يوسف ١٠٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link258 | آيات ۱۱۱ - ۱۰۳، سوره يوسف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link258 | آيات ۱۱۱ - ۱۰۳، سوره يوسف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link259 | اشاره اى به دلالت جمله : ((يمرّون عليها)) بر حركت زمين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۱#link259 | اشاره اى به دلالت جمله : ((يمرّون عليها)) بر حركت زمين]]
خط ۴۳: خط ۴۴:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۲#link267 | چند روايت در معناى آيه : ((حتى اذا استياءسالرّسل ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳۲#link267 | چند روايت در معناى آيه : ((حتى اذا استياءسالرّسل ...))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۰_بخش۵۲#link65 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۰_بخش۵۲#link65 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ «105»
و چه بسيار نشانه در آسمان‌ها و زمين كه بر آن مى‌گذرند، در حالى كه از آن روى گردانند.
===نکته ها===
گويا اين آيه براى تسلّى خاطر رسول اكرم صلى الله عليه و آله و هر رهبر و امام بر حقّ است كه اگر مردم به فرمان و دستور آنان بى‌اعتنا بودند نگران نباشند، آنان دائماً بر نشانه‌هاى قدرت و حكمت خدا در طبيعت و خلقت برخورد مى‌كنند، ولى لحظه‌اى نمى‌انديشند. اين همه زلزله، كسوف، خسوف، صاعقه، گردش ستارگان، كهكشان‌ها، همه و همه را مى‌بينند، ولى از آن اعراض مى‌كنند.
جمله‌ «يَمُرُّونَ عَلَيْها» را سه نوع معنى كرده‌اند:
1. منظور از مرور انسان‌ها بر آيات الهى، مشاهده آنهاست.
جلد 4 - صفحه 298
2. منظور از مرور انسان‌ها بر آيات، حركت زمين است، زيرا با حركت زمين، انسان بر اجرام آسمانى مرور مى‌كند. «1»
3. مرور بر آيات آسمانى، پيشگويى سوار شدن انسان بر وسايل فضايى و حركت آنها در آسمان‌ها است. «2»
اعراض، از غفلت خطرناكتر است. با اينكه تعداد نشانه‌ها زياد است‌ «كَأَيِّنْ» و انسان دائماً با آنها رابطه دارد «يَمُرُّونَ» امّا نه تنها از آنها غفلت مى‌كند، بلكه مواقعى نيز با عنايت از آنها اعراض مى‌كند.
===پیام ها===
1- تمام هستى، نشانه و رمز خداشناسى است. «آيَةٍ»
2- انسان اگر لجاجت كند، هيچ نشانه‌اى را نمى‌پذيرد. وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ ... يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ‌
3- نگاه سطحى و بدون فكر و تأمّل، زمينه‌ى هدايت و رشد نيست. يَمُرُّونَ‌ ... مُعْرِضُونَ*
4- علم به تنهايى كافى نيست، حقّ پذيرى نيز لازم است تا ايمان حاصل شود.
«يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ»*
5- احسن القصص بودن داستان به تنهايى كافى نيست؛ مهم آمادگى براى به كار بستن و پذيرفتن اين همه درس بزرگ است. «وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ»*
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ (105)
----
«1» عيون اخبار الرضا عليه السّلام ج 2 ص 130.
جلد 6 - صفحه 307
بعد از آن، وصف غفلت و جهالت كفار را بيان مى‌فرمايد:
وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: و چقدر حجت و دلالت و نشانه و علامت داله بر وحدانيت الهى جلّ جلاله در آسمانها از شمس و قمر و كواكب و رعد و برق و همچنين در زمين از جماد و نبات و حيوان به اقسام مختلفه و انواع متفاوته و آثار قرون گذشته وجود دارد. يَمُرُّونَ عَلَيْها: مرور مى‌كنند بر اين آيات و مشاهده نمايند بيّنات را لكن تفكر ننمايند و تنبّه نيابند، بلكه، وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ‌: و ايشان از تفكر و عبرت به اين آيات اعراض كنند و رو برگردانند.
تنبيه: دلايل و آيات توحيد ذات سبحانى و بينات قدرت و حكمت الهى، بايد از امور محسوسه؛ و آن يا اجرام فلكيه است يا اجسام عنصريه.
اما اجرام فلكيه دو قسمند: افلاك و كواكب.
اما افلاك طريقه استدلال به آن مختلف است گاهى مقادير معينه هريك استدلال شود، گاهى به احوال حركات آن به سبب مسبوقيت به عدم يا كيفيت آن در بطّى و سرعت يا به اختلاف جهات حركات.
اما اجرام كوكبيه گاهى استدلال شود به وجود صانع به مقادير و مكان و حركات آن و گاهى به الوان و ضياء و گاهى به تأثيرات آن در حصول ضوء و ظل و ظلمت و نور.
اما اجسام عنصريه طرق استدلال آنها متفاوت است گاهى از بسائط و آن عجائب بر و بحر و گاهى از مواليد و آن اقسامى است:
1- آثار علويّه از رعد و برق و ابر و باران و برف و هوا و قوس و قزح.
2- معادن به اختلاف طبايع و صفات و كيفيات آن.
3- نباتات و خواص چوب و برگ و ميوه و اختصاص هر يك به طعم و بوى و رنگ خاص.
4- اختلاف احوال حيوانات از پرنده و چرنده و درنده در اشكال و طبايع و اصوات و خلقت.
5- تشريح ابدان و قواى انسانيه و بيان منفعت حاصله در هر جزئى از اجزاء داخله و خارجه آن كه عقول متحير است.
جلد 6 - صفحه 308
پس اين مجمل دلايل و از اين قبيل است قصص اولين و حكايات سابقين و كتابى كه شرح اين دلايل باشد هرآينه شارح جمله عالم اعلى و عالم اسفل و عقل بشرى را احاطه به تمام آن نخواهد بود.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ (103) وَ ما تَسْئَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ (104) وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ (105) وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ (106) أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غاشِيَةٌ مِنْ عَذابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (107)
ترجمه‌
و نباشند بيشتر مردم اگر چه زياد شايق و ساعى باشى گروندگان‌
و نميخواهى از ايشان بر آن هيچ مزدى نيست آن مگر پندى از براى جهانيان‌
و بسا از نشانه قدرت در آسمانها و زمين كه ميگذرند بر آنها و ايشان از آنهايند روى گردانندگان‌
و نميگروند بيشترشان بخدا مگر آنكه آنانند شرك آورندگان‌
آيا پس ايمن شدند از آنكه بيايد آنها را فرو گيرنده‌اى از عذاب خدا يا بيايد آنها را قيامت ناگهان و آنها ندانند..
تفسير
خداوند براى تسليت خاطر حبيب خود از عدم تأثير دعوت در قلوب قاسيه معاندان و منافقان و بيخردان ميفرمايد كه بيشتر مردم هر قدر سعى و كوشش نمائى و مبالغه در بيان آيات و ارائه معجزات براى آنها كنى ايمان نميآورند چون اسير شهوت و غرق در درياى جهالت و غفلت و لجاجتند تو از آنها بر تبليغ رسالت و بيان احكام و مصالح آنها مزد كه نميخواهى مزد تو با خدا است خواهد داد و نيست‌
----
جلد 3 صفحه 181
آنچه تو تبليغ مينمائى كه قرآن است مگر موعظه و نصيحت و پند براى اهل عالم خواه بپرهيزند خواه نپرهيزند تو وظيفه خود را انجام دادى چه بسيار از آيات و دلائل واضحات بر يگانگى خدا و علم و قدرت و حكمت او در آسمانها و زمين است كه شبانه روز از نظر آنها ميگذرد و ايشان مشاهده مينمايند آنها را و تفكّر و تدبّر نميكنند در آنها و روى ميگردانند از آنها و اين دليل است بر آنكه قصور و تقصير از طرف تو نيست از خودشان است لذا اگر ايمان هم بياورند بخدا بيشترشان شريك قرار ميدهند با خدا شيطان را در اطاعت اگر بگويد عبادت كنيد بتها را و بخوانيدشان خدا تا بوسيله آنها تقرّب بخدا پيدا كنيد سجده ميكنند در مقابل بت با آنكه ميدانند و ميگويند خدا خالق و رازق ما است و اگر بگويد عزير يا مسيح پسر خدا است و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر خدا نيست يا على بن أبي طالب و يازده فرزندش اولياء خدا و اوصياء پيغمبر نيستند مى‌پذيرند و قائل بخلافت و امامت ابو بكر و عمر و عثمان و معاويه و يزيد پليد ميشوند و يا اسماء الهى را كه مخصوص بذات احديّت است بغير خدا اطلاق مينمايند يا در عبادت ريا ميكنند و غير خدا را با او در نيّت شريك ميسازند يا فقط براى رضاى خلق و خود نمائى بجا مى‌آورند يا ميگويند اگر فلانى نبود من ميمردم يا چنين و چنان ميشدم و سبب ظاهرى را علّت حقيقى مى‌پندارند و براى خدا در قدرت و سلطنت شريك قرار ميدهند خوبست بگويند اگر خدا نميخواست من بدست فلانى نجات نمى‌يافتم و ميمردم و امثال اينها كه همه اطاعت و عبادت شيطان و شرك بخدا است نهايت آنكه بعضى جلى و بعضى خفى و بعضى اخفى است و با ايمان بخدا هم منافات ندارد چون در عين حال قائلند بآنكه خداوند حى قادر توانائى وجود دارد ولى شيطان نميگذارد بلوازم علمشان عمل نمايند و سخن بگويند و اين معنى وجه جمع بين روايات و اقوال در مراد از شرك در اين آيه است اگر چه از بعضى اخبار ظاهر ميشود كه مخصوص بشرك در طاعت است و شامل شرك در عبادت نميشود و بالغ بحدّ كفر نيست و در آيه اخيره ملامت فرموده اهل شرك و عصيان را بر ايمنى آنها از عذاب محيطى كه بپوشاند و فراگيرد آنها را يا آنكه ناگهان قيامت كبرى كه روز محشر است قيام نمايد يا قيامت صغرى كه روز مرگ است برسد و آنها متوجّه نباشند تا براى بيچارگى خودشان‌
----
جلد 3 صفحه 182
چاره‌اى نمايند ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ كَأَيِّن‌ مِن‌ آيَةٍ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ يَمُرُّون‌َ عَلَيها وَ هُم‌ عَنها مُعرِضُون‌َ (105) وَ ما يُؤمِن‌ُ أَكثَرُهُم‌ بِاللّه‌ِ إِلاّ وَ هُم‌ مُشرِكُون‌َ (106)
و چه‌ بسيار ‌از‌ آيات‌ الهيه‌ چه‌ آيات‌ سمائي‌ و چه‌ آيات‌ ارضي‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ مشركين‌ و كفار ميگذرد و مشاهده‌ ميكنند و لكن‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ آيات‌ غافل‌ هستند و توجه‌ نميكنند و ‌بر‌ ‌آنها‌ تأثير نميگذارد.
وَ كَأَيِّن‌ مِن‌ آيَةٍ آية دليل‌ و برهان‌ ‌بر‌ وجود حق‌ و وحدانيته‌ و قدرته‌ و حكمته‌ و سائر صفات‌ ‌او‌ ‌است‌ و تمام‌ مخلوقات‌ حق‌ ‌از‌ عوالم‌ علوي‌ و سفلي‌ دليل‌ ‌است‌
(و ‌في‌ ‌کل‌ شيئي‌ ‌له‌ آية ||  تدل‌ّ ‌علي‌ انه‌ واحد)
‌في‌ السموات‌ ‌از‌ خلقت‌ كرات‌ جوّيه‌ كره‌ شمس‌ و منظومه‌هاي‌ شمسية و كواكب‌ علويه‌ و نظم‌ ‌در‌ حركت‌ ‌هر‌ يك‌ ‌که‌ دقيقه‌ تخلف‌ نميكند ‌در‌ سرعت‌ و بطاء و آثار مترتبه‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ و نزول‌ باران‌ و برف‌ و تشكيل‌ فصول‌ اربعه‌ و شب‌ و روز و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آنچه‌ مشاهده‌ ميشود ‌که‌ ‌هر‌ يك‌ دليل‌ بارزي‌ ‌است‌.
و الارض‌ ‌از‌ بحار و انهار و جبال‌ و معادن‌ مستخرجه‌ ‌از‌ ‌آن‌ و نباتات‌ و حيوانات‌ برّي‌ و بحري‌ ‌از‌ طيور و انعام‌ و سباع‌ و وحوش‌ و هوام‌ و انسان‌ و ‌غير‌ ‌آنها‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ يك‌ چه‌ اندازه‌ آثار قدرت‌ و علم‌ و حكمت‌ وجود دارد
برگ‌ درختان‌ سبز ‌در‌ نظر هوشيار ||  ‌هر‌ ورقش‌ دفتريست‌ معرفت‌ كردگار
يَمُرُّون‌َ عَلَيها ‌که‌ برخورد ميكنند بآنها بالاخص‌ حالات‌ مختلفه‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌خود‌ مشاهده‌ ميكنند ‌از‌ غنا و فقر، صحت‌ و مرض‌، عزت‌ و ذلت‌، حيات‌ و موت‌ نعمت‌ و بلاء ‌که‌ تمام‌ دليل‌ ‌است‌ ‌که‌ مدبر خداوند ‌است‌. چه‌ بسيار ‌بر‌ امري‌ تصميم‌ قطعي‌ گرفته‌ ميشود و تمام‌ اسبابش‌ ‌را‌ فراهم‌ ميكند و بنتيجه‌ نميرسد و تمام‌ اينها امور حسبيه‌ مشهود ‌کل‌ ‌است‌. و اما امور ‌غير‌ محسوس‌ ‌از‌ عوالم‌ مجردات‌
جلد 11 - صفحه 289
و ‌ما وراي‌ طبيعت‌ و ملائكه‌ و جن‌ّ و ‌غير‌ اينها ‌الي‌ ‌ما شاء اللّه‌.
وَ هُم‌ عَنها مُعرِضُون‌َ مرجع‌ ضمير ‌هم‌ تمام‌ مشركين‌ چه‌ شرك‌ عبادتي‌ ‌ يا ‌ افعالي‌ ‌باشد‌ و تمام‌ كفار چه‌ كفار جحودي‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ انكاري‌ بلكه‌ ‌حتي‌ بسياري‌ ‌از‌ طبقات‌ مسلمين‌ ‌که‌ توجه‌ بخدا ندارند و تمام‌ نظر باسباب‌ ظاهري‌ و مسلك‌ قاروني‌ دارند ‌که‌ قال‌َ إِنَّما أُوتِيتُه‌ُ عَلي‌ عِلم‌ٍ عِندِي‌ قصص‌ ‌آيه‌ 78، و اعراض‌ پشت‌ كردن‌ و نديده‌ گرفتن‌ ‌است‌ كانّه‌ هيچ‌ يك‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ آيات‌ ‌را‌ مستند بخدا نميدانند ‌ يا ‌ مستند بطبيعت‌ ‌ يا ‌ ببخت‌ و پيش‌ آمد ‌ يا ‌ خشم‌ طبيعت‌ ميشمارند.
وَ ما يُؤمِن‌ُ أَكثَرُهُم‌ بِاللّه‌ِ إِلّا وَ هُم‌ مُشرِكُون‌َ اخبار بسياري‌ داريم‌ ‌که‌ مراد ‌از‌ مشركين‌ شرك‌ طاعت‌ ‌است‌ نه‌ شرك‌ عبادت‌ لكن‌ مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ اخبار بيان‌ مصداق‌ ميكند منافي‌ ‌با‌ عموم‌ ندارد بلي‌ البته‌ شرك‌ ذاتي‌ و صفاتي‌ مناسبت‌ ‌با‌ ‌آيه‌ ندارد و لكن‌ شرك‌ افعالي‌ و عبادتي‌ ‌را‌ يقينا شامل‌ ‌است‌ بقرينه‌ وَ ما يُؤمِن‌ُ أَكثَرُهُم‌ بِاللّه‌ِ ‌که‌ ‌ يا ‌ مستند بطبيعت‌ ‌ يا ‌ باسباب‌ و وسائط ميدانند ‌ يا ‌ مستند بآلهه‌ ‌خود‌ ‌از‌ اصنام‌ و شمس‌ و ‌غير‌ اينها مي‌پندارند و اخبار مذكوره‌ شرك‌ طاعت‌ ‌را‌ ‌هم‌ ميفرمايد شامل‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ ‌از‌ اقسام‌ شرك‌ خارج‌ ‌است‌ زيرا اطاعت‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ ‌اگر‌ بامر الهي‌ ‌باشد‌ عين‌ اطاعت‌ ‌خدا‌ ‌است‌ مثل‌ اطاعت‌ ‌رسول‌ و اولي‌ الامر و اطاعت‌ والدين‌ و اطاعت‌ زوج‌ و امثال‌ اينها و اما ‌اگر‌ مورد نهي‌ الهي‌ ‌باشد‌ مثل‌ اطاعت‌ شيطان‌، هواي‌ نفس‌، ارباب‌ ضلال‌ ‌اينکه‌ ‌هم‌ يك‌ نوع‌ شرك‌ عبادتي‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد أَ لَم‌ أَعهَد إِلَيكُم‌ يا بَنِي‌ آدَم‌َ أَن‌ لا تَعبُدُوا الشَّيطان‌َ يس‌ ‌آيه‌ 60، و نيز ميفرمايد أَ فَرَأَيت‌َ مَن‌ِ اتَّخَذَ إِلهَه‌ُ هَواه‌ُ جاثيه‌ ‌آيه‌ 22، ‌که‌ هواي‌ نفس‌ ‌را‌ اطاعت‌ ميكند كانّه‌ اله‌ ‌خود‌ مي‌پندارد و اطاعت‌ شيطان‌ ميكند كانه‌ عبادت‌ ‌او‌ ‌را‌ ميكند.
إِلّا وَ هُم‌ مُشرِكُون‌َ ‌بر‌ تمام‌ اينها شرك‌ بمعني‌ اعم‌ صادق‌ ‌است‌ و اللّه‌ العالم‌ و رسوله‌ و اوصيائه‌.
290
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 105)- آنها در واقع به این خاطر گمراه شدند که چشم باز و بینا و گوش شنوا ندارند به همین جهت «بسیاری از آیات خدا در آسمانها و زمین وجود دارد که آنها از کنار آن می‌گذرند و از آن روی می‌گردانند» (وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ).
همین حوادثی را که همه روز با چشم خود می‌نگرند: اسرار این نظام شگرف، این طلوع و غروب خورشید، این غوغای حیات و زندگی در گیاهان، پرندگان، حشرات و انسانها، و این زمزمه جویباران، این همهمه نسیم و این همه نقش عجب که بر در و دیوار وجود است، به اندازه‌ای آشکار می‌باشد که هر کس در آنها و خالقش نیندیشد، همچنان نقش بود بر دیوار!
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۹


ترجمه

و چه بسیار نشانه‌ای (از خدا) در آسمانها و زمین که آنها از کنارش می‌گذرند، و از آن رویگردانند!

و چه بسيار نشانه‌ها در آسمان‌ها و زمين است كه بر آنها مى‌گذرند در حالى كه از آنها رويگردانند [و توجه نمى‌كنند]
و چه بسيار نشانه‌ها در آسمانها و زمين است كه بر آنها مى‌گذرند در حالى كه از آنها روى برمى‌گردانند.
و (این مردم بی‌خرد) چه بسیار بر آیات و نشانه‌ها (ی قدرت حق) در آسمانها و زمین می‌گذرند و از آن روی می‌گردانند.
و [برای هدایت مردم] در آسمان ها و زمین چه بسیار نشانه هاست که [در غفلت و بی خبری] بر آنها می گذرند در حالی که از آنها روی می گردانند.
چه بسيار نشانه‌هايى در آسمانها و زمين است كه بر آن مى‌گذرند و از آن رخ برمى‌تابند.
و چه بسیار نشانه [و مایه عبرت‌] در آسمانها و زمین هست که بر آن می‌گذرند و هم آنان از آنها رویگردانند
و بسا نشانه‌ها در آسمانها و زمين هست كه بر آن مى‌گذرند و از آن رويگردانند.
و چه بسیار دلائل و نشانه‌های (دالّ بر وجود خدا) در آسمانها و زمین وجود دارد که آنان (کورکورانه) از کنارشان می‌گذرند و از پذیرش آنها روی می‌گردانند.
و چه بسیار از نشانه‌هایی در آسمان‌ها و زمین است که بر آنها می‌گذرند، در حالی که از آنها رویگردانند.
بسا نشانهائی در آسمان و زمین که می‌گذرند بر آنها و ایشانند از آن روی‌گردانان‌


يوسف ١٠٤ آیه ١٠٥ يوسف ١٠٦
سوره : سوره يوسف
نزول : ١١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کَأَیِّنْ»: چه بسیار. چه فراوان (نگا: آل‌عمران / . رسم‌الخطّ آن (کَأَیٍّ) است. «آیَةٍ»: دلائل و نشانه‌های وجود خدا، و وحدت و قدرت و کمال دانش الله. «یَمُرُّونَ عَلَیْهَا»: بر آنها می‌گذرند. مراد دیدن و پی‌بردن بدانها است. «وَ هُمْ عَنْهَا مُعرِضُونَ»: در حالی که درباره آنها نمی‌اندیشند و از آنها درس عبرت نمی‌گیرند. از آنها روی می‌گردانند و آنها را نادیده می‌گیرند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ «105»

و چه بسيار نشانه در آسمان‌ها و زمين كه بر آن مى‌گذرند، در حالى كه از آن روى گردانند.

نکته ها

گويا اين آيه براى تسلّى خاطر رسول اكرم صلى الله عليه و آله و هر رهبر و امام بر حقّ است كه اگر مردم به فرمان و دستور آنان بى‌اعتنا بودند نگران نباشند، آنان دائماً بر نشانه‌هاى قدرت و حكمت خدا در طبيعت و خلقت برخورد مى‌كنند، ولى لحظه‌اى نمى‌انديشند. اين همه زلزله، كسوف، خسوف، صاعقه، گردش ستارگان، كهكشان‌ها، همه و همه را مى‌بينند، ولى از آن اعراض مى‌كنند.

جمله‌ «يَمُرُّونَ عَلَيْها» را سه نوع معنى كرده‌اند:

1. منظور از مرور انسان‌ها بر آيات الهى، مشاهده آنهاست.

جلد 4 - صفحه 298

2. منظور از مرور انسان‌ها بر آيات، حركت زمين است، زيرا با حركت زمين، انسان بر اجرام آسمانى مرور مى‌كند. «1»

3. مرور بر آيات آسمانى، پيشگويى سوار شدن انسان بر وسايل فضايى و حركت آنها در آسمان‌ها است. «2»

اعراض، از غفلت خطرناكتر است. با اينكه تعداد نشانه‌ها زياد است‌ «كَأَيِّنْ» و انسان دائماً با آنها رابطه دارد «يَمُرُّونَ» امّا نه تنها از آنها غفلت مى‌كند، بلكه مواقعى نيز با عنايت از آنها اعراض مى‌كند.

پیام ها

1- تمام هستى، نشانه و رمز خداشناسى است. «آيَةٍ»

2- انسان اگر لجاجت كند، هيچ نشانه‌اى را نمى‌پذيرد. وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ ... يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ‌

3- نگاه سطحى و بدون فكر و تأمّل، زمينه‌ى هدايت و رشد نيست. يَمُرُّونَ‌ ... مُعْرِضُونَ*

4- علم به تنهايى كافى نيست، حقّ پذيرى نيز لازم است تا ايمان حاصل شود.

«يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ»*

5- احسن القصص بودن داستان به تنهايى كافى نيست؛ مهم آمادگى براى به كار بستن و پذيرفتن اين همه درس بزرگ است. «وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ»*

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ (105)


«1» عيون اخبار الرضا عليه السّلام ج 2 ص 130.

جلد 6 - صفحه 307

بعد از آن، وصف غفلت و جهالت كفار را بيان مى‌فرمايد:

وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: و چقدر حجت و دلالت و نشانه و علامت داله بر وحدانيت الهى جلّ جلاله در آسمانها از شمس و قمر و كواكب و رعد و برق و همچنين در زمين از جماد و نبات و حيوان به اقسام مختلفه و انواع متفاوته و آثار قرون گذشته وجود دارد. يَمُرُّونَ عَلَيْها: مرور مى‌كنند بر اين آيات و مشاهده نمايند بيّنات را لكن تفكر ننمايند و تنبّه نيابند، بلكه، وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ‌: و ايشان از تفكر و عبرت به اين آيات اعراض كنند و رو برگردانند.

تنبيه: دلايل و آيات توحيد ذات سبحانى و بينات قدرت و حكمت الهى، بايد از امور محسوسه؛ و آن يا اجرام فلكيه است يا اجسام عنصريه.

اما اجرام فلكيه دو قسمند: افلاك و كواكب.

اما افلاك طريقه استدلال به آن مختلف است گاهى مقادير معينه هريك استدلال شود، گاهى به احوال حركات آن به سبب مسبوقيت به عدم يا كيفيت آن در بطّى و سرعت يا به اختلاف جهات حركات.

اما اجرام كوكبيه گاهى استدلال شود به وجود صانع به مقادير و مكان و حركات آن و گاهى به الوان و ضياء و گاهى به تأثيرات آن در حصول ضوء و ظل و ظلمت و نور.

اما اجسام عنصريه طرق استدلال آنها متفاوت است گاهى از بسائط و آن عجائب بر و بحر و گاهى از مواليد و آن اقسامى است:

1- آثار علويّه از رعد و برق و ابر و باران و برف و هوا و قوس و قزح.

2- معادن به اختلاف طبايع و صفات و كيفيات آن.

3- نباتات و خواص چوب و برگ و ميوه و اختصاص هر يك به طعم و بوى و رنگ خاص.

4- اختلاف احوال حيوانات از پرنده و چرنده و درنده در اشكال و طبايع و اصوات و خلقت.

5- تشريح ابدان و قواى انسانيه و بيان منفعت حاصله در هر جزئى از اجزاء داخله و خارجه آن كه عقول متحير است.

جلد 6 - صفحه 308

پس اين مجمل دلايل و از اين قبيل است قصص اولين و حكايات سابقين و كتابى كه شرح اين دلايل باشد هرآينه شارح جمله عالم اعلى و عالم اسفل و عقل بشرى را احاطه به تمام آن نخواهد بود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ (103) وَ ما تَسْئَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ (104) وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ (105) وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ (106) أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غاشِيَةٌ مِنْ عَذابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (107)

ترجمه‌

و نباشند بيشتر مردم اگر چه زياد شايق و ساعى باشى گروندگان‌

و نميخواهى از ايشان بر آن هيچ مزدى نيست آن مگر پندى از براى جهانيان‌

و بسا از نشانه قدرت در آسمانها و زمين كه ميگذرند بر آنها و ايشان از آنهايند روى گردانندگان‌

و نميگروند بيشترشان بخدا مگر آنكه آنانند شرك آورندگان‌

آيا پس ايمن شدند از آنكه بيايد آنها را فرو گيرنده‌اى از عذاب خدا يا بيايد آنها را قيامت ناگهان و آنها ندانند..

تفسير

خداوند براى تسليت خاطر حبيب خود از عدم تأثير دعوت در قلوب قاسيه معاندان و منافقان و بيخردان ميفرمايد كه بيشتر مردم هر قدر سعى و كوشش نمائى و مبالغه در بيان آيات و ارائه معجزات براى آنها كنى ايمان نميآورند چون اسير شهوت و غرق در درياى جهالت و غفلت و لجاجتند تو از آنها بر تبليغ رسالت و بيان احكام و مصالح آنها مزد كه نميخواهى مزد تو با خدا است خواهد داد و نيست‌


جلد 3 صفحه 181

آنچه تو تبليغ مينمائى كه قرآن است مگر موعظه و نصيحت و پند براى اهل عالم خواه بپرهيزند خواه نپرهيزند تو وظيفه خود را انجام دادى چه بسيار از آيات و دلائل واضحات بر يگانگى خدا و علم و قدرت و حكمت او در آسمانها و زمين است كه شبانه روز از نظر آنها ميگذرد و ايشان مشاهده مينمايند آنها را و تفكّر و تدبّر نميكنند در آنها و روى ميگردانند از آنها و اين دليل است بر آنكه قصور و تقصير از طرف تو نيست از خودشان است لذا اگر ايمان هم بياورند بخدا بيشترشان شريك قرار ميدهند با خدا شيطان را در اطاعت اگر بگويد عبادت كنيد بتها را و بخوانيدشان خدا تا بوسيله آنها تقرّب بخدا پيدا كنيد سجده ميكنند در مقابل بت با آنكه ميدانند و ميگويند خدا خالق و رازق ما است و اگر بگويد عزير يا مسيح پسر خدا است و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر خدا نيست يا على بن أبي طالب و يازده فرزندش اولياء خدا و اوصياء پيغمبر نيستند مى‌پذيرند و قائل بخلافت و امامت ابو بكر و عمر و عثمان و معاويه و يزيد پليد ميشوند و يا اسماء الهى را كه مخصوص بذات احديّت است بغير خدا اطلاق مينمايند يا در عبادت ريا ميكنند و غير خدا را با او در نيّت شريك ميسازند يا فقط براى رضاى خلق و خود نمائى بجا مى‌آورند يا ميگويند اگر فلانى نبود من ميمردم يا چنين و چنان ميشدم و سبب ظاهرى را علّت حقيقى مى‌پندارند و براى خدا در قدرت و سلطنت شريك قرار ميدهند خوبست بگويند اگر خدا نميخواست من بدست فلانى نجات نمى‌يافتم و ميمردم و امثال اينها كه همه اطاعت و عبادت شيطان و شرك بخدا است نهايت آنكه بعضى جلى و بعضى خفى و بعضى اخفى است و با ايمان بخدا هم منافات ندارد چون در عين حال قائلند بآنكه خداوند حى قادر توانائى وجود دارد ولى شيطان نميگذارد بلوازم علمشان عمل نمايند و سخن بگويند و اين معنى وجه جمع بين روايات و اقوال در مراد از شرك در اين آيه است اگر چه از بعضى اخبار ظاهر ميشود كه مخصوص بشرك در طاعت است و شامل شرك در عبادت نميشود و بالغ بحدّ كفر نيست و در آيه اخيره ملامت فرموده اهل شرك و عصيان را بر ايمنى آنها از عذاب محيطى كه بپوشاند و فراگيرد آنها را يا آنكه ناگهان قيامت كبرى كه روز محشر است قيام نمايد يا قيامت صغرى كه روز مرگ است برسد و آنها متوجّه نباشند تا براى بيچارگى خودشان‌


جلد 3 صفحه 182

چاره‌اى نمايند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ كَأَيِّن‌ مِن‌ آيَةٍ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ يَمُرُّون‌َ عَلَيها وَ هُم‌ عَنها مُعرِضُون‌َ (105) وَ ما يُؤمِن‌ُ أَكثَرُهُم‌ بِاللّه‌ِ إِلاّ وَ هُم‌ مُشرِكُون‌َ (106)

و چه‌ بسيار ‌از‌ آيات‌ الهيه‌ چه‌ آيات‌ سمائي‌ و چه‌ آيات‌ ارضي‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ مشركين‌ و كفار ميگذرد و مشاهده‌ ميكنند و لكن‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ آيات‌ غافل‌ هستند و توجه‌ نميكنند و ‌بر‌ ‌آنها‌ تأثير نميگذارد.

وَ كَأَيِّن‌ مِن‌ آيَةٍ آية دليل‌ و برهان‌ ‌بر‌ وجود حق‌ و وحدانيته‌ و قدرته‌ و حكمته‌ و سائر صفات‌ ‌او‌ ‌است‌ و تمام‌ مخلوقات‌ حق‌ ‌از‌ عوالم‌ علوي‌ و سفلي‌ دليل‌ ‌است‌

(و ‌في‌ ‌کل‌ شيئي‌ ‌له‌ آية

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 105)- آنها در واقع به این خاطر گمراه شدند که چشم باز و بینا و گوش شنوا ندارند به همین جهت «بسیاری از آیات خدا در آسمانها و زمین وجود دارد که آنها از کنار آن می‌گذرند و از آن روی می‌گردانند» (وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ).

همین حوادثی را که همه روز با چشم خود می‌نگرند: اسرار این نظام شگرف، این طلوع و غروب خورشید، این غوغای حیات و زندگی در گیاهان، پرندگان، حشرات و انسانها، و این زمزمه جویباران، این همهمه نسیم و این همه نقش عجب که بر در و دیوار وجود است، به اندازه‌ای آشکار می‌باشد که هر کس در آنها و خالقش نیندیشد، همچنان نقش بود بر دیوار!

نکات آیه

۱- آسمانها و زمین ، حاوى آیات و نشانه هایى بسیار بر توحید و یکتایى خداوند است. (و کأیّن من ءایة فى السموت و الأرض) «کأیّن» کنایه از عدد است و دلالت بر کثرت دارد. این کلمه مبتدا و عبارت «فى السموت و الأرض» خبر آن است و «من آیة» تمییز آن مى باشد. مقصود از «آیة» به قرینه «و ما یؤمن أکثرهم بالله» در آیه بعد، آیت و نشان بر توحید است.

۲- آیات توحید در هستى همواره در مرآى و منظر انسانهاست. (و کأیّن من ءایة فى السموت و الأرض یمرون علیها) «مرور» به معناى گذر کردن است و گذر کردن مردم بر آیات و نشانه هاملازم با مشاهده کردن آنهاست. گفته شده از آن جا که انسانها بر آیات آسمانى عبور نمى کنند، جمله «یمرون علیها» درباره آن آیات کنایه از «مشاهده مى کنند» است.

۳- کفرپیشگان ، در آیات و نشانه هاى توحید تأمل نمى کنند و دلالت آنها را بر توحید درنمى یابند. (یمرون علیها و هم عنها معرضون) «اعراض» (مصدر معرضون) به معناى روى گرداندن است و روى گرداندن از نشانه هاى توحید به معناى تأمل نکردن در آنها و درک نکردن دلالتشان بر یکتایى خداوند است.

۴- آنان که با مشاهده نشانه هاى موجود در آسمانها و زمین (هستى) به توحید و یکتایى خداوند پى نبرند ، سزاوار سرزنش و نکوهشند. (و کأیّن من ءایة فى السموت و الأرض یمرون علیها و هم عنها معرضون) لحن آیه شریفه گویاى مذمت و سرزنش است.

۵- زمین در حرکت است و انسانها را بر آیات آسمانى عبور مى دهد. (کأیّن من ءایة فى السموت و الأرض یمرون علیها) چنان چه جمله «یمرون علیها» را به معناى حقیقى آن و نه معناى کنایى اش (مشاهده مى کنند) حمل کنیم، حاکى از حرکت زمین خواهد بود ; زیرا مرور بر آیات آسمانى با این معنا سازگار مى باشد که زمین حرکت کند و انسانها به واسطه حرکت آن بر آیات آسمانى عبور نمایند (برگرفته شده از تفسیرالمیزان).

۶- جهان آفرینش حاوى آسمانهایى متعدد (کأیّن من ءایة فى السموت)

موضوعات مرتبط

  • آسمان: آیات خدا در آسمان ها ۱، ۴، ۵; تعدد آسمان ۶
  • آفرینش: آیات خدا در آفرینش ۴
  • آیات خدا: آیات آفاقى ۱، ۴; سرزنش معرضان از آیات خدا ۴; مشاهده آیات آفاقى ۲; معرضان از آیات خدا ۳
  • توحید: دلایل توحید ۱، ۲
  • زمین: آیات خدا در زمین ۱، ۴; حرکت زمین ۵
  • سرزنش: مستحقان سرزنش ۴
  • کافران: اعراض کافران ۳; ویژگیهاى کافران ۳

منابع