نتایج جستجو

قرآن چگونه سخنى گويد كه كسانش بپسندند و كاملا از او راضى شوند پس از شدّت حسد و عداوت و حيرت در جواب قوم روى ترش نمود و پيشانى در هم كشيد و با آنكه حق را

نظر آنها از درك كمالات معنوى و انحصار توجّه آنان بمال و جاه دنيوى در نتيجه حسد و تكبّر و عناد كه نميخواستند از يكنفر از كسان خودشان كه از حيث مال و جاه بآنها

طرف راست درخت چشمه پاكيزه هر يك شربتى بياشامند، و حق تعالى دلهاى آنها را از حسد پاك، و بريزد به آن موهاى زياد را از بدنهاى ايشان؛ و اينست معنى‌ «وَ سَقاهُمْ

صُدُورُهُمْ‌: هر آينه مى‌داند آنچه مى‌پوشاند آن را سينه‌هاى كفار از كينه و حسد و مكر و خدعه نسبت به تو اى پيغمبر. وَ ما يُعْلِنُونَ‌: و آنچه آشكار مى‌كنند

جدایی یوسف چیزی نبود که بتوانند آن را جبران کنند، و حتی شاید این تعبیر آتش حسد برادران را افروخته‌تر می‌ساخت. از سوی دیگر این دلیل پدر از یک نظر پاسخی داشت

لجاج آنها بود با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ولى نهايت غيظ و غضب و حسد و عداوت آنها با امير المؤمنين عليه السّلام بظهور و بروز ميرسيد لذا در روايت

عموما بزيارت كعبه مشرّف ميشوند و اهل حجاز باين جهت شرفى پيدا ميكنند كه او از حسد نميتواند آنرا ببيند و لذا در يمن بناى كليسياى مجلّل مزيّنى نمود و مردم را

ميدهد از عذاب او در صورت تخلّف از فرمان خود و آن كفّار بيخرد بعلّت كفر و حسد و جهل و نادانى گفتند اين مدّعى نبوت هر معجزه‌ئى كه اظهار مينمايد سحر است و

هم بكام كسى نميگردد و حرص و آز و طمع و خودبينى و خود خواهى و كبر و غرور و حسد و ساير صفات ناپسنديده زندگى او را تلخ و جهان را بر او تنگ مينمايد و در آخرت

استجابت آن مؤثّر است. «هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا» 2- غبطه خوردن كمال، ولى حسد ورزيدن نقص است. زكريّا عليه السلام با ديدن مقام مريم عليها السلام شيفته شد

موضوع‌ جاه‌ و رياست‌ و مال‌ و ساير شهوات‌ نفسانيه‌ و صفات‌ خبيثه‌ مثل‌ كبر، حسد، غضب‌، عناد، عصبيت‌ و ‌غير‌ اينها. وَ لَكُم‌ فِي‌ الأَرض‌ِ ‌يعني‌ ‌علي‌ سطح‌

قرآن چگونه سخنى گويد كه كسانش بپسندند و كاملا از او راضى شوند پس از شدّت حسد و عداوت و حيرت در جواب قوم روى ترش نمود و پيشانى در هم كشيد و با آنكه حق را

قرآن چگونه سخنى گويد كه كسانش بپسندند و كاملا از او راضى شوند پس از شدّت حسد و عداوت و حيرت در جواب قوم روى ترش نمود و پيشانى در هم كشيد و با آنكه حق را

قرآن چگونه سخنى گويد كه كسانش بپسندند و كاملا از او راضى شوند پس از شدّت حسد و عداوت و حيرت در جواب قوم روى ترش نمود و پيشانى در هم كشيد و با آنكه حق را

نظر آنها از درك كمالات معنوى و انحصار توجّه آنان بمال و جاه دنيوى در نتيجه حسد و تكبّر و عناد كه نميخواستند از يكنفر از كسان خودشان كه از حيث مال و جاه بآنها

را در طعن اسلام. وَ يَعْلَمُ ما تَكْتُمُونَ‌: و مى‌داند آنچه مى‌پوشانيد از حسد بر پيغمبر و كينه بر مسلمانان، و همه را بر آن جزا خواهد داد. تنبيه: آيه شريفه

ارشاد و هدايت خلق مشغول بود و پيوسته اعمال او بعالم بالا صعود مينمود تا مورد حسد شيطان گرديد و آنزمان آنملعون ممنوع از صعود بآسمان تا زير عرش نبود لذا بعالم

لجاج آنها بود با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ولى نهايت غيظ و غضب و حسد و عداوت آنها با امير المؤمنين عليه السّلام بظهور و بروز ميرسيد لذا در روايت

هم بكام كسى نميگردد و حرص و آز و طمع و خودبينى و خود خواهى و كبر و غرور و حسد و ساير صفات ناپسنديده زندگى او را تلخ و جهان را بر او تنگ مينمايد و در آخرت

هم بكام كسى نميگردد و حرص و آز و طمع و خودبينى و خود خواهى و كبر و غرور و حسد و ساير صفات ناپسنديده زندگى او را تلخ و جهان را بر او تنگ مينمايد و در آخرت

شيطان‌ ‌بر‌ قلب‌ ‌از‌ شهوت‌ و غضب‌ و متابعت‌ هواي‌ نفس‌ و حب‌ّ دنيا و حرص‌ و حسد و حقد و عداوت‌ و عجب‌ و كبر و طمع‌ و بخل‌ و عصبيّت‌ و سوء ظن‌ بخالق‌ و خلق‌

روي‌ بيچارگي‌ ‌از‌ انسان‌ صادر شود مانند خوردن‌ مأكولات‌ محرمه‌ ‌در‌ مخمصة (حسد) مراد ‌آن‌ حالت‌ دروني‌ ‌است‌ ‌که‌ نميتواند كسي‌ ‌را‌ ‌در‌ نعمت‌ ‌به‌ بيند

قرآن چگونه سخنى گويد كه كسانش بپسندند و كاملا از او راضى شوند پس از شدّت حسد و عداوت و حيرت در جواب قوم روى ترش نمود و پيشانى در هم كشيد و با آنكه حق را

قرآن چگونه سخنى گويد كه كسانش بپسندند و كاملا از او راضى شوند پس از شدّت حسد و عداوت و حيرت در جواب قوم روى ترش نمود و پيشانى در هم كشيد و با آنكه حق را

آسمان غير از عرش. وقتى عمل ايوب عليه السلام به سبب اداى شكرش صعود نمود، بر او حسد برد، گفت: پروردگارا ايوب شكر نمى‌كند مگر به سبب آنچه عطا فرمودى او را از دنيا،

کارهاست، و تجربه نشان می‌دهد برای بیدار ساختن جاهلان و خاموش کردن آتش خشم و حسد و تعصبشان، این بهترین راه است. تفسیر آیات ۱- خداوند پیامبرش را به پیشه ساختن

‌او‌ ‌از‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌باشد‌ چون‌ ديدند ‌از‌ بني‌ اسمعيل‌ ‌است‌ ‌از‌ روي‌ حسد و عداوت‌ و عصبيت‌ و لجاج‌ انكار كردند و ‌آيه‌ و ‌لو‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مورد ‌باشد‌

لذا متضمن است صفات بسيارى را از كسر شهوت و تصفيه نفس از اخلاق رذيله حرص و حسد و كبر و كينه و غير آن و اطلاع از حال بينوايان. اما نماز: افضل قربات و اكمل

سر ما سنگ بباران یا ما را به عذاب دردناک مبتلا ساز و این گفتار را از اثر حسد و رشکى که نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت، ابراز نمود سپس این آیه

از اوس و خزرج كه مؤتلف شده بودند، گذشت. او را از اين هم آهنگى خوش نيامد و حسد ورزيد و به فكر اختلاف افكندن در ميان آن‌ها برآمد. لذا جوانى را تحريك كرد كه

عبارت‌ ‌از‌ اخلاق‌ رذيله‌ و صفات‌ ناپسنديده‌ و ملكات‌ نكوهيده‌ ‌است‌ مانند حسد و كبر و عجب‌ و بخل‌ و رياء و حقد و ‌غير‌ اينها و تقوي‌ دواي‌ ‌اينکه‌ دردها

پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم متوجه شده بآنكه ريشه اين اعتراضات آنها حسد است كه نميتوانند كسى را فوق خودشان به بينند يا ميخواهند شماتت كنند آنحضرت

درخت گندم بوده، عده اى گویند: درخت انگور بوده و بعضى دیگر مى گویند: آن، درخت حسد بوده، آن حضرت فرمود: تمامى اینها درست است. گفتم: این وجوه مختلفى که گفته شده

لجاج آنها بود با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ولى نهايت غيظ و غضب و حسد و عداوت آنها با امير المؤمنين عليه السّلام بظهور و بروز ميرسيد لذا در روايت

كه انقطاع نخواهد يافت. يا در دنيا عذابى هميشه دارند كه آن تعب نفاق و رنج حسد و ترس رسوائى است. فى الكافى باسناده عن ابى عبد اللّه عليه السّلام قال: قال

كتاب تورية و ساير كتب سماوى را پشت سرشان يعنى ترك كردند عمل بآنها را از راه حسد بر نبوت محمد (ص) و ولايت على (ع) و منكر شدند آنچه را مى- دانستند از فضائل

بهشت راه يافت درخت نهى شده چه درختى بود؟ درخت درخت گندم بوده ولى ثمره اش حسد شده است رفع تنافى از دو روايتى كه بظاهر با هم متنافيند رواياتى درباره قصه

قبيح و ناپسند نزد عقلا و مذموم در اخلاق است و جز ايجاد بغض و عداوت و كينه و حسد فائده‌اى بر آن مرتّب نيست و مباهات بكثرت مال و اولاد و احفاد است كه بمراتب

و شما با آنكه پيغمبر و كتاب ما را جلد 9 - صفحه 35 مى‌شناسيد از روى حقد و حسد تصديق نمى‌كنيد، پس حق به طرف ما باشد نه شما؛ حق تعالى آيه شريفه را نازل فرمود:

اسلام‌ و تجاوز ‌از‌ سيئات‌ و عفو و بذل‌ جهد ‌در‌ نصرت‌ دين‌ و مؤمنين‌ و ترك‌ حسد و حرص‌، و بالجمله‌ داراي‌ جميع‌ اخلاق‌ حميده‌ و مكارم‌ اخلاق‌ ‌بود‌ ‌حتي‌

مى‏برد و حسادت ندارد، و منافق حسد مى‏ورزد و رشك ندارد. امام صادق عليه السّلام فرمود: مؤمن غبطه برد و حسد نبرد، ولى منافق حسد برد و غبطه نبرد. على بن ابراهيم،

سرباز زد، و امّا حسد اين است كه يكى از دو پسر آدم ديگرى را كشت. امام صادق عليه السّلام فرمود: ريشه‏هاى كفر سه چيز است: حرص و تكبر و حسد. اما حرص در داستان

بهشت راه يافت درخت نهى شده چه درختى بود؟ درخت درخت گندم بوده ولى ثمره اش حسد شده است رفع تنافى از دو روايتى كه بظاهر با هم متنافيند رواياتى درباره قصه

مكاره بر دعوت خلقان به خدا، و تجاوز و عفو و بذل جهد در نصرت مؤمنان، و ترك حسد و حرص و غير آن. 4- عظم خلق از آن وجه بود كه ظاهر با خلق به خلق معاشرت مى‌فرمود

ارشاد و هدايت خلق مشغول بود و پيوسته اعمال او بعالم بالا صعود مينمود تا مورد حسد شيطان گرديد و آنزمان آنملعون ممنوع از صعود بآسمان تا زير عرش نبود لذا بعالم

هم بكام كسى نميگردد و حرص و آز و طمع و خودبينى و خود خواهى و كبر و غرور و حسد و ساير صفات ناپسنديده زندگى او را تلخ و جهان را بر او تنگ مينمايد و در آخرت

كَثِيراً مِنْهُمْ‌: و مى‌بينى اى پيغمبر، بسيارى از اهل كتاب را كه از غايت حقد و حسد و بغض با تو؛ و مسلمانان‌ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا: دوستى مى‌كنند با

پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم متوجه شده بآنكه ريشه اين اعتراضات آنها حسد است كه نميتوانند كسى را فوق خودشان به بينند يا ميخواهند شماتت كنند آنحضرت

و روايت شده كه نازل شده است در باره كسانيكه غصب حق آل محمد (ص) را نموده و حسد بردند بمنزلت و مقام آنها نزد خداوند و از حضرت باقر (ع) عياشى روايت نموده كه

مبادا به مردم حسد برى در باره آنچه من به آنها داده ام از فضل خودم، چشمانت را به دنبال آن دراز مكن و دل خود را به دنبال آن روانه مكن، زيرا آنكه حسد برد، نعمت