خود شراب می‌دهد، و امّا دیگری (که در خواب دیده است که نان بر سر دارد و مرغان از آن می‌خورند، آزاد نمی‌گردد و) به دار زده می‌شود و پرندگان از (گوشت) سر او می‌خورند. این، چیزی است که از من درباره‌ی آن نظر خواستید و قطعی و حتمی است.
«ای دو همراه زندانیم! اما یکی از شما به سرور خود باده می‌نوشاند، (و) اما دیگری به دار آویخته می‌شود، سپس پرندگان از سرش می‌خورند. امری که شما دو تن از من جویا می‌شوید تحقق یافته است.»
ای یاران زندان اما یکی از شما بنوشاند خداوند خویش را باده و اما دیگری به دار آویزان شود پس بخورند پرندگان از سرش بگذشت کاری که در آن فتوی می‌خواستید


يوسف ٤٠ آیه ٤١ يوسف ٤٢
سوره : سوره يوسف
نزول : ١١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«رَبَّهُ»: مراد از (رَبّ) سرور و آقا و مالک اصطلاحی است. «یُصْلَبُ»: بر دار می‌شود. به دار زده می‌شود. «قُضِیَ الأمْرُ»: کار قطعی و حتمی و شدنی است. تعبیر همین است و بس. «تَسْتَفْتِیَانِ»: درباره آن فتوا و نظر می‌خواهید.


تفسیر

نکات آیه

۱- یوسف(ع) ،پس از ارشاد هم بندان خویش به توحید و یکتاپرستى ، به تعبیر رؤیاهاى آنان پرداخت. (یصحبى السجن أما أحدکما فیسقى ربه خمرًا)

۲- یوسف(ع) ، رؤیاى «آب گرفتن از انگور براى تهیه شراب» را به رهایى صاحب رؤیا و ساقى ارباب خویش شدن تعبیر کرد. (أما أحدکما فیسقى ربه خمرًا) «سَقْى» (مصدر یسقى) به معناى نوشانیدن و یا اعطاى نوشیدنى است. بنابراین «أما أحدکما فیسقى ...» ; یعنى: یکى از شما به مالک و ارباب خود شراب خواهد نوشاند و ساقى او خواهد شد.

۳- یوسف(ع) ، رؤیاى حمل نان و خوردن پرندگان از آن را ، به دار کشیده شدن صاحب رؤیا و خوردن پرندگان از سر او تفسیر کرد. (و أما الأخر فیصلب فتأکل الطیر من رأسه) «صلب» (مصدر یصلب) یعنى ، کشتن به طریق بستن به چوبه دار

۴- به دار کشیدن مجرمان و رها کردن آنان تا طعمه پرندگان گشتن ، کیفرى مرسوم در مصر باستان (و أما الأخر فیصلب فتأکل الطیر من رأسه)

۵- یوسف(ع) ، آزادى یکى از دو هم بند خویش و به دار کشیده شدن دیگرى را ، سرنوشتى حتمى و غیر قابل تغییر دانسته و آن را به ایشان گوشزد کرد. (قضى الأمر الذى فیه تستفتیان) «افتاء» بیان کردن حکم است و «استفتاء» (مصدر تستفتیان) به معناى درخواست بیان حکم مى باشد. مراد از «الأمر» تأویل رؤیا (حادثه اى که رؤیا جلوه گر آن است) مى باشد. بنابراین «قضى الأمر ...» ; یعنى: آن حادثه اى که رؤیاى شما بیانگر آن بود و شما درباره آن پرسش کردید، حتمى و غیر قابل تغییر است.

۶- برخى از رخدادها ، از پیش تعیین شده و غیر قابل تغییر و تحول است. (قضى الأمر الذى فیه تستفتیان)

۷- هم بندان زندانى یوسف(ع) ، با اصرار و تقاضاى مکرر از او خواستند رؤیاهایشان را تعبیر کند و تأویل آنها را بیان دارد. (قضى الأمر الذى فیه تستفتیان) آوردن فعل مضارع «تستفتیان» (پرسش مى کنید) به جاى فعل ماضى «استفتیا» (پرسش کردید) دلالت بر استمرار دارد و گویاى اصرار و تقاضاى مکرر هم بندان یوسف(ع) است.

۸- رؤیا ، مى تواند صورت و نمودى از حوادث و دریچه اى براى آگاهى به آینده باشد. (فیسقى ربه خمرًا ... فیصلب فتأکل الطیر من رأسه)

۹- اطلاع یوسف(ع) از آینده و آگاهى او به غیب (قضى الأمر الذى فیه تستفتیان) مفاد «قضى الأمر ...» تأویل و تفسیر رؤیاى هم بندان یوسف نیست ; بلکه بیان حقیقتى است که آن حضرت در حاشیه تأویل رؤیا بیان داشت و این نشان دهنده آن است که آن حضرت علاوه بر تعبیر رؤیا ، به امورى از آینده نیز آگاه بود.

موضوعات مرتبط

  • تاریخ: جبر تاریخ ۶
  • توحید: تبلیغ توحید عبادى ۱
  • رؤیا: تعبیر رؤیاى آب انگور ۲; تعبیررؤیا ى حمل نان ۳; تعبیر رؤیاى خوردن پرندگان ۳; رؤیا و حوادث آینده ۸; رؤیاى صادق ۸; نقش رؤیا ۸
  • علم: زمینه علم به آینده ۸
  • قضاوقدر: ۶
  • مجازات: تاریخ مجازات ۴
  • مصر باستان: تصلیب در مصر باستان ۴; مجازات در مصر باستان ۴
  • یوسف(ع): پیشگویى یوسف(ع) ۹; تبلیغ یوسف(ع) ۱; تصلیب همبند یوسف(ع) ۵; تعبیر رؤیاى همبندان یوسف(ع) ۱، ۷; خواسته هاى همبندان یوسف(ع) ۷; دانش تعبیر رؤیاى یوسف(ع) ۱، ۲، ۳، ۵; علم غیب یوسف(ع) ۹; فرجام همبندان یوسف(ع) ۵; فضایل یوسف(ع) ۹; قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۳، ۵، ۷; نجات همبند یوسف(ع) ۵; هدایت همبندان یوسف(ع) ۱; یوسف(ع) و همبندان ۵

منابع