المؤمنون ١٠٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::لَعَلّي|لَعَلِّي‌]] [[کلمه غیر ربط::لَعَلّي| ]] [[شامل این ریشه::لعل‌| ]][[ریشه غیر ربط::لعل‌| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ى‌| ]][[شامل این کلمه::أَعْمَل|أَعْمَلُ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَعْمَل| ]] [[شامل این ریشه::عمل‌| ]][[ریشه غیر ربط::عمل‌| ]][[شامل این کلمه::صَالِحا|صَالِحاً]] [[کلمه غیر ربط::صَالِحا| ]] [[شامل این ریشه::صلح‌| ]][[ریشه غیر ربط::صلح‌| ]][[شامل این کلمه::فِيمَا|فِيمَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::تَرَکْت|تَرَکْتُ‌]] [[کلمه غیر ربط::تَرَکْت| ]] [[شامل این ریشه::ترک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ترک‌| ]][[شامل این کلمه::کَلاّ|کَلاَّ]] [[کلمه غیر ربط::کَلاّ| ]] [[شامل این ریشه::کلا| ]][[ریشه غیر ربط::کلا| ]][[شامل این کلمه::إِنّهَا|إِنَّهَا]] [[کلمه غیر ربط::إِنّهَا| ]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[ریشه غیر ربط::انن‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::کَلِمَة|کَلِمَةٌ]] [[کلمه غیر ربط::کَلِمَة| ]] [[شامل این ریشه::کلم‌| ]][[ریشه غیر ربط::کلم‌| ]][[شامل این کلمه::هُو|هُوَ]] [[شامل این ریشه::هو| ]][[شامل این کلمه::قَائِلُهَا|قَائِلُهَا]] [[کلمه غیر ربط::قَائِلُهَا| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::وَرَائِهِم|وَرَائِهِمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::وَرَائِهِم| ]] [[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این ریشه::ورى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ورى‌| ]][[شامل این کلمه::بَرْزَخ|بَرْزَخٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::بَرْزَخ| ]] [[شامل این ریشه::برزخ‌| ]][[ریشه غیر ربط::برزخ‌| ]][[شامل این کلمه::إِلَى|إِلَى‌]] [[شامل این ریشه::الى‌| ]][[شامل این کلمه::يَوْم|يَوْمِ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَوْم| ]] [[شامل این ریشه::يوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::يوم‌| ]][[شامل این کلمه::يُبْعَثُون|يُبْعَثُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يُبْعَثُون| ]] [[شامل این ریشه::بعث‌| ]][[ریشه غیر ربط::بعث‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::لَعَلّي|لَعَلِّي‌]] [[کلمه غیر ربط::لَعَلّي| ]] [[شامل این ریشه::لعل‌| ]][[ریشه غیر ربط::لعل‌| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ى‌| ]][[شامل این کلمه::أَعْمَل|أَعْمَلُ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَعْمَل| ]] [[شامل این ریشه::عمل‌| ]][[ریشه غیر ربط::عمل‌| ]][[شامل این کلمه::صَالِحا|صَالِحاً]] [[کلمه غیر ربط::صَالِحا| ]] [[شامل این ریشه::صلح‌| ]][[ریشه غیر ربط::صلح‌| ]][[شامل این کلمه::فِيمَا|فِيمَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::تَرَکْت|تَرَکْتُ‌]] [[کلمه غیر ربط::تَرَکْت| ]] [[شامل این ریشه::ترک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ترک‌| ]][[شامل این کلمه::کَلاّ|کَلاَّ]] [[کلمه غیر ربط::کَلاّ| ]] [[شامل این ریشه::کلا| ]][[ریشه غیر ربط::کلا| ]][[شامل این کلمه::إِنّهَا|إِنَّهَا]] [[کلمه غیر ربط::إِنّهَا| ]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[ریشه غیر ربط::انن‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::کَلِمَة|کَلِمَةٌ]] [[کلمه غیر ربط::کَلِمَة| ]] [[شامل این ریشه::کلم‌| ]][[ریشه غیر ربط::کلم‌| ]][[شامل این کلمه::هُو|هُوَ]] [[شامل این ریشه::هو| ]][[شامل این کلمه::قَائِلُهَا|قَائِلُهَا]] [[کلمه غیر ربط::قَائِلُهَا| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::وَرَائِهِم|وَرَائِهِمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::وَرَائِهِم| ]] [[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این ریشه::ورى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ورى‌| ]][[شامل این کلمه::بَرْزَخ|بَرْزَخٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::بَرْزَخ| ]] [[شامل این ریشه::برزخ‌| ]][[ریشه غیر ربط::برزخ‌| ]][[شامل این کلمه::إِلَى|إِلَى‌]] [[شامل این ریشه::الى‌| ]][[شامل این کلمه::يَوْم|يَوْمِ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَوْم| ]] [[شامل این ریشه::يوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::يوم‌| ]][[شامل این کلمه::يُبْعَثُون|يُبْعَثُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يُبْعَثُون| ]] [[شامل این ریشه::بعث‌| ]][[ریشه غیر ربط::بعث‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|لَعَلِّي‌ أَعْمَلُ‌ صَالِحاً فِيمَا تَرَکْتُ‌ کَلاَّ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِنْ‌ وَرَائِهِمْ‌ بَرْزَخٌ‌ إِلَى‌ يَوْمِ‌ يُبْعَثُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=«شاید من در آنچه وانهادم کار نیکی انجام دهم.» (بدو گفته شود:) «هرگز! این سخنی است که او (تنها) گوینده‌ی آن است، حال آنکه از دنبالشان (میانه‌ی دو زندگی دنیا و آخرت) برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد.»
|-|صادقی تهرانی=«شاید من در آنچه وانهادم کار نیکی انجام دهم.» (بدو گفته شود:) «هرگز! این سخنی است که او (تنها) گوینده‌ی آن است، حال آنکه از دنبالشان (میانه‌ی دو زندگی دنیا و آخرت) برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد.»
|-|معزی=شاید کرداری شایسته کنم در آنچه بازگذاردم نه چنین است همانا آن است سخنی که او است گوینده آن و از پشت سر آنان است برزخی (دیواری) تا روزی که برانگیخته شوند
|-|معزی=شاید کرداری شایسته کنم در آنچه بازگذاردم نه چنین است همانا آن است سخنی که او است گوینده آن و از پشت سر آنان است برزخی (دیواری) تا روزی که برانگیخته شوند
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">That I may do right in what I have neglected.” By no means! It is just a word that he utters. And behind them is a barrier, until the Day they are resurrected.</div>
{{آيه | سوره = سوره المؤمنون | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::100|١٠٠]] | قبلی = المؤمنون ٩٩ | بعدی = المؤمنون ١٠١  | کلمه = [[تعداد کلمات::17|١٧]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/023100.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/023100.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره المؤمنون | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::100|١٠٠]] | قبلی = المؤمنون ٩٩ | بعدی = المؤمنون ١٠١  | کلمه = [[تعداد کلمات::17|١٧]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«لَعَلِّی»: تا این که من. شاید که من. «فِیمَا تَرَکْتُ»: در برابر فرصتهائی که از دست داده‌ام. در برابر اموال و اشیائی که آنها را ترک گفته‌ام و از آنها جدا گشته‌ام. به عوض ایمان و اعمال نیکوئی که نداشته‌ام. «کَلِمَةٌ»: کلام و سخن (نگا: کهف / . «مِن وَرَآئِهِمْ»: در پیش روی ایشان. در جلو آنان (نگا: ابراهیم / ). «بَرْزَخ‌ٌ»: حائل و مانعی که ایشان را از رجوع به دنیا باز می‌دارد. عالم برزخ. مراد از برزخ، مرگ و یا این که جهان میان مرگ و رستاخیز است که بدان عالم قبر و عالم ارواح نیز گفته می‌شود.
«لَعَلِّی»: تا این که من. شاید که من. «فِیمَا تَرَکْتُ»: در برابر فرصتهائی که از دست داده‌ام. در برابر اموال و اشیائی که آنها را ترک گفته‌ام و از آنها جدا گشته‌ام. به عوض ایمان و اعمال نیکوئی که نداشته‌ام. «کَلِمَةٌ»: کلام و سخن (نگا: کهف / . «مِن وَرَآئِهِمْ»: در پیش روی ایشان. در جلو آنان (نگا: ابراهیم / ). «بَرْزَخ‌ٌ»: حائل و مانعی که ایشان را از رجوع به دنیا باز می‌دارد. عالم برزخ. مراد از برزخ، مرگ و یا این که جهان میان مرگ و رستاخیز است که بدان عالم قبر و عالم ارواح نیز گفته می‌شود.
خط ۲۸: خط ۳۶:
[[ابراهيم ٤٤ | وَ أَنْذِرِ النَّاسَ‌ يَوْمَ‌...]] (۲) [[غافر ١٢ | ذٰلِکُمْ‌ بِأَنَّهُ‌ إِذَا دُعِيَ‌...]] (۰) [[الجاثية ١٠ | مِنْ‌ وَرَائِهِمْ‌ جَهَنَّمُ‌ وَ لاَ...]] (۱) [[المنافقون ١١ | وَ لَنْ‌ يُؤَخِّرَ اللَّهُ‌ نَفْساً إِذَا...]] (۱)   
[[ابراهيم ٤٤ | وَ أَنْذِرِ النَّاسَ‌ يَوْمَ‌...]] (۲) [[غافر ١٢ | ذٰلِکُمْ‌ بِأَنَّهُ‌ إِذَا دُعِيَ‌...]] (۰) [[الجاثية ١٠ | مِنْ‌ وَرَائِهِمْ‌ جَهَنَّمُ‌ وَ لاَ...]] (۱) [[المنافقون ١١ | وَ لَنْ‌ يُؤَخِّرَ اللَّهُ‌ نَفْساً إِذَا...]] (۱)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''شأن نزول آیات ۹۹ و ۱..:'''
این آیات درباره مانعین خمس و زکات نازل گردیده است.<ref> تفسیر على بن ابراهیم.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link63 | آيات ۹۹ - ۱۱۸، سوره مومنون]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link64 | وصف حال مشركين در حال رويارو شدن با مرگ و تمناى بازگشت نمودن و عدم اجابت آن(قال ربّ ارجعون ...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link63 | آيات ۹۹ - ۱۱۸  سوره مؤمنون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link65 | معناى ((برزخ )) و مراد از: ((و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link64 | وصف حال مشركان، هنگام رويارویی با مرگ و تمنّاى بازگشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link66 | مقصود از اينكه در قيامت حسب و نسبى در بين نيست و كسى ازحال ديگرى نمى پرسد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link65 | معناى «برزخ» و مراد از: «وَ مِن وَرَائِهِم بَرزَخٌ إلَى يَومِ يُبعَثُون»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link67 | توضيح اينكه اهل عذاب در مقام اعتراف و تقاضاى برگشت مى گويند: ((ربّنا غلبت علينا شقوتنا...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link66 | در قيامت، حَسَب و نَسَبى در بين نيست، و كسى از حال ديگرى نمى پرسد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link68 | جواب رد خداوند به توبه و تقاضاى دوزخيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link67 | اهل عذاب، با دیدن عذاب قیامت، می گویند: «پروردگارا! شقاوت ما، بر ما غلبه کرد»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link69 | اشاره به برهانى براى مساءله بعث با بيان منزه بودن خداى ملك حق از انجام كار بيهوده و عبث .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link68 | جواب ردّ خداوند، به توبه و تقاضاى دوزخيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link70 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link69 | برهانى براى مسأله بعث، با بيان منزّه بودن خداوند، از انجام كار بيهوده و عبث]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link71 | پاره اى از روايات مربوط به برزخ و احوال آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link70 | بحث روايتى: (روایاتی در بارۀ برزخ و...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link72 | در قيامت هر حسب و نسبى منقطع است جز حسب و نسب رسول اللّه (ص )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link73 | رواياتى ديگر، درباره بهشت و دوزخ و ساكنان آن ها]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link73 | روايتى ديگرى درباره بهشت و دوزخ و ساكنان آنها]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۲#link184 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۲#link184 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۲#link185 |  تفسير:]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۲#link185 |  تفسير:]]
خط ۵۲: خط ۶۷:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۲#link189 | ۳ - ((كلا)) در اينجا چه چيزى را نفى مى كند؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۲#link189 | ۳ - ((كلا)) در اينجا چه چيزى را نفى مى كند؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۲#link190 | ۴ - جهان برزخ چيست ؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۶۲#link190 | ۴ - جهان برزخ چيست ؟]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ «100»
شايد در آنچه از خود به جاى گذاشته‌ام (از مال و ثروت و ...)، كار نيكى انجام دهم. (به او گفته مى‌شود:) هرگز. اين گفته سخنى است كه (به ظاهر) مى‌گويد (ولى اگر برگردد، به آن عمل نمى‌كند) و در پى آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند.
===پیام ها===
1- غرور و غفلت براى گروهى دائمى است. «حَتَّى إِذا»
2- منحرفان روزى بيدار خواهند شد و تقاضاى بازگشت به دنيا خواهند كرد، امّا آن تقاضا نشدنى است. «رَبِّ ارْجِعُونِ»
3- ضايع كردن عمر وفرصت، سبب حسرت در هنگام مرگ است. «رَبِّ ارْجِعُونِ»
4- تقاضاى بازگشت از سوى كفّار جدى است ولى قول آنان در مورد صالح شدن مشكوك است. «لَعَلِّي أَعْمَلُ» 5- عمل صالح، زاد و توشه‌ى بعد از مرگ است. «ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً»
6- كسانى كه مُكنت و امكاناتى دارند، بايد بيشتر عمل صالح انجام دهند. «أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ»
اى كه دستت مى‌رسد كارى بكن‌
پيش از آن كز تو نيايد هيچ كار
7- دنيا مزرعه‌ى آخرت است. «أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ»
8- اقرار كافران به اشتباه، تنها با زبان است و پشتوانه‌ى قلبى ندارد. «إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها»
تفسير نور(10جلدى)، ج‌6، ص: 129
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (99) لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (100)
جلد 9 - صفحه 176
خلاصه استغاثه كنند كه ما را برگردانيد به دنيا:
لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ‌: شايد كه بجاى آورم كارى شايسته در آنچه واگذاشته‌ام كه ايمان است، يعنى ايمان آرم و عمل شايسته نمايم، يا اداى حق خدا كنم در ماليه‌اى كه گذاشته‌ام. چنانچه على بن ابراهيم قمى فرمايد كه:
اين آيه نازل شده در مانع الزكات. «1» و در كافى- از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: هر كه منع زكات نمايد، سؤال كند برگشتن را وقت مردن‌ «2»، و او است فرمايش الهى‌ «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ».
كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها: حاشا نه چنين است كه او را بازگردانند، بدرستى كه در خواست او سخنى باشد كه بواسطه غلبه حسرت بر او، او گوينده آن است، و اگر برگردد بهمان حال باشد، چنانچه در آيه ديگر فرمايد: «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ» ... وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ‌: و از پيش ايشان مانعى است بين مرگ و قيامت، يعنى قبر كه در آن خواهند بود تا روزى كه برانگيخته شوند از آن.
تنبيه: آيه شريفه آگاهى است براى امت پيغمبر كه پيش از آمدن عالم برزخ در فكر آن باشند به تدارك اعمال و تهيه زاد، كه ناگهان مرگ انسان را دريابد، حسرت و ندامت برد، و تقاضاى برگشتن فايده‌اى نخواهد داشت. و يكى از حكمتهاى تشييع جنازه، ممكن است همين باشد كه شخص چنان تصور نمايد كه ميّت او بوده و حال از عالم برزخ برگشته و البته به اصلاح اقدام كند.
1- على بن ابراهيم فرمايد: برزخ، امر بين امرين است، يعنى ثواب و عقاب بين دنيا و آخرت و او است فرمايش حضرت صادق عليه السّلام: و اللّه ما اخاف عليكم الّا البرزخ و امّا اذا صار الامر الينا فنحن اولى بكم: قسم بخدا نمى‌ترسم بر شما مگر برزخ را، و اما وقتى گرديد امر به سوى ما (يعنى قيامت) پس ما اولى هستيم به شما و ولايت داريم به شما. «3»
----
«1». تفسير قمى، ج 2، ص 93، چاپ كتابفروشى علامه قم.
«2». فروع كافى، كتاب الزكاة ص 504، چاپ سوّم 1401.
«3». تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 94، چاپ كتابفروشى علامه قم.
جلد 9 - صفحه 177
2- در كافى- مروى است كه شخصى خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كرد: شنيدم كه فرمودى: كلّ شيعتنا فى الجنّة على ما كان منهم قال صدقت كلّهم و اللّه فى الجنّة قيل انّ الذّنوب كثيرة كبار فقال امّا فى القيامة فكلّهم فى الجنّة بشفاعة النّبىّ المطاع او وصىّ النّبىّ و لكنّى و اللّه اتخوّف عليكم فى البرزخ قيل و ما البرزخ فقال القبر مذ حين موته الى يوم القيامة.
يعنى: تمام شيعيان ما در بهشت مى‌باشند با آنچه از ايشان صادر شده.
فرمود: راست گفتى، تمام ايشان قسم به خدا در بهشت هستند. عرض كرد:
گناهان بسيار بزرگ باشد. فرمود: اما در قيامت پس تمام شما در بهشت باشيد به شفاعت پيغمبر مطاع يا وصى پيغمبر، و لكن من قسم به خدا مى‌ترسم به شما در برزخ. عرض كردند: برزخ چيست؟ فرمود: قبر از زمان مردن تا قيامت. «1» 3- در خصال- از حضرت سجاد عليه السّلام اين آيه را تلاوت و فرمود: آن قبر است و بدرستى كه براى ايشان است معيشت سخت، قسم به خدا بتحقيق قبر هر آينه روضه‌اى است از باغات بهشت يا گودالى است از گودالهاى جهنم. «2» بعد از آن حال هر دو دسته را در روز قيامت بيان فرمايد:
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ (93) رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (94) وَ إِنَّا عَلى‌ أَنْ نُرِيَكَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ (95) ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ (96) وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ (97)
وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ (98) حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (99) لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (100)
ترجمه‌
- بگو پروردگار من اگر مينمائى مرا البته آنچه وعده داده ميشوند
پروردگارا پس قرار مده مرا در گروه ستمكاران‌
و همانا ما بر آنكه بنمائيم تو را آنچه وعده ميدهيم آنها را هر آينه توانائيم‌
دفع كن بآنچه خوبتر است بدى را ما داناتريم بآنچه وصف ميكنند
و بگو پروردگار من پناه ميبرم بتو از وسوسه‌هاى شيطانها
و پناه ميبرم بتو پروردگار من از آنكه حاضر شوند نزد من‌
تا چون آيد يكى از آنها را مرگ گويد پروردگارا برگردانيد مرا
شايد من بكنم كار خوبى در آنچه واگذاشتم نه چنانست همانا آن سخنى است كه او گوينده آنست و از پيش آنها حائلى است تا روزى كه برانگيخته شوند.
تفسير
- خداوند متعال در اين مقام بطرز بديع و مؤثّر ديگرى كفّار را تهديد بنزول عذاب فرموده زيرا به پيغمبر خود دستور دعا داده كه عرض كند پروردگارا اگر مسلّما ارائه ميدهى بمن در آتيه نزديكى وعده عذاب خود را كه بكفّار مكّه‌
----
جلد 3 صفحه 654
داده بودى پروردگارا پس مرا از ميان آنها بيرون ببر چون ماء زائده در امّا و نون تأكيد در ترينّى براى افاده مسلّم بودن و تكرار رب براى تضرّع است با آنكه قبلا به پيغمبر فرموده بود تا تو در ميان آنهائى من عذاب نازل نميكنم براى آنكه بدانند آنحضرت عازم به خروج از ميان آنها است و عذاب منجز خواهد شد و اشاره شود بشدّت عذاب و رحمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه نميخواهد آنرا به بيند كه بر آنها وارد شده و گفته‌اند خداوند بعد از ايندعا وسائل هجرت آنحضرت را از مكه بمدينه فراهم فرمود و آنها در جنگ بدر معذب بعذاب الهى شدند و مستفاد از چند روايت كه در اين مقام از طرق عامّه و خاصه وارد شده آنستكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در سال اخير حجّش اوقاتيكه در منى تشريف داشت فرمود اى مردم بعد از من بكفر بر نگرديد و گردن يكديگر را با شمشير نزنيد و اگر چنين كنيد مرا در هنگى از لشگر خواهيد ديد كه با شمشير گردن شما را بزنند و بزنم و در اين حال متوجه بپشت سر يا طرف راست خود شد و بتعليم جبرئيل فرمود انشاء اللّه يا آنكس على بن أبي طالب عليه السّلام خواهد بود و اين آيه نازل شد و موعد آن عذاب بر حسب روايت ابان بن تغلب از امام صادق عليه السّلام وادى السلام پشت كوفه است و بنابراين ظاهرا مراد وقت رجعت آنحضرت باشد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دعا فرموده كه انتقام آنها بدست ائمه اطهار عليهم السلام جارى گردد در هر حال چون كفار پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بوعده عذاب استهزاء مينمودند خداوند فرموده ما قدرت داريم عذاب موعود را در زمان حيات تو بر آنها نازل كنيم ولى مصلحت در تعجيل آن نيست چون بايد مردمان صالحى از نسل آنها بوجود آيند بهتر آنستكه تو با آنها مدارا و مماشات نمائى و بوسيله بهترى كه عفو و اغماض و خوبى در مقابل بدى است از بدى رفتار و گفتار آنها دفاع نمائى و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه الّتى احسن تقيّه است و نيز فرموده ما بهتر ميدانيم كه آنها چه نسبتهاى ناروائى بتو ميدهند و هر وقت باشد بجزاى اعمالشان خواهيم رسانيد و چون بى‌صبرى و هيجان غضب براى انتقام در وقتى كه صلاح نباشد ناشى از وساوس شياطين انسى و جنّى است به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دستور فرموده كه پناه ببرد بخدا از وسوسه آنها و پناه ببرد از حضور آنها نزد آنحضرت در حال خشم و سختى و قيام بعبادت و غيرها چون اصل همزسيخ زدن‌
----
جلد 3 صفحه 655
زير پهلوى حيوان است براى مطيع نمودن آن و در وسوسه شيطان براى مطيع نمودن بنى آدم استعمال ميشود و پس از اين دستور رجوع فرموده بمفاد ما يصفون در آيات سابقه باين بيان كه هرزه‌گوئى و ياوه سرائى آنها نسبت به پيغمبر و خدا باقى است تا دم مرگ كه با كمال حسرت و ندامت هر يك از آنها خواهند گفت پروردگارا برگردانيد مرا بدنيا شايد بتوانم كار شايسته‌ئى بكنم در دنيا كه از دستم رفته يا عمل خيرى انجام دهم در اموالم كه باقى گذاردم از خود و از قمّى ره و در بعضى روايات بمانع الزّكوة تفسير شده و خطاب بصيغه جمع را در ارجعونى براى تعظيم و از دأب عرب دانسته‌اند و گفته‌اند مخاطب خداوند است و بعضى مخاطب را بعد از استغاثه از خدا بگفتن رب، ملائكه قرار داده‌اند و بنظر حقير خطاب بخداوند است با ملاحظه مأموريّت ملائكه در اجراء امر و در هر حال تمنّاى آنها حاصل نخواهد شد چون خداوند در جواب فرموده حاشا كه بر گردد بدنيا همانا مسئلت رجوع و قول رب ارجعونى كلمه و قول بى‌فائده‌ئى است كه او ميگويد چون نه ما ميپذيريم نه او در صورت رجوع بقولش عمل خواهد نمود صرف حرف است كه ناشى از غلبه حسرت و ندامت شده و در مقابل آنها عالم برزخ است كه واسطه بين دنيا و آخرت است و مردم بعد از مردن بايد آنجا باشند تا روز قيامت كه مبعوث و محشور گردند و بر حسب روايات عديده اهل ايمان و اطاعت در آنجا متنعّمند و اهل كفر و معصيت معذّب و ائمه اطهار عليهم السلام ميترسند از معذب بودن شيعيانشان در برزخ و الا در قيامت بشفاعت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ايشان ببهشت خواهند رفت انشاء اللّه تعالى ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
لَعَلِّي‌ أَعمَل‌ُ صالِحاً فِيما تَرَكت‌ُ كَلاّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِن‌ وَرائِهِم‌ بَرزَخ‌ٌ إِلي‌ يَوم‌ِ يُبعَثُون‌َ (100)
اين‌ها ‌که‌ تقاضاي‌ رجوع‌ ‌به‌ دنيا مي‌كنند مي‌گويند: اميد ‌است‌ ‌من‌ عمل‌ صالحي‌ بجا آورم‌ ‌در‌ آنچه‌ ترك‌ كردم‌، نه‌ چنين‌ ‌است‌ هرگز برگشتن‌ نداري‌ ‌اينکه‌ كلمه‌اي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌او‌ ميگويد و ‌از‌ وراء ‌اينکه‌ عالم‌ برزخي‌ ‌است‌ ‌تا‌ روزي‌ ‌که‌ مبعوث‌ مي‌شوند.
جلد 13 - صفحه 468
(لَعَلِّي‌ أَعمَل‌ُ صالِحاً فِيما تَرَكت‌ُ) اخبار بسياري‌ داريم‌ راجع‌ ‌به‌ منع‌ زكاة و خمس‌ ‌است‌ و مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ اخبار بيان‌ مصداق‌ ميكند منافات‌ ‌با‌ عموم‌ ‌آيه‌ ندارد، كافر مي‌گويد برگردم‌ ايمان‌ آورم‌، مشرك‌ موحد شوم‌، فاسق‌ عادل‌ گردم‌، مسي‌ء محسن‌ شوم‌ عاصي‌ مطيع‌ شوم‌. لذا جواب‌ داده‌ ميشود.
(كَلّا) ديگر رجوع‌ نداري‌ نفس‌هاي‌ تو شماره‌ داشت‌ تمام‌ شد، روزي‌ تو محدود ‌بود‌ بآخر رسيد ‌با‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ‌بر‌ فرض‌ برگردي‌ هماني‌ ‌که‌ هستي‌ (وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنه‌ُ وَ إِنَّهُم‌ لَكاذِبُون‌َ) انعام‌ آيه 28.
(إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها) تقاضاي‌ بي‌جا ‌است‌ زيرا انسان‌ ‌تا‌ ‌در‌ دنيا هست‌ قابل‌ تغيير هست‌ و ‌پس‌ ‌از‌ مردن‌ ‌هر‌ چه‌ دارد ملكه‌ ‌او‌ مي‌شود و قابل‌ تغيير نيست‌ (وَ مَن‌ كان‌َ فِي‌ هذِه‌ِ أَعمي‌ فَهُوَ فِي‌ الآخِرَةِ أَعمي‌ وَ أَضَل‌ُّ سَبِيلًا).
اسراء آيه 74.
(وَ مِن‌ وَرائِهِم‌ بَرزَخ‌ٌ إِلي‌ يَوم‌ِ يُبعَثُون‌َ) برزخ‌ فاصله‌ ‌بين‌ الشيئين‌ ‌است‌ ‌بين‌ دنيا و آخرت‌ و ‌در‌ اخبار تعبير ‌به‌ قبر كردند و توضيح‌ كلام‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ انسان‌ موقعي‌ ‌که‌ مرگ‌ رسيد روح‌ حيواني‌ ‌او‌ ‌که‌ بخار ‌است‌ تمام‌ مي‌شود ولي‌ روح‌ انساني‌ ‌که‌ ‌از‌ عالم‌ ارواح‌ آمده‌ علاقه ‌او‌ ‌از‌ بدن‌ گسسته‌ مي‌شود و ‌به‌ قالب‌ مثالي‌ ‌که‌ شبيه‌ همين‌ بدن‌ ‌است‌ بدون‌ ماده‌ تعلق‌ مي‌گيرد، ‌اگر‌ مؤمن‌ صالح‌ ‌باشد‌ قبرش‌ روضة ‌من‌ رياض‌ الجنة، و ‌اگر‌ فاسد ‌باشد‌ حفرة ‌من‌ حفر النيران‌. و ‌از‌ ‌براي‌ عالم‌ برزخ‌ بهشتي‌ هست‌ زمين‌ وادي‌ ‌السلام‌ و جهنمي‌ هست‌ برهوت‌ و بسا بعضي‌ مؤمنين‌ ‌که‌ آلوده‌ ‌به‌ معاصي‌ كبار شده‌اند ‌در‌ عالم‌ برزخ‌ گرفتار مي‌شوند ‌تا‌ ‌در‌ قيامت‌ بشفاعت‌ خاندان‌ عصمت‌ و مغفرت‌ پروردگار نجات‌ پيدا كنند و ‌در‌ ‌اينکه‌ جا چند سؤال‌ ‌است‌.
اول‌‌-‌ طبق‌ ضرورت‌ مذهب‌ شيعه‌ دوره رجعة هست‌ و ‌اينکه‌ آيه منافي‌ ‌با‌ اوست‌ جواب‌‌-‌ ‌آيه‌ نسبت‌ ‌به‌ جميع‌ افراد بيان‌ نفرمود نسبت‌ بآن‌ها ‌که‌ تقاضاي‌ رجوع‌
جلد 13 - صفحه 469
مي‌كنند ‌از‌ كفار و فساق‌ و ‌بر‌ فرض‌ اطلاقي‌ داشته‌ ‌باشد‌ تقييد ‌است‌ و ‌در‌ اصول‌ معين‌ ‌شده‌ ‌که‌ اطلاقات‌ آيات‌ باخبار معتبره‌ تقييد مي‌شود.
دوم‌‌-‌ ‌در‌ اخبار داريم‌ ‌که‌ روح‌ ‌در‌ قبر برمي‌گردد ‌به‌ بدن‌ و سؤال‌ ‌در‌ قبر مي‌شود.
جواب‌‌-‌ همان‌ روح‌ انساني‌ ‌است‌ ‌که‌ تعلق‌ پيدا مي‌كند، و اما روح‌ حيواني‌ تمام‌ شد حس‌ و حركت‌ ندارد فقط درك‌ ثواب‌ و عقاب‌ و پرسش‌ و سؤال‌ و جواب‌ مي‌كند.
سوم‌‌-‌ قالب‌ مثالي‌ چيست‌!
جواب‌‌-‌ همان‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ خواب‌ مي‌بيني‌ خدمت‌ انبياء ‌ يا ‌ ارحام‌ ‌ يا ‌ رفقاء مي‌رسي‌ همه‌ جا مي‌روي‌ كربلا مشهد مكه‌ و امثال‌ اين‌ها ‌با‌ اينكه‌ بدنت‌ ‌در‌ فراش‌ افتاده‌ ..
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 100)- مرا باز گردانید «شاید (گذشته خود را جبران کنم و) عمل صالحی در برابر آنچه ترک گفتم به جا آورم» (لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ).
اما از آنجا که قانون آفرینش چنین اجازه باز گشتی را به هیچ کس، نه نیکو کار و نه بد کار، نمی‌دهد، به او چنین پاسخ داده می‌شود: «نه! هرگز» راه باز گشتی وجود ندارد (کَلَّا).
«این سخنی است که او به زبان می‌گوید» (إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها).
سخنی که هرگز از اعماق دلش با اراده و آزادی بر نخواسته است و هر وقت امواج بلا فرو بنشیند باز همان برنامه سابق خود را ادامه می‌دهد.
و در پایان آیه، اشاره بسیار کوتاه و پر معنی به جهان اسرار آمیز برزخ کرده،
ج3، ص268
می‌گوید: «و در پشت سر آنها تا روزی که بر انگیخته می‌شوند برزخی وجود دارد» (وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ) «1».
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۱۱: خط ۳۰۲:
[[رده:آرزوى بازگشت به دنیا]][[رده:اقرار به حق]][[رده:اقرار به عمل ناپسند]][[رده:اقرار بى ارزش]][[رده:اقرار در اضطرار]][[رده:نقش امکانات مادى]][[رده:ایمان بى ارزش]][[رده:ایمان در اضطرار]][[رده:عوامل حسرت]][[رده:نقش زندگى دنیوى]][[رده:زمان ورود به عالم برزخ]][[رده:نقش عالم برزخ]][[رده:آثار تضییع عمر]][[رده:جبران عمل ناپسند]][[رده:فرصت عمل]][[رده:آثار عمل صالح]][[رده:ابزار عمل صالح]][[رده:آثار تباهى فرصت]][[رده:آرزوى کافران]][[رده:احتضار کافران]][[رده:استمهال کافران]][[رده:اقرار کافران]][[رده:بى اعتمادى به کافران ظالم]][[رده:پوچى تعهد کافران]][[رده:حق ستیزى کافران]][[رده:دلایل حق ناپذیرى کافران]][[رده:رد آرزوى کافران]][[رده:شرارت کافران]][[رده:نقش مال]][[رده:نقش مرگ]]
[[رده:آرزوى بازگشت به دنیا]][[رده:اقرار به حق]][[رده:اقرار به عمل ناپسند]][[رده:اقرار بى ارزش]][[رده:اقرار در اضطرار]][[رده:نقش امکانات مادى]][[رده:ایمان بى ارزش]][[رده:ایمان در اضطرار]][[رده:عوامل حسرت]][[رده:نقش زندگى دنیوى]][[رده:زمان ورود به عالم برزخ]][[رده:نقش عالم برزخ]][[رده:آثار تضییع عمر]][[رده:جبران عمل ناپسند]][[رده:فرصت عمل]][[رده:آثار عمل صالح]][[رده:ابزار عمل صالح]][[رده:آثار تباهى فرصت]][[رده:آرزوى کافران]][[رده:احتضار کافران]][[رده:استمهال کافران]][[رده:اقرار کافران]][[رده:بى اعتمادى به کافران ظالم]][[رده:پوچى تعهد کافران]][[رده:حق ستیزى کافران]][[رده:دلایل حق ناپذیرى کافران]][[رده:رد آرزوى کافران]][[رده:شرارت کافران]][[رده:نقش مال]][[رده:نقش مرگ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المؤمنون ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المؤمنون ]]
{{#seo:
|title=آیه 100 سوره مؤمنون
|title_mode=replace
|keywords=آیه 100 سوره مؤمنون,مؤمنون 100,لَعَلِّي‌ أَعْمَلُ‌ صَالِحاً فِيمَا تَرَکْتُ‌ کَلاَّ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِنْ‌ وَرَائِهِمْ‌ بَرْزَخٌ‌ إِلَى‌ يَوْمِ‌ يُبْعَثُونَ‌,آرزوى بازگشت به دنیا,اقرار به حق,اقرار به عمل ناپسند,اقرار بى ارزش,اقرار در اضطرار,نقش امکانات مادى,ایمان بى ارزش,ایمان در اضطرار,عوامل حسرت,نقش زندگى دنیوى,زمان ورود به عالم برزخ,نقش عالم برزخ,آثار تضییع عمر,جبران عمل ناپسند,فرصت عمل,آثار عمل صالح,ابزار عمل صالح,آثار تباهى فرصت,آرزوى کافران,احتضار کافران,استمهال کافران,اقرار کافران,بى اعتمادى به کافران ظالم,پوچى تعهد کافران,حق ستیزى کافران,دلایل حق ناپذیرى کافران,رد آرزوى کافران,شرارت کافران,نقش مال,نقش مرگ,آیات قرآن سوره المؤمنون
|description=لَعَلِّي‌ أَعْمَلُ‌ صَالِحاً فِيمَا تَرَکْتُ‌ کَلاَّ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِنْ‌ وَرَائِهِمْ‌ بَرْزَخٌ‌ إِلَى‌ يَوْمِ‌ يُبْعَثُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۹

کپی متن آیه
لَعَلِّي‌ أَعْمَلُ‌ صَالِحاً فِيمَا تَرَکْتُ‌ کَلاَّ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِنْ‌ وَرَائِهِمْ‌ بَرْزَخٌ‌ إِلَى‌ يَوْمِ‌ يُبْعَثُونَ‌

ترجمه

شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!» (ولی به او می‌گویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می‌گوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند!

شايد من در آنچه پشت سر گذاشته‌ام، كار نيكى انجام دهم. حاشا، اين سخنى است كه او [لفظا] گوينده‌ى آن است و پشت سرشان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند
شايد من در آنچه وانهاده‌ام كار نيكى انجام دهم. نه چنين است، اين سخنى است كه او گوينده آن است و پشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد.
تا شاید به تدارک گذشته عملی صالح به جای آرم. (به او خطاب شود که) هرگز نخواهد شد، این کلمه‌ای است که (از حسرت) همی بگوید (و ثمری نمی‌بخشد) و در برابر آنها عالم برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند.
امید است در [برابر] آنچه [از عمر، مال و ثروت در دنیا] واگذاشته ام کار شایسته ای انجام دهم. [به او می گویند:] این چنین نیست [که می گویی] بدون تردید این سخنی بی فایده است که او گوینده آن است، و پیش رویشان برزخی است تا روزی که برانگیخته می شوند.
شايد، كارهاى شايسته‌اى را كه ترك كرده بودم به جاى آورم. هرگز. اين سخنى است كه او مى‌گويد و پشت سرشان تا روز قيامت مانعى است كه بازگشت نتوانند.
باشد که در آنچه فروگذار کرده‌ام، کاری شایسته پیش گیرم، حاشا، این سخنی است که او [ظاهرا] گوینده آن است، و پیشاپیش آنان [زندگی‌] برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند
شايد در آنچه واگذاشته‌ام كار نيك و شايسته كنم. نه چنين است، اين سخنى است كه او گوينده آن است، و فرارويشان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند.
تا این که کار شایسته‌ای بکنم و فرصتهائی را که از دست داده‌ام جبران نمایم. نه! (هرگز راه بازگشتی وجود ندارد). این سخنی است که او بر زبان می‌راند (و اگر به فرض به زندگی دنیا برگردد، باز به همان برنامه و روش خود ادامه می‌دهد). در پیش روی ایشان جهان برزخ است تا روزی که برانگیخته می‌شوند (و دوباره زنده می‌گردند و برای سعادت سرمدی یا شقاوت ابدی به صحرای محشر گسیل می‌شوند).
«شاید من در آنچه وانهادم کار نیکی انجام دهم.» (بدو گفته شود:) «هرگز! این سخنی است که او (تنها) گوینده‌ی آن است، حال آنکه از دنبالشان (میانه‌ی دو زندگی دنیا و آخرت) برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد.»
شاید کرداری شایسته کنم در آنچه بازگذاردم نه چنین است همانا آن است سخنی که او است گوینده آن و از پشت سر آنان است برزخی (دیواری) تا روزی که برانگیخته شوند

That I may do right in what I have neglected.” By no means! It is just a word that he utters. And behind them is a barrier, until the Day they are resurrected.
ترتیل:
ترجمه:
المؤمنون ٩٩ آیه ١٠٠ المؤمنون ١٠١
سوره : سوره المؤمنون
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَعَلِّی»: تا این که من. شاید که من. «فِیمَا تَرَکْتُ»: در برابر فرصتهائی که از دست داده‌ام. در برابر اموال و اشیائی که آنها را ترک گفته‌ام و از آنها جدا گشته‌ام. به عوض ایمان و اعمال نیکوئی که نداشته‌ام. «کَلِمَةٌ»: کلام و سخن (نگا: کهف / . «مِن وَرَآئِهِمْ»: در پیش روی ایشان. در جلو آنان (نگا: ابراهیم / ). «بَرْزَخ‌ٌ»: حائل و مانعی که ایشان را از رجوع به دنیا باز می‌دارد. عالم برزخ. مراد از برزخ، مرگ و یا این که جهان میان مرگ و رستاخیز است که بدان عالم قبر و عالم ارواح نیز گفته می‌شود.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۹۹ و ۱..:

این آیات درباره مانعین خمس و زکات نازل گردیده است.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ «100»

شايد در آنچه از خود به جاى گذاشته‌ام (از مال و ثروت و ...)، كار نيكى انجام دهم. (به او گفته مى‌شود:) هرگز. اين گفته سخنى است كه (به ظاهر) مى‌گويد (ولى اگر برگردد، به آن عمل نمى‌كند) و در پى آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند.

پیام ها

1- غرور و غفلت براى گروهى دائمى است. «حَتَّى إِذا»

2- منحرفان روزى بيدار خواهند شد و تقاضاى بازگشت به دنيا خواهند كرد، امّا آن تقاضا نشدنى است. «رَبِّ ارْجِعُونِ»

3- ضايع كردن عمر وفرصت، سبب حسرت در هنگام مرگ است. «رَبِّ ارْجِعُونِ»

4- تقاضاى بازگشت از سوى كفّار جدى است ولى قول آنان در مورد صالح شدن مشكوك است. «لَعَلِّي أَعْمَلُ» 5- عمل صالح، زاد و توشه‌ى بعد از مرگ است. «ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً»

6- كسانى كه مُكنت و امكاناتى دارند، بايد بيشتر عمل صالح انجام دهند. «أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ»

اى كه دستت مى‌رسد كارى بكن‌

پيش از آن كز تو نيايد هيچ كار

7- دنيا مزرعه‌ى آخرت است. «أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ»

8- اقرار كافران به اشتباه، تنها با زبان است و پشتوانه‌ى قلبى ندارد. «إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌6، ص: 129

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (99) لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (100)

جلد 9 - صفحه 176

خلاصه استغاثه كنند كه ما را برگردانيد به دنيا:

لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ‌: شايد كه بجاى آورم كارى شايسته در آنچه واگذاشته‌ام كه ايمان است، يعنى ايمان آرم و عمل شايسته نمايم، يا اداى حق خدا كنم در ماليه‌اى كه گذاشته‌ام. چنانچه على بن ابراهيم قمى فرمايد كه:

اين آيه نازل شده در مانع الزكات. «1» و در كافى- از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: هر كه منع زكات نمايد، سؤال كند برگشتن را وقت مردن‌ «2»، و او است فرمايش الهى‌ «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ».

كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها: حاشا نه چنين است كه او را بازگردانند، بدرستى كه در خواست او سخنى باشد كه بواسطه غلبه حسرت بر او، او گوينده آن است، و اگر برگردد بهمان حال باشد، چنانچه در آيه ديگر فرمايد: «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ» ... وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ‌: و از پيش ايشان مانعى است بين مرگ و قيامت، يعنى قبر كه در آن خواهند بود تا روزى كه برانگيخته شوند از آن.

تنبيه: آيه شريفه آگاهى است براى امت پيغمبر كه پيش از آمدن عالم برزخ در فكر آن باشند به تدارك اعمال و تهيه زاد، كه ناگهان مرگ انسان را دريابد، حسرت و ندامت برد، و تقاضاى برگشتن فايده‌اى نخواهد داشت. و يكى از حكمتهاى تشييع جنازه، ممكن است همين باشد كه شخص چنان تصور نمايد كه ميّت او بوده و حال از عالم برزخ برگشته و البته به اصلاح اقدام كند.

1- على بن ابراهيم فرمايد: برزخ، امر بين امرين است، يعنى ثواب و عقاب بين دنيا و آخرت و او است فرمايش حضرت صادق عليه السّلام: و اللّه ما اخاف عليكم الّا البرزخ و امّا اذا صار الامر الينا فنحن اولى بكم: قسم بخدا نمى‌ترسم بر شما مگر برزخ را، و اما وقتى گرديد امر به سوى ما (يعنى قيامت) پس ما اولى هستيم به شما و ولايت داريم به شما. «3»


«1». تفسير قمى، ج 2، ص 93، چاپ كتابفروشى علامه قم.

«2». فروع كافى، كتاب الزكاة ص 504، چاپ سوّم 1401.

«3». تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 94، چاپ كتابفروشى علامه قم.

جلد 9 - صفحه 177

2- در كافى- مروى است كه شخصى خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كرد: شنيدم كه فرمودى: كلّ شيعتنا فى الجنّة على ما كان منهم قال صدقت كلّهم و اللّه فى الجنّة قيل انّ الذّنوب كثيرة كبار فقال امّا فى القيامة فكلّهم فى الجنّة بشفاعة النّبىّ المطاع او وصىّ النّبىّ و لكنّى و اللّه اتخوّف عليكم فى البرزخ قيل و ما البرزخ فقال القبر مذ حين موته الى يوم القيامة.

يعنى: تمام شيعيان ما در بهشت مى‌باشند با آنچه از ايشان صادر شده.

فرمود: راست گفتى، تمام ايشان قسم به خدا در بهشت هستند. عرض كرد:

گناهان بسيار بزرگ باشد. فرمود: اما در قيامت پس تمام شما در بهشت باشيد به شفاعت پيغمبر مطاع يا وصى پيغمبر، و لكن من قسم به خدا مى‌ترسم به شما در برزخ. عرض كردند: برزخ چيست؟ فرمود: قبر از زمان مردن تا قيامت. «1» 3- در خصال- از حضرت سجاد عليه السّلام اين آيه را تلاوت و فرمود: آن قبر است و بدرستى كه براى ايشان است معيشت سخت، قسم به خدا بتحقيق قبر هر آينه روضه‌اى است از باغات بهشت يا گودالى است از گودالهاى جهنم. «2» بعد از آن حال هر دو دسته را در روز قيامت بيان فرمايد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ (93) رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (94) وَ إِنَّا عَلى‌ أَنْ نُرِيَكَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ (95) ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ (96) وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ (97)

وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ (98) حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (99) لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (100)

ترجمه‌

- بگو پروردگار من اگر مينمائى مرا البته آنچه وعده داده ميشوند

پروردگارا پس قرار مده مرا در گروه ستمكاران‌

و همانا ما بر آنكه بنمائيم تو را آنچه وعده ميدهيم آنها را هر آينه توانائيم‌

دفع كن بآنچه خوبتر است بدى را ما داناتريم بآنچه وصف ميكنند

و بگو پروردگار من پناه ميبرم بتو از وسوسه‌هاى شيطانها

و پناه ميبرم بتو پروردگار من از آنكه حاضر شوند نزد من‌

تا چون آيد يكى از آنها را مرگ گويد پروردگارا برگردانيد مرا

شايد من بكنم كار خوبى در آنچه واگذاشتم نه چنانست همانا آن سخنى است كه او گوينده آنست و از پيش آنها حائلى است تا روزى كه برانگيخته شوند.

تفسير

- خداوند متعال در اين مقام بطرز بديع و مؤثّر ديگرى كفّار را تهديد بنزول عذاب فرموده زيرا به پيغمبر خود دستور دعا داده كه عرض كند پروردگارا اگر مسلّما ارائه ميدهى بمن در آتيه نزديكى وعده عذاب خود را كه بكفّار مكّه‌


جلد 3 صفحه 654

داده بودى پروردگارا پس مرا از ميان آنها بيرون ببر چون ماء زائده در امّا و نون تأكيد در ترينّى براى افاده مسلّم بودن و تكرار رب براى تضرّع است با آنكه قبلا به پيغمبر فرموده بود تا تو در ميان آنهائى من عذاب نازل نميكنم براى آنكه بدانند آنحضرت عازم به خروج از ميان آنها است و عذاب منجز خواهد شد و اشاره شود بشدّت عذاب و رحمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه نميخواهد آنرا به بيند كه بر آنها وارد شده و گفته‌اند خداوند بعد از ايندعا وسائل هجرت آنحضرت را از مكه بمدينه فراهم فرمود و آنها در جنگ بدر معذب بعذاب الهى شدند و مستفاد از چند روايت كه در اين مقام از طرق عامّه و خاصه وارد شده آنستكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در سال اخير حجّش اوقاتيكه در منى تشريف داشت فرمود اى مردم بعد از من بكفر بر نگرديد و گردن يكديگر را با شمشير نزنيد و اگر چنين كنيد مرا در هنگى از لشگر خواهيد ديد كه با شمشير گردن شما را بزنند و بزنم و در اين حال متوجه بپشت سر يا طرف راست خود شد و بتعليم جبرئيل فرمود انشاء اللّه يا آنكس على بن أبي طالب عليه السّلام خواهد بود و اين آيه نازل شد و موعد آن عذاب بر حسب روايت ابان بن تغلب از امام صادق عليه السّلام وادى السلام پشت كوفه است و بنابراين ظاهرا مراد وقت رجعت آنحضرت باشد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دعا فرموده كه انتقام آنها بدست ائمه اطهار عليهم السلام جارى گردد در هر حال چون كفار پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بوعده عذاب استهزاء مينمودند خداوند فرموده ما قدرت داريم عذاب موعود را در زمان حيات تو بر آنها نازل كنيم ولى مصلحت در تعجيل آن نيست چون بايد مردمان صالحى از نسل آنها بوجود آيند بهتر آنستكه تو با آنها مدارا و مماشات نمائى و بوسيله بهترى كه عفو و اغماض و خوبى در مقابل بدى است از بدى رفتار و گفتار آنها دفاع نمائى و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه الّتى احسن تقيّه است و نيز فرموده ما بهتر ميدانيم كه آنها چه نسبتهاى ناروائى بتو ميدهند و هر وقت باشد بجزاى اعمالشان خواهيم رسانيد و چون بى‌صبرى و هيجان غضب براى انتقام در وقتى كه صلاح نباشد ناشى از وساوس شياطين انسى و جنّى است به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دستور فرموده كه پناه ببرد بخدا از وسوسه آنها و پناه ببرد از حضور آنها نزد آنحضرت در حال خشم و سختى و قيام بعبادت و غيرها چون اصل همزسيخ زدن‌


جلد 3 صفحه 655

زير پهلوى حيوان است براى مطيع نمودن آن و در وسوسه شيطان براى مطيع نمودن بنى آدم استعمال ميشود و پس از اين دستور رجوع فرموده بمفاد ما يصفون در آيات سابقه باين بيان كه هرزه‌گوئى و ياوه سرائى آنها نسبت به پيغمبر و خدا باقى است تا دم مرگ كه با كمال حسرت و ندامت هر يك از آنها خواهند گفت پروردگارا برگردانيد مرا بدنيا شايد بتوانم كار شايسته‌ئى بكنم در دنيا كه از دستم رفته يا عمل خيرى انجام دهم در اموالم كه باقى گذاردم از خود و از قمّى ره و در بعضى روايات بمانع الزّكوة تفسير شده و خطاب بصيغه جمع را در ارجعونى براى تعظيم و از دأب عرب دانسته‌اند و گفته‌اند مخاطب خداوند است و بعضى مخاطب را بعد از استغاثه از خدا بگفتن رب، ملائكه قرار داده‌اند و بنظر حقير خطاب بخداوند است با ملاحظه مأموريّت ملائكه در اجراء امر و در هر حال تمنّاى آنها حاصل نخواهد شد چون خداوند در جواب فرموده حاشا كه بر گردد بدنيا همانا مسئلت رجوع و قول رب ارجعونى كلمه و قول بى‌فائده‌ئى است كه او ميگويد چون نه ما ميپذيريم نه او در صورت رجوع بقولش عمل خواهد نمود صرف حرف است كه ناشى از غلبه حسرت و ندامت شده و در مقابل آنها عالم برزخ است كه واسطه بين دنيا و آخرت است و مردم بعد از مردن بايد آنجا باشند تا روز قيامت كه مبعوث و محشور گردند و بر حسب روايات عديده اهل ايمان و اطاعت در آنجا متنعّمند و اهل كفر و معصيت معذّب و ائمه اطهار عليهم السلام ميترسند از معذب بودن شيعيانشان در برزخ و الا در قيامت بشفاعت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ايشان ببهشت خواهند رفت انشاء اللّه تعالى ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لَعَلِّي‌ أَعمَل‌ُ صالِحاً فِيما تَرَكت‌ُ كَلاّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِن‌ وَرائِهِم‌ بَرزَخ‌ٌ إِلي‌ يَوم‌ِ يُبعَثُون‌َ (100)

اين‌ها ‌که‌ تقاضاي‌ رجوع‌ ‌به‌ دنيا مي‌كنند مي‌گويند: اميد ‌است‌ ‌من‌ عمل‌ صالحي‌ بجا آورم‌ ‌در‌ آنچه‌ ترك‌ كردم‌، نه‌ چنين‌ ‌است‌ هرگز برگشتن‌ نداري‌ ‌اينکه‌ كلمه‌اي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌او‌ ميگويد و ‌از‌ وراء ‌اينکه‌ عالم‌ برزخي‌ ‌است‌ ‌تا‌ روزي‌ ‌که‌ مبعوث‌ مي‌شوند.

جلد 13 - صفحه 468

(لَعَلِّي‌ أَعمَل‌ُ صالِحاً فِيما تَرَكت‌ُ) اخبار بسياري‌ داريم‌ راجع‌ ‌به‌ منع‌ زكاة و خمس‌ ‌است‌ و مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ اخبار بيان‌ مصداق‌ ميكند منافات‌ ‌با‌ عموم‌ ‌آيه‌ ندارد، كافر مي‌گويد برگردم‌ ايمان‌ آورم‌، مشرك‌ موحد شوم‌، فاسق‌ عادل‌ گردم‌، مسي‌ء محسن‌ شوم‌ عاصي‌ مطيع‌ شوم‌. لذا جواب‌ داده‌ ميشود.

(كَلّا) ديگر رجوع‌ نداري‌ نفس‌هاي‌ تو شماره‌ داشت‌ تمام‌ شد، روزي‌ تو محدود ‌بود‌ بآخر رسيد ‌با‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ‌بر‌ فرض‌ برگردي‌ هماني‌ ‌که‌ هستي‌ (وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنه‌ُ وَ إِنَّهُم‌ لَكاذِبُون‌َ) انعام‌ آيه 28.

(إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها) تقاضاي‌ بي‌جا ‌است‌ زيرا انسان‌ ‌تا‌ ‌در‌ دنيا هست‌ قابل‌ تغيير هست‌ و ‌پس‌ ‌از‌ مردن‌ ‌هر‌ چه‌ دارد ملكه‌ ‌او‌ مي‌شود و قابل‌ تغيير نيست‌ (وَ مَن‌ كان‌َ فِي‌ هذِه‌ِ أَعمي‌ فَهُوَ فِي‌ الآخِرَةِ أَعمي‌ وَ أَضَل‌ُّ سَبِيلًا).

اسراء آيه 74.

(وَ مِن‌ وَرائِهِم‌ بَرزَخ‌ٌ إِلي‌ يَوم‌ِ يُبعَثُون‌َ) برزخ‌ فاصله‌ ‌بين‌ الشيئين‌ ‌است‌ ‌بين‌ دنيا و آخرت‌ و ‌در‌ اخبار تعبير ‌به‌ قبر كردند و توضيح‌ كلام‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ انسان‌ موقعي‌ ‌که‌ مرگ‌ رسيد روح‌ حيواني‌ ‌او‌ ‌که‌ بخار ‌است‌ تمام‌ مي‌شود ولي‌ روح‌ انساني‌ ‌که‌ ‌از‌ عالم‌ ارواح‌ آمده‌ علاقه ‌او‌ ‌از‌ بدن‌ گسسته‌ مي‌شود و ‌به‌ قالب‌ مثالي‌ ‌که‌ شبيه‌ همين‌ بدن‌ ‌است‌ بدون‌ ماده‌ تعلق‌ مي‌گيرد، ‌اگر‌ مؤمن‌ صالح‌ ‌باشد‌ قبرش‌ روضة ‌من‌ رياض‌ الجنة، و ‌اگر‌ فاسد ‌باشد‌ حفرة ‌من‌ حفر النيران‌. و ‌از‌ ‌براي‌ عالم‌ برزخ‌ بهشتي‌ هست‌ زمين‌ وادي‌ ‌السلام‌ و جهنمي‌ هست‌ برهوت‌ و بسا بعضي‌ مؤمنين‌ ‌که‌ آلوده‌ ‌به‌ معاصي‌ كبار شده‌اند ‌در‌ عالم‌ برزخ‌ گرفتار مي‌شوند ‌تا‌ ‌در‌ قيامت‌ بشفاعت‌ خاندان‌ عصمت‌ و مغفرت‌ پروردگار نجات‌ پيدا كنند و ‌در‌ ‌اينکه‌ جا چند سؤال‌ ‌است‌.

اول‌‌-‌ طبق‌ ضرورت‌ مذهب‌ شيعه‌ دوره رجعة هست‌ و ‌اينکه‌ آيه منافي‌ ‌با‌ اوست‌ جواب‌‌-‌ ‌آيه‌ نسبت‌ ‌به‌ جميع‌ افراد بيان‌ نفرمود نسبت‌ بآن‌ها ‌که‌ تقاضاي‌ رجوع‌

جلد 13 - صفحه 469

مي‌كنند ‌از‌ كفار و فساق‌ و ‌بر‌ فرض‌ اطلاقي‌ داشته‌ ‌باشد‌ تقييد ‌است‌ و ‌در‌ اصول‌ معين‌ ‌شده‌ ‌که‌ اطلاقات‌ آيات‌ باخبار معتبره‌ تقييد مي‌شود.

دوم‌‌-‌ ‌در‌ اخبار داريم‌ ‌که‌ روح‌ ‌در‌ قبر برمي‌گردد ‌به‌ بدن‌ و سؤال‌ ‌در‌ قبر مي‌شود.

جواب‌‌-‌ همان‌ روح‌ انساني‌ ‌است‌ ‌که‌ تعلق‌ پيدا مي‌كند، و اما روح‌ حيواني‌ تمام‌ شد حس‌ و حركت‌ ندارد فقط درك‌ ثواب‌ و عقاب‌ و پرسش‌ و سؤال‌ و جواب‌ مي‌كند.

سوم‌‌-‌ قالب‌ مثالي‌ چيست‌!

جواب‌‌-‌ همان‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ خواب‌ مي‌بيني‌ خدمت‌ انبياء ‌ يا ‌ ارحام‌ ‌ يا ‌ رفقاء مي‌رسي‌ همه‌ جا مي‌روي‌ كربلا مشهد مكه‌ و امثال‌ اين‌ها ‌با‌ اينكه‌ بدنت‌ ‌در‌ فراش‌ افتاده‌ ..

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 100)- مرا باز گردانید «شاید (گذشته خود را جبران کنم و) عمل صالحی در برابر آنچه ترک گفتم به جا آورم» (لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ).

اما از آنجا که قانون آفرینش چنین اجازه باز گشتی را به هیچ کس، نه نیکو کار و نه بد کار، نمی‌دهد، به او چنین پاسخ داده می‌شود: «نه! هرگز» راه باز گشتی وجود ندارد (کَلَّا).

«این سخنی است که او به زبان می‌گوید» (إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها).

سخنی که هرگز از اعماق دلش با اراده و آزادی بر نخواسته است و هر وقت امواج بلا فرو بنشیند باز همان برنامه سابق خود را ادامه می‌دهد.

و در پایان آیه، اشاره بسیار کوتاه و پر معنی به جهان اسرار آمیز برزخ کرده،

ج3، ص268

می‌گوید: «و در پشت سر آنها تا روزی که بر انگیخته می‌شوند برزخی وجود دارد» (وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ) «1».

نکات آیه

۱ - اعتراف ضمنى کافران در هنگام مرگ، به زشتى اعمال گذشته خویش (قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل صلحًا)

۲ - کافران در هنگام مرگ، آرزومند یافتن فرصتى دو باره، براى تدارک فرصت هاى از دست رفته و جبران بدى هاى گذشته خود، با انجام اعمال نیک (قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل صلحًا فیما ترکت)

۳ - آرزوى کافران در هنگام مرگ، براى بازگشت به دنیا و استفاده از امکانات و اموال خود در راه خیر* (قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل صلحًا فیما ترکت) برداشت فوق، بدان احتمال است که مراد از «ما ترکت» اموال و امکاناتى باشد که فرد، پس از مرگ خویش بر جاى مى گذارد; نه فرصت هاى از دست رفته; چنان که در برداشت پیشین بیان شد.

۴ - مال و امکانات دنیوى، وسیله اى کارآمد براى انجام اعمال صالح* (قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل صلحًا فیما ترکت)

۵ - زندگى دنیوى، تنها فرصت عمل و کسب ارزش ها (قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل صلحًا فیما ترکت)

۶ - ضییع عمر و از دست دادن فرصت هاى زندگى دنیوى، مایه حسرت انسان به هنگام مرگ (قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل صلحًا فیما ترکت)

۷ - تمناى کافران بر بازگشت به دنیا، تمنایى مردود و غیر قابل پذیرش (قال ربّ ارجعون ... کلاَّ)

۸ - تعهد کافران در هنگام مرگ، بر تدارک بدى هاى گذشته با انجام نیکى ها، تعهدى بى پشتوانه و غیر عملى (قال ربّ ارجعون ... کلاَّ إنّها کلمة هو قائلها) در برداشت بالا، جمله «إنّها کلمة هو قائلها» تعلیل براى ردّ درخواست کافران گرفته شده است; یعنى، ردّ خواسته آنها، بدان جهت است که آنان بدان، عمل نخواهند کرد; چون اگر آنها اهل عمل بودند، در گذشته انجام مى دادند.

۹ - ایمان و اعتراف به حق، در شرایط اضطرار و ناگزیرى، فاقد ارزش و اصالت است. (قال ربّ ارجعون ... کلاَّ إنّها کلمة هو قائلها)

۱۰ - شرارت و حق ستیزى کافران در دنیا، گواه حق گریزى آنان پس از بازگشت دوباره به دنیا (قال ربّ ارجعون ... کلاَّ إنّها کلمة هو قائلها)

۱۱ - کافران ستم پیشه و حق ستیز، غیر قابل اعتماداند. (لعلّى أعمل صلحًا ... کلاّ إنّها کلمة هو قائلها)

۱۲ - ورود انسان ها، پس از مرگ به عالم برزخ (و من ورائهم برزخ إلى یوم یبعثون)

۱۳ - برزخ، مرحله اى میان حیات دنیوى و رستاخیز (و من ورائهم برزخ إلى یوم یبعثون)

موضوعات مرتبط

  • آرزو: آرزوى بازگشت به دنیا ۳، ۷
  • اقرار: اقرار به حق ۹; اقرار به عمل ناپسند ۱; اقرار بى ارزش ۹; اقرار در اضطرار ۹
  • امکانات مادى: نقش امکانات مادى ۴
  • ایمان: ایمان بى ارزش ۹; ایمان در اضطرار ۹
  • حسرت: عوامل حسرت ۶
  • زندگى: نقش زندگى دنیوى ۵
  • عالم برزخ: زمان ورود به عالم برزخ ۱۲; نقش عالم برزخ ۱۳
  • عمر: آثار تضییع عمر ۶
  • عمل: جبران عمل ناپسند ۲، ۸; فرصت عمل ۵
  • عمل صالح: آثار عمل صالح ۲; ابزار عمل صالح ۴
  • فرصت: آثار تباهى فرصت ۶
  • کافران: آرزوى کافران ۲، ۳; احتضار کافران ۱، ۲، ۳، ۸; استمهال کافران ۲; اقرار کافران ۱; بى اعتمادى به کافران ظالم ۱۱; پوچى تعهد کافران ۸; حق ستیزى کافران ۱۰; دلایل حق ناپذیرى کافران ۱۰; رد آرزوى کافران ۷; شرارت کافران۱۰
  • مال: نقش مال ۴
  • مرگ: نقش مرگ ۱۲

منابع

  1. تفسیر على بن ابراهیم.