ص ٤٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۰۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

(و به او گفتیم:) بسته‌ای از ساقه‌های گندم (یا مانند آن) را برگیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن! ما او را شکیبا یافتیم؛ چه بنده خوبی که بسیار بازگشت‌کننده (به سوی خدا) بود!

|[و به او گفتيم براى وفا به سوگند:] يك دسته‌اى تركه به دستت برگير و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشكن. همانا ما او را صبور يافتيم. چه نيكو بنده‌اى بود! به راستى او بسيار [به سوى خدا] بازگشت كننده بود
[و به او گفتيم:] «يك بسته تركه به دستت برگير و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشكن.» ما او را شكيبا يافتيم. چه نيكوبنده‌اى! به راستى او توبه‌كار بود.
و (ایوب را گفتیم) دسته‌ای از چوبهای باریک (خرما) به دست گیر و (بر تن زن خود که بر زدنش قسم یاد کردی) بزن و عهد و قسمت را نشکن (و زن را هم بی گناه نیازار) ما ایوب را بنده صابری یافتیم، نیکو بنده‌ای بود که دایم رجوع و توجهش به درگاه ما بود.
و [به او گفتیم: چون سوگند خورده ای که همسرت را برای اینکه تو را در امور معنوی ناراحت کرده بود، صد تازیانه بزنی] با دستت بسته ای ترکه خشک برگیر و همسرت را با آن بزن، و سوگندت را مشکن. بی تردید ما او را شکیبا یافتیم. چه نیکو بنده ای! یقیناً بسیار رجوع کننده به سوی ما بود.
دسته‌اى از چوبهاى باريك به دست گير و با آن بزن و سوگند خويش را مشكن. او را بنده‌اى صابر يافتيم. او كه همواره روى به درگاه ما داشت چه نيكو بنده‌اى بود.
و [به او به رعایت عهدی که کرده بود، گفتیم] دسته‌ای چوب ترکه به دستت بگیر، و با آن [همسرت را فقط یک بار] بزن، و سوگند مشکن، ما او را شکیبا یافتیم، چه نیکو بنده‌ای که تواب بود
و به دست خود دسته‌اى گياه برگير پس با آن بزن و سوگند مشكن. ما او را شكيبا يافتيم، نيك بنده‌اى بود، همانا بسيار بازگردنده [به ما] بود.
(ایّوب سوگند خورده بود که یکی از افراد خانواده‌اش را تنبیه کند و چندین ضربه‌ی چوب بزند. ما برای رفع این مشکل نیز بدو دستور دادیم) بسته‌ای (از چوبهای نازک، یا رشته‌ی خرما، و یا ساقه‌های گندم و همانند آن) را برگیر و (او را) با آن بزن، و سوگند خود را مشکن. (و با کم‌ترین اذیّت و آزاری قسم خویش را به مرحله‌ی اجرا درآور). ما ایّوب را شکیبا یافتیم. چه بنده‌ی خوبی بود! او بسیار توبه و استغفار سر می‌داد.
و (به او گفتیم:) «یک بسته ترکه‌ی نازک نرم به دستت بگیر. پس (همسرت را) با آن (به نرمی) بزن و سوگند(ت) را مشکن.‌» ما همواره او را شکیبا یافتیم. چه نیکو بنده‌ای! به‌راستی او بسیار بازگشت‌کننده (سوی ما) است.
و بگیر با دست خویش دسته‌ای (بسته‌ای) پس بزن بدان و سوگند نشکن همانا یافتیمش شکیبائی چه خوب بنده‌ای است او همانا او است بسیار بازگشت‌کننده‌


ص ٤٣ آیه ٤٤ ص ٤٥
سوره : سوره ص
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ضِغْثاً»: دسته‌ای از ساقه‌های گندم و جو یا چوبهای نازک. بسته‌ای از رشته‌های خرما یا گیاهان. «لا تَحْنَثْ»: سوگند خود را مشکن. قسم خود را نقض نکن. «خُذْ بِیَدِکَ ضِغْثاً فَاضْرِب بِّهِ ...»: قرآن مجید علّت سوگند خوردن ایّوب، و نام کسی را که مرتکب جرم شده است، و گناهش چه بوده است، ذکر نفرموده است. در مورد اجرا حدود اسلامی به گونه‌ای که در آیه است، یا باید آن را خاصّ شریعت ایّوب و مرحمتی در حق او دانست، و یا این که چنین حکمی را در مورد فرسودگان و بیماران خطاکار قلمداد کرد، و یا این که راجع به کسانی انگاشت که مرتکب جرمی نشده‌اند، ولیکن سرپرست یا ولی ایشان سوگند خورده است که آنان را کیفر دهد و چوب بزند و ظاهر قانون حدود را رعایت کند. وگرنه اجراء حدّ زنا و تهمت و سوگند و غیره با بسته‌ای از ساقه‌ها و رشته‌ها و دسته‌ای از چوبهای نازک، یعنی تعطیل حدود الهی، و چنین کاری مجاز نیست (نگا: تفسیر قاسمی).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - سوگند ایوب(ع) به تنبیه کردن همسر خطاکارش (و خذ بیدک ضغثًا فاضرب به و لاتحنث) مفسران درباره آیه شریفه - براساس روایات وارده - گفته اند: ایوب(ع) به خاطر خطایى که همسرش مرتکب شده بود، سوگند یاد کرد که او را تنبیه کند; ولى به خاطر خوبى ها و خدمات همسرش دوست نداشت که او را به نحوى که سوگند یاد کرده تنبیه نماید. از این رو خداوند به خاطر لطف و عنایت به او و همسرش، دستور داد با تهیه دسته اى از گیاه - تنها یک بار - به همسرش بزند تا بدین شکل به سوگند خود عمل کرده باشد.

۲ - تنبیه همسر با دسته اى از گیاه خشک و تر - آن هم یک بار، توصیه خداوند به ایوب(ع) براى اداى سوگندش (و خذ بیدک ضغثًا فاضرب به و لاتحنث) «ضغث» به یک دسته از گیاه خشک و تر گویند.

۳ - چاره جویى خداوند براى ایوب(ع) در مشکل اداى سوگندش به تنبیه همسرش (خذ بیدک ضغثًا فاضرب به و لاتحنث)

۴ - ایوب(ع) و همسرش، مورد لطف و عنایت خداوند بودند. (و خذ بیدک ضغثًا فاضرب به و لاتحنث) توصیه خداوند به ایوب(ع) براى وفاى به سوگند خود به شکلى آسان، در حقیقت لطف و عنایت الهى به ایشان بود.

۵ - ایوب(ع)، در اداى سوگند خود (تنبیه همسرش) دچار تردید و پشیمانى شده بود. (و خذ بیدک ضغثًا فاضرب به و لاتحنث) توصیه خداوند به ایوب(ع) به نشکستن سوگندش، بیانگر این حقیقت است که ایوب(ع) در اداى سوگندش دچار تردید شده و حالت پشیمانى به او دست داده بود; به گونه اى که در جست و جوى راهى براى حل این مشکل برآمده بود.

۶ - خطاى همسر ایوب(ع)، خطایى بزرگ و غیرقابل چشم پوشى براى آن حضرت بود. (و خذ بیدک ضغثًا فاضرب به و لاتحنث) سوگند ایوب(ع) مبنى بر تنبیه همسر خطاکارش، گویاى این حقیقت است که خطاى همسرش بزرگ و غیرقابل بخشش بود و گرنه شخصیتى مانند ایوب(ع)، از آن اغماض مى کرد و او را مى بخشید.

۷ - وفاى به سوگند، امرى مهم و تخلف ناپذیر (و خذ بیدک ضغثًا فاضرب به و لاتحنث) «حنث» (مصدر «تحنث») به معناى شکستن سوگند و وفا نکردن به مقتضاى آن است. نهى خداوند از چنین کارى، گویاى برداشت یاد شده است.

۸ - ایوب(ع)، انسانى صبور و شکیبا در پیشگاه خداوند (إنّا وجدنه صابرًا)

۹ - ایوب(ع)، الگوى بزرگ صبر و شکیبایى (إنّا وجدنه صابرًا) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که آیه شریفه، درصدد ارائه الگویى از صبر و شکیبایى براى پیامبراسلام(ص) و یاران مؤمن او است که در مکه در اوج سختى ها و رنج هاى ناشى از دین دارى قرار داشتند.

۱۰ - منافات نداشتن دعا و درخواست از خداوند براى رفع گرفتارى با مقام صبر و شکیبایى (إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الشیطن ... إنّا وجدنه صابرًا) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که خداوند، ایوب(ع) را - که درخواست رفع گرفتارى از خود را داشت - به صبور و شکیبا بودن توصیف و ستایش کرده است.

۱۱ - ایوب(ع)، بنده شایسته خدا بود. (نعم العبد)

۱۲ - ایوب(ع)، در همه امور زندگى به خدا روى مى آورد و همواره او را مرجع امور خود مى دانست. (إنّه أوّاب) «أوّاب» صیغه مبالغه (از ماده «اوب») و به معناى «رجوع» است; یعنى، ایوب(ع) بسیار مراجعه کننده به خدا و همواره متوجه او بود.

۱۳ - رجوع و توجه همواره ایوب(ع) به خداوند در زندگى، موجب دستیابى او به مقام عبودیت الهى (نعم العبد إنّه أوّاب) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که جمله «إّنه أوّاب» در مقام تعلیل براى «نعم العبد» است; یعنى، چون ایوب(ع) بسیار متوجه خدا و پر مراجعه به او بود; عبد شایسته شناخته شد و به این مقام دست یافت.

۱۴ - رجوع بسیار و توجه همواره به خدا در زندگى، موجب دستیابى انسان به مقام والاى عبودیت الهى (نعم العبد إنّه أوّاب)

۱۵ - بندگى شایسته خدا، مقامى بس والا براى بشر (نعم العبد إنّه أوّاب)

۱۶ - صبر ایوب(ع)، جلوه اى از عبودیت و خداخواهى او (و اذکر عبدنا أیّوب ... نعم العبد إنّه أوّاب)

موضوعات مرتبط

  • الگوگیرى: الگوگیرى از ایوب(ع) ۹
  • ایوب(ع): پشیمانى ایوب(ع) ۵; تأیب همسر ایوب(ع) ۱، ۲، ۳; تنبیه همسر ایوب(ع) ۵; توصیه به ایوب(ع) ۲; خطاى همسر ایوب(ع) ۱، ۵، ۶; زمینه عبودیت ایوب(ع) ۱۳; سوگند ایوب(ع) ۱، ۵; شک ایوب(ع) ۵; صبر ایوب(ع) ۸، ۹، ۱۶; عبودیت ایوب(ع) ۱۱; فضایل ایوب(ع) ۴، ۸، ۹، ۱۲; فضایل همسر ایوب(ع) ۴; قصه ایوب(ع) ۵، ۶; معلم ایوب(ع) ۳; مقامات ایوب(ع) ۱۱; نشانه هاى عبودیت ایوب(ع) ۱۶; وفاى به سوگند ایوب(ع) ۲، ۳
  • بازگشت به خدا :۱۲ آثار بازگشت به خدا ۱۲ ۱۳، ۱۴
  • بندگان خدا :۱۱
  • تربیت: الگوى تربیت ۹
  • خدا: تعالیم خدا ۳; توصیه هاى خدا ۲
  • دعا: دعا براى حل مشکلات ۱۰
  • ذکر: آثار ذکر خدا ۱۳، ۱۴
  • سختى: صبر در سختى ۱۰
  • سوگند: اهمیت وفاى به سوگند ۷; حتمیت وفاى به سوگند ۷
  • عبودیت: اهمیت مقام عبودیت ۱۵; زمینه مقام عبودیت ۱۴
  • لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۴

منابع