الصافات ٤١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۱۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

برای آنان [= بندگان مخلص‌] روزی معیّن و ویژه‌ای است،

|كه آنها رزقى معين دارند
آنان روزىِ معيّن خواهند داشت.
آنان را (در بهشت ابد) روزی جسمانی و روحانی (بی حساب) معیّن است.
برای آنان رزق و روزی معین و ویژه ای است،
كه آنها راست رزقى معين،
اینان روزی معین دارند
كه ايشان راست روزى معلوم،
ایشان را روزیِ ویژه و معیّنی است.
ایشان برایشان روزی‌ای معلوم است؛
که آنان را است روزیی دانسته‌


الصافات ٤٠ آیه ٤١ الصافات ٤٢
سوره : سوره الصافات
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَعْلُومٌ»: مشخّص. ویژه. یعنی دارای صفات مخصوص به خود. مراد مواهب توصیف ناشدنی و غیرقابل درک بهشت است.


تفسیر

نکات آیه

۱ - بندگان مخلص خدا، بهره مند از رزق و روزى ویژه و ممتاز الهى (إلاّ عباد اللّه المخلصین . أولئک لهم رزق معلوم) بیشتر مفسران برآنند که مقصود از «رزق معلوم»، روزى مخصوص و تعیین شده براى بندگان خالص است; مانند آیه «و ما منّا إلاّ له مقام معلوم»، (همین سوره، آیه ۱۶۴- ).

۲ - بندگان مخلص خدا، برخوردار از مقام و منزلتى بلند در پیشگاه خداوند (أولئک لهم رزق معلوم) اشاره کردن به بندگان خالص خدا با اسم اشاره بعید (اولئک) - با آن که در آیه پیش از آنان سخن گفته شد - گویاى علو مرتبه و منزلت والاى آنان در پیشگاه خداوند است.

۳ - عبودیت خالص براى خدا، موجب بهره مند شدن از رزق و روزى ویژه و ممتاز الهى (إلاّ عباد اللّه المخلصین . أولئک لهم رزق معلوم)

روایات و احادیث

۴ - «عن أبى جعفر(ع): ...و امّا قوله: «أولئک لهم رزق معلوم» قال: یعلمه الخدام فیأتون به أولیاء اللّه قبل أن یسألوهم إیّاه...;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: ...و اما قول خدا «...لهم رزق معلوم» [مراد این است که] خدمت کارانِ بهشت، آن رزق را مى دانند و آن را براى اولیاى خدا مى آورند، قبل از این که آنان از ایشان درخواست کنند».

موضوعات مرتبط

  • اولیاءالله: روزى اولیاءالله ۴
  • بندگان خدا: روزى ممتاز بندگان خدا ۱; فضایل بندگان خدا ۱; مقامات بندگان خدا ۲
  • روزى: روزى معلوم ۴; زمینه روزى ممتاز ۳; منشأ روزى ۱
  • عبودیت: آثار اخلاص در عبودیت ۳
  • مخلصین: روزى ممتاز مخلصین ۱; فضایل مخلصین ۱; مقامات مخلصین ۲

منابع

  1. کافى، ج ۸، ص ۱۰۰، ح ۶۹; نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۰۳، ح ۲۸.