الأنفال ٥٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و اگر بیم داشتی از قومی خیانتی را پس بیفکن بسوی ایشان برابر همانا خدا دوست ندارد خیانتکاران را
|-|معزی=و اگر بیم داشتی از قومی خیانتی را پس بیفکن بسوی ایشان برابر همانا خدا دوست ندارد خیانتکاران را
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الأنفال | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::58|٥٨]] | قبلی = الأنفال ٥٧ | بعدی = الأنفال ٥٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::15|١٥]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الأنفال | نزول = [[نازل شده در سال::13|١ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::58|٥٨]] | قبلی = الأنفال ٥٧ | بعدی = الأنفال ٥٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::15|١٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«إِمَّا»: این واژه مرکّب از (إِنْ) شرطیّه و (ما) زائده است که برای تأکید بدان افزوده می‌شود. «فَانبِذْ إِلَیْهِمْ»: عهدشان را به سویشان بینداز. یعنی: آنان را بیاگاهان که شما با ایشان دیگر عهد و پیمانی نداری. «عَلَی سَوَآءٍ»: به طور یکسان و همچون ایشان. آشکارا و بی‌پیرایه.
«إِمَّا»: این واژه مرکّب از (إِنْ) شرطیّه و (ما) زائده است که برای تأکید بدان افزوده می‌شود. «فَانبِذْ إِلَیْهِمْ»: عهدشان را به سویشان بینداز. یعنی: آنان را بیاگاهان که شما با ایشان دیگر عهد و پیمانی نداری. «عَلَی سَوَآءٍ»: به طور یکسان و همچون ایشان. آشکارا و بی‌پیرایه.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۴۹


ترجمه

و هرگاه (با ظهور نشانه‌هایی،) از خیانت گروهی بیم داشته باشی (که عهد خود را شکسته، حمله غافلگیرانه کنند)، بطور عادلانه به آنها اعلام کن که پیمانشان لغو شده است؛ زیرا خداوند، خائنان را دوست نمی‌دارد!

و هرگاه از قومى بيم خيانت [در پيمان‌] داشتى، تو هم مثل خودشان پيمانشان را لغو كن، چرا كه خداوند خائنان را دوست نمى‌دارد
و اگر از گروهى بيم خيانت دارى [پيمانشان را] به سويشان بينداز [تا طرفين‌] به طور يكسان [بدانند كه پيمان گسسته است‌]، زيرا خدا خائنان را دوست نمى‌دارد.
و چنانچه از خیانتکاری گروهی (از معاهدین خود) سخت می‌ترسی در این صورت تو نیز با حفظ عدل و درستی، عهد آنها را نقض کن، که خدا خیانتکاران را دوست نمی‌دارد.
و اگر از خیانت و پیمان شکنی گروهی [که با آنان هم پیمانی] بیم داری، پس به آنان خبر ده که [پیمان] به صورتی مساوی [و طرفینی] گسسته است؛ زیرا خدا خائنان را دوست ندارد.
اگر مى‌دانى كه گروهى در پيمان خيانت مى‌ورزند، به آنان اعلام كن كه همانند خودشان عمل خواهى كرد. زيرا خدا خائنان را دوست ندارد.
و اگر از خیانت قومی اندیشناک شدی، تو نیز همسان عهدشان را به سویشان بینداز، که خداوند خائنان را دوست ندارد
و اگر از گروهى بيمِ خيانت- پيمان شكنى- داشتى [پيمانشان را] برابر [عملكرد خودشان‌] به نزدشان افكن- اعلام نقض پيمان كن-، زيرا خدا خائنان را دوست ندارد.
هرگاه (با ظهور نشانه‌هائی) از خیانت گروهی بیم داشته باشی (که عهد خود را بشکنند و حمله‌ی غافلگیرانه کنند، تو آنان را آگاه کن و) همچون ایشان پیمانشان را لغو کن (و بدون اطّلاع بدانان حمله مکن، چرا که این کار خلاف مروّت و شریعت است و خیانت بشمار است و) بیگمان خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد.
و اگر به‌راستی از گروهی بیم خیانت داری (پیمانشان را) به گونه‌ای برابر (چنانچه آنان هم پیمان شکستند) سویشان بیفکن. بی‌گمان خدا خائنان را دوست نمی‌دارد.
و اگر بیم داشتی از قومی خیانتی را پس بیفکن بسوی ایشان برابر همانا خدا دوست ندارد خیانتکاران را


الأنفال ٥٧ آیه ٥٨ الأنفال ٥٩
سوره : سوره الأنفال
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِمَّا»: این واژه مرکّب از (إِنْ) شرطیّه و (ما) زائده است که برای تأکید بدان افزوده می‌شود. «فَانبِذْ إِلَیْهِمْ»: عهدشان را به سویشان بینداز. یعنی: آنان را بیاگاهان که شما با ایشان دیگر عهد و پیمانی نداری. «عَلَی سَوَآءٍ»: به طور یکسان و همچون ایشان. آشکارا و بی‌پیرایه.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- مسلمانان موظفند در صورت ظهور نشانه اى حاکى از تصمیم کافران بر پیمان شکنى، معاهدات فیمابین را الغا کنند و آن را بى اعتبار بشمارند. (و إما تخافن من قوم خیانة فانبذ إلیهم) مراد از «خیانة» به قرینه سیاق پیمان شکنى است و ترس از پیمان شکنى به معناى آشکار شدن شواهد و اماراتى است بر اینکه طرف مقابل نقض پیمان را در سر مى پروراند. «نبذ» به معناى انداختن و مفعول «فانبذ» «عهدهم» است که به خاطر وضوحش در کلام نیامده است.

۲- لزوم مطلع ساختن دشمن از بى اعتبارى عهدنامه آنان، پس از الغا و بى اعتبار دانستن آن (و إما تخافن من قوم خیانة فانبذ إلیهم على سواء) «سواء» به معناى مساوى و برابر بودن است. «على سواء» حال براى ضمیر در «فانبذ» و ضمیر در «إلیهم» است ; یعنى در حالى که تو و آنان در این امر مساوى هستید. و مراد از مساوى بودن، چنانچه مفسران گفته اند، تساوى در آگاهى به لغو پیمان نامه است. افکندن عهدنامه به طرف آنان (فانبذ إلیهم) این معنا را تأیید مى کند.

۳- تصمیم بر الغا و اعلان بى اعتبارى معاهدات امضا شده با کافران، در اختیار پیامبر(ص) و رهبران جامعه اسلامى است. (فانبذ إلیهم على سواء)

۴- بررسى و تشخیص شواهد و نشانه هاى خیانتکارى کافران، وظیفه اى بر عهده پیامبر(ص) و رهبران جامعه اسلامى (و إما تخافن من قوم خیانة)

۵- رهبران جامعه اسلامى باید به احتمال وقوع خیانت از سوى جوامع کفرپیشه ترتیب اثر داده و نباید براى تصمیمات لازم در انتظار وقوع خیانت باشند. (و إما تخافن من قوم خیانة فانبذ إلیهم على سواء)

۶- لزوم برخورد با دشمن، همانند خود او (و إما تخافن من قوم خیانة فانبذ إلیهم على سواء) برخى مراد از «سواء» را تساوى با دشمن در برخوردها و عملکردها دانسته اند. برداشت فوق بر اساس این معناست.

۷- پیمان شکنان و کسانى که در اندیشه شکستن پیمانهاى خویشند، خائن و محروم از محبت خداوند هستند. (إن اللّه لایحب الخائنین) برداشت فوق بر این اساس است که جمله «إن اللّه ... » تعلیل براى «فانبذ إلیهم» باشد ; یعنى کسانى که در صدد پیمان شکنى هستند، خائنند و چون خداوند خائنان را دوست ندارد، تو اى پیامبر(ص) موظف هستى معاهده آنان را لغو کنى تا راه براى نبرد با آنان باز شود.

۸- بى اعتبار شمردن و الغاى عهدنامه ها بدون آگاه ساختن طرف مقابل، خیانت است. (فانبذ إلیهم على سواء إن اللّه لایحب الخائنین) برداشت فوق بر این اساس است که «إن اللّه ... » تعلیل براى «على سواء» باشد. یعنى اگر این دستور (آگاه ساختن دشمن به لغو عهدنامه او) را اجرا نکنى، خیانتکارى و خداوند خیانتکاران را دوست ندارد.

۹- خیانت، حتى نسبت به کافران، امرى ناروا و در پى دارنده محرومیت از محبت خدا (فانبذ إلیهم على سواء إن اللّه لایحب الخائنین)

روایات و احادیث

۱۰- عن أبى عبداللّه(ع) قال: قال رسول اللّه (ص): ثلاث من کن فیه کان منافقا و إن صام و صلى و زعم أنه مسلم، من إذا اؤتمن خان ... إن اللّه عز و جل قال فى کتابه: «إن اللّه لایحب الخائنین» ... .[۱] از امام صادق(ع) روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: سه خصلت است که هر کس آنها را داشته باشد منافق است ; اگر چه اهل روزه و نماز باشد و خود را مسلمان بداند. (یکى این است که) اگر امانتى به او سپرده شود در آن خیانت کند ... همانا خداى عز و جل در کتاب خود فرمود: «بى تردید خدا خائنان را دوست نمى دارد» ... .

موضوعات مرتبط

  • خائنان:۷
  • خدا: محرومیت از محبت خدا ۷، ۹
  • خیانت: آثار خیانت ۹ ; پیشگیرى از خیانت ۵ ; موارد خیانت ۸ ; ناپسندى خیانت ۹
  • دشمنان: روش برخورد با دشمنان ۶ ; معاهده با دشمنان ۲
  • رهبرى: اختیارات رهبرى ۴ ; اختیارات رهبرى دینى ۳ ; مسؤولیت رهبرى دینى ۵
  • عهدشکنان: خیانت عهدشکنان ۷ ; روش برخورد با عهدشکنان ۱ ; محرومیت عهدشکنان ۷
  • کافران: تشخیص خیانت کافران ۴ ; خیانت به کافران ۹ ; خیانت کافران ۵ ; عهدشکنى کافران ۱ ; معاهده با کافران ۳
  • محمد(ص): اختیارات محمد(ص) ۳، ۴
  • مسلمانان: مسؤولیت مسلمانان ۱
  • معاهدات: احکام معاهدات ۱، ۲، ۸ ; الغاى معاهدات ۱، ۲، ۳ ; خیانت الغاى معاهدات ۸
  • مقابله به مثل: لزوم مقابله به مثل ۶

منابع

  1. کافى، ج ۲، ص ۲۹۰، ح ۸ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۶۴- ، ح ۱۳۶.